جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه صد و نهم

فراز

متن عربی

متن فارسی

مترجم :​
نسخه :​
موضوع :​

مترجمین

خطبه صد و نهم

از خطبه هاى آن حضرت است در نکوهش دنیا

فراز

متن عربی

متن فارسی

1

اَمّا بَعْدُ، فَاِنّى اُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيا، فَاِنَّها حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ، حُفَّتْ بِالشَّهَواتِ، وَ تَحَبَّبَتْ بِالْعاجِلَةِ، وَ راقَتْ بِالْقَليلِ، وَ تَحَلَّتْ بِالاْمالِ، وَ تَزَيَّنَتْ بِالْغُرُورِ، لاتَدُومُ حَبْرَتُها، وَلا تُؤْمَنُ فَجْعَتُها،

اما بعد، شما را از دنیا مى ترسانم، که شیرین و سرسبز مى نماید، پوشیده به شهوات است، و خود را با نقد بودنش محبوب کرده، با موجودى اندکش جلب نظر مى کند، خود را با آرزوها و با زیور غرور آراسته کرده، شادیش دوام ندارد، و از درد و اندوهش امانى نیست.

2

غَرّارَةٌ ضَرّارَةٌ، حائِلَةٌ زائِلَهٌ، نافِدَةٌ بائِدَةٌ، اَكّالَةٌ غَوّالَةٌ

در شدت فریبندگی‌ و زیانباری‌، و در تغییر و زوال پذیری‌ است، فناشونده و نابودشدنی‌ است، شکمباره ای‌ هلاک کننده است

3

لا تَعْدُو ــ اِذا تَناهَتْ اِلى اُمْنِيَّةِ اَهْلِ الرَّغْبَةِ فيها وَ الرِّضاءِ بها ــ اَنْ تَكُونَ كَما قالَ اللّهُ تَعالى سُبْحانَهُ: «كَماء اَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الاَْرْضِ فَاَصْبَحَ هَشيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللّهُ عَلى كُلِّ شَىْء مُقْتَدِراً».

آن گاه که آرزوى دنیاپرستان و مردمان دلبسته به آن درباره آن به نهایت رسد بیش از آنچه خداوند در قرآن فرموده نخواهد بود: «حیات دنیا مانند آبى است که از آسمان نازل کردیم، پس روییدنى زمین با آن درآمیخت، سپس آن روییدنى خشک وخرد شده و بادها آن را پراکنده مى سازد،و خداوند بر همه چیز تواناست».

4

لَمْ يَكُنِ امْرُؤٌ مِنْها فى حَبْرَة اِلاّ اَعْقَبَتْهُ بَعْدَها عَبْرَةً، وَلَمْ يَلْقَ مِنْ سَرّائِها بَطْناً اِلاّ مَنَحَتْهُ مِنْ ضَرّائِها ظَهْراً، وَلَمْ تَطُلَّهُ فيها ديمَةُ رَخاء اِلاّ هَتَنَتْ عَلَيْهِ مُزْنَةُ بَلاء.

احدى از دنیا شادمان نشد مگر اینکه گریه و اندوه را به دنبالش فرستاد، و به کسى روى خوش نشان نداد مگر اینکه با سختى و ناراحتى به او پشت کرد، و باران راحتى بر کسى نبارید مگر اینکه با رگبارى از بلا به او هجوم کرد.

5

وَ حَرِىٌّ اِذا اَصْبَحَتْ لَهُ مُنْتَصِرَةً اَنْ تُمْسِىَ لَهُ مُتَنَكِّرَةً. وَ اِنْ جانِبٌ مِنْهَا اعْذَوْذَبَ وَاحْلَوْلى اَمَرَّ مِنْها جانِبٌ فَاَوْبى. لايَنالُ امْرُؤٌ مِنْ غَضارَتِها رَغَباً اِلاّ اَرْهَقَتْهُ مِنْ نَوائِبِهاتَعَباً، وَلا يُمْسى مِنْها فى جَناحِ اَمْن اِلاّ اَصْبَحَ عَلى قَوادِمِ خَوْف. غَرّارَةٌ غُرُورٌ ما فيها، فانِيَةٌ فَان مَنْ عَلَيْها. لا خَيْرَ فى شَىْء مِنْ اَزْوادِها اِلاَّ التَّقْوى.

شایسته است که چون در روز روشن یار کسى شود به وقت شب به صورت ناشناس رخ نماید. اگر جانبى از آن شیرین باشد جانب دیگرش تلخ و وباخیز است. کسى از خوشى اش برخوردار نشود مگر اینکه از بلاهایش رنج و سختى ببیند، و شبى در امن و راحت در آن به سر نبرد مگر اینکه صبح بر بال خوف و ترس آن بنشیند. هم خود بسیار فریبنده است و هم آنچه در آن است، نابودشدنى است و هر که روى آن است رو به فناست. جز تقوا در هیچ توشه آن خیرى نیست.

6

مَنْ اَقَلَّ مِنْهَا اسْتَكْثَرَ مِمّا يُؤْمِنُهُ، وَ مَنِ اسْتَكْثَرَ مِنْهَا اسْتَكْثَرَ مِمّا يُوبِقُهُ، وَ زالَ عَمّا قَليل عَنْهُ.

آن که به کم آن قناعت ورزید بسیارى از عوامل امنیّت را به دست آورد، و هر کس رو به انبوهش آورد بر علل هلاکت خود افزود، و آنچه به دست آورد به زودى از دست او برود.

7

كَمْ مِنْ واثِق بها قَدْ فَجَعَتْهُ، وَ ذى طُمَأْنينَة اِلَيْها قَدْ صَرَعَتْهُ، وَ ذى اُبَّهَة قَدْ جَعَلَتْهُ حَقيراً، وَ ذى نَخْوَة قَدْ رَدَّتْهُ ذَليلاً.

بسا کس که به دنیا اعتماد کرد و به ناگاه مزه ناگوارى را به او چشاند، و بسا صاحب اطمینان به دنیا که ناگهان او را به خاک و خون درانداخت. چه بسیار مقام دارى که دنیا اوراکوچک ساخت، وآلوده به کبر و نخوتى که دنیا او را به ذلّت کشید.

8

سُلْطانُها دُوَلٌ، وَ عَيْشُها رَنِقٌ، وَ عَذْبُها اُجاجٌ، وَ حُلْوُها صَبِرٌ، وَ غِذاؤُها سِمامٌ، وَ اَسْبابُها رِمامٌ. حَيُّها بِعَرَضِ مَوْت، وَ صَحيحُها بِعَرَضِ سُقْم. مُلْكُها مَسْلُوبٌ، وَ عَزيزُها مَغْلُوبٌ، وَ مَوْفُورُها مَنْكُوبٌ، وَجارُها مَحْرُوبٌ.

سلطنتش دست به دست مى گردد، عیشش تیره، خوشیش ناگوار، شیرینش تلخ، طعامش سم، و طنابش پوسیده است. زنده اش در معرض مرگ، تندرستش در مسیر بیمارى است. حکومتش بر باد، عزیزش مغلوب، صاحب ثروت فراوانش منکوب، و همسایه اش در معرض غارت است.

9

اَلَسْتُمْ فى مَساكِنِ مَنْ كانَ قَبْلَكُمْ اَطْوَلَ اَعْماراً، وَ اَبْقى آثاراً، وَ اَبْعَدَ آمالاً، وَ اَعَدَّ عَديداً، وَ اَكْثَفَ جُنُوداً؟ تَعَبَّدُوا لِلدُّنْيا اَىَّ تَعَبُّد! وَ آثَرُوها اَىَّ ايثار! ثُمَّ ظَعَنُوا عَنْها بِغَيْرِ زاد مُبَلِّغ، وَلا ظَهْر قاطِع.

آیا شما در مساکن پیشینیان قرار نگرفته اید که عمرشان از شما طولانى تر، و آثارشان پایدارتر، و آرزوهایشان درازتر، و عددشان بیشتر، و لشکرشان انبوه تر بود؟ دنیا را پرستیدند چه پرستیدنى! و بر آخرت مقدم داشتند چه مقدم داشتنى! آن گاه از دنیا کوچ کردند بدون زاد و توشه اى که آنان را به مقصد رساند، و منهاى مرکبى که طىّ سفر کند.

10

فَهَلْ بَلَغَكُمْ اَنَّ الدُّنْيا سَخَتْ لَهُمْ نَفْساً بِفِدْيَة؟ اَوْ اَعانَتْهُمْ بِمَعُونَة؟ اَوْ اَحْسَنَتْ لَهُمْ صُحْبَةً؟ بَلْ اَرْهَقَتْهُمْ بِالْقَوادِحِ، وَ اَوْهَنَتْهُمْ بِالْقَوارِعِ، وَ ضَعْضَعَتْهُمْ بِالنَّوائِبِ، وَ عَفَّرَتْهُمْ لِلْمَناخِرِ، وَ وَطِئَتْهُمْ بِالْمَناسِمِ، وَ اَعانَتْ عَلَيْهِمْ رَيْبَ الْمَنُونِ.

آیا خبرى به شما رسیده که دنیا در برابر آن همه ضررى که به آنان رسانده از خود فدیه اى به آنان داده؟ یا کمکى به آنان نموده؟ و یا براى آنان همنشین خوبى بوده است؟ نه، بلکه آنان را به مصائب سختى گرفتار کرد، و به حادثه هاى کوبنده بنیان زندگى شان را سست گرداند، با بلاهاى جانکاه خوارشان نمود، و بینى آنان را به خاک مالید، و زیر سُمهاى خود لگدمالشان کرد، و گردش روزگار را به ضرر آن چرخاند.

11

فَقَدْ رَاَيْتُمْ تَنَكُّرَها لِمَنْ دانَ لَها، وَ آثَرَها وَ اَخْلَدَ اِلَيْها، حَتّى ظَعَنُوا عَنْها لِفِراقِ الاَْبَدِ، وَ هَلْ زَوَّدَتْهُمْ اِلاَّ السَّغَبَ؟ اَوْ اَحَلَّتْهُمْ اِلاَّ الضَّنْكَ؟ اَوْ نَوَّرَتْ لَهُمْ اِلاَّ الظُّلْمَةَ؟ اَوْ اَعْقَبَتْهُمْ اِلاَّ النَّدامَةَ؟

شما ناسازگارى دنیا را با آن که در برابر او گردن نهاد، و آن را بر آخرت مقدم داشت و بر آن به خیال خود تکیه دائمى کرد دیدید تا کار به جایى رسید که براى جدایى ابدى از دنیا کوچ کردند، آیا جز گرسنگى زاد و توشه اى، و جز تنگى و مضیقه چیزى، و غیر تاریکى نورى به آنان نشان داد؟ یا به دنبال آنان جز ندامت روانه ساخت؟

12

اَفَهذِهِ تُؤْثِرُونَ؟ اَمْ اِلَيْها تَطْمَئِنُّونَ؟! اَمْ عَلَيْها تَحْرِصُونَ؟ فَبِئْسَتِ الدّارُ لِمَنْ لَمْ يَتَّهِمْها، وَلَمْ يَكُنْ فيها عَلى وَجَل مِنْها. فَاعْلَمُوا ــ وَ اَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ــ بِاَنَّكُمْ تارِكُوها وَ ظاعِنُونَ عَنْها، وَاتَّعِظُوا فيها بِالَّذينَ قالُوا:«مَنْ اَشَدُّ مِنّا قُوَّةً؟!» حُمِلُوا اِلى قُبُورِهِمْ فَلايُدْعَوْنَ رُكْباناً، وَ اُنْزِلُوا الاَْجْداثَ فَلايُدْعَوْنَ ضيفاناً،

آیا چنین دنیایى را بر همه چیز مقدم مى دارید، یا به آن تکیه مى کنید؟ یا بر آن حرص مى ورزید؟!دنیا بد خانه اى است براى کسى که به آن بد گمان نباشد، و در مسکن گزیدن در آن ترسى نداشته باشد. بدانید ـ و خوب مى دانید ـ که عاقبت دنیا را ترک مى کنید و از آن کوچ مى نمایید، باید در دنیا از آنان که مى گفتند: «چه کسى از مانیرومندتر است؟!» پندبگیرید،که آنان به قبرهابرده شدند درحالى که درسوارشدن ازخوداراده نداشتند، و درشکاف زمین فرودشان آوردندبدون اینکه به عنوان مهمان دعوت شده باشند،

13

وَ جُعِلَ لَهُمْ مِنَ الصَّفيحِ اَجْنانٌ، وَ مِنَ التُّرابِ اَكْفانٌ، وَ مِنَ الرُّفاتِ جيرانٌ. فَهُمْ جيرَةٌ لايُجيبُونَ داعِياً، وَ لايَمْنَعُونَ ضَيْماً، وَلا يُبالُونَ مَنْدَبَةً، اِنْ جيدُوا لَمْ يَفْرَحُوا، وَ اِنْ قُحِطُوا لَمْ يَقْنَطُوا،

و براى آنان در دل سنگلاخ قبرها، و از خاکْ کفن ها، و از استخوانهاى پوسیده همسایگان ساختند. همسایگانى هستند که هیچ خواننده اى را جواب نمى دهند، و ستمى را نسبت به همسایه مانع نمى شوند، و به گریه و ناله اعتنا نمى کنند، اگر بارانى به قبرشان ببارد شاد نگردند، و اگر خشکسالى شود ناامید نشوند،

14

جَميعٌ وَ هُمْ آحادٌ، وَ جيرَةٌ وَ هُمْ اَبْعادٌ. مُتَدانُون لايَتَزاوَرُونَ، وَ قَريبُونَ لايَتَقارَبُونَ، حُلَماءُ قَدْ ذَهَبَتْ اَضْغانُهُمْ، وَ جُهَلاءُ قَدْ ماتَتْ اَحْقادُهُمْ، لايُخْشى فَجْعُهُمْ، وَلا يُرْجى دَفْعُهُمْ، اِسْتَبْدَلُوا بِظَهْرِ الاَْرْضِ بَطْناً، وَ بِالسَّعَةِ ضيقاً، وَ بِالاَْهْلِ غُرْبَةً، وَ بِالنُّورِ ظُلْمَةً. فَجاءُوها كَما فارَقُوها، حُفاةً عُراةً، قَدْ ظَعَنُوا عَنْها بِاَعْمالِهِمْ اِلَى الْحَيْاةِ الدّائِمَةِ وَالدّارِ الْباقِيَةِ، كَما قالَ سُبْحانَهُ: «كَما بَدَأْنا اَوَّلَ خَلْق نُعيدُهُ، وَعْداً عَلَيْنا اِنّا كُنّا فاعِلينَ».

جمعند ولى تنهایند، همسایه اند ولى از هم دورند، نزدیکند ولى به زیارت هم نمى روند، خویشند ولى اظهار خویشى نمى کنند، بردبارانى هستند که دشمنى در دل ندارند، و جاهلانى که کینه هایشان برطرف شده، از زیان آنان ترسى در کار نیست، و به دفاع آنان امیدى نمى باشد، درون زمین را به جاى روى زمین انتخاب کردند، و خانه تنگ قبر را در عوض خانه وسیع، و غربت را به جاى بستگان،و تاریکى را به جاى روشنایى. برهنه و عریان به مانند روزى که از دنیا مفارقت کردند به صحنه محشر بازآمدند، از دنیا با اعمال خود به سوى حیات جاودانى و سراى همیشگى کوچ نمودند، چنانکه خداوند سبحان فرمود: «همچنان که آنها را در آغاز آفریدیم بازشان گردانیم، این وعده حتمى ماست که انجام مى دهیم».

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :