بیهوده گویی پشت سر دیگران که اعم از غیبت، تهمت و ناسزا است یکی از گناهان بزرگ است که در اسلام به شدت از آن نهی شده است. برای مثال، قرآن کریم غیبت را همچون خوردن گوشت برادر مرده توصیف کرده و در روایات گناه آن شدیدتر از زنا معرفی شده است. علاوه بر ارتکاب غیبت، شنیدن غیبت نیز حرام است.[1]
در خطبه 141 نهج البلاغه، پیرامون بیهوده گویی پشت سر دیگران مطالبی وجود دارد که در این مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت. محتوای این خطبه، حرف و حدیث و شایعات اعم از غیبت، تهمت ها، عیب جویی ها و… یا به سخن بهتر «بیهوده گویی پشت سر مسلمان» هست که از تایید و دنبال کردن آن نهی می شود.
نکوهش از بیهوده گویی پشت سر مسلمان
مولای متقیان امام علی (علیه السلام) درباره نهی از شنیدن بیهوده گویی های پشت سر مسلمانان در کلامی حکیمانه می فرمایند: «أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِیهِ وَثِیقَةَ دِینٍ وَ سَدَادَ طَرِیقٍ فَلاَ یَسْمَعَنَّ فِیهِ أَقَاوِیلَ الرِّجَالِ أَمَا إِنَّهُ قَدْ یَرْمِی الرَّامِی وَ تُخْطِئُ السِّهَامُ وَ یُحِیلُ الْکَلاَمُ وَ بَاطِلُ ذَلِکَ یَبُورُ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ وَ شَهِیدٌ أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ إِلاَّ أَرْبَعُ أَصَابِعَ. فسئل علیه السلام عن معنی قوله هذا فجمع أصابعه و وضعها بین أذنه و عینه ثم قال: الْبَاطِلُ أَنْ تَقُولَ سَمِعْتُ وَ الْحَقُّ أَنْ تَقُولَ رَأَیْتُ؛[8]
ای مردم! هر کس از برادر مسلمانش، استواری در دین و روش صحیح را مشاهده کند، باید به سخنانی که این و آن در نکوهش او می گویند گوش فرا ندهد (اضافه بر این) آگاه باشید، گاه تیرانداز تیرش به خطا می رود (و حدس و گمان های مردم همیشه مطابق واقع نیست) سخن باطل فراوان گفته می شود، و باطل نابود و بی اثر خواهد شد، خداوند شنوا و شاهد (بر اعمال بندگان) است، بدانید میان حق و باطل بیش از چهار انگشت فاصله نیست!
کسی از حاضران از تفسیر این سخن سوال کرد، امام (علیه السلام) انگشتان خود را جمع کرد و در میان گوش و چشم خود (در کنار صورت) قرار داد، سپس فرمود: باطل آن است که بگویی: شنیدم، و حق آن است که بگویی دیدم!».
به نظر می رسد این سخن جزئی از خطبه 140 نهج البلاغه بوده، که مرحوم «سید رضی» آن را از هم جدا نموده و به طور مستقل ذکر کرده است. در واقع هدف از بیان هر دو خطبه یک چیز است، و آن حفظ آبروی مسلمین و کمک به خوش بینی و اعتماد مردم به یکدیگر و پرهیز از آثار سوء غیبت، شنیدن غیبت و عیب جویی است.
در خطبه 140، امام علی (علیه السلام) راه های پیشگیری از غیبت را بیان فرموده، و در این خطبه نیز نهی از شنیدن غیبت و بیهوده گویی پشت سر دیگران و اثر منفی آن روی ذهن و جان آدمی را بیان می فرمایند. نخست می فرمایند: «ای مردم! هر کس از برادر مسلمانش استواری در دین و درستی روش را مشاهده کند، باید به سخنانی که این و آن در نکوهش او میگویند گوش فرا ندهد».
در حقیقت امام علی (علیه السلام) در این بخش کوتاه از خطبه، از طرق مختلفی آثار سوء بیهوده گویی را در شنونده خنثی می کند، و نخستین طریق آن همان است که در عبارت ابتدایی خطبه آمده است؛ زیرا انسان هنگامی که کسی را به حسن سابقه و تقوای الهی شناخته باشد، باید اطمینان پیدا کند اگر چیز خلافی درباره او می گویند، اشتباه است، زیرا همیشه موارد مشکوک را بر موارد معلوم حمل می کنند، و به تعبیر مشهور «الظّن یلحق الشیء بالأعمّ الأغلب؛ یعنى هرگاه در مورد چیزى شک حادث شود، امر مشکوک به مورد غالب و رایج ملحق مى شود».
البته مفهوم این سخن آن نیست که غیبت و عیب جویی و بیهوده گویی افراد را درباره کسانی که سابقه آن را ندانیم، بپذیریم، بلکه هدف تاکید بیشتر در مورد افراد خوش سابقه است، که به هیچ وجه نباید گفتار بدگویان و بدخواهان را درباره آنها تصدیق کرد.
ابن میثم بحرانی در شرح این بخش از خطبه 141 پیرامون نهی از شنیدن بیهوده گویی پشت سر شخص مسلمان می نویسد: «این خطبه درباره نهى از شتاب در تصدیق کسى است که دیگرى را که ظاهرش محفوظ و به صلاح و دیندارى مشهور است به عیب و نقصان در دین متهم کند.
این عبارت دلالت دارد که علاوه بر جایز نبودن غیبت و بیهوده گویی، شنیدن آن ها نیز منع شده است، و آیه شریفه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ؛[9] ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید!» اشاره به همین مطلب دارد».[10]
تیری که به خطا می رود!
سپس امام علی (علیه السلام) به نکته دیگری اشاره می فرمایند: که به فرض گوینده آدم صادقی باشد، ولی به یقین معصوم نیست، و هر انسانی جز معصومین جایز الخطا هستند، و این امر سبب می شود که انسان نسبت هایی را که به افراد داده می شود به آسانی نپذیرد، می فرمایند: «آگاه باشید! گاه تیرانداز تیرش به خطا می رود» (و حدس و گمان ها همیشه مطابق واقع نیست)؛ (أَمَا إِنَّهُ قَدْ یَرْمِی الرَّامِی وَ تُخْطِئُ السِّهَامُ). این خود، گونه ای دیگر از نهی از شنیدن غیبت است که حضرت با کلام خود آن را منتقل کرده اند.
ابن میثم بحرانی در شرح این بخش از خطبه 141 پیرامون نهی از شنیدن غیبت می نویسد: «سپس با ایراد تمثیل امکان خطاى کسانى را که به بدگویى و غیبت مردم مبادرت مى ورزند یادآورى و فرموده است: تیرانداز گاهى تیرش به خطا مى رود.
جهت مطابقت این مثل با احوال کسانى که به غیبت مردم مى پردازند این است که گاهى از اوقات کسى که مورد عیبجویى دیگرى قرار گرفته از آن عیب به کلى پاک است و در این صورت آنچه در باره او گفته شده صائب و مطابق با واقع نیست و مانند تیرى است که رها شده ولى به هدف نخورده باشد.
بنا به روایت این که یحیک الکلام درست باشد، معنایش این است که تیرگاهى خطا مى کند و موثر واقع نمى شود، ولى سخن در همه احوال اثر خود را مى بخشد اگر چه حق و مطابق با واقع نباشد؛ زیرا آبروى انسان را مخدوش و او را از نظر کسانى که به درستى وى را نمى شناسند آلوده و چرکین خواهد ساخت».[11]
به علاوه، «سخن باطل فراوان گفته می شود، و باطل نابود و بی اثر خواهد شد، و خداوند شنوا و شاهد (بر اعمال بندگان) است». (وَ یُحِیلُ الْکَلاَمُ وَ بَاطِلُ ذَلِکَ یَبُورُ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ وَ شَهِیدٌ). اشاره به این که بسیاری از مردم پای بند به کلام حق نیستند، و هر چه بر زبانشان جاری شد میگویند، به همین دلیل، نباید عیوب و گناهانی را که به اشخاص نسبت می دهند پذیرفت، چرا که ممکن است از همان گفتارهای باطل و بی اساسی باشد که بدون تحقیق و نسنجیده به افراد نسبت می دهند، به خصوص این که می دانیم خداوند همه جا شاهد و ناظر است، و هر چه را می گوییم ماموران ثبت اعمال می نویسند.
ابن میثم بحرانی در شرح این بخش از خطبه 141 پیرامون نهی از شنیدن غیبت می نویسد: «این سخن مبتنى بر تهدید است، و ثمره گفتار دروغى را که گوینده از نظر منافع ناپایدار مالى یا حیثیتى و امثال این ها گفته تحقیر کرده، و آن را در برابر عقوبت هاى بزرگ الهى و خشم پایدار خداوند ناچیز شمرده است، زیرا این که خداوند سمیع و شهید است یعنى شنوا و آگاه است مستلزم شمول خشم خداوند نسبت به غیبت کننده است، و خشم خداوند نیز مستلزم کیفر و عذاب اوست».[12]
فاصله حق و باطل
و در پایان این سخن باز هم به نکته مهم دیگری درباره فاصله حق و باطل توجه می دهد و می فرماید: «بدانید میان حق و باطل بیش از چهار انگشت فاصله نیست! » (أما إنّه لیس بین الحقّ و الباطل إلاّ أربع أصابع).
این سخن در واقع اشاره به شایعاتی است که در میان مردم زبان به زبان می چرخد، و مردم به عنوان «می گویند و می گوید» مطالبی را به یکدیگر منتقل می سازند، که چیزی جز شایعات بی اساس نیست، امام علی (علیه السلام) می فرمایند به شایعات اعتنا نکنید، و تا نبینید چیزی را به کسی نسبت ندهید. پس علاوه بر نهی از شنیدن غیبت، نهی از شنیدن شایعات نیز از آموزه های این خطبه است.
از این جا پاسخ سوالی را که بسیاری از شارحان نهج البلاغه در این جا مطرح کرده اند و گفته اند: «آیات قرآن، وحی آسمانی، سنت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام)، همه از طریق سمع و شنیدن است، چگونه ممکن است باطل باشد؟» روشن می شود؛ زیرا مقصود امام (علیه السلام) این نیست که اخبار ثقات و احادیث متواتره و مستفیضه که از طریق شنیدن به ما رسیده، باطل است، بلکه اشاره به همان معنی عرفی و متعارف است که در مورد شایعات بکار می رود.
شاهد این سخن حدیثی است که از امام حسن مجتبی (علیه السلام) نقل شده است، که پرسیدند: چقدر میان حق و باطل فاصله است؟». امام (علیه السلام) فرمود: چهار انگشت است، آنچه با چشمت ببینی حق است، حال آن که با گوش های خود سخنان باطل فراوان (و شایعات بی اساس) می شنوی».[13]
خلاصه سخن این که، نه هر چه انسان می بیند حق است؛ چرا که گاه چشم خطا می کند، و نه هر چه می شنود باطل است؛ چرا که ممکن است گویندگان افراد عادل و ثقه و معتبر و دقیقی باشند، ولی در میان دیده ها خطا کم است، اما در میان شنیده ها سخن باطل بسیار است، و آنچه در خطبه بالا آمده است اشاره به همین نکته دارد.
آنچه در بالا آمد شاید بهترین تفسیری باشد که برای جمله فوق به نظر می رسد، بعضی از شارحان نهج البلاغه تفسیر دیگری دارند که خلاصه اش چنین است: جمله «میان حق و باطل چهار انگشت فاصله است»، اشاره به عیوبی است که درباره اشخاص گفته می شود، بسیاری از این عیوب، ناشی از سوءظن، عدم تحقیق، حسد، کینه توزی، و مانند آن است، بنابر این در میان این گفته ها دروغ و باطل فراوان است، ولی اگر انسان عیوبی را با چشم خود ببیند، می تواند قبول کند که فلان شخص دارای فلان عیوب است.
شرح علامه جعفری بر بخش پایانی خطبه 141
«با در نظر داشتن وضع ماشینی که مردم را از تحصیل آگاهی های لازم و کافی درباره همدیگر مخصوصا درباره شخصیت های بزرگ که منشا اثر در جامعه می باشند، مانع می شود. و با در نظر داشتن تخصص های محیرالعقول در فنون متنوع تبلیغات در دو میدان سمعی و بصری که موجب شده است گردانندگان جوامع دنیا در یک لحظه درباره هر چه که می خواهند فضای جوامع را آماده پذیرش نمایند.
این اصلی که امیرالمومنین (علیه السلام) در کلام مبارکشان فرموده اند، باید بیش از پیش مورد دقت و عمل قرار بگیرد. امروزه اهمیت تاثیر تبلیغات بقدری است که می تواند یک جامعه را از این رو به آن رو بگرداند، از کاه ها کوه ها بسازد و کوه ها را تا حد کاه ها کوچک کند. شاید بجرئت بتوان گفت که امروزه خطر نابودکننده تبلیغات خیلی بیش از کاربرد اسلحه کشنده می باشد؛ لذا در مقابل چنین عامل خطرناک ساکت نشستن و مردم جامعه را به حال خود رها کردن، بزرگترین خیانت به آن مردم است.
در آن موارد که سخن احتمال صدق و کذب را دارد و دیدن، انسان را مستقیما در ارتباط با واقعیات می گذارد قطعی است که دیدن ترجیح دارد. منظور امیرالمومین (علیه السلام) همین است که در آن موارد که سخن توانایی حکایت قطعی از واقعیات را ندارد، دیدن با چشم اصالت دارد و مورد اعتماد است نه شنیدن.
همه می دانیم که در شناساندن اصیل ترین لازمه قضیه گفته شده است که (القضیه تحتمل الصدق و الکذب؛ قضیه احتمال صدق و کذب را دارد) مگر هنگامی که سند سخن از جهت ناقلان و دلالت آن بر مقصود، بقدری قوی باشد که هیچ احتمال خلاف واقع در آنچه را سخن ارائه می دهد، در میان نباشد، بدیهی است که در این صورت سخن قابل استناد بوده و می توان به آن اعتماد نمود. به همین جهت بوده است که همواره نقل متواتر یک قضیه هر اندازه بیشتر باشد، اطمینان بخش تر و مورد اعتماد عالی تر می باشد».[14]
درس عالی اخلاقی درباره فاصله حق و باطل
اگر مردم جهان همین جمله اخیر را که امام (علیه السلام) درباره فاصله حق و باطل بیان فرمود، «میان حق و باطل چهار انگشت بیشتر فاصله نیست»، به خاطر بسپارند، و همیشه و در همه جا به آن عمل کنند، به یقین خوش بینی و حسن ظن جای بدبینی و سوءظن، و اعتماد جای بی اعتمادی، و محبت جای نفرت و کینه توزی را خواهد گرفت، و شایعات بی اساس درباره اشخاص و گروه ها از رونق خواهد افتاد، و شایعه پردازان هرگز به اهداف شوم خود نخواهند رسید، و روح سلامت و خوش بینی بر جامعه حاکم می شود.
متاسفانه امروز نه تنها در سطح افراد عادی، بلکه در سطح رسانه های دنیا طوفان خطرناکی از شایعه پراکنی نسبت به اشخاص و گروه ها و کشورها در گرفته، که فضای جهان را تیره و تار ساخته است، و سرچشمه آن غفلت از تفاوت حق و باطل است، که در کلام بالا به آن اشاره شد و متاسفانه مردم جهان هزینه سنگینی به خاطر آن می پردازند.
نتیجه گیری
در خطبه 141 نهج البلاغه حضرت ضمن نکوهش باور و شنیدن غیبت و بیهوده گویی پشت سر مسلمانان، دلیل خود را نیز برای این نهی ارائه می کنند. حضرت به دلیل اینکه گاه مردم در قضاوت ها اشتباه می کنند و ممکن است حق و باطل را به جای یکدیگر بنشانند، آن ها را از شنیدن و باور بیهوده گویی ها نهی می کنند و آن را تیری که به اشتباه از کمان رها شده تشبیه می کنند که دیگر نمی توان آن را کنترل کرد و آبروی دیگری را نیز به خطر خواهد انداخت.
پی نوشت ها
[1] امام خمینی، مکاسب المحرمه، ج۱، ص۴۴۱ و ۴۴۲.
[2] سبزواری، جامع الأخبار، ص۴۱۲.
[8] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 141.
[9] حجرات / 6.
[10] ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ذیل شرح خطبه 141.
[11] ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ذیل شرح خطبه 141.
[12] ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ذیل شرح خطبه 141.
[13] مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص196.
[14] علامه جعفری، شرح نهج البلاغه، ذیل شرح خطبه 141.
فهرست منابع
- قرآن کریم
- ابن میثم، میثم بن علی البحرانی، شرح نهج البلاغه، 5 جلد، دفتر نشر الکتاب، تهران، 1379 ق.
- جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،تهران ۱۳۵۷ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
- فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء، مشهد، انتشارات آستان قدس.
- موسوی، سید روح الله، مکاسب المحرمه، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، دارالکتب اسلامیة، ۱۴۰۳ق.
- نراقی، ملااحمد، معراج السعادة، قم، انتشارات هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
- نراقی، ملااحمد، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم، مؤسسه آل البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
منبع مقاله| با اقتباس از:
- مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین، شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، قم، انتشارات امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، 1388 چاپ اول، ج5، ص570-563.
- الشریف الرضی، ابوالحسن محمد بن الحسین، نهج البلاغه، ترجمه سیدمحمد مهدی جعفری، چاپ اول، مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر، 1386ش؛ ذیل خطبه 141.
- بحرانی، میثم بن علی بن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه (ابن میثم)، محمدی مقدم، قربان علی، نوایی یحیی زاده، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلام آستان قدس رضوی، 1375؛ ذیل خطبه 141.