توسعه اقتصادی از منظر امام علی (ع) به معنای فراتر از رشد مادی و تمرکز بر اصولی همچون عدالت، علم، و کار خیر است. ایشان علم را به عنوان ابزاری برای پیشرفت و حل مشکلات اقتصادی معرفی می کنند و نیروی کار را یکی از اصلی ترین عامل در تحقق عدالت و پیشرفت می دانند. از دیدگاه امام علی (ع)، کار خیر و خدمت به جامعه نه تنها باعث بهبود شرایط اقتصادی جامعه می شود، بلکه همبستگی اجتماعی و رضایت عمومی را نیز افزایش می دهد. بنابراین، توسعه اقتصادی از منظر ایشان بر پایه ارزشهای اخلاقی و معنوی استوار بوده و هدف آن بهبود کیفیت زندگی و تقویت معنویت در جامعه است.
ویژگی های انسان توسعه گرا
هر انسانی نمی تواند به برنامه توسعه کمک کند بلکه ویژگی هایی است که دست اندرکاران امر توسعه می کوشند تا در افرادی که می خواهند در برنامه های توسعه اقتصادی مشارکت داشته باشند؛ ایجاد کنند. مهمترین این ویژگی های توسعه اقتصادی عبارت است از: علاقه به علم و یاد گیری، نقش نیروی کار در توسعه اقتصادی و علاقمندی به کار خیر.
اول: علاقه به علم و یادگیری
توسعه اقتصادی نیازمند دانش و تخصص و کار مثمر ثمر و سودمند است. طبیعت انسان نیز با کار خیر سرشته شده است از این رو عوامل و انگیزه های مثبتی وجود دارد که انسان را دائما به سوی پیشرفت سوق می دهد و نیز احساسی در اوست که توجه اش را به سوی جامعه، معطوف می کند.
اینها عناصری است که برای شکل گیری شخصیت انسانی که می خواهد در امر توسعه مشارکت داشته باشد؛ ضروری است تا بتواند با مشکلات پیشرفت اقتصادی دست و پنجه نرم کند و در صورت نبود چنین انسانی نمی توان به امر توسعه اقتصادی دست یافت. اگر چه همه ابزارها و عوامل دیگر فراهم باشد بدون تردید دین تأثیر زیادی در شکل گیری شخصیت چنین انسانی دارد.
با نگاهی به آیات قرآن و سنت پیامبر و احادیث و اقوال در می یابیم که اسلام بر ساختن انسانی مسئولیت پذیر تأکید دارد زیرا نمی توان بر انسان مسئولیت هایی را تحمیل کرد؛ که توان انجام آن را ندارد.
امام علی (ع) همه ویژگی های چنین انسانی را در یکی از گفتارهای خود یعنی خطبه همام به هنگام ذکر صفات پرهیزگاران بر می شمرد. امام (ع) ابعاد شخصیت پرهیزگاران را چنان ترسیم کرده اند که زبان هر انسان ادیب و شاعری از بیان آن قاصر است و نیز هیچ نقاشی نمی تواند چنین تابلوی زیبایی با کلمات بیافریند.
البته هر آموزشی معیار نیست بلکه آموزشی لازم است که بتواند انسان را برای انجام وظایف مهم در جامعه آماده سازد؛ امام علی (ع) در خطبه متقین از آن به علم نافع تعبیر می کند و می فرماید: «وَ وَقَفَوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ»[1] گوش بر دانستن چیزی نهاده اند که آنان را سود رساند
«وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لَا يَحِقُّ تَعَلُّمُه»[2] زیرا دانشی که در آن فایده ای نباشد خیری نباشد و علمی که از آن سودی حاصل نیاید آموختنش شایسته نبود.
علم بر دیگر عناصر لازم برای توسعه مقدم است. علم بر مال، مقدم است. «يَا كُمَيْلُ، الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ … وَ الْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ»[3] علم بهتر از مال است…علم حاکم است و مال محکوم و بدون علم مال ارزشی ندارد.
حال علم چگونه نافع و سودمند می گردد؟
طبیعی است هر گاه با عمل همراه گردد امام (ع) می فرماید: «إذا رمتم الإنتفاع بالعلم فاعملوا به و أكثروا الفكر فى معانيه تعه القلوب»[4] هر گاه بخواهید از علمی سود ببرید به آن عمل کنید و در معانی آن بسیار اندیشه کنید تا دل ها آن را حفظ کند.
«إعمل بالعلم تدرك غنما»[5] به دانش عمل کن تا به غنیمت دست یابی. «إعملوا بالعلم تسعدوا»[6] به علم عمل کنید تا سعادتمند شوید.
دانش نه تنها مقدمه توسعه اقتصادی بلکه مقدمه زندگی است. لذا امام (ع) می فرماید: «بالعلم تكون الحياة»[7] زندگی به دانش میسر گردد. «عليك بالعلم فإنّه وراثة كريمة»[8] دانش بیاموز که آن میراثی گرانبهاست.
علم چگونه به میراث تبدیل می گردد؟ آیا علم به ارث می رسد؟ آری آنگاه که با زندگی در آمیزد به میراثی گرانبها تبدیل می شود و نسل آسایش و رفاه را در پهنه گیتی به ارمغان می آورد.
دوم: نقش نیروی کار در توسعه اقتصادی
نیروی کار به مقدار مفید کار اطلاق می گردد. ولی نیروی اشتغال به حجم کار کل جامعه گفته می شود و این امر از شاخص های لازم در جوامعی است که در مسیر توسعه اقتصادی گام برمی دارند از این رو کشورهایی که می خواهند پیشرفت کنند می کوشند که از تمام توانایی های خود در زمینه اشتغال و نیز از خلاقیت های افراد بهره ببرند.
البته تنها کار و تلاش کارگران کافی نیست بلکه نوع و تقسیم کار نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است و از مظاهر پیشرفت که اقتصاد دانان روی آن تأکید می ورزند آن است که توان کاری یا نیروی اشتغال جامعه به سوی صنعت گرایش داشته باشد.
اما اسلام تا حدودی با این نظر مخالف است زیرا اسلام در عین حال که صنعت را تشویق می کند ولی کشاورزی را اصل می داند. از نظر اسلام، کشاورزان گنجینه های زمینند و اگر قرار باشد که به توصیه کارشناسان اقتصادی عمل شود و توان کاری جامعه در بخش صنعت صرف گردد پس چه کسی به کشاورزی بپردازد و قرص نان جامعه را تأمین کند.
بنابراین باید برای هدایت نیروی اشتغال جامعه با توجه به گوناگونی نیازها برنامه ریزی درستی صورت گیرد. اسلام به عنوان یک نظام زندگی به این امر بسیار توجه کرده است. در بیشتر احادیث و روایات نیز بر کشاورزی و اصلاح اراضی تأکید شده است این امر بی توجهی به صنعت و دیگر کارها از قبیل تجارت و غیر آن نیست زیرا که:
اولا: صنعت در گذشته بسیار محدود بود و وسایل و ابزار صنعتی مانند امروز اختراع نشده بود و صنعت در امور ساده زندگی که جامعه در جنگ و صلح بدان نیاز داشت محدود می شد.
ثانیا: اصل تقسیم کار امری حتمی برای جوامع است؛ کشورهایی که با کمبود آب و زمین های مناسب کشاورزی مواجه هستند، ناگزیر باید به فعالیت های دیگر روی آورند. بعنوان مثال در صدر اسلام ساکنین مکه فعالیت تجاری داشتند، چون زمین های مکه سنگلاخ و غیر قابل کشاورزی بود.
وقتی قلمرو حکومت اسلامی گسترده شد اصل تقسیم کار نیز به اجرا در آمد. چون بخش زیادی از این زمین های پهناور؛ فاقد عناصر کشاورزی بود از فعالیت های دیگری روی آن صورت پذیرفت از قبیل: استخراج معادن یا نفت، تأسیس کارخانه و به عنوان مثال عربستان سعودی و اردن برای دستیابی به سرمایه مطلوب جهت توسعه می کوشند تا منابع معدنی زمین هایشان را استخراج کنند در حالی که کشور سودان دارای زمین های کشاورزی حاصل خیزی است یا کشور مصر علاوه بر کشاورزی دارای تجارب فنی و صنعتی است.
از این رو ارزشی که اسلام برای کار و تخصص علمی قائل است تمایل شدید این دین را برای رسیدن به توسعه اقتصادی از طریق کار می رساند در این زمینه نهج البلاغه برای ما راه را ترسیم می کند:
1- تشویق به کار
2- کار مفید
3- تقسیم کار
امام علی (ع) درباره تشویق به کار می فرماید:
«إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ»[9] امروز، روز عمل است نه روز حساب و فردا روز حساب است نه روز عمل.
«فَبَادَرُوا الْعَمَلَ وَ كَذَّبُوا الْأَمَلَ»[10] به انجام دادن عمل نیکو مبادرت ورزیدند و آرزوها را دروغ شمردند. «الْعَمَلَ الْعَمَلَ، ثُمَّ النِّهَايَةَ النِّهَايَةَ»[11] کاری کنید، کاری کنید. کار به پایان برید، کار به پایان برید.
و در توصیف مومنان می فرماید:
«قُلُوبُهُمْ فِي الْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِي الْعَمَل»[12] دل هایشان در بهشت است و تن هایشان در کار عبادت. «مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ، لَمْ يُسْرِعْ بِهِ [حَسَبُهُ] نَسَبُهُ»[13] هر که در کارها درنگ کند شرف نسب، سبب سرعت در کارش نشود. «أَلَا فَاعْمَلُوا فِي الرَّغْبَةِ»[14] در امن و آسایش به کار خدا بپردازید. «فَاعْمَلُوا، وَ الْعَمَلُ يُرْفَعُ»[15] پس عمل کنید که عمل را به آسمان برند. انسان با کار مفید و سودمند زنده است.
امام (ع) در این خصوص می فرماید: «جدك لا كدك»[16] جدیت تو مهم است نه زحمت و تلاش. «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ، مَا أَكْرَهْتَ نَفْسَكَ عَلَيْهِ»[17] بهترین کارها کاری است که خود را برای انجام دادن آن به اجبار وادار سازی.
«إِنَّ اللَّهَ يَبْتَلِي عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَرَاتِ»[18] ایزد تعالی بندگانش را که مرتکب اعمال ناشایست شوند به کاسته شدن میوه هایشان می آزماید. «وَ الْعَمَلَ الصَّالِحَ حَرْثُ الْآخِرَةِ»[19] عمل صالح کِشته آخرت است.
و درباره انواع کار امام (ع) می فرماید:
«وَاعْلَمْ أَنَّ الرَّعِيَّةَ طَبَقَاتٌ لاَ يَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلاَّ بِبَعْض، وَلاَ غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْض؛ فَمِنْهَا جُنُودُ اللهِ، وَمِنْهَا کُتَّابُ الْعَامَّةِ وَالْخَاصَّةِ، وَمِنْهَا قُضَاةُ الْعَدْلِ، وَمِنْهَا عُمَّالُ الاِْنْصَافِ وَالرِّفْقِ، وَمِنْهَا أَهْلُ الْجِزْيَةِ وَالْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَمُسْلِمَةِ النَّاسِ، وَمِنْهَا التُّجَّارُ وَأَهْلُ الصِّنَاعَاتِ، وَمِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ ذَوِي الْحَاجَةِ وَالْمَسْکَنَةِ؛ وَکُلٌّ قَدْ سَمَّى اللهُ لَهُ سَهْمَهُ»[20]
بدان، كه رعيت را صنف هايى است كه كارشان جز به يكديگر اصلاح نشود و از يكديگر بى نياز نباشند. صنفى از ايشان لشكرهاى خداى اند و صنفى، دبيران خاص يا عام و صنفى قاضيان عدالت گسترند و صنفى، كارگزاران اند كه بايد در كار خود انصاف و مدارا را به كار دارند، و صنفى جزيه دهندگان و خراج گزارانند، چه ذمى و چه مسلمان و صنفى بازرگانان اند و صنعتگران و صنفى فرودين كه حاجتمندان و مستمندان باشند. هر يك را خداوند سهمى معين كرده است.
پس کار به چهار دسته تقسیم می شود: 1- کشاورزی 2- صنعت 3- تجارت 4- خدمات
و گروهی از مردم هستند که نمی توانند از عهده این کارها برآیند و آنان قشر های آسیب پذیر و نیازمندان جامعه اند که مسئولیت تأمین معاش آنان بر عهده دولت است.
با اینکه صنعت در زمان امام (ع) محدود بوده و افراد کمی بدان اشتغال داشتند، ولی به سبب اهمیتی که دارد امام در سخنانشان از صنعتگران یاد می کند؛ مهمترین گفتار های امام (ع) در خصوص«کار» خطبه همام است.
امام درباره پارسیان می فرماید: «لَا يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ»[21] از اعمال خویش چون اندک باشد نا خشنودند و چون بسیار باشد در نظرشان اندک نماید.
آنان خستگی نمی شناسند هر چه بیشتر کار کنند خود را مقصر می بینند زیرا هر تلاشی که می کنند نسبت به عمرشان اندک است آنان دائم از وقت پیشی می گیرند و در کار هایشان به نتایج کم راضی نیستند. باید ثمره کارشان درخشان باشد کار زیاد را زیاد نمی دانند چون معیار هایشان در زندگی الهی است آنان در وجودشان عظمت خداوند را حس کردند و از میزان نعمت هایی که خداوند در وجودشان به ودیعت نهاده باخبرند.
توانائی هایشان حد و مرزی نمی شناسند. قدرت فکری و بدنی آنها در برابر مشکلات زندگی بسیار زیاد است، زیرا خداوند بزرگترین امانت هستی – مسئولیت خلافت و جانشینی خداوند را – بر عهده آنان قرار داده است شاید این اشکال مطرح شود که با اختراع ماشین و گسترش تکنولوژی دیگر کار از اهمیت گذشته خود برخوردار نیست در پاسخ باید گفت:
اولا: کاری که اسلام بدان اعتقاد دارد کار بدنی نیست که با بکارگیری نیروی عضلانی حاصل شود بلکه برنامه ریزی پژوهش و هر نوع کار ذهنی و فکری نیز در حد خود کار محسوب می شود. تکنولوژی جدید، ماشین را جایگزین نیروی عضلانی کرده است ولی نتوانسته برای تفکر خلاق انسانی جایگزینی بیابد چه پیشرفته ترین رایانه ها نیز نمی توانند حتی جانشین عقل و تفکر یک انسان شوند چه رسد به عقل پنج میلیارد انسان.
ثانیا: جایگزینی ماشین به جای انسان در موارد محدودی است زیرا نمی توان کاملا از نیروی انسانی بی نیاز شد، فعالیت هایی نظیر کشاورزی حتما نیازمند نیروی انسانی است همچنین شغل ها و حرفه های دیگری نیز هست که هنوز هم از نیروی انسانی بهره می برد.
ثالثا: جایگزینی ماشین به جای انسان موجب تولید بخش های وسیع تری از اراضی می گردد زیرا انسان را وا می دارد تا به دنبال زمین های بایر و دست نخورده بگردد و یا به دیگر فعالیت های اقتصادی روی آورد تا بیکار نماند. لذا نوبت به برنامه ریزی توسعه اقتصادی می رسد تا از نیروهای انسانی متراکم جامعه که در اثر تکنولوژی پدید می آید بهره برداری شود.
بعنوان مثال اگر یک انسان با یک ماشین پیشرفته کشاورزی بتواند روی یک قطعه زمین کار کند کشاورزان دیگر باید به بهره برداری زمین های دیگر بپردازند و بدین ترتیب کشاورزی رونق می گیرد، تولید بیشتر می شود. پس هراسی از ماشین نیست و نباید از پیشرفت تکنولوژی ترسی به دل راه داد زیرا چنین پیشرفتی انسان را به سرمایه گذاری و بهره برداری بیشتر و تولید سریع تر سوق می دهد در نتیجه وجود ماشین به نفع هر دو – فرد و جامعه – تمام می شود.
سوم: علاقه به کار خیر
برنامه های توسعه اقتصادی روحیه خودخواهی و به فکر خویش بودن را از انسان دور می کند و روحیه سالم و مثبتی را در افراد جامعه بوجود می آورد تا فرد به یک عضو مفید و سودمند در جامعه مبدل گردد. و این کار با تأسیس موسسات خیریه، انجمن ها و تعاونی ها صورت می گیرد که علاقه به کار خیر را در افراد زنده می کند.
نباید از نظر دور داشت که دین در ایجاد این روحیه، نقش به سزایی دارد از این رو هر کس که بخواهد کار اقتصادی را تجربه کند ناگزیر باید علاقه شدیدی به کار خیر داشته باشد، چون بدون این احساس در صورت روبرو شدن با اولین مشکل از فعالیت باز می ماند.
کسی که سرمایه هایش را برای بهره برداری از منابع جامعه به جریان می اندازد باید بداند که اگر نتایج تلاش و کارش سال ها به تأخیر بیفتد زیان نمی بیند، بلکه به نسل های آینده جامعه خدمت می کند و این خود بزرگترین سود است. چه جهان صنعتی امروز مدیون گذشتگانی است که به خاطر جامعه امروز تلاش کردند و فکر و اندیشه خود را به زمان خویش محدود نکردند.
از رسالت های اولیه اسلام ایجاد احساس و درک مثبت در افراد بود، احساس به کار خیر و تلاش در راه خیر و اگر بخواهیم آیات و احادیثی را که در این باره وارد شده است بیاوریم صفحات زیادی از کتاب را به خود اختصاص خواهد داد لذا به ذکر گفتارهایی از نهج البلاغه بسنده می کنیم
امام علی (ع) می فرماید: «افْعَلُوا الْخَيْرَ وَ لَا تَحْقِرُوا مِنْهُ شَيْئاً»[22] کار نیک بجای آورید چیزی از آن را خُرد مشمارید.
حتی اگر خواسته انسان خرد و کوچک باشد باید آنرا به اتمام برساند چون برای دیگران فایده خواهد داشت و منظور از خیر در این گفتار کاری است که سود و نفع عمومی را در پی داشته باشد. گاهی ممکن است کار بزرگ نباشد اما وقتی با کارهای دیگران جمع شود، بزرگ و موثر خواهد بود این مطلب را ما از گفتار زیر می فهمیم که می فرماید:
«قَارِنْ أَهْلَ الْخَيْرِ تَكُنْ مِنْهُمْ»[23] با نیکان بیامیز تا از آنان شمرده شوی. کسی که می خواهد کار خیر انجام دهد ناگزیر باید به جمع بپیوندد زیرا انجام کار خیر برنامه ای دسته جمعی است که گروهی از افراد آن را به اجرا در می آورند. لذا امام می فرماید: «فَخُذُوا نَهْجَ الْخَيْرِ تَهْتَدُوا»[24] به راه نیکی روید تا هدایت شوید.
بنابراین کار خیر کاری دسته جمعی با طرح و برنامه ای معین برای رسیدن به هدف است و توسعه اقتصادی نیز از مصادیق کار خیر است که افراد برای تحقق آن باید از برخی منافع زودگذر چشم بپوشند تا به ثمرات و نتایج آن در آینده دست یابند. وقتی انسان طعم شیرین کار خیر را بچشد و خود را سفارش به کار خیر کند کارش چند برابر می شود، نتایج آن افزایش می یابد و انسان وقتی به کار خیر می اندیشد فکرش او را به طرحی نو و فعالیتی جدید راهنمایی می کند. امام (ع) می فرماید: «ألفكر فى الخير يدعو إلى العمل به»[25] به کار خیر اندیشیدن موجب انجام کار خیر می شود.
وقتی فرد در راه خیر قدم بگذارد همه برای یاریش دست به دست هم می دهند و با کار و طرح و برنامه از او پشتیبانی می کنند در آن وقت معیارهایش تغییر می کند و درونش اصطلاح می پذیرد و در خصلت ها و مناقبش دگرگونی حاصل می شود از این رو امیرالمؤمنین علی (ع) ویژگی های کار خیر را تبیین می فرماید:
«خير العلم ما نفع»[26] بهترین دانش ها دانشی است که سودمند باشد. «خير المواعظ ما ردع»[27] بهترین پندها آنست که از زشتی ها باز دارد. «خير المكارم الإيثار»[28] ایثار سرآمد بزرگی هاست. «خير الإختيار صحبة الأخيار»[29] بهترین انتخاب هم صحبتی نیکان است.
انسان نمی تواند بدین صفات و خصال دست یابد مگر در فضایی آکنده از خیر و خوبی که در آن اصول و ارزش ها با زندگی در می آمیزد، ارزش های دنیوی با ارزش های اخروی همسو می شود و این امر به نوبه خود در فضای کلی جامعه موثر خواهد بود و آن را به جامعه ای سراسر خیر و نیکی بدل خواهد کرد.
وقتی برنامه های توسعه اقتصادی نیازمند از خود گذشتگی و خود فراموشی باشد، نیازمند انگیزه های خیر نیز هست تا آن را به سوی این انتخاب سوق دهد و جامعه ای که از چنین صفات و خصالی برخوردار باشد برای انجام کارهای مهم و بزرگ تواناتر خواهد بود. چنین جامعه ای همواره به سوی خیر پیش می رود و شهروندانش با واقعیت پرورش می یابند.
وقتی صبح برای کار از خانه بیرون می آیند و شب برای استراحت به خانه بر می گردند در عمل با خوبی ها و فضایل انس می گیرند چه زندگی مدرسه بزرگی است که انسان در آن اخلاق نیکو را می آموزد و چنین فضایلی در او پایدار خواهد ماند چون در عمل و واقعیت آنها را آموخته است؛ از این رو امام علی (ع) می فرماید: «سوق المسلمين كمسجدهم»[30] بازار مسلمانان چون مسجدشان است.
نتیجه گیری
توسعه اقتصادی از منظر امام علی (ع) نه تنها بر رشد مادی بلکه بر تقویت عدالت، اخلاق، و معنویت در جامعه تمرکز دارد. ایشان با تاکید بر اهمیت علم، نیروی کار ماهر، و علاقه به کار خیر، راهکاری جامع برای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی ارائه می دهند. این دیدگاه نشان می دهد که توسعه پایدار و عادلانه زمانی محقق می شود که اصول اخلاقی و عدالت اجتماعی در تمامی ابعاد اقتصادی مد نظر قرار گیرد. در نهایت، رویکرد امام علی (ع) به توسعه اقتصادی، مدلی الهام بخش برای جوامع امروزی است که به دنبال پیشرفت همه جانبه و پایدار هستند.
پی نوشت ها
[1]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 193.
[2]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 31.
[3]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 147.
[4]. آمدی، غرر الحکم، ص294.
[5]. آمدی، غرر الحکم، ص132.
[6]. آمدی، غرر الحکم، ص150.
[7]. آمدی، غرر الحکم، ص298.
[8]. آمدی، غرر الحکم، ص442.
[9]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 42.
[10]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 114.
[11]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 176.
[12]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 192.
[13]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 23.
[14]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 28.
[15]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 230.
[16]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص341.
[17]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 249.
[18]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 143.
[19]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 23.
[20]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[21]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 193.
[22]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 422.
[23]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه31.
[24]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 167 .
[25]. آمدی، غرر الحکم، ص75.
[26]. آمدی، غرر الحکم، ص354.
[27]. آمدی، غرر الحکم، ص354..
[28]. آمدی، غرر الحکم، ص354.
[29]. آمدی، غرر الحکم، ص674.
[30]. حرعاملی، وسائل الشیعة، ج17، ص405.
منابع
- قرآن کریم
- ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي، 1363ق.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و دررالکلم، ترجمه رسولی محلاتی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، قم، دار الهجرة، ۱۴۱۴ق.
- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، تهران، اسلامیه، 1372.
منبع مقاله با اقتباس از:
حائری، محسن، اندیشه های اقتصادی در نهج البلاغه، تهران، بنياد نهج البلاغه، 1386.