جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و شانزدهم

فراز

متن عربی

متن فارسی

خطبه صد و شانزدهم

نصیحت یاران

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

أَرْسَلَهُ دَاعِیاً إِلَى الْحَقِّ، وَ شَاهِداً عَلَى الْخَلْقِ. فَبَلَّغَ رِسَالاَتِ رَبِّهِ غَیْرَ وَانٍ وَ لا مُقَصِّرٍ، وَ جَاهَدَ فِی اللّهِ أَعْدَاءَهُ غَیْرَ وَاهِنٍ وَ لا مُعَذِّرٍ. إِمَامُ مَنِ اتَّقَى. وَ بَصَرُ مَنِ اهْتَدَى.

رسالت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله):

خداوند، او (پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ) را فرستاد تا به سوى حق دعوت کند، و گواه بر اعمال خلق باشد. او بدون سستى، به ابلاغ رسالت پروردگارش پرداخت و هرگز کوتاهى نکرد. در راه خدا با دشمنان او بدون ضعف، جهاد کرد و در این راه هیچ عذر و بهانه اى نیاورد، او پیشواى پرهیزکاران، وروشنى بخش چشم هدایت جویان است.

2

و منها:

لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ مِمَّا طُوِیَ عَنْکُمْ غَیْبُهُ، إِذاً لَخَرَجْتُمْ إِلَى الصُّعُدَاتِ تَبْکُونَ عَلَى أَعْمَالِکُمْ، وَ تَلْتَدِمُونَ عَلَى أَنْفُسِکُمْ، وَ لَتَرَکْتُمْ أَمْوَالَکُمْ لا حَارِسَ لَهَا، وَ لا خَالِفَ عَلَیْهَا، وَ لَهَمَّتْ کُلَّ امْرِىءٍ مِنْکُمْ نَفْسُهُ، لا یَلْتَفِتُ إِلَى غَیْرِهَا. وَ لَکِنَّکُمْ نَسِیْتُمْ مَا ذُکِّرْتُمْ، وَ أَمِنْتُمْ مَا حُذِّرْتُمْ، فَتَاهَ عَنْکُمْ رَأْیُکُمْ، وَ تَشَتَّتَ عَلَیْکُمْ أَمْرُکُمْ. وَ لَوَدِدْتُ أَنَّ اللّهَ فَرَّقَ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ، وَ أَلْحَقْنِی بِمَنْ هُوَ أَحَقُّ بِی مِنْکُمْ. قَوْمٌ وَ اللّهِ مَیَامِینُ الرَّأیِ، مَرَاجِیحُ الْحِلْمِ، مَقَاوِیلُ بِالْحَقِّ، مَتَارِیکُ لِلْبَغْیِ. مَضَوْا قُدُماً عَلَى الطَّرِیقَةِ وَ أَوْجَفُوا عَلَى الْمَحَجَّةِ، فَظَفِرُوا بِالْعُقْبَى الدَّائِمَةِ، وَ الْکَرَامَةِ الْبَارِدَةِ.

اندرز به یاران:

اگر شما همانند من از آنچه پنهان است خبر داشتید (و آینده تاریک خود را مى دیدید)
از خانه ها بیرون آمده سر به بیابان مى گذاشتید، براى اعمال خویش گریه مى کردید، و بر سر و صورت مى زدید، و اموال خود را بدون نگهبان و جانشین در تصرف آن، رها مى ساختید، هر یک از شما (از شدت وحشت) تنها به خود مى پرداخت و متوجه دیگرى نبود؛ ولى (متأسفانه) تذکراتى را که به شما داده شده فراموش کرده اید، و از آنچه بر حذر داشته شده اید، ایمن گشته اید، در نتیجه عقلتان گمراه و سرگردان شده، و امورتان پراکنده گشته است. (به خدا سوگند!) دوست داشتم خدا میان من و شما جدایى مى افکند و مرا به کسى که درباره من از شما سزاوارتر و شایسته تر است ملحق مى ساخت، همان قومى که ـ به خدا سوگند! ـ افکارشان خجسته و پربار بود و صاحب آگاهى و اندیشه بودند، همان ها که به حق سخن مى گفتند، و ظلم و ستم را ترک مى کردند آن ها که از پیش، در طریق هدایت گام نهادند و در راه روشن، به سرعت پیش رفتند در نتیجه به سعادت جاویدان و زندگى گوارا و پرارزش دست یافتند.

3

أَمَا وَ اللّهِ لَیُسَلَّطَنَّ عَلَیْکُمْ غُلامُ ثَقِیفٍ الذَّیَّالُ الْمَیَّالُ. یَأْکُلُ خَضِرَتَکُمْ، وَ یُذِیبُ شَحْمَتَکُمْ، إِیْهٍ أَبا وَذَحَةَ!
قال الشَّرِیفُ: الْوَذَحَةُ الخُنْفُسَاءُ. وَ هذا القَوْلُ یُومِىءُ بِهِ إلى الْحَجّاجِ، وَ لَهُ مَعَ الوَذَحَةِ حَدِیثٌ لَیْسَ هذا مَوضِعُ ذِکْرِهِ.

خبر از فتنه حجاج:

آگاه باشید! به خدا سوگند! جوانکى از طایفه بنى ثقیف که متکبّر و هوس باز است بر شما مسلّط مى شود، اموال و کشتزارهاى سرسبزِ شما را مى بلعد و نیرو و قدرت شما را مى گیرد.اى «ابا وَذَحه» (اى حجّاج)! بر فشارت بیفزا! (و از این مردم ناسپاس انتقام بگیر).
شریف رضى (رحمه الله) مى گوید: «وذحه» به معنى سوسک آمده است واین تعبیر (امام (علیه السلام) ) اشاره به حجّاج است و او با سوسک داستانى دارد که این جا جاى ذکر آن نیست».

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :