وحدت و همبستگی از عناصری هستند که پایه های قوام هر جامعه ای به حساب می آیند. اگر اجزا یک جامعه دچار چندگانگی و تفرقه شود اساسش به هم می ریزد و دچار هرج و مرج خواهد شد. جامعه یکپارچه و منسجم، آرزوی هر انسان مصلح و آزاد اندیش است.
اگر نگاهی گذرا به تاریخ جوامع بیندازیم، در خواهیم یافت که جوامعی از عزت و افتخار بهره مند بوده اند که اعضای آن جوامع متحد و هماهنگ عمل کرده اند.
امام علی (ع) بزرگ ترین عامل عزت و سرفرازی امت های پیشین را اتحاد و اتفاق و بالاترین عامل شکست و ذلت و سقوط آن ها را تفرقه و جدایی می داند.
رویکرد امیرالمؤمنین (ع) در خصوص وحدت و همبستگی
حضرت امیر (ع) در نهج البلاغه بر محوری بودن جایگاه رهبر و امام در جامعه تاکید کرده است. اصولا با توجه به همین محور بود که مسلمانان در زمان حضرت رسول اکرم (ص) به عزت و شرف رسیدند. در نهج البلاغه، امام علی (ع)، پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) را مایه وحدت و همبستگی مردم و خاموشی فتنه ها و اختلافات معرفی کرده است.[1]
حضرت (ع) در این باره می فرماید: «خداوند سبحان، به هیچکس از پیشینیان و بازماندگان آنها، در اثر تفرق و جدایی، خیری عطا نکرد».[2]
مردمی که در اثر افکار موهوم، با هم کیشان و برادران خود قهر نموده صفا و صمیمیت زندگی را به کدورت تبدیل می کنند، به خیال خام خویش می خواهند از این راه بهره ای برگیرند و سودی ببرند.
حضرت علی (ع) با کمال صراحت و صداقت به آنها گوشزد می کند که پندار شما باطل است و راهی که می روید به ترکستان است. شما بالاخره به هدف و نتیجه ای می رسید که آن را نمی خواهید و ضد مطلوب شماست، بیدار شوید و به خود آیید.
امام (ع)، علل صعود و سقوط و شکست و پیروزی حکومت ها را در یکی از خطبه ها مطرح کرده و یکی از مهمترین عوامل صعود و پیروزی را وحدت و یکی از مهمترین عوامل سقوط و شکست را در تفرقه دانسته است.
حضرت (ع) در نهج البلاغه، می فرماید:
«به من خبر رسیده که بسر بن ارطاه بریمن تسلط یافت، سوگند به خدا می دانستم که مردم شام به زودی بر شما غلبه خواهند کرد. زیرا آنها در یاری کردن باطل خود، وحدت دارند، و شما در دفاع از حق متفرقید، شما امام خود را در حق نافرمانی کرده و آنها امام خود را در باطل فرمانبردارند. آنها نسبت به رهبر خود امانتدار و شما خیانتکارید، آنها در شهرهای خود به اصلاح و آبادانی مشغولند و شما به فساد و خرابی (آنقدر فرومایه اید) اگر من کاسه چوبی آب را به یکی از شماها امانت دهم می ترسم که بند آن را بدزدید».[3]
حضرت (ع) در این جا، چهار عامل مهم پیروزی و چهار عامل مهم شکست و سقوط حکومت ها را برشمرده است.
چهار عامل پیروزی
1 – اتحاد و همبستگی؛
2 – اطاعت و پیروی از رهبری جامعه؛
3 – ادای امانت و وفای به عهد و پیمانی که با رهبر بسته اند؛
4 – اصلاح و آبادانی.
چهار عامل شکست
1 – تفرقه و پراکندگی؛
2 – نافرمانی از دستورهای رهبر و حاکم جامعه؛
3 – خیانت در امانت و شکستن بیعت و پیمان با رهبر؛
4 – فساد در جامعه.
این عوامل درباره همه حکومت ها و ملت ها صدق می کند و اختصاص به حکومت و یا ملت اسلامی ندارد.
وحدت و همبستگی و امامت
حضرت علی (ع) امامت را عامل انسجام و وحدت امت می داند، چه آن که امام و رهبر، جامعه را به جلو می برد و مشکلات مردم را برطرف می کند و آن ها را در مقابل دشمنان متحد می سازد.
البته اگر رهبر قاطع باشد، ولی مردم از او پیروی نکنند، رهبر موفق نخواهد شد؛ همان طور که در زمان امیرالمومنین (ع) چنین شد.
حضرت علی (ع) رعایت حقوق حکومت و مردم را مایه پیوند و هماهنگی و وحدت بین آنها می داند؛ یعنی پیوند امت و امام در سایه رعایت حقوق متقابل تحقق می یابد.
در نهج البلاغه، حضرت (ع) به این حقیقت با تمثیل و تشبیه زیبایی اشاره کرده است:
«وَ مَكَانُ الْقَیمِ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ یجْمَعُهُ وَ یضُمُّهُ، فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَمْ یجْتَمِعْ بِحَذَافِیرِهِ أَبَداً»؛[4] مکان و جایگاه زمامدار دین و حکمران مملکت، جایگاه بند تسبیح نسبت به دانه هاست که آن ها را جمع آوری و به یک دیگر ضمیمه می کند. پس هنگامی که بند تسبیح بگسلد، دانه ها متفرق شده، هر یک به گوشه ای پراکنده می شوند و دیگر هرگز نمی توان اطراف آن ها را جمع آور نمود.
این یک حقیقت تردید ناپذیر است که نظام و قوام یک جامعه، به اتحاد بین امت و رهبر آن جامعه بستگی دارد.
اطاعت امت از امامت و روشنگری های رهبری در همه زمان ها، مخصوصا در زمان شعله ور شدن فتنه ها و اختلافات، می تواند تجلی بخش وحدت و همبستگی امت و امام، که مهم ترین عامل استحکام امت و حکومت اسلامی و بزرگ ترین سد نفوذ در مقابل دشمنان اسلام است، باشد.
قرآن و وحدت و همبستگی
در یک سیر اجمالی در مباحث اجتماعی قرآن، در می یابیم که قرآن یکی از اصلی ترین عوامل سعادت و کمال هر جامعه ای را وحدت و همبستگی و یکی از مهم ترین علل اضمحلال و سقوط آن را تفرقه می داند. یکی از محققان می نویسد:
«هر صفحه از صفحات قرآن که گشوده شود و هر سوره ای که خوانده شود، با صراحت یا اِشارت آمده که: اِتحاد و ائتلاف عامل اِعتلاء و پیروزی و اختلاف و پراکندگی عامل سقوط و بدبختی است.»[5]
قرآن کریم، چنگ زدن به ریسمان الهی را مهم ترین عامل وحدت و همبستگی امّت اسلامی می داند: «وَاعتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بینَ قلُوبکمْ فأَصبحتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَکُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُم مِنْهَا»؛[6]
دسته جمعی به ریسمان خدایی چنگ اندازید و از تفرقه و گروه گرایی بپرهیزید، و به یاد آورید نعمت و لطف خدا را در حقتان، که بعد از دشمن بودنتان با هم، میان قلوبتان پیوند ایجاد کرد و به سبب لطف و عنایت او، دشمنی تان تبدیل به برادری شد و بدانید شما در لبه تیز پرتگاهی بودید که جز آتش بهره تان نمی شد و خدا نجاتتان داد.
قرطبی در تفسیراین آیه نوشته است: «همانا خدای امر به رفاقت و اُلفت و نهی از تفرقه نموده؛ چه اینکه جماعت و وحدت، عامل نجات و تفرقه، عامل هلاکت است».[7]
همچنین طنطاوی می نویسد: «از محور حق متفرق نشوید که سبب وقوع اختلافات و دو دستگی بینتان می گردد».[8]
محمد عبدُه می نویسد: «در بین بشر هیچ چیز ضرر آورتر از اختلاف نیست!».[9]
علامه طباطبایی (ره) می فرماید: «منظور از (نعمت) در آیه، وحدت و ثمره این وحدت، برادری، اخوت و پیوند قلب هاست و منظور از (نار) که در پایان آیه آمده است، منازعات و جنگ های قبل از اسلام است».[10]
اختلاف و تفرقه و نفی وحدت، مانع سعادت ملت ها
بدیهی است که تکامل اجتماعات در پرتو وحدت و همبستگی ملی و سازگاری آحاد آن اجتماعات با همدیگر است. به تعبیر شهید مطهری (ره):
«شک نباید کرد که تکامل اجتماعی از راه وفاق ها، هماهنگی ها، تعاون ها، همسازی و سازگاری های جمعی پدید می آید، نه از راه نزاع ها و اختلاف ها و دعواها و تضادها… در واقع در جامعه هر چه کثرت ها و تغایرها و اختلاف ها به وحدت بیشتری می رسند و هر چه تنازع ها و تضادها جای خود را به تعاون و هماهنگی بیشتر می دهند آن جامعه کامل تر می گردد».[11]
از این رو مولا علی (ع) همه را از تفرقه برحذر داشته می فرماید: «اِیاکُمْ وَالْفُرقَةَ»؛ بپرهیزید از تفرقه و جدایی؛[12] و خیر و سعادت را در ترک تفرقه دانسته می فرماید: «اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ لَمْ یعْطِ اَحَداً بِفُرْقَةِ خَیراً»؛[13] خداوند سبحان احدی را با تفرقه به خیر و سعادت نرساند.
اجتماعی که اساسش بر پایه اختلاف و گرایش های متشتّت و پراکنده نهاده شود، جنگ و جدال حکومت همیشگی است و راه فنا و نیستی به رویش باز است.[14] امام علی (ع) ضمن آنکه تفرقه را عامل ذلت جوامع می داند، می فرماید:
«به فرجام امور اُمت های گذشته نیک بنگرید، در آن هنگام که به تفرقه و پراکندگی روی آورده و اُلفت و دوستی شان از بین رفت، سخن هاشان گوناگون (قرائت هایشان متفاوت) و دل هاشان از هم جدا، به حزب ها و گروه های مختلف تقسیم شده و با تفرقه در مقابل هم قرار گرفتند، خداوند نیز لباس کرامت و سروری را از آن ها جدا نمود و نعمت هایشان را سلب و به مشکلاتشان درفکند.»[15]
سپس با اشاره به اینکه تفرقه، ستون فقرات امت را می شکند، توصیه می فرماید: «از هر امری که ستون فقرات اُمت ها را شکسته و قدرت و بُنیه آن ها را در هم کوفت، مانند کینه ها و دشمنی ها و فرار افراد از یکدیگر و… اجتناب کنید».[16]
قرآن شریف هنگامی که عذاب های الهی را برای امت ها ذکر می کند، گروه گرایی و تفرقه را جزو عذاب ها دانسته، می فرماید: «هُوَ الْقَادِرُ عَلَىٰ أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا»؛[17] خدا قادر است از بالا و زیر پا (عذاب های آسمانی و زمینی) شما را معذب و یا شما را با گروه گروه شدن عذاب کند.
و در جای دیگر می فرماید: «وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ»؛[18] شما مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند؛ (آن هم) پس از آنکه نشانه های روشن (پروردگار) به آنان رسید! و آنها عذاب عظیمی دارند.
باید توجه نمود که سِرّ این همه تأکید برای پرهیز از تفرقه و تشتّت این است که اختلاف مایه اصلی فساد است و ملتی که در میان آنان اختلاف باشد به سوی بدبختی کشانده شده و به تعبیر قرآن دچار عذاب دردناکی می شوند که تبدیل زندگی سعادتمند به زندگی شقاوت آلود ذلت بار، کمترین آن است.
قرآن، یکی از ویژگی های مشرکان را تفرقه دینی و گروه گروه شدن براساس قرائت های مختلف از دین دانسته و مسلمانان را از این کار برحذر داشته است.
«وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ»؛[19] از مشرکین آن ها که در دین دچار تفرقه و گروه گرایی شده اند، نباشید آنها هر گروهشان خود را حق دانسته و به راه و شیوه خود می بالد.
قرآن در این آیه، مشرکین را به خصوصی ترین صفاتی که دارند معرفی نموده و آن این است که در دین، متفرق و دسته دسته و گروه گروهند.[20]
درباره زیان تفرقه و اختلاف و مبارزه با کسی که می خواهد یکپارچگی مسلمین را به هم بزند و میان آنها پراکندگی ایجاد کند، حضرت علی (ع) آخرین سخن را می گوید و با کمال صراحت، فتنه انگیز و تفرقه افکن را مستوجب قتل می داند.
نه تنها تفرقه افکن فعلی و موجود را سزاوار چنین عقوبتی می داند، بلکه حتی کسی را که شعار تفرقه دهد و قدم نخستین برای ایجاد انشقاق بین مسلمین را بردارد و زمزمه اختلاف سر دهد، سزاوار قتل می داند.
حضرت (ع) در این باره چنین می فرماید:
«رای اکثریت بزرگان اسلام را پیروی کنید که دست خدا همراه جماعت است. از تکروی و کناره گیری بپرهیزید که کناره گیری از جماعت، نصیب شیطان است، چنانکه گوسفند کناره گیرنده از گله و چوپان، نصیب گرگ می شود. بدانید و آگاه باشید، هر کس شعار تفرقه دهد سزاوار قتل است، او را بکشید، هر چند این شعار از زیر عمامه و از دهان من خارج شود».[21]
پیداست که شعار تفرقه موجب فتنه می شود و خداوند سبحان در قرآن کریم فرموده است «وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ»؛[22] فتنه انگیزی از کشتن بدتر است. زیرا فتنه انگیزی مردم را زجرکش می کند.
نتیجه گیری
حضرت علی (ع) بزرگترین عامل عزت و سرفرازی امت های پیشین را «اتحاد و اتفاق» و بالاترین عامل شکست و ذلت و سقوط آن ها را «تفرقه و جدایی» می داند. محور وحدت و همبستگی جامعه، رهبری است و به جهت همین محور بود که مسلمانان در زمان حضرت رسول اکرم (ع) به عزت و شرف رسیدند. امامت عامل انسجام است، چون یکی از کارهایی که رهبر انجام می دهد، تشکیل امت است و امت به معنای ملتی است که وحدت هدف داشته باشد.
پی نوشت ها
[1] . سید رضی، نهج البلاغة، خطبه 96.
[2] . سید رضی، نهج البلاغة، خطبه 176.
[3] . سید رضی، نهج البلاغة، خطبه 25.
[4] . سید رضی، نهج البلاغة، خطبه 146.
[5] . ر.ک: مصطفوی، وحدت (کتاب)، وحدت در نهج البلاغة (مقاله)، ص120.
[6] . سوره آل عمران، آیه 103.
[7] . ر.ک: مصطفوی، وحدت (کتاب)، وحدت در نهج البلاغة (مقاله)، ص56.
[8] . طنطاوی، الجواهر، ج2، ص138.
[9] . عبده، المنار، ج4، ص 21.
[10] . طباطبایی، المیزان،ج 3، ص371.
[11] . مطهری، نقدی بر مارکسیسم، ص276.
[12] . سید رضی، نهج البلاغة، خطبه 127.
[13] . سید رضی، نهج البلاغة، خطبه 176.
[14] . موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج6، ص283.
[15] . سید رضی، نهج البلاغة، خطبه 192.
[16] . سید رضی، نهج البلاغة، خطبه 192.
[17] . سوره انعام، آیه 65.
[18] . سوره آل عمران، آیه 105.
[19] . سوره روم، آیات 31-32.
[20] . موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج31، ص242.
[21] . سید رضی، نهج البلاغة، خطبه 127.
[22] . سوره بقره، آیه 191.
منابع
- قرآن کریم
- سید رضی، نهج البلاغة، ترتیب: صبحی صالح، قم، دارالهجرة، 1414 ق.
- شیخ طنطاوی، الجواهر فی تفسیر القرآن الكریم، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1425 ق.
- الطباطبائی، السید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین، 1383 ش.
- محمد رشید رضا و عبده، محمد؛ تفسیر القرآن الحكیم الشهیر بتفسیر المنار، بیروت، دار المعرفة، 1414 ق.
- مطهری، مرتضی، نقدی بر مارکسیسم، تهران، انتشارات صدرا، 1399 ش.
- موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1378 ش.
منبع مقاله | با اقتباس از:
سیاحت اسفندیاری، عابدین، اخلاق کاربردی با تاکید بر نهج البلاغه، قم، انتشارات قسیم.