نهج البلاغه مجموعه ای وزین، جذاب و ارزشمند از بیانات امیر بیان حضرت علی (ع) است که توسط محمد بن حسین موسوی معروف به سید رضی در قرن چهارم هجری جمع آوری شده و در قالب خطبه ها، نامه ها و حکمت ها ساماندهی شده است. امام علی (ع) شاگرد مکتب قرآن و در دامان رسول قرآن حضرت محمد مصطفی (ص) پرورش یافت و قرآن با گوشت و پوست و خون ایشان عجین و در گفتار و رفتار امام علی (ع) تجلی یافته و به همانگونه که خود حضرت براین مساله صحه گذاشته اند قرآن ناطقی است که قرآن صامت را به نطق درآورده است و در کلام و بیان حضرت نیز این همراهی و هم آوایی به راحتی قابل درک و لمس است.
این نوشتار به بررسی تأثیر پذیری ساختار جملات نهج البلاغه از آیات قرآن می پردازد و مصادیق و نمودهای این تأثیرپذیری را به تصویر کشیده است.
چرایی ارتباط قرآن با نهج البلاغه
قرآن و نهج البلاغه چه جایگاه و ارتباطی نسبت به هم دارند؛ به دیگر سخن نسبت و رابطه این دو با هم چیست و اصولاً چرا باید به هم ارتباط داشته و از همدیگر تأثیر و تأثر پذیرند؟
در پاسخ به این سوالات باید گفت قرآن کلام الهی است که پیامبراکرم (ص) به عنوان ناطق و مبلغ و مبین، آن را به مردم عرضه کرده تا مردم فهم کنند و در زندگی خود ساری و جاری کنند؛ به بیان دیگر قرآن صامت، نیازمند قرآن ناطقی است تا آن را به نطق درآورد و آن را تبیین و تشریح نماید و بدون آن امکان بهره بری مطلوب از قرآن وجود نخواهد داشت.
بیان مطالب به صورت کلی و اجمال و برخورداری قرآن از از بطون و لایه های معنایی مختلف معنایی، ضرورت وجود مبینی دقیق و عالم را دوچندان می نماید تا هر چیز در سطح و مصداق دقیق خود تبیین شود. بی تردید نبود چنین کسی می تواند عوارض و عواقب زیانباری را به دنبال آورد که حتی قابل جبران نباشد؛ بنابراین نقش مبین و مفسر بسیار حساس و خطیر بوده و همین ضرورت همراهی دوشادوش قرآن و عترت را گوشزد میکند.
ضرورت همراهی قرآن و عترت نیز در بیان نبی مکرم (ص) به گونه ای دیگر مورد تأکید و توصیه قرار گرفته است؛ پیامبر اکرم(ص) از قرآن و عترت به عنوان دو ثقلی یاد کرده که با تمسک توأمانی سعادت حقیقی و ابدی حاصل خواهد شد: إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ؛[1]
همانا من دو چيز بزرگ ميان شما مسلمانان مي گذارم كه اگر شما بر آن دو چيز چنگ بزنيد هرگز به ضلالت و گمراهى واقع نمي شويد بعد از من، يكى كتاب خدا قرآن مجيد است و ديگرى عترت من و اين دو چيز از هم جدا نمي شوند تا اينكه در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند.
بنابراین همراهی و همکاری دوشادوش قرآن و عترت برای سعادت یابی انسان یک ضرورت است و تنها با این وضعیت است که هدایت حاصل خواهد شد در غیر اینصورت قطعاً گمراهی خواهد بود.
امام علی (ع) به عنوان فردی که در دامان رسالت پرورش یافته و گوش و پوست و خون وی با رسالت و قرآن عجین شده است. طبیعی است که نماد و نشانه های همراهی و هم آوایی در رفتار و گفتار ایشان نماد و نمود داشته باشد و در یک نگاه باید گفت غیر از این انتظار نیست.
تعبیری با عنوان «اخ القرآن» پیرامون نهج البلاغه وجود دارد که تعبیر بامسمایی است؛ برادری در ادبیات انسانی عمده نسبی و سببی است لیکن ادبیات اسلامی این قلمرو را گسترده تر نموده و به اسلام و محتوا و مظاهر آن تسری داده و به عنوان مثال انسان با مومن شدن برادر دیگری می شود چون جسدی واحد که درد وی درد دیگری می شود.
بنابراین وقتی از نهج البلاغه با عنوان برادر قرآن یاد می شود شباهت های این دو با هم در ابعاد مختلف قابل تصور است و غیر از این انتظار نیست؛ چرا که این دو آمده اند تا در کنار هم و با هم، سعادت انسان را تضمین نمایند و با هم افزایی این مهم را تحقق بخشند.
در این شرایط طبیعی است که کلام امام علی (ع) از قرآن کریم متأثر باشد و در ابعاد و سطوح مختلف خود را نشان دهد و چونان برادری متعهد و مؤمن به قرآن، همه وجود و توان خود را برای تبیین و تشریح قرآن به کار گیرد و خود را در قامت قرآن صامت نشان دهد تا توأمانی و هم افزایی خود با قرآن به تصویر کشد.
بیان اهمیت و جایگاه قرآن
قرآن به صورت گسترده مورد توجه نهج البلاغه قرار گرفته است؛ در بیش از صد مورد توصیفاتی درباره قرآن آمده که اهمیت و جایگاه والای قرآن را به تصویر می کشد. امام علی (ع) قرآن را کتاب جامعی می دانند که سرچشمه همه علوم،[2] علم هرآنچه را آمده و خواهد آمد،[3] اخبار پيشينيان و اخبار آيندگان،[4] حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع[5] و …. در آن ذکر شده است.
امام علی (ع) قرآن را ناصحی می دانند که فریب نمی دهد[6] و هادی که گمراه نمی کند[7] و گوینده صادقی[8] که دروغ نمی گوید.[9]
امام علی(ع) قرآن بهار دلها،[10] شافی بزرگترین دردها،[11] شفاعت کننده اجابت شده[12] و…. است. همنشینی با قرآن بر هدایت انسان بیفزاید و از نابینایی انسان بکاهد[13] و علمی است که هدایت کند.[14]
تعابیر ریسمان محکم الهی،[15] نور آشکار،[16] چراغ با درخشندگی دائمی،[17] دریای پرژرفا،[18] راه بدون گمراهی،[19] شعله نورانی بدون تاریکی،[20] جداکننده حق از باطل با برهان محکم و دائمی[21] و… از جمله تعابیر دیگری است که امام علی (ع) درباره قرآن به کار برده اند.
نیک اگر انسان در این تعابیر تأمل و مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد به این حقیقت دست می یابد که این توصیفات از کسی صادر می شود که با قرآن دمساز شده و از آن تأثیر پذیرفته و به عمق وجودی قرآن دسترسی یافته و حقیقت آن را درک کرده تا در قالب توصیفاتی این چنین در وصف قرآن از لسان ایشان صادر شود و همین تأثیرپذیری جملات نهج البلاغه از قرآن را قوت و قدرت می بخشد و به آن اتقان و اعتبار می بخشد.
تأثیرپذیری نهج البلاغه از قرآن باعث شده است که حضرت دیگران را به عمل بر مبنای قرآن فراخواند. ایشان در نامه به حارث همدانی به چنگ زدن به ریسمان قرآن و عمل بر مبنای آن فراخوانده است: وَ تَمَسَّكْ بِحَبْلِ الْقرآن وَ اسْتَنْصِحْهُ وَ أَحِلَّ حَلَالَهُ وَ حَرِّمْ حَرَامَهُ (نهج البلاغه، نامه 69)؛ به ريسمان قرآن چنگ زن، و از آن نصيحت پذير، حلالش را حلال، و حرامش را حرام بشمار
طبیعی است هر کدام از تعابیر نیازمند همنشینی و مطالعه قرآن و بررسی زوایای وجودی آن است تا این اوصاف درباره قرآن در کلام حضرت امیر (ع) ظهور یابد؛ بررسی همین تعابیر نیز خود گویای تأثیرپذیری حضرت امیر(ع) از کلام قرآن و ظهور آن در کلام ایشان و انتشار آن در قالب خطبه و نامه و حکمت است.
وجود کلمات و جملات قرآنی در نهج البلاغه
امام علی (ع) در ساخت و پرداخت جملات نهج البلاغه از قرآن مایه گرفته است و به تصریح در برخی از بیانات خود به تصریح به قرآن اشاره نموده است. به برخی از این موارد اشاره می شود:
1ـ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ. (خطبة 1)
2ـ اِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ اِلي يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ. (خطبة 1)
3ـ اِحْدَي الْحسْنَيَيْنِ (خطبة 23)
4ـ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءِ (خطبة 85)
5ـ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ (خطبه 18)
6ـ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدَ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً. (خطبه 18)
7ـ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَي النَّارِ. (خطبه 28)
8ـ كَاَنَّما يُساقُونَ إِلَي الْمَوْتِ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ (خطبه 39)
9ـ و…
استفاده از جملات قرآنی با تغییرانی جزئی در آنها
تأثیرپذیری نهج البلاغه از قرآن محدود به توصیف از قرآن و توصیه دیگران به عمل بر مبنای قرآن نشده بلکه ساختار جملات و محتوای نهج البلاغه از قرآن نیز تأثیر پذیرفته است؛ اصولاً اگر غیر از این باشد باید تعجب کرد. ثقلین قرآن و عترت قرار است تا قیام قیامت با هم باشند تا در پرتو تمسک انسانها به آندو، از گمراهی در امان و در مسیر هدایت باقی و هدایت انسانها را رقم زنند چگونه می توانند هم افزای هم نباشند و از همدیگر تأثیر نپذیرند.
نهج البلاغه به عنوان کلام عترت هم در شکل و صورت خود و هم در محتوا و مضمون خود از قرآن تأثیر پذیرفته و در ابعاد و سطوح مختلف این تأثیرپذیری را به نمایش گذاشته است. امام علی (ع) در تأثیرپذیری آشکار دیگر از قرآن کریم برخی جملات قرآن را با تغییراتی چند در عبارات نهج البلاغه به کار گرفته است:
- آیات قرآن کریم: وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ (نحل 89)
- متن نهج البلاغه: وَ فِيهِ تِبْيَانٌ لِكُلِّ شَيْءٍ (خطبه18)
- آیات قرآن کریم: إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى (انبیاء، 101)
- متن نهج البلاغه: یَنْجُو الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنی (خطبه 50)
- آیات قرآن کریم: فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ (هود، 49)
- متن نهج البلاغه: فَاصْبِرُوا، فَاِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقينَ (خطبه97)
- آیات قرآن کریم: وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغاوِينَ (شعراء، 91)
- متن نهج البلاغه: و تُبْزَرُ الْجَحِيمُ لِلْغاوِينَ (خطبه 155)
تأثیرپذیری شکلی
نهج البلاغه از صورت و شکل قرآن تأثیر پذیرفته است. قرآن کریم دارای سبک ادبی خاصی است و مسجع و آهنگین است. نهج البلاغه از این سبک ادبی بهره برده و در جای جای خود این حقیقت را به تصویر کشیده است.
قرآن کریم معجزه نبی مکرم (ص) است که از برجسته ترین ویژگی های آن، ساختار هنری و برخورداری از ادبیات و بلاغت منحصر بفردی است که در نوع خود بی نظیر و اعجاز خود را در این عرصه نیز به نمایش گذاشته است.
شیوه ها و اسلوب ادبی و بیانی، هندسه واژگانی و نظم، پیوند میان آیه های یک سوره، پیوند میان سوره ها با یکدیگر، تشبیهات و تصویرات قرآن، مجاز و کنایه و استعاره، حقیقت و مجاز، ایجاز و اطناب، تکرار، بدیع، سجع ، شعر گونگی، نغمه حروف و موسیقی کلمات، آوامعنایی، سیما معنایی، ترادف، چگونگی انتخاب واژه ها در قرآن، زبان قرآن، لایه های معنایی، چینش واژگان، هنجار شکنی های زبانی و … از جمله مواردی است که می توان در بررسی شکل و صورت قرآن به انها اشاره نمود. این موارد در نهج البلاغه با تأثیرپذیری از قرآن مورد توجه و استفاده قرار گرفته است
به قدری استفاده حضرت امیر (ع) از آرایه ها و اسلوب ادبی گسترده است که سیدرضی در گزینش عنوان برای این کتاب، عنوان « نهج البلاغه» را برگزید تا گستردگی و عمق معجزه گونه استفاده حضرت امیر (ع) از اسلوب ادبی و بلاغی را نمایش گذارد که در این فقره نیز با قرآن همراهی دارد و بدین گونه گفته شود کسی در قامت انسان به گونه ای معجزه گونه سخن گوید که در طول اعجاز بیانی کلام الهی قرآن کریم شود…
با این وجود در این مجال برخی از این مظاهر تأثیرپذیری نهج البلاغه از قرآن در قالب اشاره به برخی از آرایه های ادبی پرداخته شده است:
نهج البلاغه مشحون از آرایه های ادبی و بیانی است به گونه ای که در نگاه بخش زیادی از اندیشمندان، نهج البلاغه بیش از آنکه یک کتاب حدیثی و دینی باشد بیشتر یک کتاب ادبی و بلاغی قلمداد شده است. سبک قالب جملات نهج البلاغه از قرآن متأثر و ردوپای قرآن در سازش و به کارگیری کلمات و جملات به وضوح قابل مشاهده است. سیدرضی مدون نهج البلاغه در تشریح نامگذاری نهج البلاغه اینگونه نوشته اند: آن را نهج البلاغه نامیدم چون که درهای بلاغت را به روی ناظران می گشاید و جویندگان بلاغت را به هدف خویش نزدیک کرده و نیاز معلم، متعلم، مبلغ و زاهد را برآورده می کند. [22]
جرج جرداق مسیحی دراین باره می نویسند: نهج البلاغه در بلاغت فوق بلاغت است؛ قرآنی است که از مقام خود اندکی فرود آمده است. [23] مواردی از این کاربرد مورد اشاره قرار می گیرد:
مسجع: توافق دو فاصله از نثر آخرين حرف اصلي قافيه ها را سجع گویند و بر سه گونه متوازی، مطرّف و متوازن تقسیم می شود.
- إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ* وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ( انفطار، 14-13)
- إِنَّ الْقرآن ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَا تَفْنَی عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِی غَرَائِبُهُ(خطبه 18)
- كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ* فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ*فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ( عبس، 13-11)
- وَ بَحْرٌ لَا يَنْزِفُهُ الْمُسْتَنْزِفُونَ وَ عُيُونٌ لَا يُنْضِبُهَا الْمَاتِحُونَ(خطبه198)
- وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا* وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا* وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا( نازعات، 3-1)
- وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ قَائِلٌ مُصَدَّقٌ(خطبه176)
استعاره: استعمال لفظ در معنای غیر اصلی خود است. نمونه های از قرآن و نهج البلاغه را ذکر می کنیم:
- اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم( حمد، 8 )
- اَلَّذینَ یَنقُضونَ عَهدَ اللّهِ مِن بَعدِ میثقِهِ( بقره، 27)
- فَاَذقَهَا اللّهُ لِباسَ الجوعِ و الخَوفِ(نحل، 51 )
- کِتبٌ اَنزَلنهُ اِلَیکَ لِتُخرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُمتِ اِلَی النّورِ(ابراهیم، 64)
- احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ، وَ اَضاعُوا الثَّمَرَةَ(خطبه66)
- وَ أَجْرَى فِيهَا سِرَاجاً مُسْتَطِيراً) خطبه 1)
- يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْل ( خطبه 3)
تشبیه: استعمال لفط در معنای غیر اصلی خود است. نمونه های از قرآن و نهج البلاغه را ذکر می کنیم:
- وَأَلقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَءَاهَا تَهتَزُّ كَأَنَّهَا جَانّ (نمل، 10)
- و حورٌ عين * كَاَمثـلِ اللُّؤلُوِ المَكنُون (واقعه، 23-22)
- و جَنَّة عَرضُها كَعَرضِ السَّماءِ والاَرضِ (حدید، 21)
- حَتَّى تَكُونَ نُصْرَةُ أَحَدِكُمْ مِنْ أَحَدِهِمْ كَنُصْرَةِ الْعَبْدِ مِنْ سَيِّدِهِ (خطبه97)
- فَإِنَّ الْأَمْرَ يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ كَقَطَرَاتِ الْمَطَرِ (خطبه23)
- وَ اللَّهِ لَا أَكُونُ كَمُسْتَمِعِ اللَّدْمِ يَسْمَعُ النَّاعِيَ وَ يَحْضُرُ الْبَاكِيَ ثُمَّ لَا يَعْتَبِرُ (خطبه148)
تأثیرپذیری محتوایی
تأثیرپذیری محتوایی نهج البلاغه از قرآن نوعی دیگری از تأثیرپذیری نهج البلاغه از قرآن کریم است. امام علی (ع) از کودکی با قرآن و مبلغ قرآن حضرت محمد (ص) همنشین بوده و اثر پذیرفته و ساختمان فکری و همه وجود ایشان با قرآن عجین شده است به گونه ای شکل صورت قرآن را به خود گرفته و نیز به صورت مستقیم از آیات قرآنی استفاده نموده یا به عنوان استناد اشاره کرده یا محتوای کلام خود را بر مبنای آیات قرآنی سامان داده است.
به واقع باید گفت همه محتوای نهج البلاغه بر مبنای قرآن سامان یافته و تأثیری عمیق و گسترده را بر جای گذاشته است. به عنوان مثال دنیا و حقیقت آن در ادبیات قرآن با آیات متعددی مورد تشریح قرار گرفته است. همین دنیا نیز با بیانات گسترده امام علی (ع) و در راستای منویات قرآن نیز مورد تشریح قرار گرفته است.
- يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ( فاطر، 5)
- إِنَّ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها( یونس، 7)
- وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا( انعام، 70)
اینها بخشی از آیاتی است که درباره دنیا در قرآن ذکر شده است. بخشی از جملات امام علی (ع) درباره دنیا را مرور می کنیم:
- إیّاک و الوَلَهَ بالدُّنیا، فإنّها تُورِثُکَ الشَّقاءَ وَ البَلاء و تَحدُوک على بَیعِ البَقاءِ بالفَناء(خطبه28)
- إحذَروا الدنيا ، فإنّها غَدّارةٌ غَرّارةٌ خَدُوعٌ ، مُعطِيَةٌ مَنوعٌ مُلبِسةٌ نَزُوعٌ(خطبه203)
- لَا یَتْرُکِ النَّاسُ شَیْئاً مِنْ دِینِهِمْ لِإِصْلَاحِ دُنْیَاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ(حکمت106)
بیانات فراوان دیگری از حضرت امیر (ع) وجود دارد که دنیا را با الفاظ و عبارات دیگری مورد تشریح و تبیین قرار داده و به مانند قرآن ابعاد وجودی آن را تشریح کرده است. موضوعات دیگر نظیر آخرت، مرگ، تفکر، توحید، نبوت، سیاست، اقتصاد و… همگی بر مدار قرآن و با الفاظ و عبارات دیگر لیکن کاملا منبعث از قواعد و قواره آیات قرآنی مورد تشریح قرار گرفته است و در و اقع باید گفت نهج البلاغه ترجمان کلام الهی است که در مدار قرآن چونان برادری همراه و همدل به مدد و یاری قرآن شتافته و آن را تشریح و تبیین و قوت و قوام بخشیده است.
نتیجه گیری
نهج البلاغه ترجمان کلام الهی است و تأثیرپذیری گسترده خود از قرآن را در ابعاد مختلف به نمایش گذاشته است گاه به توصیف جایگاه فرازمند قرآن در قالب توصیف و تشریح اهمیت و ارزش وجودی و کارکردهای قرآن کریم پرداخته است؛ گاه عین آیات قرآنی در عبارت نهج البلاغه به کار رفته است گاه بخشی از آیات در کلام حضرت و با ادبیات خود حضرت مورد استفاده قرار گرفته است؛ گاه از شکل و صورت قرآن مدد گرفته و عبارات خود را در قالبهای مورد استفاده قرآن ریخته است و گاه محتوای نهج البلاغه منبعث از قواعد و اعتقادات و مبانی قرآنی، موضوعات و مطالب مورد توجه و تبیین و تشریح قرار گرفته است. نهج البلاغه چونان برادری وفادار، در ابعاد مختلف همدلی و همراهی خود با قرآن را به نمایش گذاشته است.
پی نوشت ها
[1]. طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص380؛ دیلمی، ارشاد القلوب، ج1، ص131؛ مجلسى، بحارالانوار، ج2، ص100؛ خوئی، منهاج البراعة، ج3، ص264.
[2]. یَنابیعُ الْعِلْمِ (خطبه 158)
[3]. عِلمَ ما يَأتي و الحَديثَ عنِ الماضي (خطبه 158)
[4]. نَبَأُ ما قَبلَكُم و خَبرُ ما بَعدَكُم (حکمت313 )
[5]. مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ و… (خطبه 1)
[6]. هُوَ النَّاصِحُ الَّذِی لَا یَغُشُّ (خطبه ۱۷۶)
[7]. وَ الْهَادِی الَّذِی لَا یُضِلُّ. (خطبه ۱۷۶)
[8]. وَ قَائِلٌ مُصَدَّقٌ (خطبه 176)
[9]. وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِی لَا یَکْذِبُ (خطبه ۱۷۶)
[10]. وَ فیهِ رَبیعُ الْقَلْبِ (خطبه ۱۷۶)
[11]. فِیهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ (خطبه ۱۷۶)
[12]. شَافِعٌ مُشَفَّعٌ (خطبه 176)
[13]. زيادَةٍ في هُدىً أو نُقصانٍ مِن عَمىً (خطبه 176)
[14]. وَ إِنَّ لَكُمْ عَلَماً فَاهْتَدُوا بِعَلَمِكُمْ (خطبه 176)
[15]. فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِينُ (خطبه 156)
[16]. وَ النُّورُ الْمُبِينُ (خطبه 156)
[17]. وَ سِرَاجاً لَا يَخْبُو تَوَقُّدُهُ (خطبه ۱98)
[18]. وَ بَحْراً لَا يُدْرَكُ قَعْرُهُ (خطبه ۱98)
[19]. وَ مِنْهَاجاً لَا يُضِلُّ نَهْجُهُ (خطبه ۱98)
[20]. وَ شُعَاعاً لَا يُظْلِمُ ضَوْءُهُ (خطبه ۱98)
[21]. وَ فُرْقَاناً لَا يُخْمَدُ بُرْهَانُهُ (خطبه ۱98)
[22]. شریف رضی، مقدمه نهج البلاغه.
[23]. جرج جرداق، صوت العدالة الانسانیة، ج1، ص ۴۷.
فهرست منابع
- قرآن کریم
- جرداق، جورج سمعان، الامام علی صوت العدالة الانسانیة، بیروت، دار مکتبة الحیاة، ۱۹۷۰ م.
- ديلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب، قم، الشريف الرضي، 1412 ق.
- شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، قم، هجرت، بی تا.
- طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، مصحح: محمد باقر خرسان، مشهد، مرتضى، 1403 ق.
- مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403 ق.
- هاشمى خوئى، ميرزا حبيب الله، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة، مترجم حسن حسن زاده آملى، محمد باقر كمره اى، چاپ چهارم، تهران، مكتبة الإسلامية، 1400 ق.