ویژگی های مدیران در هر حکومت، یکی از معیارهای اساسی در رشد یا پسرفت جامعه است؛ یعنی شایستگی و جامع الشرایط بودن یا عدم شایستگی آنان، در سعادت و شقاوت جامعه نقش اساسی دارد. در سازمان ها نیز همانند جامعه، موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف و ماموریت های سازمانی منوط به مدیرانی کاردان و لایق می باشد. بنابراین انتخاب کارگزاران و مدیران اصلح، سزاوار توجه و بررسی فراوان است و باید معیارهایی برای سنجش افراد و انتخاب ایشان در نظر گرفته شود.
مسلما معیارهای سنجش در هر جامعه باید متناسب با ارزش ها و جهان بینی آن جامعه تعریف شود. جهان بینی مادی منحصر به جهان ماده می باشد ولی در جهان بینی اسلامی، هم این جهان و هم آخرت مورد توجه است. در جهان بینی اسلامی هدف صرفا تولید بیشتر نیست؛ بلکه هدف نهایی تعالی انسان و رسیدن او به جایگاه خلیفه خدا بر روی زمین می باشد. این تفاوت در جهان بینی، از تمایزات مدیریت اسلامی با مدیریت غربی می باشد که هر یک از این دو دیدگاه معیارهای سنجش خاص خود را دارند.
در مدیریت اسلامی، بهترین مرجع برای یافتن معیارهای مناسب سنجش افراد، قطعا سخن معصومان (علیهم السلام) می باشد. سخنان امیرالمومنین علی (علیه السلام)، منبع ارزشمندی برای این منظور است زیرا سخن آن حضرت به دلیل معصوم بودن ایشان خالی از خطا و لغزش است.
همچنین آن حضرت خود تجارب گرانقدری در زمینه خلافت مسلمین و همچنین فرماندهی در جنگ ها داشته اند و بر سرزمین گسترده اسلامی آن زمان حکومت نموده اند. اما آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است، علم لدنی آن حضرت می باشد که از امتیازهای خاص ائمه معصومین (علیهم السلام) می باشد.
ویژگی های مدیران با رویکرد مکتبی
معیارهای مکتبی، ریشه در مکتب اسلام و مدیریت اسلامی دارد. جایگاه و مفهوم انسان در دو مکتب الهی و مادی، معیارها و ملاک های انتخاب افراد در مناصب و مدیریت ها را نیز شکل می دهد به طوری که در مکتب تیلوریسم به انسان به عنوان (گوریل باهوش) و در مکتب اسلامی به عنوان (خلیفه اﷲ) نگریسته می شود.
در مدیریت اسلامی هدف صرف تولید نیست و غایت، تعالی انسان می باشد. همان تفاوت هایی که بین مدیریت اسلامی و مدیریت علمی وجود دارد، به تفاوت هایی در معیارهای انتخاب و انتصاب افراد منجر می شود لذا در اسلام معیارهای ارزشی و مکتبی اهمیت و گستردگی فراوانی پیدا می کند. در این مقاله سعی شده است ویژگی های مدیران در جامعه اسلامی از نظر حضرت علی (علیه السلام) با رویکرد مکتبی ارائه گردد.
1. تقوا
حضرت علی (علیه السلام) در نامه 12 نهج البلاغه فرموده اند: «از خدایی بترس که ناچار او را ملاقات خواهی کرد و سرانجامی جز حاضر شدن در پیشگاه او نداری».
تقوا یعنی حفظ و نگهداری نفس از آنچه به آن ضرر می رساند و «اتقو اﷲ» معنای کاملش این نیست که از خدا بترسید بلکه به این معناست که از خشم و عذاب خداوند، خود را حفظ کنید و متقی به معنای «خود نگه دار و پرهیزگار» است. هر فردی برای پذیرفتن مسئولیت به دو گونه تقوا نیاز دارد و شرط پذیرش مسئولیت، داشتن این دو نوع تقوا است:
الف) تقوای شخصی (تقوا در امور شخصی)
آدمی خواسته ها و تمایلات خودخواهانه زیادی دارد که بدون هیچ قیدی، اشباع شدن آنها را می خواهد و از طرف دیگر تحقق بی قید و شرط این تمایلات خود خواهانه با کمال ذات وی و کمال جامعه در تضاد است.
مهار کردن این خواسته ها و تمایلات خود خواهانه با دو نیروی حق و عدالت و برطرف نمودن موانع کمال انسان، تقوا است. به عبارت دیگر و مختصرتر«تقوا» صیانت ذات تکاملی انسان است.
تقوای شخصی که همان حفظ و صیانت ذات تکاملی زمامدار و دیگر مقامات سیاسی است، وی را از افتادن به دام خواهش های نفسانی و تمایلات خودخواهانه نگه می دارد. مدیر یا مسئولی که نفس خود را با تقوا حفظ نکند، مقام و مسئولیتش برای او نوعی آفت به حساب می آید.
زیرا نفس آنگاه که به وسیله تقوا مهار نشود، قطعاً در خدمت هوا و هوس قرار می گیرد و چنین انسانی اگر به مقامی برسد، آتش هوا در اوشعله ور می شود و با سرکشی و طغیان بر گناهان و خطاهای او می افزاید.
ب) تقوای سیاسی (تقوا در امور اجتماعی و سیاسی)
تقوای سیاسی عبارت است از: آمادگی کامل سیاستمداران برای بدست آوردن و به کار بستن کامل معلومات و تجارب و بهره برداری از استعدادهای موجود برای رساندن جامعه به کمال مطلوب با رعایت تقوای الهی در همه مراحل فکری و اجرایی.
چنین تقوایی موجب می شود که فرد همه استعدادها و تجارب و تمام هم و تلاش خویش را برای اصلاح امور در جامعه به کار گیرد و از هر فکر و تصمیم و کاری که بر ضرر جامعه اسلامی تمام بشود، پرهیز نماید.[1]
2. امید به پاداش الهی داشتن و بیمناک از عذاب او بودن
حضرت علی (علیه السلام) در نامه به سپهسالار حلوان به او می فرماید: «جان بر سر کاری بگذار که خدا بر تو واجب فرموده است، به پاداش آن امیدوار باش و از کیفر آن بیمناک».
مسلم است مدیری که به پاداش الهی امیدوار باشد، در انجام اعمال نیک و خداپسندانه تلاش می کند و در صورتی که از عذاب الهی بیمناک باشد، به انجام کارهای خلاف و نادرست که موجب نارضایتی خدای سبحان می باشد، اقدام نمی کند.
3. اطاعت از اوامر خدا و یاری کردن او
امیر المومنین علی (علیه السلام) در نامه 53 نهج البلاغه به مالک اشتر فرموده اند: «او را به پرهیزگاری در پیشگاه خدا و ترجیح دادن اطاعت او و پیروی از فریضه ها و سنت ها که در قرآن به آن امر فرموده است فرمان می دهد که هیچ کس نیکبخت نگردد مگر به پیروی آن و شور بخت نشود جز به انکار و تباه ساختن آن، و به او فرمان می دهد که خدا را با قلب و دست و زبان خود یاری کند زیرا هر کس خداوند جل إسمه را یاری دهد، خدا یاری او را تعهد کرد و هر که او را عزیز دانست خدا ارجمندی او را کفالت فرمود».
4. توانایی در کنترل نفس
یکی دیگر از ویژگی های مدیران از منظر مکتبی، توانایی در کنترل نفس است. برای کسانی که می خواهند بر سازمان با همه پیچیدگی هایش مدیریت کنند و وظایف و نقش های متعدد و مختلف خود را ایفاء نمایند، باید ابتدا مدیریت و نظارت بر نفس خود را آموخته و بدان خوی گرفته باشند و توانسته باشند وظایفی چون برنامه ریزی، سازماندهی، نظارت، ارزشیابی و هماهنگی امور زندگی و استفاده مطلوب از امکانات را در رشد خود به کار گیرند و زندگی موفقی را ارائه دهند.
انسانی که خود را در حضور خدا می بیند، وظیفه ای دارد به نام مراقبت و تکلیفی دارد به نام محاسبه، چنین انسانی هم رقیب خود است و هم حسیب خویش، هم مواظب کارهای خود است هم حسابرس کارهای خویش و یک لحظه خود را فراموش نمی کند.
حضرت علی (علیه السلام) در نامه 53 نهج البلاغه به مالک اشتر می فرمایند: «به او فرمان می دهم تا نفس خود را از پیروی آرزوها باز دارد و به هنگام سرکشی رامش نماید که همانا نفس همواره به بدی وا می دارد جز آنکه خدا رحمت کند».
امیرالمومنین (علیه السلام) در نامه 56 نهج البلاغه خطاب به شریح قاضی می نویسند: «در هر صبح و شام از خدا بترس و از فریبکاری دنیا بر نفس خویش بیمناک باش و هیچ گاه از دنیا ایمن مباش، بدان اگر برای چیزهایی که دوست می داری، یا آنچه را که خوشایند تو نیست خود را باز نداری، هوس ها تو را به زیان های فراوانی خواهند کشید، پس نفس خود را باز دار و از آن نگهبانی کن و به هنگام خشم بر نفس خویش شکننده و حاکم باش».
آن حضرت در نامه ای که به محمد بن ابی بکر هنگام حکومت مصر نوشته است به او این چنین دستور می دهد: «پس موظف هستی که با نفس خود مخالفت نمایی و از دین خویش حمایت کنی».[2]
5. توکل بر خدا
یکی دیگر از ویژگی های مدیران از منظر مکتبی، توکل کردن بر خداست. توکل حقیقی عبارتست از پذیرش این مسئله الهی که زمام و عنان همه امور به دست خداوند است و همه موجودات از قدرت او استمداد می نمایند. توکل در مقام مسئولیت به این معناست که در عزم و اراده و تصمیم گیری، هیچ کس جز اراده خدا مداخله نکند.
علاوه بر عوامل خارجی حتی احساسات، عواطف و سلیقه های شخصی او نباید تصمیم گیری او را تحت الشعاع خود قرار دهند. انسان متوکل چون از امداد غیبی مدد می جوید با صلابت و قدرت می باشد و از همه تنگناها به راحتی عبور می کند.
اینجاست که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «هر کس می خواهد که نیرومند ترین مردم باشد، باید بر خدا توکل کند و هر کس دوست دارد از همه مردم توانگرتر باشد باید اعتمادش به آنچه در دست قدرت خداست بیشتر از آنچه در دست خود اوست باشد».[3]
حضرت در نامه ای به یکی از عمال خود یاری خواستن از خدا را توصیه می فرماید: «پس آهنگ هر کاری که می کنی از خدا یاری بخواه».[4]
6. قیام به وظیفه
مدیران در برخورد با مسائل و مشکلات گوناگون باید وظیفه خود را در نظر بگیرند و طوری به آن عمل نمایند که رضای خداوند را در پی داشته باشد. حضرت علی (علیه السلام) در فرازی از نامه به مالک اشتر می نویسد: «و نزد خدا برای هر یک از این طبقات (افراد جامعه) جایگاهی است که در برگیرنده مسائل رفاهی و امکانات آنان است و برای هر یک از آنان تا حد تامین و اصلاح وضع زندگی بر عهده زمامدار حقی است.
زمامدار از عهده آنچه که خداوند بر دوش او قرار داده است بر نمی آید مگر با سعی و کوشش و استمداد از خدای بزرگ و آماده سازی نفس خود بر التزام به حق و شکیبایی در برابر دشواری ها و آنچه که پیش آید».[5]
7. حق گرایی
یکی دیگر از مهم ترین ویژگی های مدیران از منظر مکتبی، حق گرایی آن هاست. از مهمترین هدف هایی که دولت اسلامی دنبال می کند و برنامه های خود را بر آن بنا می نماید، برپا داشتن حق است که امیرالمومنین (علیه السلام) در سخنی با ابن عباس حکومت را وسیله اقامه حق و دفع باطل معرفی کرده است.
بنابراین بر پاداشتن حق، محوری است اساسی در اداره امور و زمامداری به گونه ای که هر مدیریتی باید بدان باز گردد و بر آن استوار شود و آن اصلی علمی و حاکم بر برنامه ها و اقدامات باشد.
هیچ حکومتی بدون مشارکت و حمایت مردمی، توان تحقق برنامه های اصلاحی خود را نمی یابد و بی گمان وقتی مدیری عمل به حق را اساس برنامه ها و اعمال خود قرار دهد از توفیق های الهی و پشتیبانی مردمی بهره مند می شود. حضرت علی (علیه السلام) در این مورد فرموده است: «با ملازمت حق، پشتوانه قوی حاصل می شود»، «هر که به حق عمل کند مردمان به او تمایل یابند».[6]
مردم به فطرت خود حق طلبند و تمایل به حق دارند و بر این مبنا عمل به حق را دوست دارند و مادامی که فطرتشان در حجاب های غلیظ دنیاپرستی قرار نگرفته باشد حامیان و پشتیبانان حرکت های حق طلبانه اند.
البته دولتی که به حق عمل می کند و زمامدارانی که برپا داشتن حق اصل حاکم بر برنامه ها و اقدامات ایشان است، در هر صورت موفق اند، زیرا عمل به حق عین موفقیت است. به بیان امیرالمومنین (علیه السلام): «مَنْ جَاهَدَ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ وُفِّق؛[7] هر که در راه برپایی حق مجاهده کند، توفیق یابد».
کسانی می توانند در مدیریت خود حق را به پا دارند که آن را برترین معیار در سیاست و مدیریت بشناسند و نگاهشان به حق این گونه باشد و آن را محور همه چیز قرار دهند و حاضر نباشند از حق عدول کنند و به سمتی دیگر گرایش یابند. امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره در نامه 53 به مالک اشتر فرمودند: «باید محبوب ترین و پسندیده ترین کارها نزد تو میانه ترینشان در حق باشد».[8]
8. مسئولیت در قبال جامعه
یکی از ویژگی های مدیران و زمامداران شایسته، توجه به کل جامعه و جهت گیری برای خدمت به جامعه می باشد. این ویژگی که همان داشتن مسئولیت اجتماعی است، در کلام امیرالمومنین (علیه السلام) به صورت زیر بیان گردیده است: « شما در پیشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا و شهرها و خانه ها و حیوانات هستید. خدا را اطاعت کنید و از فرمان خدا سر باز مدارید».[9]
9. مهربانی با ضعیفان و قاطعیت با قدرتمندان
یکی دیگر از ویژگی های مدیران از منظر مکتبی، مهربانی با ضعیفان و قاطعیت با قدرتمندان است. شایسته است مدیران نسبت به ضعیفان (ضعف چه از نظر مالی و یا امور اجتماعی و یا مسائل دیگر) مهربان و دلسوز بوده و بر آن باشند که گرفتاری هایشان را مرتفع سازند و با قدرتمندان (چه از نظر اعتبار و شخصیت و یا قدرت مالی یا قدرت سیاسی و یا مسائل دیگر) قاطعانه برخورد کنند.
باید با استقامت و بدون انعطاف و تحت ضابطه ای خواسته های آنان را در نظر بگیرند، زیرا که ضعیف همیشه محروم و دل شکسته است و نیاز دارد که دست عطوفت به کمکش برسد و ندای حق از او حمایت کند و قدرت انسان دوستی، وی را از مرگ تدریجی نجات دهد.
حضرت علی (علیه السلام) در نامه 53 به مالک اشتر فرموده اند: «پس برای کارهای مهم و کلیدی از سپاهیان و لشگریان خود کسی را انتخاب نما که نسبت به ضعیفان مهربان و با محبت باشد و در مقابل زورمندان سخت گیری و استقامت داشته باشد».[10]
10. خیرخواهی
یکی از ویژگی های مدیران که برای آن ها ضروری است، خیرخواهی می باشد؛ زیرا در جایگاه کلیدی، اگر فردی خیرخواه قرار نداشته باشد، به ضرر جامعه و سازمان عمل می شود. امیرالمومنین علی (علیه السلام) در نامه به مالک اشتر در این مورد چنین فرموده است: «برای فرماندهی سپاه، کسی را برگزین که خیرخواهی او برای خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام بیشتر باشد».[11]
11. آرمان داشتن
یکی دیگر از ویژگی های مدیران از نگاه مکتبی، داشتن آرمان است. باید دانست که آرمان با هدف تفاوت دارد. هدف شروع و پایانی دارد ولی آرمان امری پویا است و جامعتر از هدف است. امام علی (علیه السلام) در خصوص آرمان خواهی در نامه 66 به ابن عباس، یکی از کارگزاران سیاسی خود می نویسد:
«بهترین چیز در نزد تو در دنیا، رسیدن به لذت ها یا انتقام گرفتن نباشد، بلکه باید خاموش کردن باطل یا زنده کردن حق باشد، تنها به توشه ای که از پیش فرستاده ای خوشنود باش و بر آن چه بیهوده می گذاری حسرت خور و همت و تلاش خود را برای پس از مرگ قرار ده».[12]
12. اهمیت دادن به نماز
امام علی (علیه السلام) در نامه 27 خطاب به محمد بن ابی بکر وقتی که اداره مصر را به او سپرد، پیرامون صفات و ویژگی های مدیران فرموده است: «نماز را به هنگامی که برای آن مقرر شده است، به جای آور، نه وقت آن را به علت فراغ از کار پیش انداز نه به سبب اشتغال به کار به تأخیر افکن و آگاه باش هر کار تو وابسته به نماز توست».
13. عبرت از گذشتگان
پندگیری و عبرت از کار گذشتگان، یکی از عوامل آموزنده در اداره امور می باشد و با استفاده از مرور رفتارها و عواقب پیشینیان می توان امروز موفق تر عمل نمود. عبرت از گذشتگان، می تواند یکی از کلیدی ترین ویژگی های مدیران قلمداد شود.
حضرت علی (علیه السلام) در نامه به مالک اشتر می فرمایند: «سپس ای مالک بدان که تو را به دیاری فرستاده ام که پیش از تو داد و بیداد فراوان بر آن رفته است و مردم در کار تو همان گونه نظر خواهند کرد که تو در کار والیان پیش از خویش نظر می کنی و از تو همان خواهند گفت که تو درباره آنان می گویی.
همانا که نیکوکاران را از سخنانی می توان شناخت که خدا درباره آنان بر زبان بندگان خود روان می سازد. پس کردار شایسته، نیکوترین اندوخته تو باد. بر هوسناکی ها چیره باش و دریغ دار که نفس خویش به چیزی که نه حلال است بیالایی».[13]
همچنین آن حضرت در وصیت خود به امام حسن (علیه السلام) به عبرت گرفتن از کار گذشتگان امر می فرماید: «و بر دل خود داستان گذشتگان بخوان و سرگذشت پیشینیانش یاد آور و بر دیار و آثارشان بگذر. پس بنگر که چه کردند و از کجا بر شدند و به کجا فرود آمدند و در کجا جای گزیدند. آنگاه بینی که از دوستان جدا ماندند و به دیار تنهایی فرود آمدند آنگونه که تو نیز پس از اندک زمان یکی از آنان خواهی بود».[14]
14. یاور ظالمان نبودن
حضرت علی (علیه السلام) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر، پیرامون یکی دیگر از ویژگی های مدیران در حکومت اسلامی، یعنی یاور ظالمان نبودن فرموده اند: «بدترین وزیران تو وزیری است که پیش از تو وزیر اشرار و بدکاران و شریک آنها در گناهان بوده است.
پس نباید از خواص و نزدیکان تو باشد زیرا آنان یار گناهکاران و برادر ستمگران هستند در حالی که تو به جای آنها کسانی که دارای اندیشه ها و کاربری های نیکو مانند آنها هستند، می توانی بهترین وزیر را بیابی که چنان گناهان و کارهای زشت آنان را مرتکب نشده باشد و ستمگر را بر ستم و گناهکار را بر گناهش همراهی و یاری نکرده باشد».
15. امتیاز ندادن به خویشان و اطرافیان
یکی دیگر از ویژگی های مدیران در حکومت اسلامی، پرهیز از دادن امتیاز به خویشان و اطرافیان است. امیرالمومنین (علیه السلام) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر فرموده اند: «همانا زمامدار را نزدیکان و خویشاوندانی است که به مال دگران چشم دارند و به آن دراز دستی می کنند و در معامله کم انصافند پس وسایل تجاوزشان را از میان بردار تا رشته فسادشان بریده شود و دراز دستی شان کوتاه گردد.
به هیچ یک از اطرافیان و خاصان و نزدیکان خود، زمینی به رسم تیول وا مگذار و نباید که کسی از تو پاره زمینی طمع کند تا به همسایگان در سهم آب یا در عملی که بین او با همسایگان مشترک است، آنان را به بیگاری گیرد و به آنان زیان رساند و بار خویش بر دوش دیگران گذارد پس با این کارها، سود گوارا برای آنان باشد و سرزنش و گناه آن کار در این جهان و آن جهان گریبانگیر تو گردد».
16. صرفه جویی در اموال عمومی
یکی دیگر از ویژگی های مدیران، صرفه جویی آن ها در اموال عمومی است. امام علی (علیه السلام) به کارگزاران خویش موکدا سفارش می کرد در مصرف بیت المال نهایت دقت و صرفه جویی را مراعات کرده و از اسراف و ریخت و پاش به شدت بپرهیزند. در اینجا به یک نمونه از دستور آن حضرت به مدیران در مورد صرفه جویی در کاغذ هنگام نگارش نامه اشاره می کنیم: «قلم هایتان را تیز کنید و سطرهایتان را نزدیک هم بنویسید، از زیاده نویسی بپرهیزید، منظورتان را کوتاهتر بیان کنید. مبادا زیاده نویسی و پرحرفی نمایید زیرا اموال مسلمانان زیانی را بر نمی تابد».
صرفه جویی خود آن حضرت در بیت المال مسلمانان به حدی است که حاضر نشد برای پاسخگویی به کسانی که شب هنگام برای کار خصوصی به او مراجعه کرده بودند، از نور چراغ بیت المال استفاده کند و چراغ بیت المال را خاموش فرمود و از چراغ شخصی خود استفاده نمودند.[15]
17. عدم همکاری در اعمال خلاف
از آنجایی که هر انسانی گرفتار هوای نفس است و پیروی از نفس باعث دوری از خدا و سلب نورانیت انسان می شود، شایسته است تا مدیران و معاونین در صورتی که مافوقشان بر اساس هوای نفس خود اقدام به عملی غیرمشروع و غیرقانونی نماید ایشان را از آن کار باز دارند و یا حداقل همکاری نکنند و بدین ترتیب موجبات رضای الهی را فراهم نمایند.
امیرالمومنین (علیه السلام) در نامه 53 به مالک اشتر فرموده اند: «سپس از میان خواص خود، آن فردی را به خود نزدیکتر کن که از نظر حقیقت گویی صراحت لهجه داشته باشد و از کمک دادن به تو در کارهایی که خداوند آنها را برای اولیائش دوست ندارد خودداری نماید، خواه با هوا و هوس تو مطابق باشد یا نه».[16]
18. پرهیز از سوء استفاده از مقام
مدیران و مسئولان سازمان ها، به خاطر موقعیت خود به اموال و امکانات فراوانی دسترسی دارند و طبعاً منابع گوناگون مالی و اعتباری در اختیار آنها می باشد. این امکان می تواند زمینه ساز فساد و امتیازطلبی و استفاده غیرمجاز از منابع عمومی گردد. بنابراین مدیران باید دقت کنند که در زمان مسئولیت خود گرفتار این فساد نشوند.
امیرالمومنین (علیه السلام) به کارگزاران خویش همواره این نکته را یاد آوری می نمود و به شیوه های مختلف، آنان را از «استیثار» و «امتیاز خواهی» برحذر می داشت. آن حضرت در بخشی از عهدنامه خود به مالک اشتر می فرماید: «از امتیاز خواهی و اختصاص دادن چیزی که [بهره] همه مردم در آن یکسان است بپرهیز».
زمانی که یکی از کارگزاران آن حضرت دست تعدی به اموال مردم گشود، امام (علیه السلام) طی نامه ای به او نوشت: «پس، از خدا بترس و اموال این مردم را به آنان باز گردان که اگر این کار را نکنی و خدا تو را در اختیار من قرار دهد وظیفه ام را در برابر خدا نسبت به تو انجام خواهم داد و با این شمشیرم که هیچ کس را با آن نزدم مگر این که داخل جهنم شد، بر تو خواهم زد».[17]
نتیجه گیری
معیارهای مکتبی مدیران در حکومت اسلامی، ریشه در اسلام و مبانی و معارف آن دارد. در مدیریت اسلامی، مطمئن ترین منبع برای آگاهی از معیارهای مناسب سنجش مدیران، سخن معصومین (علیهم السلام) می باشد. سخنان امیرالمومنین علی (علیه السلام) در نهج البلاغه، منبع ارزشمندی برای این منظور است. در این مقاله، به هجده نمونه از معیارها و ویژگی های مدیران از منظر مکتب اسلام که در کلام امام علی (علیه السلام) وجود دارند اشاره شد تا چراغی باشد در مسیر مدیریت اسلامی.
پی نوشت ها
[1] خسروی، ملاک های انتخاب و انتصاب نیروی انسانی در مدیریت اسلامی با تأکید بر نهج البلاغه، صص 33-34.
[2] احمدخانی، الگوسازی رفتار مدیران با توجه به نامه های حضرت امیر (علیه السلام) در نهج البلاغه، صص 158-164.
[3] فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۵.
[4] احمدخانی، الگوسازی رفتار مدیران با توجه به نامه های حضرت امیر (علیه السلام) در نهج البلاغه، صص 98-100.
[5] همان، صص 114-118.
[6] صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 62.
[7] واسطی، عیون الحکم، ص 433.
[8] دلشاد تهرانی، دولت آفتاب، صص 208-210.
[9] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 167.
[10] قوچانی، فرمان حکومتی پیرامون مدیریت، ص 138.
[11] صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 53.
[12] خسروی، ملاک های انتخاب و انتصاب نیروی انسانی در مدیریت اسلامی با تأکید بر نهج البلاغه، صص 132-133.
[13] صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 53.
[14] همان، نامه 31.
[15] خدمتی، مدیریت علوی، ص 29.
[16] قوچانی، فرمان حکومتی پیرامون مدیریت، ص 141.
[17] خدمتی، مدیریت علوی، صص 27-28.
منابع
- سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، موسسه دارالهجره، 1414 ق.
- احمد خانی، مسعود (1379)، الگوسازی رفتار مدیران با توجه به نامه های حضرت امیر (علیه السلام) در نهج البلاغه، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته معارف اسلامی و مدیریت، تهران: دانشگاه امام صادق (ع).
- خدمتی، ابوطالب و دیگران (1381)، مدیریت علوی، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
- خسروی، محمود (1378)، ملاک های انتخاب و انتصاب نیروی انسانی در مدیریت اسلامی با تأکید بر نهج البلاغه، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته معارف اسلامی و مدیریت، تهران: دانشگاه امام صادق (ع).
- دلشاد تهرانی، مصطفی (1377)، دولت آفتاب، اندیشه سیاسی و سیره حکومتی علی (ع)، تهران: خانه اندیشه جوان.
- قوچانی، محمود (1374)، فرمان حکومتی پیرامون مدیریت، شرح عهدنامه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) به مالک اشتر، تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی.
- لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، انتشارات دارالحدیث، 1376.
با اقتباس از: آقاجانی، آرش، تبیین ویژگی های مدیران از دیدگاه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه، مجله معارف اسلامی و حقوق، پاییز 1385، شماره 24، ص 23 – 34.