جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و بیست و دوم

فراز

متن عربی

متن فارسی

مترجم :​
نسخه :​
موضوع :​

مترجمین

خطبه صد و بیست و دوم

از سخنان آن حضرت است در رابطه با خوارج وقتى که حَکَمیت را انکار کردند، در این کلام اصحاب خود را نسبت به حکمیت سرزنش مى نماید ، و درباره آنان می گوید:

فراز

متن عربی

متن فارسی

1

اِنّا لَمْ نُحَكِّمِ الرِّجالَ وَ اِنَّما حَكَّمْنَا الْقُرْآنَ، وَ هذَا الْقُرْآنُ اِنَّما هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ لا يَنْطِقُ بِلِسان، وَ لابُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمان، وَ اِنَّما يَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجالُ.

ما مردمان را حَکَم قرار ندادیم، قرآن را حَکَم کردیم، و این قرآن خطى است نوشته شده میان دو جلد که با زبان حرف نمى زند، او را مترجمى لازم است، و از جانب او مردان سخن مى گویند.

2

وَ لَمّا دَعانَا الْقَوْمُ اِلى اَنْ نُحَكِّمَ بَيْنَنا الْقُرْآنَ لَمْ نَكُنِ الْفَريقَ الْمُتَوَلِّىَ عَنْ كِتابِ اللّهِ تَعالى، وَ قَدْ قالَ اللّهُ سُبْحانَهُ: «فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فى شَىْء فَرُدُّوهُ اِلَى اللّهِ وَ الرَّسُولِ».

زمانى که این مردم ما را به حکمیت قرآن دعوت کردند ما قومى نبودیم که از قرآن رو بگردانیم، در حالى که خداوند سبحان فرموده: «اگر در چیزى اختلاف کردید آن را به خدا و رسولش برگردانید».

3

فَرَدُّهُ اِلَى اللّهِ اَنْ نَحْكُمَ بِكِتابِهِ، وَ رَدُّهُ اِلَى الرَّسُولِ اَنْ نَأْخُذَ بِسُنَّتِهِ. فَاِذا حُكِمَ بِالصِّدْقِ فى كِتابِ اللّهِ فَنَحْنُ اَحَقُّ النّاسِ بِهِ، وَ اِنْ حُكِمَ بِسُنَّةِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَنَحْنُ اَوْلاهُمْ بِهِ.

برگرداندن اختلاف به خداوند این است که کتابش را حاکم قرار دهیم، و ارجاع دادن اختلاف به پیامبرش این است که سنّتش را اخذ کنیم. پس اگر از روى صدق در کتاب خدا حکم شود، ما به آن حکم از همه مردم سزاوارتریم، و اگر به سنّت رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله حکم شود، ما از همه مردم به آن اولى تریم .

4

وَ اَمّا قَوْلُكُمْ: لِمَ جَعَلْتَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ اَجَلاً فِى التَّحْكيمِ؟ فَاِنَّمافَعَلْتُ ذلِكَ لِيَتَبَيَّنَ الْجاهِلُ وَ يَتَثَبَّتَ الْعالِمُ، وَ لَعَلَّ اللّهُ اَنْ يُصْلِحَ فى هذِهِ الْهُدْنَةِ اَمْرَ هذِهِ الاُْمَّةِ، وَلاتُؤْخَذَ بِاَكْظامِها فَتَعْجَلَ عَنْ تَبَيُّنِ الْحَقِّ وَ تَنْقادَ لاَِوَّلِ الْغَىِّ.

امّا گفتار شما که چرا میان خود و آنان در حَکَمیت مدت قرار دادى؟ براى این بود که جاهل حق را نزد خودش روشن کند، و دانا در عقیده اش تحقیق بیشتر کند، و شاید خداوند در این مدتِ آرامش کار این امت را اصلاح کند، و در مضیقه نباشند تا پیش از شناخت حق شتاب کرده و به نخستین گمراهى گردن نهند.

5

اِنَّ اَفْضَلَ النّاسِ عِنْدَاللّهِ مَنْ كانَ الْعَمَلُ بِالْحَقِّ اَحَبَّ اِلَيْهِ ـ وَ اِنْ نَقَصَهُ وَ كَرَثَهُ ـ مِنَ الْباطِلِ وَ اِنْ جَرَّ اِلَيْهِ فائِدَةً وَ زادَهُ. فَاَيْنَ يُتاهُ بِكُمْ؟ وَ مِنْ اَيْنَ اُتيتُمْ؟ اِسْتَعِدُّوا لِلْمَسيرِ اِلى قَوْم حَيارى عَنِ الْحَقِّ لايُبْصِرُونَهُ، وَ مُوزَعينَ بِالْجَوْرِ لا يَعْدِلُونَ بِهِ، جُفاة عَنِ الْكِتابِ، نُكُب عَنِ الطَّريقِ.

قطعاً برترین مردم نزد خداوند کسى است که عمل به حق پیش او اگرچه از نتیجه آن نقصان و سختى بیند محبوبتر از باطل باشد اگرچه باطل به او نفع رساند و مقام او را بالاتر گرداند. سرگردانى شما از کدام ناحیه است؟ این فتنه از کجا به شما رسید؟ مهیّا براى رفتن به سوى مردمى شوید که در شناخت حق سرگردان و از دیدن آن کورند، و به ستم تشویق شده آن را به عدل و انصاف بدل نمى کنند، از فهم قرآن دور، و از راه راست منحرفند.

6

ما اَنْتُمْ بِوَثيقَة يُعْلَقُ بِها، وَ لا زَوافِرِ عِزٍّ يُعْتَصَمُ اِلَيْها. لَبِئْسَ حُشّاشُ نارِ الْحَرْبِ اَنْتُمْ! اُفٍّ لَكُمْ، لَقَدْ لَقيتُ مِنْكُمْ بَرْحاً! يَوْماً اُناديكُمْ، وَ يَوْماً اُناجيكُمْ، فَلا اَحْرارُ صِدْق عِنْدَ النِّداءِ، وَلا اِخْوانُ ثِقَة عِنْدَ النَّجاءِ.

شما طرف اعتماد نیستید که بتوان به شما اعتماد کرد، و نه یاران توانمندى که بتوان به شما متّکى شد. براى افروختن آتش جنگ بد آتش افروزانى هستید! اف بر شما که از شما بس اذیّت و بلا دیدم! روزى شما را براى یارى ندا مى کنم، و روزى دیگر با شما (بر سر تقصیرتان) نجوا مى کنم، نه در وقت ندا آزادمردان صادقى هستید،و نه در موقع نجوا رازداران مورد اطمینانى مى باشید.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :