جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

محققان

ارزیابی و نقد کتاب نهج البلاغه دوم – بخش دوم

ارزیابی و نقد کتاب نهج البلاغه دوم – بخش دوم

نهج البلاغه به دلیل محتوای ارزشمند خود، به خصوص در روزگار اخیر مورد توجه همگان قرار گرفته است و محتوای
زمان انتشار : 29 تیر 1402
کد خبر : 7842
ارزیابی و نقد کتاب نهج البلاغه دوم - بخش دوم

نهج البلاغه به دلیل محتوای ارزشمند خود، به خصوص در روزگار اخیر مورد توجه همگان قرار گرفته است و محتوای آن در قالب های گوناگونی نیز ارائه شده است. در مقاله پیشین، دانستیم که سخنان دیگری از امیرالمومنین علی (علیه السلام) نیز در قالب و ساختار مشهور سید رضی به رشته تحریر درآمده است و یکی از مهم ترین آن ها، نهج البلاغه دوم یا ثانی است.

در این مقاله، همانند مقاله ارزیابی و نقد کتاب نهج البلاغه دوم – بخش اول به نقد و بررسی این اثر ارزشمند خواهیم پرداخت. در مقاله پیشین، 4 نقص از این کتاب بررسی شد، و اینک به بررسی نقص های دیگر می پردازیم.

نقص پنجم

نقص پنجم این کتاب این است که در نقل‌ احادیث‌ دقت‌ کافى نشده‌ و گاه‌ کلمه‌ ایی تغییر یافته‌ و یا از قلم‌ افتاده‌ و یا افزوده‌ شده‌ است‌. این‌ گونه‌ تسامح‌ در نقل‌ در این کتاب فراوان‌ است‌ و بالغ‌ بر ده ها مورد مى شود که‌ در برخى موارد معناى حدیث‌ را به‌ کلى دگرگون‌ کرده‌ است‌. مناسب‌ است‌ پیش‌ از برشمردن‌ این‌ تسامحات‌، توجه‌ به‌ نکته‌ ایی داده‌ شود که‌ تنبه انگیز است‌.

هنگامى که‌ ابوبصیر از صادق‌ آل‌ محمد (صلی الله علیه و آله و سلم‌) درباره معناى این‌ آیه شریفه‌ سوال‌ مى کند: «الَّذینَ یستَمِعُونَ القَولَ فَیتَّبِعُونَ احسنَهُ …؛[1] همان کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند»، آن‌ حضرت‌ چنین‌ مى گوید: «هُوَ الرَّجُلُ یسمَعُ الحَدیثَ فَیحَدّثُ بِهِ کَما سَمِعَهُ، لا یزِیدُ فِیهِ وَ لا ینقُصُ مِنهُ؛[2] آن مردى است كه حديثى را بشنود و چنانچه شنيده باز گويد نه بر آن بيفزايد و نه از آن بكاهد». در تاریخ‌ اسلام‌ از این‌گونه‌ افراد نیز نام‌ برده‌ شده‌ است‌ که‌ مقید بودند حتى یک‌ «فا» یا «واو» را در حدیث‌ کم‌ و زیاد نکنند.

هنگامى که‌ عبید بن‌ عمیر ضمن‌ گفتار خود این‌ حدیث‌ را از رسول‌ گرامى اسلام ‌(صلی الله علیه و آله و سلم‌) نقل‌ کرد: «مَثَلُ المُنافِقِ کَمَثَلِ الشاةِ الرابِضَةِ بَینَ الغَنَمَینَ؛ مثل منافق مثل گوسفندی است که بین دو گله واقع شده نمی داند بکدام یک ملحق شود»، ابن‌ عمرو بدو گفت‌: واى بر تو! دروغ‌ بر پیغمبر خدا مبند. زیرا آن‌ حضرت‌ چنین‌ گفت‌: «مَثَلُ المُنافِقِ کَمَثلَ الشّاةِ العائرَةِ بَینَ الغَنَمینَ»[3]. با اینکه‌ کلمه مزبور، موجب‌ تغییرى در معناى حدیث‌ نیست‌ و معنى «رابظه‌» (متوقف‌) و «عائره‌» (متردد) به‌ یکدیگر نزدیک‌ است‌.

بنابراین‌ پیداست‌ که‌ نقل‌ دقیق‌ و بى کم‌ و زیاد احادیث‌ تا چه‌ اندازه‌ مطلوب‌ و ماجور است‌. خاصه‌ در این گونه‌ جوامع‌ روایى که ‌ماخذ است‌ و مورد استناد قرار مى گیرد و فقط‌ معناى حدیث‌ مقصود نیست‌.

افزون‌ بر اینکه‌ کتاب‌ نهج البلاغه دوم به‌ لحاظ‌ عنوان‌ آن‌، خواننده‌ را بیشتر از دیگر جوامع‌ روایى متوجه‌ الفاظ‌ حدیث‌ مى کند.

لغزش های مولف در نقل احادیث

اینک‌ با عنایت‌ به‌ آنچه‌ رفت‌، به‌ چند نمونه‌ از لغزش هاى مولف ‌در نقل‌ احادیث‌ اشاره‌ مى کنیم‌. بى درنگ‌ خاطرنشان‌ مى سازیم‌ که‌ در این‌ مورد قصد استقصا نداشته ایم‌ و تنها در ضمن‌ تامل ‌در چند صفحه کتاب‌، نمونه هاى ذیل‌ به‌ نظر آمده‌ است.‌[4]

قبل‌ از «کابرهواه‌» یک‌ «واو» ساقط‌ شده‌ است.‌[5] یادآورى مى شود در این‌ گونه‌ موارد که‌ یک‌ «واو» ساقط‌ شده‌، غالبا به‌ سیاق‌ جمله‌ خدشه‌ وارد شده‌ است‌.

در «و التقوى سنخ ‌الایمان‌، فذلک‌ الایمان‌»[6] در مستدرک‌ نهج البلاغه کاشف‌ الغطا (که‌ نخستین‌ ماخذ این‌ خطبه‌ ذکر شده‌ است‌)، ضبط‌ نشده‌ است‌. فقط‌ در اصول‌ کافى (ماخذ دیگر این‌ خطبه‌)، «و التقوى سنخ‌ الایمان‌» نقل‌ شده‌ است‌ و «فذالک‌ الایمان‌» در آن‌ ضبط‌ نشده‌ است‌.

قبل‌ از «من‌ تحرى الصدق»[7]‌، این‌ قسمت‌ از وصیت‌ امیرالمومنین علی (علیه السلام)‌ حذف‌ شده‌ است‌: «کم‌ عاص‌ نجى و کم‌ من‌ عامل‌ هوى». مولف‌ هیچ‌ اشاره‌ ایی به‌ حذف‌ این‌ قسمت‌ از وصیت‌ آن‌ حضرت‌ نکرده‌ است‌ (مثلا تعبیرى چون‌ «و منها» و چند نقطه چین‌ به‌ کار برده‌ نشده‌ است‌.) تو گویى این‌ گفته‌ آن‌ حضرت‌ مطابق‌ پسند و فکر مولف‌ نبوده‌ است‌.

در یک‌ جمله‌ کامل‌ از وصیت‌ امیرالمومنین علی (علیه السلام) به‌ کمیل‌ از قلم‌ افتاده‌ است‌: «یا كُمَیلُ قُلِ اَلْحَقَّ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ وَادِّ اَلْمُتَّقِینَ وَ اِهْجُرِ اَلْفَاسِقِینَ وَ جَانِبِ اَلْمُنَافِقِینَ؛[8] اى کمیل! از گفتن حق در هر حال دریغ مکن، و انسان هاى باتقوى را دوست بدار، از فاسقین و گنهکاران دورى کن، و مراقب منافقین و دو رویان باش».

لغزش های دیگر مولف

مواردى که‌ برشمرده‌ شد، نمونه هایى از تسامح‌ در نقل‌ حدیث‌ بود که‌ در برخى موارد معناى حدیث‌ را یک سره‌ دگرگون‌ کرده‌ و یا سکته‌ ایی در آن‌ وارد کرده‌ است‌. غیر از تسامحات‌ فوق‌، چند لغزش‌ دیگر نیز ملاحظه‌ شد که‌ به آن ها اشاره‌ مى شود.

الف‌) در این اثر‌ آمده‌ است‌: «مَن‌ عَرَفَ الامامَ لَم‌ یغفَل‌ عَنِ الاستِعدادِ».[9] ماخذ این‌ حدیث‌، مستدرک‌ نهج البلاغه‌ از کاشف‌ الغطا نشان‌ داده‌ شده‌ است‌. اما در ماخذ یاد شده‌ و نیز در اصول‌ کافى و غررالحکم‌ و دررالکلم‌، حدیث‌ مزبور چنین‌ نقل‌ شده‌ است‌: «مَن‌ عَرَفَ الایام‌ لَم‌ یغفُل‌ عَنِ الاستِعدادِ؛[10] هر که‌ روزها و پیشامد ها را بشناسد، از آمادگى غافل‌ نماند».

پیداست‌ که‌ تبدیل‌ کلمه «ایام‌» به‌ «امام‌» معناى این‌ حدیث‌ را کاملا دگرگون‌ کرده‌ است‌. در حالى که‌ احادیث‌ متعدد دیگرى وجود دارد که‌ دقیقا قریب‌ المضمون‌ با این‌ حدیث‌ است‌ و حدیث‌ مزبور را آن ‌گونه‌ که‌ مولف‌ نقل‌ کرده‌ است‌، در هیچ یک‌ از جوامع‌ روایى ملاحظه‌ نشده‌ است‌. (بد نیست‌ این‌ نکته‌ هم‌ در‌ پرانتز یادآورى شود که‌ مضارع‌ «غفل‌» بر ضم‌ عین ‌الفعل‌ و بر وزن‌ نَصَرَ ـ ینصُرُ است‌ و اعراب‌ این‌ کلمه‌ در کتاب‌ حاضر نادرست‌ است.

ب‌) همچنین‌ آمده‌ است‌: «یا کُمَیلُ… ما مِن‌ حَرَکَه اِلاّ وَ اَنتَ مُحتاج‌ فِیها اِلَی؛[11] ماخذ این‌ حدیث‌ نیز مستدرک‌ نهج البلاغه‌ از کاشف ‌الغطا نشان‌ داده‌ شده‌ است‌. اما در ماخذ یاد شده‌ و نیز در تحف‌ العقول‌ و دیگر جوامع‌ روایى، حدیث‌ مزبور چنین‌ است‌: «.. ما من‌ حَرَکَه اِلاّ وَ انتَ محتاج‌ فِیها اِلى مَعرِفَه؛[12] هیچ‌ حرکتى نیست‌ جز اینکه‌ در آن‌ به‌ شناختى نیازمندى».

همان‌ گونه‌ که‌ مى نگریم‌، «اِلى مَعرِفَه» در این‌ حدیث‌ به‌ «اِلَی» تبدیل‌ شده‌ و معناى حدیث‌ یک سره‌ دگرگون‌ شده‌ است‌.

نقص ششم

در بخش‌ حکمت‌ های این کتاب، احاديثى آورده‌ شده‌ که‌ عينا و يا با اندک‌ تفاوتى در نهج البلاغه‌ مضبوط‌ است‌ در حالى که‌ مولف‌، عنوان‌ اثر‌ خويش‌ را نهج البلاغه دوم گذاشته‌ است‌ و اين‌ بدان‌ معناست‌ که‌ احاديث‌ آمده‌ در اين‌ اثر، در نهج البلاغه‌ نيامده‌ است‌. افزون‌ بر اينکه‌ در عنوان‌ فرعى اين‌ اثر آمده‌ است‌: «لمعه مختاره من‌ الخطب‌ و الکتب‌ و الکلم‌ القصار… لم‌ تذکر فى نهج البلاغه‌؛ در گرانبهای که از خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار انتخاب شده است و در نهج البلاغه وجود ندارد».

و هکذا مولف‌ در مقدمه کتاب‌ ياد آورده‌ شده‌ است‌: «ان‌ هذا السّفر الجليل‌ والاثر النفيس‌، الّف‌ على عزار نهج البلاغه‌… و فيه‌ ما لم‌ يذکر فى ذلک؛[13] همانا این کتابی گرانبها و  اثری نفیس است که بر رخسار نهج البلاغه تالیف شده است و در آن چیزهایی است که در نهج البلاغه ذکر نشده است». بنابراين‌ خواننده‌ انتظار دارد در نهج البلاغه دوم، آن‌ دسته‌ از احاديث‌ امیرالمومنین علی (علیه السلام) آمده‌ باشد که‌ در نهج البلاغه‌ موجود نيست‌.

على رغم‌ اين‌ انتظار، در بخش‌ کلمات‌ قصار کتاب‌، احاديث‌ متعددى آمده‌ که‌ در نهج البلاغه‌ موجود است‌. اگر اين گونه‌ احاديث‌ مکرر به‌ دو ـ سه‌ مورد خلاصه‌ مى شد، مى بايست‌ آن‌ را حمل‌ بر خطای انسانی کرد. اما هنگامى که‌ ملاحظه‌ مى شود در حدود پانزده‌ حديث‌ از بخش‌ حکمت‌ اين‌ کتاب‌ در نهج البلاغه‌ آمده‌ است‌، پى خواهيم‌ برد که‌ اساسا مولف‌ به‌ نهج البلاغه‌ احاطه‌ نداشته‌ و حتى احاديث‌ مشهور آن را در ياد نداشته‌ است‌.

احادیث مشترک نهج البلاغه اول و نهج البلاغه دوم

اينک‌ به‌ احاديثى از نهج البلاغه دوم اشاره‌ مى شود که‌ در نهج البلاغه‌ سید رضی نيز آمده‌ است‌. در نشان‌ دادن‌ اين‌ احاديث‌ قصد استقصا نداشته ‌ايم‌ و تنها در ضمن‌ تصفح‌ کتاب‌، نمونه هاى ذيل‌ ملاحظه‌ شده‌ است‌.

  1. حدیث اول

«قِيمةُ كُلِّ امْرِء ما يُحسِنُه وما هلَك امرِءٌ عَرَف قَدْرَهُ و المَرءُ مَخبوءٌ تَحت لِسانِهِ‌؛[14] ارزش هر انسانى به اندازه کارى است که به خوبى از عهده آن برمى آيد، و آن کس که قدر خود را بشناسد (و از آن تجاوز نکند) هرگز هلاک نمى شود و انسان در زير زبانش پنهان است».

بخش‌ اول‌ اين‌ حديث‌ در نهج البلاغه‌ چاپ‌ صبحى صالح‌، بخش‌ حکمت‌، حديث‌81 آمده‌ است‌. بخش‌ دوم‌ حديث‌ به‌ صورت‌ «هلَك امرِءٌ عَرَف قَدْرَهُ» در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 149 آمده‌ است‌. بخش‌ سوم‌ حديث‌ نيز در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 148 آمده‌ و به‌ صورت‌ کامل تر در همان‌ بخش‌، حديث‌ 392 آمده‌ است‌.

  1. حدیث دوم

صفحه‌ 271، حدیث ‌9: «لَا تَجْعَلَنَّ أَكْثَرَ شُغْلِكَ بِأَهْلِكَ…» اين‌ حديث‌ در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 352 آمده‌ است‌.

  1. حدیث سوم

صفحه ‌273، حدیث ‌16: «خُذِ اَلْحِكْمَةَ أَنَّى أَتَتْكَ..» اين‌ حديث‌ در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 79 آمده‌ است‌.

  1. حدیث چهارم

صفحه‌ 276، حدیث ‌25: «لدُّنيا دارُ مَمَرٍّ…» اين‌ حديث‌ در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 133 آمده‌ است‌.

  1. حدیث پنجم

همان‌ صفحه‌، حدیث ‌28: «کرهت‌ لکم‌ ان‌ تکونوا شتامين‌…» اين‌ حديث‌ با اندکى تفاوت‌ در خطبه 206 آمده‌ است‌.

  1. حدیث ششم

صفحه ‌278، حدیث ‌33: «إِنَّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ…» اين‌ حديث‌ در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 103 آمده‌ است‌.

  1. حدیث هفتم

صفحه‌ 289، حدیث ‌59: «اَعَزَّ النّاسِ…» اين‌ حديث‌ با اندک‌ تفاوتى در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 12 آمده‌ است‌.

  1. حدیث هشتم

همان‌ صفحه‌، حدیث 60: «من‌ رضى عن‌ نفسه‌ کثر السّاخط‌ عليه‌، و من‌ ضيّعه‌ الاقرب‌ اتيح‌ له‌ الابعد، و من‌ بالغ‌ فى الخصام‌ اثم‌، و من‌ قصر عنها ظلم‌» بخش‌ اول‌ اين‌ حديث‌ در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 6 آمده‌ است‌. بخش‌ دوم‌ حديث‌ در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 14 آمده‌ است‌. بخش‌ سوم‌ حديث‌ نيز در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 298 آمده‌ است‌. مضافا اينکه‌ مولف‌، بخش‌ سوم‌ حديث‌ را در دو موضع‌ ديگر از همين‌ بخش‌ کتاب‌ آورده‌ است![15]

  1. حدیث نهم

صفحه ‌298، حدیث ‌97: «اَلْعَجَبُ مِمَّنْ يَقْنَطُ..» اين‌ حديث‌ با اندک‌ تفاوتى در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 373 آمده‌ است‌.

  1. حدیث دهم

همان‌ صفحه‌، حدیث ‌98: «مَنْ رَأَى عُدْوَاناً يُعْمَلُ…» اين‌ حديث‌ در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 373 آمده‌ است‌.

  1. حدیث یازدهم

همان‌ صفحه‌، حدیث ‌100: «الدهرُ يَومانِ…» اين‌ حديث‌ با اندک‌ فزونى و کاستى در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 396 آمده‌ است‌.

  1. حدیث دوازدهم

صفحه ‌316، حدیث ‌219: «الرّاضي بِفِعلِ قومٍ…» اين‌ حديث‌ در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 154 آمده‌ است‌.

  1. حدیث سیزدهم

صفحه ‌ 324، حدیث ‌271: «مَا اَلْمُبْتَلَى اَلَّذِي…» اين‌ حديث‌ در بخش‌ حکمت‌، حديث‌ 302 آمده‌ است‌.

  1. حدیث چهاردهم

صفحه ‌340، بند دوم‌ حديث‌ 332: «طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ..» اين‌ حديث‌ در خطبه 108 آمده‌ است‌.

نمونه هايى که‌ در فوق‌ اشاره‌ شد، احاديثى است‌ که‌ در بخش‌ حکمت‌ نهج البلاغه دوم آورده‌ شده‌ است‌. در حالى که‌ اين‌ احاديث‌ عينا و يا با اندک‌ تفاوتى در نهج البلاغه‌ مضبوط‌ است‌ و حتى برخى از آنها در شمار احاديث‌ مشهور آن است‌.

نقص هفتم

برخى سخنان‌ امیرالمومنین علی (علیه السلام)‌ که‌ در نهج البلاغه دوم آمده‌، قريب‌ المضمون‌ با سخنان‌ آن‌ حضرت‌ در نهج البلاغه‌ است‌. مولف‌ غالبا در ذيل‌ اين‌ سخنان‌ يادآور شده‌ که‌ اين‌ سخن‌ به‌ گونه‌ ایی ديگر در نهج البلاغه‌ روايت‌ شده‌ است‌. (در مثل‌ رجوع‌ شود به‌ صفحه 102، ذيل‌ خطبه 61 که‌ مرقوم‌ داشته اند: «اوائل‌ هذا الکلام‌ مذکور فى نهج البلاغه‌ باختلاف‌ کثير». اينک‌ مواردى که‌ در ذيل‌ بيان‌ مى شود، قريب‌ المضمون‌ با سخنان‌ آن‌ حضرت‌ در نهج البلاغه‌ است‌ ولى مولف‌ بدان‌ توجه‌ نداشته‌ و به‌ مشابهت‌ آن‌ اشاره‌ نکرده‌ است‌.

موارد قریب المضمون با نهج البلاغه

  1. خطبه 42 کتاب‌ حاضر، قريب‌ المضمون‌ با حديث‌ شماره 130 از بخش‌ حکمت‌ ها است‌.
  2. خطبه 81، قريب‌ المضمون‌ با خطبه 147 نهج البلاغه‌ است‌.
  3. اوايل‌ وصيت‌ 18، عينا در حديث‌ شماره 382 از بخش‌ حکمت‌ ها موجود است‌.
  4. حديث‌ شماره 4 از بخش‌ حکمت‌، قريب‌ المضمون‌ با خطبه 179 است‌.
  5. حديث‌ شماره 83 از بخش‌ حکمت‌، قريب ‌المضمون‌ با نامه 72 است‌.

البته‌ مناسب تر بود از آوردن‌ احاديثى که‌ با اندک‌ تفاوت‌ و يا اختصار در نهج البلاغه‌ آمده‌ است‌، خوددارى مى شد. در عوض‌، ديگر سخنان‌ آن‌ حضرت‌ که‌ قريب‌ المضمون‌ با مطاوى نهج البلاغه‌ نيست‌ آورده‌ مى شد. رعايت‌ اين‌ نکته‌، خواننده نهج البلاغه دوم را با فقراتى جديد از سخنان‌ امیرالمومنین علی (علیه السلام) آشنا مى ساخت‌ که‌ قبلا در نهج البلاغه‌ هيچ‌ استحضارى از آن‌ نداشت‌.

نتیجه گیری

در این نوشتار 3 نقص اساسی کتاب نهج البلاغه دوم بررسی و تبیین شده و چند نمونه از لغزش های مولف در نقل احادیث علوی مورد بررسی قرار گرفت. این لغزش ها، عموما در جابجایی کلمات، تغییر کلمات و یا تغییر آن ها دسته بندی می شود. همچنین، عبارات زیادی در این کتاب وجود دارد که عینا یا قریب به مضمون آن ها در نهج البلاغه سید رضی نیز وجود دارد؛ به همین علت، عبارت «نهج البلاغه دوم» در عنوان کتاب مورد انتقاد قرار گرفته است.

پی نوشت ها

[1] زمر/18.

[2] شیخ کلینى، اصول‌ کافى، ج‌ 1، ص‌ 88، ح 1.

[3] شانه‌ چى، علم‌ الحدیث‌، ص‌131؛ خطیب، کفایه‌ خطیب‌، ص‌176.

[4] یادآورى مى شود که‌ در مواردى که‌ صورت‌ صحیح‌ حدیث‌ را نشان‌ داده‌ایم‌، به‌ منابع‌ کتاب‌ حاضر مراجعه‌ کرده‌ ایم‌ و متن‌ حدیث‌ را با صورت‌ نقل‌ شده آن‌ در منابع‌، مورد مقایسه‌ قرار داده‌ ایم‌.

[5] حائری، نهج البلاغه دوم، ص‌55، س‌14.

[6] همان، ص‌65، س‌1.

[7] همان، ص‌197، س‌11.

[8] همان، ص‌214، س‌7.

[9] همان، ص‌17، س‌1.

[10] آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ص 649.

[11] حائری، نهج البلاغه ثانی، ص‌214، س‌6 و7.

[12] حلبی، تحف العقول، ص 171.

[13] حائری، نهج البلاغه دوم، ص‌214، س‌6 و7.

[14] همان، ص‌269، حديث‌2.

[15] همان، حديث‌ص 289، 71.

منبع

با اقتباس از: اسفندیاری، محمد، از نهج البلاغه اول تا نهج البلاغه دوم، گلستان قرآن، آذر 1380، شماره 96، ص 25 – 37.

اشتراک گذاری خبر :
دیگر اخبار
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :