در بررسی و اثبات اعجاز قرآن از وجوه گوناگون، همواره در میان دانشمندان و محققان قرآنی اختلافاتی از منظر روش و دیدگاه وجود داشته است. برخی قرآن را از وجه بلاغی و برخی دیگر از منظر روحانی و معنوی اعجاز خوانده اند.
امیرالمومنین (ع) وجوه گوناگونی را برای اعجاز قرآن برشمرده اند که پس از بررسی کلام ایشان درباره قرآن، می توان آنها را به صورت ذیل دسته بندی کرد. البته نکته درخور توجه آن است که امام (ع) در کنار بیان هر ویژگی بر جنبه هادی بودن قرآن تأکید کرده و آن را چندین بار و با تعابیر مختلف تکرار کرده است.
-
اعجاز در معارف قرآن کریم
قرآن شامل معارف عالیه و تعالیم حکیمانه اى است که تا آن روز در توان بشریت نبوده که بدان دست یابد و کسى را یاراى چنین اندیشه هاى بلندى نبوده است. ژرف نگرى و عمق بینش معارف قرآن براى بشریت بى سابقه بود. معارف الهی که در عمق جان انسان وجود دارد و رسیدن به آن ها بدون لطف الهی ممکن نیست، در سایه تعالیم قرآن راه رسیدن به این حقایق براى انسان باز شد. همین حقایق ارائه شده از جانب قرآن والاترین جنبه اعجاز آن را مى رساند.[1]
اعجاز قرآن در معارف را می توان در چند مورد در نهج البلاغه بررسی کرد:
الف) اعجاز قرآن در معارف عقلی و فلسفی
این از بزرگ ترین جنبه های اعجاز قرآن کریم است که پیامبری که به گواه تاریخ و صراحت قرآن کریم عامی بوده است کتابی مشتمل بر این معارف بلندمرتبه را بیاورد. امیرالمومنین (ع) نیز با کلامی درخور تأمل این جنبه اعجاز قرآن کریم را معرفی کرده است. «قُرْآنٍ قَدْ بَینَهُ وَ أَحْکمَهُ لِیعْلَمَ الْعِبَادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ؛ با قرآنى که معنى آن را آشکار کرد و اساسش را استوار فرمود، تا بندگان عظمت و بزرگى خدا را بدانند که نمى دانستند».[2]
ب) تاثیر آیات قرآن در روح و قلب انسان ها
قرآن در نگاه امیرالمومنین علی (ع)، بهار دل هاست که آموزه های آن جان و دل را طراوت می بخشد و شفای دردهاست و با رهنمودهای آن می توان از دردهای نفاق و کفر و از زشتی ها و رذالت ها رهایی جست.
«وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ وَ أَحْسِنُوا تِلَاوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ؛[3] و قرآن را فرا گیرید، زیرا قرآن نیکوترین کلام است و در قرآن تفقه کنید، زیرا قرآن بهار دل هاست و از نور قرآن شفا طلبید، چرا که آن شفای سینه هاست [از امراض جهل] و قرآن را نیکو تلاوت کنید، زیرا قرآن نافع ترین قصه هاست».
ج) عمق معانی و معارف قرآن
قرآن کریم عمیق ترین معانی و اصیل ترین و عظیم ترین قوانین عالم هستی و مشیت خداوندی و حیات آدمی را با کلماتی ساده و بدون اندک پیچیدگی و ابهام بیان می کند.[4]
«ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیهِ الْکتَابَ نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِیحُهُ وَ سِرَاجاً لَا یخْبُو تَوَقُّدُهُ وَ بَحْراً لَا یدْرَک قَعْرُهُ:[5] سپس خداوند قرآن را بر او نازل کرد؛ نورى که چراغ هایش خاموشى ندارد، چراغى که فروغ آن زوال نپذیرد و دریایى که ژرفایش درک نشود».
د) جاودانگی معارف قرآن
جریان قرآن در فضای تاریخ مانند جریان خورشید و ماه است. این امتیاز که یکی از وجوه اعجاز است، همان قرارگرفتن قرآن فوق تغییرات و دگرگونی هایی است که در جهان و جوامع انسانی رخ می دهد. فلاسفه و دانشمندان چه بپذیرند و چه نپذیرند، قوانینی ثابت بر انسان و جهان حاکم است، که اگر از دیدگاه قرآن به آن ها نگریسته شود، بینشی عمیق نسبت به پایندگی معارف قرآنی حاصل می شود.[6]
امام (ع) با تعابیری اعجاب برانگیز این پایندگی معارف قرآن را توصیف کرده است:« ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیهِ الْکتَابَ نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِیحُهُ وَ سِرَاجاً لَا یخْبُو تَوَقُّدُهُ وَ بَحْراً لَا یدْرَک قَعْرُهُ وَ مِنْهَاجاً لَا یضِلُّ نَهْجُهُ وَ شُعَاعاً لَا یظْلِمُ ضَوْءُهُ وَ فُرْقَاناً لَا یخْمَدُ بُرْهَانُهُ وَ تِبْیاناً لَا تُهْدَمُ أَرْکانُهُ وَ شِفَاءً لَا تُخْشَى أَسْقَامُهُ وَ عِزّاً لَا تُهْزَمُ أَنْصَارُهُ وَ حَقّاً لَا تُخْذَلُ أَعْوَانُهُ؛[7]
سپس خداوند قرآن را بر او نازل کرد؛ نورى که چراغ هایش خاموشى ندارد، چراغى که فروغ آن زوال نپذیرد و دریایى که ژرفایش درک نشود و راهی است که در آن گمراهی نیست و شعاع تابانی است که تاریک نمی شود و فرقانی است که تابش برهانش فرو نمی نشیند و بنیانی است که ارکانش ویران نمی شود و شفایی است که بیم بیماری در آن نیست و عزتی است که یاوران آن دچار شکست نمی شوند و حقی است که یار و یاوران آن درمانده نمی شوند».
ر) اقتدار حاکمیت الهی در معارف قرآن
این احساس اشراف که در هیچ کتاب بشری وجود ندارد، یکی از شگفت انگیزترین مختصات قرآن است. یعنی جریان مشیت بالغه و تثبیت آن در نظام الهی هستی به گونه ای است که بهترین راه وصول به هدف اعلای زندگی خداشناسی، خدایابی، و خداپرستی است و سرنوشت نهایی بشر محوری جز خداشناسی و خداپرستی ندارد.[8]
«إِنَّ مِنْ عَزَائِمِ اللَّهِ فِی الذِّکرِ الْحَکیمِ الَّتِی عَلَیهَا یثِیبُ وَ یعَاقِبُ وَ لَهَا یرْضَى وَ یسْخَطُ، أَنَّهُ لَا ینْفَعُ عَبْداً وَ إِنْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ أَخْلَصَ فِعْلَهُ أَنْ یخْرُجَ مِنَ الدُّنْیا لَاقِیاً رَبَّهُ بِخَصْلَةٍ مِنْ هَذِهِ الْخِصَالِ لَمْ یتُبْ؛[9]از واجبات قطعى خدا در قرآن حکیم که بر آن پاداش و کیفر مى دهد، و به خاطر آن خشنود شده یا خشم مى گیرد، این است که اگر انسان یکى از صفات ناپسند را داشته و بدون توبه خدا را ملاقات کند، هر چند خود را به زحمت اندازد، یا عملش را خالص گرداند فایده اى نخواهد داشت».
این کلام حضرت بدان معناست که خداوند متعال، حاکم بر همه انسان هاست و انسان ها باید بدانند که جز با توبه بر درگاه الهی نمی توانند به او نزدیک شوند؛ زیرا توبه، نمایانگر اقتدار حاکمیت الهی بر انسان ها می باشد.
-
شفا بودن قرآن
یکی از وجوه اعجاز قرآن، شفا بودن آن است. در آیات قرآن به شفا بودن قرآن اشاره شده است: «یا أَیهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکمْ مَوْعِظَه مِنْ رَبِّکمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَه لِلْمُؤْمِنِینَ؛[10] ای مردم عالم، به حقیقت نامهای که همه پند و اندرز و شفای دلها و هدایت و رحمت بر مؤمنان است از جانب خدایتان آمد».
حضرت علی (ع) نیز چندین بار قرآن را شفا معرفی کرده است:
«وَ دَوَاءَ دَائِکمْ:[11] [قرآن] دوای دردهای شماست».
«وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ:[12] و شفایی سودمند است».
«وَ دَوَاءً لَیسَ بَعْدَهُ دَاءٌ:[13] و دوایی است که بعد آن دردی نیست».
قرآن کریم به آن دلیل شفاست که صفحه دل را از انواع مرض ها و انحراف ها پاک می کند.[14]
-
اعجاز قرآن در تشریع قوانین حکیمانه الهی
قرآن کریم کتاب بزرگ انسان سازی است که پیامبر اکرم (ص) آن را آورده و برای مردم تبیین فرموده است تا بدین وسیله سعادت بشر را هم در دنیا و هم در آخرت تضمین کند. قرآن کریم همان گونه که بشر را به عبادت خداوند و تأمل در اسرار آفرینش دعوت فرموده، به گونه ای به تشریع قوانین حکیمانه برای ساخته شدن فرد و کمال روحی و اخلاقی او و همچنین اصلاح جامعه و قوانین اجتماعی پرداخته است که رستگاری انسان را در دنیا و آخرت تأمین می کند.
امیرالمومنین علی (ع) در توصیف قرآن مجید به این وجه از اعجاز قرآن نیز اشاره فرموده است:
«فَالْقُرْآنُ آمِرٌ زَاجِرٌ وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ، حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ، أَخَذَ عَلَیهِ مِیثَاقَهُمْ وَ ارْتَهَنَ عَلَیهِمْ أَنْفُسَهُمْ؛ أَتَمَّ نُورَهُ وَ أَکمَلَ بِهِ دِینَهُ وَ قَبَضَ نَبِیهُ (صلی الله علیه وآله) وَ قَدْ فَرَغَ إِلَى الْخَلْقِ مِنْ أَحْکامِ الْهُدَى بِهِ؛[15]
پس قرآن فرمان دهنده است و بازدارنده، ساکت است و گوینده قرآن حجت خداست بر مخلوقاتش … یعنی دستورات حیات بخش زندگی و عوامل بازدارنده حیات معقول در قرآن مجید بیان شده است».[16]
«کتَابَ رَبِّکمْ فِیکمْ مُبَیناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ و …؛[17] او (پیامبر اسلام) کتاب پروردگار شما را در میانتان به یادگار گذاشت در حالى که حلال و حرام خدا و واجبات و مستحباتش را بیان کرده بود و همچنین ناسخ و منسوخ آن و مباح و ممنوع آن را روشن نمود، خاص و عام آن را توضیح داد و پندها و مثلهایش را روشن ساخت».
-
اعجاز قرآن در امر هدایت
امام علی (ع) در کنار بیان هر ویژگی از قرآن، بر جنبه هادی بودن قرآن تأکید فرموده و آن را با تعابیر گوناگون تکرار کرده است. در اینجا نمونه هایی از کلام ایشان را، که به طور خاص بر اعجاز قرآن در امر هدایت دلالت می کند، بیان می کنیم.
«إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَى] سُبْحَانَهُ أَنْزَلَ کتَاباً هَادِیاً بَینَ فِیهِ الْخَیرَ وَ الشَّرَّ، فَخُذُوا نَهْجَ الْخَیرِ تَهْتَدُوا وَ اصْدِفُوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ تَقْصِدُوا؛[18] خداوند سبحان کتابی را که راهنمای مردمان است، فرو فرستاد و در آن نیک و بد را آشکار فرمود؛ پس راه خیر را پیش گیرید و هدایت شوید و از راه شر برگردید و به راه راست روید».
امیرالمومنین (ع) اعجاز قرآن در امر هدایت را اینگونه توصیف می فرماید:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِی لَا یغُشُّ وَ الْهَادِی الَّذِی لَا یضِلُّ وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِی لَا یکذِبُ؛[19] بدانید قرآن خیرخواهی است که فریب نمی دهد، هدایت کننده ای است که هیچ کس را گمراه نمی کند، و سخن گویی است که دروغ نمی گوید».
این که پیامبر (ص) کتابی بیاورد و ادعا کند که این کتاب متکفل و متضمن هدایت همه عالمیان از دانشمند و بی سواد، زن و مرد، و از معاصران و آیندگان تا آخر روزگار است، قطعاً بیان گر هدایت اعجازآمیز آن است.[20]
-
عدم تناقض در آیات قرآن
هر انسان اندیشمندی که در قرآن تدبر کند، با عقلانیت و درک فطری خود به این نتیجه می رسد که این کلام هرگز دچار تحول و دگرگونی نشده است و این لازمه این معناست که قرآن اختلاف نمی پذیرد و صاحب این کلام خداوند قهاری است که گذشت ایام و تحول و تکامل عالم در او تأثیر ندارد. این یکی از مهمترین جنبه های اعجاز قرآن است.
امام (ع) نیز به این وجه اعجاز قرآن در کلام خود اشاره می فرمایند:«کتَابُ اللَّهِ تُبْصِرُونَ بِهِ وَ تَنْطِقُونَ بِهِ وَ تَسْمَعُونَ بِهِ، وَ ینْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ وَ یشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ، وَ لَا یخْتَلِفُ فِی اللَّهِ، وَ لَا یخَالِفُ بِصَاحِبِهِ عَنِ اللَّهِ؛[21]
این کتاب خداست که به وسیله آن (حقایق را) مى بینید و با آن سخن مى گویید و به وسیله آن مى شنوید، بخشى از آن، از بخش دیگر سخن مى گوید، (و متشابهات در پرتو محکمات تفسیر مى شود) بعضى گواه بعضى دیگر است (و یکدیگر را تأیید مى کند). آنچه درباره خدا مى گوید، هماهنگ است (و اختلافى در آن نیست) و آن کس را که دوست قرآن است از خدا جدا نمى سازد».
قرآن کریم در همه شئون مربوط به انسان ها و جوامع انسانی بحث های گسترده ای داشته و قانون گذاری کرده است. همه این معارف و مواعظ قرآن طی 23 سال بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده، اما نه فقط معارف عالیه و حکمت های سامیه و قوانین فردی و اجتماعی آن دس تخوش نوسان نشده، بلکه حتی بلاغت معجزه آسایش نیز تغییر نکرده است.
این مطلب را امام علی (ع) به زیبایی بیان کرده است:
«وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ یقُولُ “ما فَرَّطْنا فِی الْکتابِ مِنْ شَیءٍ” وَ فِیهِ [تِبْیانُ کلِ] تِبْیانٌ لِکلِّ شَیءٍ، وَ ذَکرَ أَنَّ الْکتَابَ یصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لَا اخْتِلَافَ فِیهِ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ “وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کثِیراً”؛[22] خداوند سبحان مى فرماید: «ما چیزى در قرآن فروگذار نکردیم» و «در قرآن بیان همه چیز آمده است» و نیز فرموده: «بخش هاى قرآن یکدیگر را تصدیق و تأیید مى کنند» و هیچ گونه اختلافى در آن راه ندارد» (تا مایه اختلاف آرا شود، چگونه ممکن است در قرآن اختلافى باشد در حالى که) خداوند سبحان مى فرماید: «اگر این قرآن از ناحیه غیر خدا بود اختلافات بسیارى در آن مى یافتند».
-
اخبار از غیب
اخبار غیبی جنبه دیگری از اعجاز قرآن است. قرآن کریم در برخی آیاتش وقوع حوادثی را در آینده پیشگویی کرده است و آنچه قرآن خبر داده همه پس از مدتی به وقوع پیوسته و هیچ یک از آنها بر خلاف واقع نبوده است. این اخبار همواره شاهد صدق اعجاز قرآن است. البته بعضی علما اخبار غیبی را در سه زمان گذشته، حال، و اما برخی فقط اخبار غیبی مربوط به آینده آینده بیان کرده اند.[23]
برخی معتقدند اخباری را: را از وجوه اعجاز قرآن کریم می دانند[24] که در گذشته اتفاق افتاده و بین مردم شایع بوده است، نمی توان خبر غیبی خواند؛ زیرا ممکن است مخالفان ادعا کنند که آنها مأخوذ از کتب یا اقوال رجال است.[25] قرآن در آیات بسیاری درباره داستان های انبیا و امت های ایشان تحدی کرده است.
«ذَلِک الْقُرْآنُ، فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ ینْطِقَ وَ لَکنْ أُخْبِرُکمْ عَنْهُ. أَلَا إِنَّ فِیهِ عِلْمَ مَا یأْتِی وَ الْحَدِیثَ عَنِ الْمَاضِی وَ دَوَاءَ دَائِکمْ وَ نَظْمَ مَا بَینَکمْ؛[26] از قرآن بخواهید تا برای شما سخن بگوید، گرچه هرگز سخن نمی گوید، اما من شما را از آن آگاه می کنم. بدانید که در قرآن علوم آینده و اخبار گذشته. درمان دردهایتان و نظم امور حیات شماست».
-
اعجاز بلاغی
یکی از وجوه اعجاز قرآن که بیش تر سخن دانان عرب بر آن تکیه کرده اند، فصاحت و بلاغت قرآن کریم است. در دو آیه از آیات تحدی که مکی اند، قطعاً به نظم و بلاغت قرآن تحدی شده است، زیرا تنها بهره ای که عرب آن روز از علم و فرهنگ داشت، و در آن نیز متخصص بود، فصاحت و بلاغت بوده است.[27]
امام (ع) نیز با کلامی شیوا به این وجه اعجاز قرآن اشاره کرده است:
«وَ إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ:[28] ظاهر قرآن بسیار شگفت آور و باطن آن بسیار ژرف است».
این جمله به فصاحت و بلاغت و اعجاز قرآن در این زمینه اشاره دارد. الفاظش بسیار موزون و تعبیرات بسیار حساب شده و آهنگ آیات آهنگی مخصوص است، که هر قدر انسان آن را بخواند و تکرار کند، هرگز خسته نمی شود. در توصیف دوم می فرماید: و باطن آن عمیق است. غالبا پرداختن به زیبایی های ظاهر انسان را از عمق معنی دور می سازد همان گونه که پرداختن به معانی عمیق و به تعبیر دیگر ادای حق معنی، انسان را در انتخاب الفاظ زیبا در تنگنا قرار می دهد.
نهایت قدرت لازم است که میان این دو جمع شود، حق معنی کاملاً ادا شود و در عین حال در قالب زیباترین و جالب ترین الفاظ قرار گیرد، و این حقیقتی است که انسان در قرآن مجید به روشنی درمی یابد که ظاهرش فوق العاده آراسته، روح پرور، جذاب، و دل پذیر است و باطنش فوق العاده عمیق و پرمحتواست.
ژرفا و عمق قرآن آن گونه است که هرچه قوی ترین اندیشه ها درباره آن به کار بیفتد، باز پایان نمی گیرد؛ زیرا تراوش وحی الهی است و کلام خدا همچون ذات پاکش بی انتهاست. نمونه های گوناگونی در این زمینه در سوره های گوناگون قرآن وجود دارد که آن چه را امام در این دو جمله بیان کرده است، برای انسان آشکار و محسوس می سازد.[29]
-
اعجاز علمی
در تعابیر قرآن به برخی از اسرار طبیعت و آفرینش اشاره شده است که نشانگر اعجاز قرآن در مباحث علمی است. این آیات از حقایقی خبر داده اند که در روزهای نزول قرآن در هیچ جای دنیا اثری از آن حقایق علمی نبوده و این حقایق چنان پیچیده و دقیق است که نه فقط مردم جزیره العرب، بلکه دانشمندان آن زمان نیز از آن بی اطلاع بوده اند و قرن ها پس از نزول این آیات و بعد از بحث های علمی گوشه ای از این حقایق کشف شده است.
این تعابیر که حاکی از احاطه خداوند به اسرار نهفته طبیعت است، به گونه ای حکیمانه و گاهی با اشارات و کنایه مطرح شده است. امام (ع) مکرراً در نهج البلاغه به این حقایق تصریح فرموده است: «وَ إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِی غَرَائِبُهُ وَ لَا تُکشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِهِ؛[30] همانا قرآن داراى ظاهرى زیبا و باطنى ژرف و ناپیداست، مطالب شگفت آور آن تمام نمى شود، و اسرار نهفته آن پایان نمى پذیرد و تاریکى ها بدون قرآن بر طرف نخواهد شد».
امام (ع) در این توصیف می فرماید: نکات شگفت آور قرآن هرگز فانی نمی شود و اسرار نهفته آن هرگز پایان نمی پذیرد (لا تفنی عجائبه، و لا تنقضی غرائبه). ممکن است تفاوت این دو جمله در این باشد که جمله اول به جاودانگی و ابدی بودن شگفتی ها و زیبایی ها و حقایق برجسته قرآن اشاره می کند، چرا که کتاب های زیادی را می توان نام برد که در عصر خود بسیار شگفت آور و جالب بودند، اما با گذشت زمان گرد و غبار کهنگی بر آن ها نشست و شگفتی هایش بی رنگ شد، در حالی که قرآن هرگز چنین کتابی نیست.
جمله دوم به اسرار نهفته قرآن اشاره دارد که با گذشت زمان هر روز بخش تازه ای از آن آشکار می شود. واژه غرائب جمع غریب از ماده غربت و غروب به معنی دورشدن از موطن یا پنهان شدن است و این تعبیر تناسب نزدیکی نیز با اسرار نهفته و اعجاز قرآن دارد.[31]
نتیجه گیری
اعجاز قرآن کریم موضوعی است که با بررسی های علمی و دقیق می توان از وجوه خاصی به آن دست پیدا کرد. مولای متقیان علی (ع) به دلیل آنکه در تمام عمر با قرآن هماهنگ و هم راستا بوده اند، وجوه اعجاز قرآن کریم را به خوبی بیان کرده اند که عبارت اند از: اعجاز در معارف، شفا بودن قرآن، اعجاز در تشریع قوانین حکیمانه الهی، هادی بودن قرآن، عدم تناقض در قرآن، اخبار از غیب، اعجاز بلاغی و اعجاز علمی.
پی نوشت ها
[1] معرفت، التمهید، ج4، ص29.
[2] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 147.
[3] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 110.
[4] جعفری، تلخیص شرح نهج البلاغه، ص128.
[5] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 198.
[6] جعفری، تلخیص شرح نهج البلاغه، ص134.
[7] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 198.
[8] جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج4، ص153.
[9] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 153.
[10] یونس/57.
[11] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 158.
[12] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 156.
[13] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 198.
[14] طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج13، ص184.
[15] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 183.
[16] جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج27، ص321.
[17] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
[18] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 167.
[19] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 176.
[20] طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج1، ص60.
[21] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 133.
[22] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 18.
[23] معرفت، التمهید، ج4، ص29.
[24] خویی، البیان فی تفسیرالقرآن، ص69.
[25] شریف مرتضی، الموضوع عن وجهه اعجازالقرآن، ص117.
[26] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 158.
[27] طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج1، ص68.
[28] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 18.
[29] مکارم، پیام امام، ج1، ص620.
[30] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 18.
[31] مکارم، پیام امام، ج1، ص642-626.
منابع پایانی
- قرآن کریم.
- أبوالقاسم طبرانی، سلیمان بن أحمد، الروض الدانی (المعجم الصغیر)، بیروت: المکتب الإسلامی، دار عمار، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
- جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1358ش.
- جعفری، محمدتقی، تلخیص شرح نهج البلاغه، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377ش.
- خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم: دارالثقلین، 1383ش.
- الشریف المرتضی، علی بن الحسین الموسوی، الموضوع عن وجهه اعجاز القرآن، تحقیق: محمدرضا انصاری القمی، مشهد: مجمع البحوث الاسلامیه، 1382ش.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات جامعة مدرسین حوزة علمیة قم، 1417ق.
- معرفت، محمدهادی، التمهید، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، 1412ق.
- مکارم، ناصر، پیام امام امیرالمومنین (ع)، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1379ش.
منبع مقاله | با اقتباس از:
پهلوان، منصور؛ چینی فروشان، شکوه، اعجاز قرآن از دیدگاه امیرمومنان علی (ع)، پژوهش نامه علوی، سال سوم، شماره اول، بهار و تابستان 1391، صص47-65.






















