جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و بیست و هفتم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه صد و بیست و هفتم

و از سخنان آن حضرت است به خوارج نیز

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

فَإِنْ أَبَيْتُمْ إِلَّا أَنْ تَزْعُمُوا أَنِّي أَخْطَأْتُ وَ ضَلَلْتُ فَلِمَ تُضَلِّلُونَ عَامَّةَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله عليه وآله ) بِضَلَالِي وَ تَأْخُذُونَهُمْ بِخَطَئِي وَ تُكَفِّرُونَهُمْ بِذُنُوبِي سُيُوفُكُمْ عَلَى عَوَاتِقِكُمْ تَضَعُونَهَا مَوَاضِعَ الْبُرْءِ وَ السُّقْمِ وَ تَخْلِطُونَ مَنْ أَذْنَبَ بِمَنْ لَمْ يُذْنِبْ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) رَجَمَ الزَّانِيَ الْمُحْصَنَ ثُمَّ صَلَّى عَلَيْهِ ثُمَّ وَرَّثَهُ أَهْلَهُ وَ قَتَلَ الْقَاتِلَ وَ وَرَّثَ مِيرَاثَهُ أَهْلَهُ وَ قَطَعَ السَّارِقَ وَ جَلَدَ الزَّانِيَ غَيْرَ الْمُحْصَنِ ثُمَّ قَسَمَ عَلَيْهِمَا مِنَ الْفَيْ‏ءِ وَ نَكَحَا الْمُسْلِمَاتِ فَأَخَذَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) بِذُنُوبِهِمْ وَ أَقَامَ حَقَّ اللَّهِ فِيهِمْ وَ لَمْ يَمْنَعْهُمْ سَهْمَهُمْ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ يُخْرِجْ أَسْمَاءَهُمْ مِنْ بَيْنِ أَهْلِهِ

پس اگر به گمان خود جز اين نپذيريد كه من خطا كردم، و گمراه گشتم، چرا همه امت محمد (صلی الله علیه وآله) را به گمراهى من گمراه مى پنداريد، و خطاى مرا به حساب آنان مى گذاريد؟ و به خاطر گناهانى كه من كرده ام ايشان را كافر مى شماريد؟ شمشيرهاتان بر گردن، بجا و نابجا فرود مى آريد، و گناهكار را با بيگناه مى آميزيد و يكى شان مى انگاريد. همانا دانستيد كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) زناكار محصن را سنگسار كرد، سپس بر او نماز گزارد، و به كسانش داد و قاتل را كشت و ميراثش را به كسانش واگذارد. دست دزد را بريد و زناكار نامحصن را تازيانه نواخت. سپس بخش هر دو را از فيى به آنان پرداخت، و هر دو خطاكار  دزد و زناكار  زنان مسلمان را به زنى گرفتند. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) گناهانشان را بى كيفر نگذاشت، و حكم خدا را درباره ايشان بر پا داشت، و سهمى را كه در مسلمانى داشتند از آنان باز نگرفت، و نامشان را از تومار مسلمانان بيرون نكرد.

2

ثُمَّ أَنْتُمْ شِرَارُ النَّاسِ وَ مَنْ رَمَى بِهِ الشَّيْطَانُ مَرَامِيَهُ وَ ضَرَبَ بِهِ تِيهَهُ وَ سَيَهْلِكُ فِيَّ صِنْفَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَى غَيْرِ الْحَقِّ وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَى غَيْرِ الْحَقِّ وَ خَيْرُ النَّاسِ فِيَّ حَالًا النَّمَطُ الْأَوْسَطُ فَالْزَمُوهُ وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ يَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ وَ إِيَّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ

پس شما بدترين مردميد و آلت دست شيطان، و موجب گمراهى اين و آن، و به زودى دو دسته به خاطر من تباه شود: دوستى كه كار را به افراط كشاند، و محبت او را به راه غير حق براند، و آن كه در بغض اندازه نگاه ندارد، و بغضش او را به راهى كه راست نيست درآرد. حال آن دسته درباره من نيكوست، كه راه ميانه را پويد و از افراط و تفريط دورى جويد. همراه آنان رويد، و با اكثريت همداستان شويد، كه دست خدا همراه جماعت است، و از تفرقه بپرهيزيد كه موجب آفت است. آن كه از جمع مسلمانان به يك سو شود، بهره شيطان است، چنانكه گوسفند چون از گله دور ماند نصيب گرگ بيابان است.

3

أَلَا مَنْ دَعَا إِلَى هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ كَانَ تَحْتَ عِمَامَتِي هَذِهِ فَإِنَّمَا حُكِّمَ الْحَكَمَانِ لِيُحْيِيَا مَا أَحْيَا الْقُرْآنُ وَ يُمِيتَا مَا أَمَاتَ الْقُرْآنُ وَ إِحْيَاؤُهُ الِاجْتِمَاعُ عَلَيْهِ وَ إِمَاتَتُهُ الِافْتِرَاقُ عَنْهُ فَإِنْ جَرَّنَا الْقُرْآنُ إِلَيْهِمُ اتَّبَعْنَاهُمْ وَ إِنْ جَرَّهُمْ إِلَيْنَا اتَّبَعُونَا فَلَمْ آتِ لَا أَبَا لَكُمْ بُجْراً وَ لَا خَتَلْتُكُمْ عَنْ أَمْرِكُمْ وَ لَا لَبَّسْتُهُ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا اجْتَمَعَ رَأْيُ مَلَئِكُمْ عَلَى اخْتِيَارِ رَجُلَيْنِ أَخَذْنَا عَلَيْهِمَا أَلَّا يَتَعَدَّيَا الْقُرْآنَ فَتَاهَا عَنْهُ وَ تَرَكَا الْحَقَّ وَ هُمَا يُبْصِرَانِهِ وَ كَانَ الْجَوْرُ هَوَاهُمَا فَمَضَيَا عَلَيْهِ وَ قَدْ سَبَقَ اسْتِثْنَاؤُنَا عَلَيْهِمَا فِي الْحُكُومَةِ بِالْعَدْلِ وَ الصَّمْدِ لِلْحَقِّ سُوءَ رَأْيِهِمَا وَ جَوْرَ حُكْمِهِمَا .

آگاه باشيد، هر كه مردم را بدين شعار بخواند او را بكشيد، هر چند زير عمامه من باشد. همانا دو داور گمارده شدند تا آنچه را قرآن زنده كرد، زنده گردانند، و آنچه را مرده خوانده بميرانند. زنده داشتن قرآن فراهم آمدن بر داورى آن است، و ميراندن آن جدا گرديدن و نپذيرفتن احكام قرآن. اگر قرآن ما را به سوى آنان كشاند، پيرو آنانيم، و اگر آنان را به سوى ما براند پيروى ما خواهند كرد. پس اى ناكسان! نه شرى را بنياد نهادم، و نه شما را در كارتان فريب دادم، و نه آن را چنانكه نيست به شما نشان دادم. راى مهتران شما بر آن شد، كه دو مرد بگزينند تا به داورى بنشينند . از آن دو پيمان گرفتيم كه از حكم قرآن برون نشوند، و از آنچه گويد، به ديگر سو نروند. اما آن دو گمراه گرديدند، و حق را واگذاردند، حالى كه آن را مى ديدند. دور شدن از راه حق را خواهان بودند، بدان راه رفتند و به آرزوى خود رسيدند. پيمان رفتن ما از داوران بدان شرط كه حكم به عدالت رانند، و حق را از نظر دور ندارند، پيش از آن بود كه آن دو به راه خطا روند و حكمى چنان ناصواب دهند.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :