حاکم اسلامی باید دارای ویژگی هایی باشد تا شایستگی حکومت بر جامعه اسلامی را داشته باشد. در مقاله ویژگی های حاکم اسلامی از نگاه نهج البلاغه – بخش اول دانستیم که امام معصوم (علیه السلام) برترین فرد برای در دست گرفتن حکومت اسلامی است، اما در زمانی که معصوم غایب باشد یا امکان حکومت ظاهری نداشته باشند، کسی باید زمام امور را به دست بگیرد که بیشترین شباهت را به ایشان داشته و ویژگی های امام معصوم (علیه السلام) تا حدودی در او متبلور باشد.
در بخش اول، چهار دسته از ویژگی های یک حاکم اسلامی را از منظر امام علی (علیه السلام) مورد بررسی قرار داده و در این نوشتار نیز به چهار دسته دیگر از این ویژگی ها خواهیم پرداخت.
ویژگی های حاکم اسلامی
5. عادل و معتدل بودن
از ویژگی های اساسی حاکم اسلامی از دید امام علی (علیه السلام)، داشتن عدالت در اداره امور و معتدل بودن در رفتار با مردم می باشد که لازمه آن، پرهیز از خشم و غضب در برخورد با دیگران و مخالف ظلم و حامی عدل بودن حاکم است.
عدالت حاکم اسلامی
این صفت از ویژگی های اساسی یک حاکم است؛ زیرا بدون آن مردم به زمامداران اعتماد نمی کنند. در اندیشه سیاسی امام علی (علیه السلام) ویژگی عدالت اگر در حاکم نباشد یا ضعیف باشد او به هیچ وجه نمی تواند به تعهدات خود عمل نماید یا پایدار بماند و بدون شک به ستم و بی انصافی و تبعیض و باندبازی و تمامیت خواهی و استبداد رأی و بیدادگری کشانده می شود.
در این مورد امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «سه ویژگی است که در هر پیشوایی وجود داشته باشد می توان پذیرفت که به امانت خود وفادار مانده است: در حکمش عدالت روا دارد، خود را از مردم نپوشاند و قوانین الهی را درباره اشخاص دور و نزدیک یکسان برپا دارد».[1] مبنای اشارات امام (علیه السلام) عدالت محور بودن حاکم اسلامی در اداره امور کشور می باشد.
پرهیز از خشم و غضب
از دیگر ویژگی های حاکم اسلامی، اعتدال او در رفتار با مردم است؛ یعنی کنترل خشم و غضب و دست و زبان خود و این که به خاطر قدرت حاکمیت، به دیگران تعدی و تجاوز نکند. در این مورد حضرت در نامه خود به حارث همدانی می گویند: «خشم را فرو نشان و به هنگام قدرت ببخش و به هنگام خشم فروتن باش و در حکومت مدارا کن تا آینده خوبی داشته باشی».[2]
مجددا در همین زمینه در نامه به مالک اشتر می فرمایند: «باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت و تندی زبانت را در اختیار خودگیر و با پرهیز از شتابزدگی و فرو خوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم تو فرو نشیند و اختیار نفس در دست تو باشد، و تو بر نفس مسلط نخواهی شد مگر با یاد فراوان قیامت و بازگشت به سوی خدا»؛[3] پس کنترل بر صفات شیطانی نفس، از جمله خشم و غضب، یکی دیگر از ویژگی های حاکم اسلامی می باشد.
مخالف ظلم و حامی عدل و انصاف بودن
امام علی (علیه السلام) معتقد است حاکم اسلامی باید طرفدار حق و انصاف و مخالف ظلم و تعدی باشد. ایشان در این مورد می فرمایند: «مالک، بهترین امور در نزد تو باید متوسط ترین آن ها در حق (میانه روی در حق) و فراگیرترین آن ها در عدالت و جامع ترین آن ها در رضایت مردم باشد»،[4] و یا در جای دیگر می فرماید: «حق را برای هر کس که شایسته است از نزدیکان و بیگانگان اجرا کن و در انجام تکلیف، بردبار و شکیبا باش».[5]
در نامه خود به مالک اشتر می نویسد: «از خونریزی بپرهیز و از خون ناحق پروا کن که هیچ چیز همانند خون ناحق، کیفر الهی را نزدیک و مجازات را بزرگ نمی کند و نابودی نعمت ها را سرعت نمی بخشد و زوال حکومت را نزدیک نمی گرداند».[6] ویژگی عدالت پیشگی حاکم اسلامی، همان توصیه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز می باشد که می فرماید حکومت با کفر دوام می یابد ولی با ظلم پایدار نمی ماند که امام علی (علیه السلام) به طور مبسوط آن را مطرح نموده اند.[7]
6. زیرک و کیّس بودن
از دیگر ویژگی های حاکم اسلامی، زیرکی و دانایی او در اداره امور جامعه است بدین صورت که هم افراد را خوب بشناسد، هم امور را به موقع انجام دهد و هم اسرار را حفظ کند و با هوشیاری کامل حاکمیت نماید. بنابراین لزوم پرهیز از غفلت و سستی و شناخت افراد و حفظ اخبار و اسرار، از مسائلی است که باید با کیاست و دانایی به آن همت گمارد.
پرهیز از سستی و غفلت
از مصادیق زیرکی حکام و به خصوص حاکم اسلامی، تشخیص زمان انجام هر کاری است و او باید از شتابزدگی و سستی اجتناب نماید. چه در تصمیم گیری و چه در اجرای امور؛ یعنی پیش از فراهم شدن اسباب لازم، شتاب نورزد و به هنگام امکان عملی امور فرصت را از دست ندهد. امام علی (علیه السلام) در این زمینه به مالک اشتر می فرماید:
«بپرهیز از کارهایی که وقت انجام دادنشان نرسیده است و از اهمال گری کارهایی که وقت انجام دادنشان فرا رسیده است، از لجاجت کردن در اموری که مبهم است و از سستی نمودن در کارها آن هنگام که راه عمل روشن شده است. پس هر امری را در جای خویش قرار ده و هر کاری را به موقع خود به انجام رسان».[8]
رازداری و احتیاط در پخش اسرار
از دیگر ویژگی های مهم حاکم زیرک، احتیاط او در پخش اسرار و اخبار خود و مردم می باشد؛ حاکم اسلامی باید همه جوانب را در نظر داشته و بعد حرکت و یا صحبتی نماید. در این زمینه امام در نامه خود به حارث همدانی می فرماید: «از هر کار پنهانی که در آشکار شدنش شرم داری پرهیز کن. از هر کاری که از کننده آن پرسش کنند، نپذیرد یا عذرخواهی کند، دوری کن، آبروی خود را آماج تیر گفتار دیگران قرار نده و هر چه شنیدی بازگو مکن، که نشانه دروغگویی است و هر خبری را دروغ مپندار که نشان نادانی است».[9]
امام علی (علیه السلام) کنترل حاکم را بر زبان و فکر خود در تمام حالات برخورد با مردم، از مصادیق دانایی و کیاست و زیرکی تلقی می نماید.
شناخت مردم
یکی دیگر از ویژگی های حاکم اسلامی، شناخت دقیق مردم و حفظ اسرار و پوشاندن عیوب و کاهش دشمنی و اختلافات آن ها می باشد که حاکم با سیاست باید افراد سخن چین و عیب جو را از دیگر افراد تشخیص دهد و در این وادی گرفتار نشود. در این مورد نیز امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر می نویسد:
«از رعیت آنان را که عیب جوترند از خود دور کن، زیرا مردم عیوبی دارند که رهبر امت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است. پس مبادا آن چه بر تو پنهان است آشکار گردانی و آن چه هویداست بپوشانی که داوری در مورد آن چه از تو پنهان است با خدای جهان است پس چندان که می توانی زشتی ها را بپوشان تا آن را که دوست داری بر رعیت پوشیده ماند، خدا بر تو بپوشاند.
گره هر کینه ای را در مردم بگشای و رشته هر نوع دشمنی را قطع کن و از آن چه که در نظر روشن نیست کناره بگیر. در تصدیق سخن چین شتاب مکن، زیرا سخن چین گر چه در لباس اندرز دهنده ظاهر می شود اما خیانتکار است».[10] پس از مصادیق زیرکی و کیاست حاکم، پرهیز از سستی، رازدار مردم بودن و شناخت مردم می باشد.
7. عالم و متخصص بودن
یکی دیگر از ویژگی های حاکم اسلامی، علم و تخصص او در مورد حکومت می باشد که می توان آن را در مواردی از قبیل احاطه کامل و جامع به مبانی دین و علوم مربوط به سیاست و حکومت، شناخت تاریخ گذشته و عبرت گیری از آن، شناخت دنیا و مردم و لزوم به کارگیری تخصص های مختلف آن ها برای اداره همه جانبه جامعه برشمرد.
عالم و متخصص بودن حاکم اسلامی
از ویژگی های مهم برای زمامداری در هر مرتبه ای، علم و دانش لازم آن مرتبه است. در اندیشه سیاسی امام علی (علیه السلام) اگر کار به شخص ناآگاه سپرده شود، جامعه به گمراهی کشیده می شود چنان که می فرماید: «و شما خوب می دانید که نه جایز است بخیل بر ناموس و جان و غنیمت ها و احکام مسلمانان ولایت یابد و امانت آنان را عهده دار شود تا در مال های آن ها حریص گردد و نه نادان تا به نادانی خویش مسلمانان را به گمراهی برد.»[11] بنابراین اگر حاکم علم کافی برای اداره حکومت نداشته باشد، باعث انحراف و نابودی جامعه می گردد.
شناخت تاریخ و عبرت گیری از آن
از مصادیق مهم علم حاکم، شناخت تاریخ گذشته دولت ها، عملکرد آن ها و الگو و عبرت گیری از آن ها می باشد. در این مورد امام به حارث همدانی فرماندار خود می فرماید: «به ریسمان قرآن چنگ زن و از آن نصیحت پذیر، حلالش را حلال و حرامش را حرام بشمار و حقی را که در زندگی گذشتگان بود تصدیق کن و از حوادث گذشته تاریخ برای آینده عبرت گیر که حوادث روزگار با یکدیگر همانند بوده و پایان دنیا به آغازش می پیوندد و همه آن رفتنی است».[12]
و باز در نامه به مالک اشتر لزوم عبرت گیری از حکومت های گذشته را یادآور می شود و می فرماید: «آن چه بر تو لازم است آن است که حکومت های دادگستر پیشین، سنت های باارزش گذشتگان، روش های پسندیده رفتگان و آثار پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و واجباتی که در کتاب خداست را همواره به یاد آوری و به آن چه ما عمل کرده ایم پیروی کنی».[13] بنابراین امام علی (علیه السلام) یکی از مصادیق علم حاکم اسلامی را شناخت کامل تاریخ حکومت ها و اقوام گذشته می داند.
دنیاشناسی و مردم شناسی
از دیگر مصادیق علم حاکم اسلامی را باید شناخت جامع او از دنیای زمان خود و مسائل آن و تخصص های مختلفی دانست که در اقشار جامعه نیاز می باشد؛ تخصص هایی که مردم آن ها را آموزش می بینند و باید برای بهتر اداره کردن حکومت، به طور متعادل و مناسب از آن ها استفاده گردد.
در این مورد امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر می فرماید:
«ای مالک بدان که مردم از گروه های گوناگونی می باشند که اصلاح هر یک جز با دیگری امکان ندارد و هیچ یک از گروه ها از گروه دیگر بی نیاز نیست. از آن قشرها، لشکریان خدا و نویسندگان عمومی و خصوصی، قضات دادگستری، کارگزاران عدل و نظم اجتماعی، جزیه دهندگان، پرداخت کنندگان مالیات، تجار و بازرگانان، صاحبان صنعت و پیشه وران و نیز طبقه پایین جامعه یعنی نیازمندان و مستمندان می باشند که خداوند برای هر یک سهمی مقرر داشته و مقدار واجب آن را در قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تعیین کرده که پیمانی از طرف خداست و نگهداری آن بر ما لازم است.
پس سپاهیان به فرمان خدا پناهگاه استوار رعیت و زینت و وقار زمامداران، شکوه دین و راه های امنیت کشورند. امر مردم جز با سپاهیان استوار نگردد و پایداری سپاهیان جز با خراج و مالیات رعیت انجام نمی شود…[14]
سپس سپاهیان و مردم جز با گروه سوم نمی توانند پایدار باشند و آن قضات و کارگزاران دولت و نویسندگان حکومتند که قراردادها و معاملات را استوار می کنند و آن چه را که به سود مسلمانان است فراهم می آوردند و در کارهای عمومی و خصوصی مورد اعتمادند و گروه های یاد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنایع نمی توانند دوام بیاورند؛ زیرا آنان وسایل زندگی را فراهم می آورند و در بازار عرضه می کنند و بسیاری از وسایل زندگی را با دست خود می سازند که از توان دیگران خارج است. قشر دیگر، طبقه پایین نیازمندان و مستمندانند که باید به آن ها بخشش و یاری کرد».[15]
از عبارات فوق لزوم شناخت و توجه حاکم اسلامی به تمام تخصص ها، شناخت کارایی آن ها و به کارگیری آن ها مستفاد می گردد که می توان جزو بخشی از علم حاکم تلقی نمود.
8. دارای تجربه و حسن شهرت سیاسی بودن
از دیگر ویژگی های حاکم اسلامی، با تجربه بودن و حسن شهرت سیاسی اوست؛ زیرا از دید امام علی (علیه السلام) موفقیت یک حاکم در گرو این ویژگی ها می باشد. در اینصورت هم از لحاظ ارزشی و مشروعیت مردم بهتر از او تبعیت می نمایند، و هم از لحاظ عملی با او همکاری نموده، از دستورات او با اعتماد و اطمینان، اطاعت می نمایند.
دارای تجربه بودن
یکی از بزرگترین عوامل موفقیت حاکم اسلامی و کارگزاران او، تجربه و سابقه کاری آن هاست. حاکم با استفاده از این اندوخته می تواند بسیاری از نابسامانی های اداری اجتماعی خود را حل و فصل نماید و به عکس در صورت فقدان تجربه، باعث پراکندگی و متلاشی شدن سازمان اداری جامعه می گردد. امام علی (علیه السلام) در این زمینه می فرماید: «نتیجه تجربه، نیکویی اختیار است»[16] و نیز می فرماید: «هر که تجربه اش بسیار باشد فریب خوردن او اندک می شود».[17]
حضرت در کلامی دیگر می فرمایند: «رای و اندیشه انسان به قدر تجربه اوست».[18] و در جواب نامه ابوموسی اشعری می فرماید: «همانا تیره روز کسی است که از عقل و تجربه ای که نصیب او شده محروم ماند».[19] بنابراین دارا بودن تجربه و استفاده از آن یکی از ویژگی های لازم برای حاکم می باشد که در صورت فقدان آن، در اداره جامعه با مشکلات روبرو خواهد شد.
حسن شهرت سیاسی
از دیگر ویژگی های مورد نیاز برای حاکم اسلامی، سابقه خوب و شهرت نیک او در جامعه است که در صورت فقدان آن، وجاهت او (که به تبع مشروعیت او و اطاعت مردم از او شکل می گیرد) با مشکل روبرو خواهد شد. امام می فرماید حاکم به غیر از حسن شهرت قبلی، در زمان حکومت نیز باید تلاش نماید که این ویژگی لطمه نخورد. در این رابطه در نامه خود به حارث همدانی می فرماید: «از دوستی با بی خردان و خلافکاران بپرهیز زیرا هر کسی را از آن که دوست اوست می شناسند… از نشستن در گذرگاه های عمومی و بازار پرهیز کن که جای حاضر شدن شیطان و برانگیخته شدن فتنه هاست».[20]
و در ادامه همین نامه می فرماید: «از همنشینی با فاسقان بپرهیز که شر به شر می پیوندد. خدا را گرامی دار و دوستان خدا را دوست شمار».[21] حسن پیشینه حاکم و استمرار این ویژگی از مسائل مهم و ضروری برای اوست؛ مسأله ای که امروزه در غالب نظام های سیاسی جهان، یکی از شرایط انتخاب حاکم است و امام (علیه السلام) این شرط را، هم برای حاکم لازم دانسته و هم کارگزاران او.
انجام اعمال نیک
یکی دیگر از مصادیق حسن شهرت حاکم و زمامدار، استمرار وی به انجام عمل نیک است و از جمله مصادیق آن کمک به مستمندان، فقرا و نیازمندان جامعه می باشد که امام (علیه السلام) ، آن را از وظایف مستقیم حاکم می داند و در این مورد به مالک می فرماید: «ای مالک در بعضی کارها باید مستقیما خودت دخالت کنی؛ آن کارهایی که بدون واسطه باید خودت آن ها را انجام دهی یکی رسیدن به امور مستضعفان است. در گوشه و کنار این کشور اسلامی، افرادی هستند معلول، یتیمانی هستند که پدرشان در جبهه کشته شده، بیوه زنانی هستند که بی سرپرست مانده اند و افرادی هستند که از کار افتاده اند».[22]
و یا در نامه به قثم ابن عباس فرماندار شهر مکه می گوید: «در مصرف اموال عمومی که در دست تو جمع شده است اندیشه کن و آن را به عیالمندان و گرسنگان پیرامونت ببخش و به مستمندان و نیازمندانی که سخت به کمک مالی تو احتیاج دارند، برسان».[23] بنابراین تجربه، حسن شهرت و اقدام به عمل نیک مسائلی است که حاکم را در چشم مردم برجسته، مطلوب و مشروع جلوه داده، در اداره حکومت موفق می نماید.
نتیجه گیری
ویژگی های حاکم اسلامی از منظر امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه، در هشت دسته ارائه شد. از جمله این ویژگی ها؛ ایمان و تقوا، ساده زیستی، مردمی بودن، مدیر خوب بودن، عادل و معتدل بودن، زیرک و کیّس بودن، عالم و متخصص مسائل سیاسی اجتماعی بودن و دارای تجربه و حسن شهرت سیاسی بودن هستند که هر کدام به بخش های جزئی تری نیز تقسیم شده و در این مقاله و بخش اول آن مورد بررسی قرار گرفتند.
پی نوشت ها
[1] مصطفی دلشاد تهرانی، دولت آفتاب؛ اندیشه سیاسی و سیره حكومت علی علیه السلام، ص 106.
[2] صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 69.
[3] همان، نامه 53.
[4] نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 995 و 996.
[5] نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 1026.
[6] صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 53.
[7] ر.ک: محمدحسین مشایخ فریدنی، نهج البلاغه «نظرات سیاسی در نشر بنیاد نهج البلاغه»، صص 21- 26.
[8] صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 53.
[9] همان، نامه 69.
[10] همان، نامه 53.
[11] نهج البلاغه، فیض الاسلام، كلام 131.
[12] صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 69.
[13] همان، نامه 53.
[14] ر.ک: عباسعلی عمید زنجانی، جهاد از دیدگاه امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه، صص 79 – 84.
[15] صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 53.
[16] خوانساری، شرح غررالحكم، ج 3، ص 327.
[17] همان، ج 5، ص 214.
[8] همان، ج 4، ص 95.
[19] صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 78.
[20] همان، نامه 69.
[21] همان.
[22] همان، نامه 53.
[23] همان، نامه 67.
منابع
- دلشاد تهرانی، مصطفی، دولت آفتاب؛ اندیشه سیاسی و سیره حكومت علی علیه السلام، نشر خانه اندیشه جوان، تهران، 1377.
- عمید زنجانی، عباسعلی، جهاد از دیدگاه امام علی علیه السلام در نهج البلاغه، نشر وزارت ارشاد، تهران، 1363.
- مشایخ فریدنی، محمدحسین، نهج البلاغه«نظرات سیاسی در نشر بنیاد نهج البلاغه»، تهران، 1366.
- شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، تصحیح: صالح، الصبحی، مؤسسة دار الهجرة، قم، ایران، ۱۴۱۴ ق.
- خوانساری، جلال الدین محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم، نشر دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ ش.
- فیض الاسلام، علی نقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، تهران، چاپخانه سپهر، 1368 ش.
با اقتباس از: بصیری، محمد علی، ویژگی های حاکم در سیره نظری و عملی امام علی (ع)، مجله هنر دینی، شماره ۹.