نقش خردمندی در تقویت دین شناسی از دیدگاه نهج البلاغه

یکی از موضوعات مهم در نهج البلاغه نقش خردمندی در تقویت دین شناسی است. از این رو تقویت دین شناسی ارتباط نزدیکی با بهره گیری از عقل و تفکر دارد. یکی از برجسته ترین ویژگی های انسانی خردمندی است که در هدایت و رشد معنوی اشخاص نقشی بی بدیل انجام می دهد. در واقع، خردمندی نه فقط در تفکیک حق از باطل، بلکه در ایجاد بصیرت افزایی برای حرکت در مسیر الهی نقش اساسی دارد.

قرآن کریم و نهج البلاغه بارها بر اهمیت خردورزی در تقویت دین شناسی تأکید کرده اند و خردمندی را همچون وسیله ای ایمن برای تقویت دین شناسی و دستیابی به سعادت دنیا و آخرت معرفی کرده اند.

1. خردمندی و بار امانت الهی

«ثُمَّ أَدَاءِ الأَمَانَةِ فَقَدْ خَابَ مَنْ لَیْسَ مِنْ أَهْلِهَا إِنَّهَا عُرِضَتْ عَلَی السَّمَاوَاتِ الْمَبْنِیَّةِ وَ الأرَضِینَ الْمَدْحُوَّةِ وَ الْجِبَالِ ذَاتِ الطُّولِ الْمَنْصُوبَةِ فَلا أَطْوَلَ وَ لا أَعْرَضَ و لاَ اَعلی وَ لاَ أَعْظَمَ مِنْهَا وَ لَوِ امْتَنَعَ شَیْءٌ بِطُولٍ أَوْ عَرْضٍ أَوْ قُوَّةٍ أوْ عِزٍّ لامْتَنَعْنَ وَ لَکِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ وَ عَقَلْنَ مَا جَهِلَ مَنْ هُوَ أَضْعَفُ مِنْهُنَّ وَ هُوَ الإِنْسَانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً»[1]

«پس (شما را توصیه می کنم) به ادای امانت، کسی که امین نباشد و امانت را برنگرداند خسارت خواهد دید. امانت آن حقیقت بزرگی است که به آسمان های برافراشته و زمین های گسترده و کوه های مرتفع و برپاداشته، در زمین عرضه شد و این موجودات با این که طولانی تر و پهن تر و عالی تر از آن ها چیزی وجود ندارد، از قبول آن امتناع کردند و اگر چیزی به جهت زیادی طول و عرض و قدرت و عزت از پذیرش امانت امتناع می کرد قطعاً آسمان و زمین و کوه ها برای امتناع شایسته تر بودند.

با این حال این موجودات از عذاب تخلف از قانون امانت ترسیدند و فهمیدند که ناتوان تر از آن ها آگاهی نداشت و آن انسان است که خدا فرمود انسان ستمکارِ نادان است.»

در این خطبه امام علی (ع) اشاره به این آیه قرآن می کند که خداوند امانت را بر آسمان و زمین و کوه ها عرضه داشت و آن ها از تحمل حمل آن خودداری ورزیدند: «إِنَّا عَرَضْنَا الأمَانَةَ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولاً»[2]

به طور کلی می توان گفت امانت همان بار مسئولیتی است که خداوند آن بر دوش انسان گذشته است که این تکلیف به وسیله پیامبر اکرم (ص) و جانشینان او برای مردم بیان شده است.

محمد جواد مغنیه در کتاب «فی ظلال نهج البلاغه» می نویسد: چون خداوند به آدمی نعمت خرد و قدرت و اراده را عنایت فرموده بود انسان شایستگی برداشتن بار امانت را پیدا کرد.[3]

بنابراین انسان با توجه به توانایی ها که خداوند به او داده از جمله خرد توانسته است بار امانت را به دوش کشد؛ ولی به شرط آن که از خرد خویش استفاده صحیح کند و دچار جهل و نادانی نشود. به همین خاطر است که خردمندی در تقویت دین شناسی نقش بسزایی ایفا می کند.

2. خردمندی و نهی از منکر

«فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یَلْعَنِ الْقَرْنَ الْمَاضِیَ بَیْنَ أَیْدِیکُمْ إِلاَّ لِتَرْکِهِمُ الأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَلَعَنَ اللَّهُ السُّفَهَاءَ لِرُکُوبِ الْمَعَاصِی وَ الْحُلَمَاءَ لِتَرْکِ التَّنَاهِی[4]، خداوند سبحان مردم قرن گذشته را که پیش از شما زندگی کرده اند، لعنت نکرده است مگر به آن جهت که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کرده اند پس خداوند لعنت کرده ابلهان [بی خردان] را به جهت ارتکاب گناهان آن ها و خردمندان را در نتیجه نهی نکردن گنهکاران از ارتکاب معاصی.»

انسان های خردمند از رواج فساد و گسترش فتنه جلوگیری می کنند؛ زیرا که می دانند چنانچه این کار را انجام ندهند، آتش فتنه دامن آن ها را نیز خواهد گرفت و آنان نیز در این آتش می سوزند؛ بنابراین این فرمان عقل است که باید در جهت تقویت دین شناسی در مقابل حوادث و مظاهر فساد و شیوع آن ها بی تفاوت نبود و در جهت از بین بردن و یا حداقل کاهش اثرات زیانبار و سرایت آن به جاهای دیگر اقدام عملی کرد.

خردمند تلاش می کند تا آسیب به خود و دیگران نرسد و در حد توان خود برای کاهش آن فعالیت می کند. چنانچه شعله های آتش و فتنه های کوچک به حال خود رها شوند به تدریج بزرگتر شده و گسترش پیدا خواهند کرد و همه کس و همه چیز را از بین خواهد برد.

از این رو این فرمان عقل را شرع نیز در راستای تقویت دین شناسی تأیید کرده است. شرع مبین اسلام نه تنها مجرمین و گناهکاران را مجازات می کند بلکه آنانی را که در مقابل آن ها نهی از منکر نکردند به عذاب و مجازات دنیوی یا اخروی گرفتار می کند.

3. خردمندی و تفاوت انسان ها

«إِنَّمَا فَرَّقَ بَیْنَهُمْ مَبَادِئُ طِینِهِمْ وَ ذَلِکَ أَنَّهُمْ کَانُوا فِلْقَهً مِنْ سَبَخِ أَرْضٍ وَ عَذْبِهَا وَ حَزْنِ تُرْبَهٍ وَ سَهْلِهَا فَهُمْ عَلَی حَسَبِ قُرْبِ أَرْضِهِمْ یَتَقَارَبُونَ وَ عَلَی قَدْرِ اخْتِلافِهَا یَتَفَاوَتُونَ فَتَامُّ الرُّوَاءِ نَاقِصُ الْعَقْلِ وَ مَادُّ الْقَامَةِ قَصِیرُ الْهِمَّةِ وَ زَاكِي الْعَمَلِ قَبِيحُ الْمَنْظَرِ، وَ قَرِيبُ الْقَعْرِ بَعِيدُ السَّبْرِ، وَ مَعْرُوفُ الضَّرِيبَةِ مُنْكَرُ الْجَلِيبَةِ، وَ تَائِهُ الْقَلْبِ مُتَفَرِّقُ اللُّبِّ، وَ طَلِيقُ اللِّسَانِ حَدِيدُ الْجَنَانِ»[5]

«جز این نیست که مردم را ارکان اولیۀ گِلی که از آن ها آفریده شده اند از یکدیگر جدا کرده است. توضیح این که مردم پیش از خلقت، پاره ای از زمین شوره و شیرین و سخت و نرم بودند سپس آنان به میزان نزدیک بودنشان با خاکشان با هم نزدیک و به اندازه ی دوری آن از هم دور و متفاوتند، سپس آن که خوش مظهر [زیباروی] است عقلش ناقص است و آن که قامت کشیده دارد کوتاه همت است.

کسی که دارای عمل پاکیزه است چهره ای زشت دارد و آن که قامتی کوتاه دارد زیرک و هشیار است. و یکی پاک سرشت و بداخلاق و دیگری خوش قلب و آشفته عقل و آن دیگری خوش زبان و دل آگاه است.»

یکی دیگر از نقش های خردمندی در تقویت دین شناسی تمایز میان انسان ها است. حضرت علی (ع) به تفاوت خلقت انسان ها اشاره می کند که یکی از تفاوت های انسان ها با یکدیگر تفاوت خرد آن ها از جهت کمال و نقصان است. انسان ها به اقتضای طبیعت و ضرورت زندگی اجتماعی دارای چهره ها، صورت ها و نژادهای گوناگون، قد و قامت و اندام جسمی متفاوتی هستند؛ در خرد و خردمندی نیز متفاوت اند.

برخی از آن ها از خرد خویش همه جا و مناسب استفاده می کنند. عده ای دیگر چنین نیستند. این سخن امیرمؤمنان (ع) به صورت یک قاعده کلی نیست، که مثلاً هر زیبارویی کم خرد و هر کوتاه قدی زیرک و هوشیار باشد. بلکه بدین معناست که این گونه صفات را غالباً می توان در افرادی با این خصوصیات ظاهری مشاهده کرد. پس در این فراز از خطبه به تفاوت خرد و خردمندی انسان ها که نقش اساسی در تقویت دین شناسی دارد اشاره شده است.

 4. خردمندی و بهره گیری از منابع طبیعی

«ارضُکُمْ قَرِیبَةٌ مِنَ الْمَاءِ بَعِیدَةٌ مِنَ السَّمَاءِ، خَفَّتْ عُقُولُکُمْ وَ سَفِهَتْ حُلُومُکُمْ[6]، زمین شما نزدیک به آب و دور از آسمان است، عقول شما سبک و افکار شما کودکانه است.»

برخی این کلام حضرت علی (ع) را در بیان تأثیر محیط جغرافیایی بر روحیه و افکار اجتماعی مردم دانسته اند؛ ولی شاید در سایه این کلام حضرت بتوان گفت استفاده بهینه از منابع موجود در طبیعت جغرافیایی خویش یکی از خواست های هر انسان خردمند است که شارع مقدس اسلام نیز آن مورد تأکید قرار داده است. از این رو خردمندی از این جهت نقش دارد که به واسطه بهره گیری درست از منابع طبیعی به تقویت دین شناسی کمک می کند.

کسانی که با وجود نعمت های خدادادی و ذخایر طبیعی موجود در منطقه جغرافیایی خویش به علت سستی و نداشتن تدبیر در فقر زندگی می کنند و دست نیاز آنان به سوی اجانب دراز است، چنانچه با اندیشه و برنامه ریزی از منابع موجود استفاده بهینه کنند نه تنها نیازهای خود را برطرف می کنند بلکه دیگران نیز به آن ها نیازمند می شوند.

از این رو خردمندی در استفاده از منابع طبیعی در تقویت دین شناسی نقش بسیار مهمی دارد.

5. خردمندی و تلاش برای دنیا و آخرت

«لَیْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ شَاخِصاً إِلاَّ فِی ثَلاثٍ مَرَمَّهٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَهٍ مَعَادٍ أَوْ لَذَّهٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ[7]، برای خردمند شایسته نیست مگر این که به دنبال سه چیز باشد: تنظیم معاش، یا تلاش برای معاد، یا لذت مشروع». «فَاعْقِلْ عَقْلَکَ وَ امْلِکْ أَمْرَکَ وَ خُذْ نَصِیبَکَ وَ حَظَّکَ[8] پس خردت را به کار بینداز و مالک امر خویش باش و سهم و بهره خود را بگیر».

خردمندی باعث می شود که انسان در جهت تقویت دین شناسی روز به روز برای دنیا و آخرت خود تلاش کند. به همین خاطر اسلام دین زندگی است و برای انسان ها دستورالعمل های مختلفی برای زندگی پاکیزه و عقلایی به ارمغان آورده است.

زندگی در دنیا را مقدمه ای برای زندگی جاوید و پایدار آخرت قرار داده است از این جهت بهره گیری از دنیا را نکوهش نکرده؛ ولی برای پاک بودن آن حدود و معیارهای انسانی را قرار داده است. بنابراین استفاده از نعمت های موجود در دنیا نیز مطلوب اسلام و موجب تقویت دین شناسی است.

انسان عاقل هرگز تنها به دنبال مسائل مادی نمی رود؛ بلکه به مسائل معنوی و روحی نیز توجه دارد. همانگونه که تنها توجه به مسائل معنوی بدون توجه به کسب درآمد مادی برای تأمین معاش و لذت های حلال نیز روش خردمندانه ای نیست.

6. خردمندی و تقوا

«أَیْنَ الْعُقُولُ الْمُسْتَصْبِحَةُ بِمَصَابِیحِ الْهُدَی وَ الأَبْصَارُ اللاَّمِحَةُ إِلَی مَنَازِلِ التَّقْوَی[9]، کجا هستند (و یا چه شدند) آن عقولی که از انوار هدایت روشنی ها کسب کردند؟ و کجا هستند آن دیده های دیده ور که به نشانه های تقوا می نگرند».

«فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ حَذَرَ الْغَالِبِ لِنَفْسِهِ الْمَانِعِ لِشَهْوَتِهِ النَّاظِرِ بِعَقْلِهِ فَإِنَّ الأَمْرَ وَاضِحٌ وَ الْعَلَمَ قَائِمٌ وَ الطَّرِیقَ جَدَدٌ وَ السَّبِیلَ قَصْدٌ[10]، ای بندگان خدا بر حذر باشید مانند برحذر بودن کسی که بر نفسش پیروز است و مانع شهوت رانی و ناظر به وسیله عقلش زیرا حقیقت آشکار است و جاده هموار و راه روشن و راست است.»

پرهیز از گناهان و انجام تکالیف شرعی یک کار خردمندانه است که موجب تقویت دین شناسی می شود؛ زیرا پرهیزکاری را عقل فرمان می دهد و خیر و مصلحت و سعادت و خوشبختی انسان به وسیله تقوا به دست خواهد آمد. تقوا انسان را محدود نمی کند؛ بلکه به او در برابر خطرات مصونیت می بخشد و به او یک دید روشن می دهد که تمام واقعیات را به صورت شفاف مشاهده می کند.

تقوا آلودگی های نفسانی را که مانع ادراک و شناخت انسان است از بین می برد و راه را برای مشاهده خرد هموار و روشن می سازد. بدین جهت قرآن کریم در موارد متعدد ارتباط بین خرد و تقوا را بیان می کند. «وَ اتَّقُونِ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ[11]، از [عذاب] من بپرهیزید ای خردمندان». «فَاتَّقُوا اللَّهَ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ[12]، از (مخالفت) خدا بپرهیزید ای صاحبان خرد شاید رستگار شوید».

قرآن کریم از خردمندان دعوت به تقوا می کند؛ زیرا آنان با تفکر و اندیشه می توانند برکات و فواید تقوا را درک کنند و زندگی خویش را به وسیله آن پاکیزه و معقول سازند. یکی از آثار تقوا روشن بینی حقایق و تقویت دین شناسی است؛ یعنی هر کس پرهیزگاری را پیشه خود کند می تواند راه حق را از راه های باطل تشخیص دهد.[13]

7. خردمندی و خیرخواهی

«لَیْسَتِ الرَّوِیَّةُ کَالْمُعَایَنَةِ مَعَ الأَبْصَارِ فَقَدْ تَکْذِبُ الْعُیُونُ أَهْلَهَا وَ لا یَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ[14]، اندیشیدن همانند دیدن نیست، چه بود که دیده ها چیزی را چنانکه نیست نشان دهد، لیکن خرد با کسی که از آن نصیحت خواهد خیانت نکند.»

در این کلام مولا علی (ع) می فرماید چشم ها ممکن است خطا کنند و آن چه را واقعیت ندارد نشان دهد و در گزارش خود کاذب باشد؛ ولی خرد در آن چه می گوید صادق است و در امانت خیانت نمی کند؛ بلکه آن چه وجود دارد را بدون کم و کاست یا افزونی، به صاحب خرد و همنشین خود ارائه می دهد.

بنابراین آن کسی که از خرد خویش خیرخواهی بخواهد در کنار اینکه موجب تقویت دین شناسی او می شود هرگز با او نیرنگ نمی کند و برای او دلسوزی ناصح و امین خواهد بود.

8. خردمندی و یاد مرگ

«بَادِرُوا الْمَوْتَ وَ غَمَرَاتِهِ وَ امْهَدُوا لَهُ قَبْلَ حُلُولِهِ وَ أَعِدُّوا لَهُ قَبْلَ نُزُولِهِ فَإِنَّ الْغَایَةَ الْقِیَامَةُ وَ کَفَی بِذَلِکَ وَاعِظاً لِمَنْ عَقَلَ وَ مُعْتَبَراً لِمَنْ جَهِلَ[15]، پیشدستی کنید برای استقبال مرگ و سختی های آن و پیش از آن که پیک اجل بر سر شما تاختن بیاورد، آماده شوید. پیش از فرود آمدن آن زیرا پایان دنیا قیامت است برای کسی که بهره ای از خرد دارد مرگ برای پند دادن کفایت می کند. و برای نادان مایه عبرت است».

«إنَّهُ لَبَیْنَ أَهْلِهِ یَنْظُرُ بِبَصَرِهِ وَ یَسْمَعُ بِأُذُنِهِ عَلَی صِحَّةٍ مِنْ عَقْلِهِ وَ بَقَاءٍ مِنْ لُبِّهِ یُفَکِّرُ فِیمَ أَفْنَی عُمْرَهُ وَ فِیمَ أَذْهَبَ دَهْرَهُ[16]، این عابر پل مرگ [شخص در حال جان دادن] در میان خانواده اش با چشمش می نگرد و با گوش خود می شنود هنوز عقلش صحیح است و مغزش به حال خود باقی است. می اندیشد که عمر خود را در کجا فانی کرد و روزگارش را در چه چیزی سپری نمود».

«اِنَّ لِلْمَوْتِ لَغَمَرَاتٍ هِیَ أَفْظَعُ مِنْ أَنْ تُسْتَغْرَقَ بِصِفَةٍ أَوْ تَعْتَدِلَ عَلَی عُقُولِ أَهْلِ الدُّنْیَا[17]، برای مرگ سختی هایی است که مشقت بار تر از آن است که بتوان آن ها را کاملاً توصیف کرد یا این که با عقول مردم دنیا قابل فهم و سنجش باشد».

یکی دیگر از نقش های اساسی خردمندی که موجب تقویت دین شناسی می شود در کلام حضرت علی (ع) عبرت گیری از مرگ و مردگان است. اندیشیدن درباره مرگ و درگذشتگان آثار روانی و اخلاقی مثبتی می تواند در زندگی داشته باشد که برخی از آن ها در زبان و سخن گرانقدر ائمه اطهار (ع) بیان شده است. باور کردن این حقیقت که ما نیز روزی همانند آن ها از این دنیا باید برویم و مرگ به سراغ ما نیز خواهد آمد باعث می شود تا برای جهان آخرت زاد و توشه برگزینیم.

یاد مرگ قساوت و بی رحمی دل را مبدل به نرمی و مهربانی و عاطفه و عشق و دلسوزی برای دیگران می کند. عبرت پذیری از این حقیقت جلوی غفلت انسان و غوطه ور شدن در آرزوهای طولانی و سرگرمی های فراوان دنیا را می گیرد. پند گرفتن از مرگ باعث می شود تا انسان رفتارش همراه با تواضع و فروتنی با دیگران باشد. یاد مرگ باعث جلوگیری از طغیان نفس و سرکشی آن می شود. از این رو یاد مرگ نقش مهمی در تقویت دین شناسی ایفا می کند.

9. خردمندی و تجربه اندوزی

«الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِبِ وَ خَیْرُ مَا جَرَّبْتَ مَا وَعَظَکَ[18]، عقل حفظ تجربه هاست و بهترین تجربه چیزی است که پندی به تو دهد».

گذشت زمان به انسان درس ها و پندهایی را می آموزد که آن ها را در کلاس درس و در میان دانش های مختلف نمی توان یافت. انسانی که سال ها سردی و گرمی روزگار را چشیده است به تدریج به مسائلی آگاهی یافته است که از آن ها به تجربه یاد می شود. به همین خاطر از آن جایی که تجربه از خردمندی به دست می آید موجب تقویت دین شناسی می شود.

همانگونه که گفته شده تجربه بهتر از علم است. به عنوان مثال یک پزشک که سال ها مشغول طبابت است مسائلی را می داند که پزشک دیگری که به تازگی فارغ التحصیل شده نمی داند، پزشک با سابقه تجاربی را به دست آورده که آن ها را در کلاس های درس دانشگاه نیاموخته و آن ها را به دانشجویان نمی آموزند، بلکه آن ها را در حین انجام کار تجربه کرده است.

خردمند کسی است که از این تجارب که در طول زمان های گذشته به دست آورده در زندگی خویش بهره می گیرد و در زمان مناسب از آن ها استفاده می کند و آن ها را به کار می گیرد. بدین وسیله با تقویت دین شناسی خود در کارهایش موفق و پیروز می شود. «وَ مِنَ التَّوفیقِ حَفْظُ التَّجرِبَةِ[19]، حفظ و بکارگیری تجربه رمز پیروزی است».

 

نتیجه گیری

تقویت دین شناسی ارتباط نزدیکی با بهره گیری از عقل و تفکر دارد. قرآن کریم و نهج البلاغه بارها بر اهمیت خردورزی در تقویت دین شناسی تأکید کرده اند و خردمندی را همچون وسیله ای ایمن برای تقویت دین شناسی و دستیابی به سعادت دنیا و آخرت معرفی کرده اند. این ارتباط خود را در موضوعاتی مانند پذیرش امانت الهی، امر به معروف و نهی از منکر، بهره گیری از منابع طبیعی، تلاش برای دنیا و آخرت، تقوا و خیرخواهی، و یادآوری مرگ و تجربه اندوزی نشان می دهد.

 

پی نوشت ها

[1]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 199.

[2]. احزاب، 72.

[3]. مغنیه، فی ظلال نهج البلاغه، ج3، ص 209.

[4]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 192.

[5]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 234.

[6]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 14.

[7]. شریف رضی، نهج البلاغه، حکمت 390.

[8]. شریف رضی، نهج البلاغه، نامه 63.

[9]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 144.

[10]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 161.

[11]. بقره، 197.

[12]. مائده، 100.

[13]. مطهری، ده گفتار، ص54.

[14]. شریف رضی، نهج البلاغه، حکمت 281.

[15]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 190.

[16]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 109.

[17]. شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 221.

[18]. شریف رضی، نهج البلاغه، نامه 31.

[19]. شریف رضی، نهج البلاغه، حکمت 211.

 

منابع

1. قرآن کریم

2. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق

3. مطهری، مرتضی، ده گفتار، قم، صدرا، چاپ بیست و هشتم، 1388ش

4. مغنیه، محمدجواد، فی ظلال نهج البلاغه، بیروت، دارالعلم، چاپ سوم، 1979م

 

منبع مقاله | اقتباس از:

حسینی، سید حسین، خرد و خردمندی از دیدگاه نهج البلاغه، قم، انتشارات زائر، چاپ اول، ۱۳۹۰ ش، ص 77-99

نقش خردمندی در تقویت دین شناسی از دیدگاه نهج البلاغه

فهرست مطالب

    برای شروع تولید فهرست مطالب ، یک هدر اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    ما از کوکی ها برای بهبود کارکردن شما با سایت استفاده می کنیم. با استفاده از این سایت شما استفاده ما از کوکی ها را پذیرفته اید.
    برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.