جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و سی و یکم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه صد و سی و یکم

تشریح علت این که به دنبال امر حکومت بر مردم است و بیان صفات یک امام دادگر

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

أَیَّتُهَا النُّفُوسُ الْمخْتَلِفَةُ، وَ الْقُلُوبُ الْمُتَشَتِّتَةُ، الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ، وَ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ، أَظْأَرُکُمْ عَلَى الْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْهُ نُفُورَ الْمِعْزَى مِنْ وَعْوَعَةِ الْاَسَدِ!
هَیْهَاتَ أَنْ أَطْلَعَ بِکُمْ سَرَارَ الْعَدْلِ، أَوْ أُقِیمَ اعْوِجَاجَ الْحَقِّ.

علل اصلى ناکامى ها:

اى ارواح پراختلاف! واى دل هاى پراکنده!شما که بدن هایتان حاضر و ظاهر است، و عقل هایتان پوشیده و پنهان! من پیوسته شما را متوجه حق مى سازم ولى شما از آن فرار مى کنید همچون بزهایى که از غرّش شیر مى گریزند! هیهات که من بتوانم به وسیله شما ظلمت و تاریکى را از چهره عدالت برگیرم یا کژى حق را راست کنم.

2

اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا، مُنَافَسَةً فِی سُلْطَانٍ، وَ لا الِتمَاسَ شَىْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ، وَ لکِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ، وَ نُظْهِرَ الْاِصْلاَحَ فِی بِلاَدِکَ، فَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ، وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِکَ. اللَّهُمَّ إِنِّی أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ، وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ، لَمْ یَسْبِقْنِی إِلَّا رَسُولُ اللّهِ (صلی الله علیه و آله) بِالصَّلاَةِ.

فلسفه حکومت اسلامى:

خدایا! تو مى دانى که آنچه ما (در امر حکومت) انجام دادیم نه براى به دست آوردن سلطنت و مقام بود، و نه براى نیل به متاع پست دنیا، بلکه براى این بود که نشانه هاى محوشده دینت را بازگردانیم و بر پا سازیم و اصلاح را در شهرهاى تو آشکار کنیم، تا بندگان ستم دیده ات (از ظلم ظالمان) ایمن گردند، و حدود و قوانین تعطیل شده ات اقامه و اجرا شود. خداوندا! من نخستین کسى بودم که به سوى تو بازگشتم، و دعوت تو را شنیدم و اجابت کردم، هیچ کس جز رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیش از من (به درگاه تو) نماز نخواند.

3

وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ الْوَالِی عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ، وَ الْمَغَانِمِ وَ الْاَحْکَامِ، وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِینَ الْبَخِیلُ، فَتَکُونَ فِی أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ، وَ لا الْجَاهِلُ فَیُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ، وَ لا الْجَافِی فَیَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ، وَ لا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ، فَیَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ، وَ لا الْمُرْتَشِی فِی الْحُکْمِ،
فَیَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ، وَ یَقِفَ بِهَا دُونَ الْمَقَاطِعِ، وَ لا الْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ، فَیُهْلِکَ الْاُمَّةَ.

شرایط رهبر اسلامى:

شما مى دانید، آن کس که بر نوامیس، و خون ها، و اموال (مردم) و احکام و امامت مسلمین، سلطه پیدا مى کند، نباید بخیل باشد تا حرص جمع آورى اموال براى خود، او را مشغول سازد (و از حق وعدالت بازدارد) و نباید جاهل و نادان باشد که با جهل خویش مردم را گمراه کند و نه خشن باشد که با خشونت خویش پیوندهاى مردم را قطع کند و نه ستمگر و حیف و میل کننده اموال (بیت المال) که تبعیض روا دارد،
و گروهى را بر گروه دیگرى (بى دلیل) مقدّم شمرد، و نه در قضاوت رشوه گیر باشد که حقوق (مردم) را از بین ببرد و در رساندن حق (به صاحبانش) کوتاهى ورزد و نباید سنّت (پیامبر (صلی الله علیه و آله)) را تعطیل کند و بدین سبب امّت را به هلاکت بیفکند!

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :