از دیدگاه امام علی (ع)، نظام اقتصادی باید بر پایه اصلاح و بهبود وضعیت مردم و آبادانی سرزمین ها باشد. ایشان تأکید دارند که در نظام اقتصادی مطلوب باید مساوات و عدالت بین تمام اقشار جامعه رعایت شود.
یکی از اصول مهم نظام اقتصادی امام علی (ع) کمک به تنگدستان و محرومان جامعه است، تا به این ترتیب عدالت اجتماعی برقرار شود، بطوری که حکومت وظیفه دارد با توزیع عادلانه ثروت، رفاه عمومی را افزایش دهد و فاصله طبقاتی را کاهش دهد.
اهداف نظام اقتصادی
امام علی (ع) دو هدف برای نظام اقتصادی کشور های اسلامی تعیین می کند.
اول: اصلاح عباد (مردمان) دوم: آبادانی بلاد (کشور).
بین این دو ارتباط محکمی است. زیرا بدون اصلاح عباد، آبادانی بلاد ممکن نمی گردد و بدون آبادانی کشور مردم اصلاح، نپذیرند. این دو در یک دایر بسته قرار دارند.
جامعه بیمار، توانایی تولید آبادانی ندارد در حالی که جامعه سالم که بر مشکلات غلبه می کند و موانع را از سر راه بر می دارد. جامعه ای است که می تواند خوراک، پوشاک و نیاز های خود را از دل زمین بیرون کشد. همان طور که تولید، فراوانی کالا و سرمایه در اصلاح مردمان نقش بسزایی دارد.
این دو هدف چگونه بدست می آید؟ ابزار های لازم برای رسیدن بدان ها چیست؟ در پاسخ باید گفت: با پیروی از این سیاست ها:
اول: سیاست مالی. دوم: سیاست تولید.
اول: سیاست مالی
این سیاست از ابزار های اساسی و اصلی دولت برای دخالت در فعالیت های نظام اقتصادی است چون با همه جوانب حیات اقتصادی از نزدیک در ارتباط است و به همین سبب دولت از این طریق می تواند سطح هزینه ها و درآمد های عمومی را هماهنگ سازد و در توسعه نظام اقتصادی تاثیر بگذارد و آرامش اقتصادی و امنیت و عدالت اجتماعی را محقق سازد.
این سیاست برگرفته از سیاست و نظام اقتصادی است که امام (ع) برای ما ترسیم کرده و از آن عناوین زیر فهمیده می شود:
1- سیاست امام (ع) در بیت المال
امام امیرالمؤمنین علی (ع) مساوات را مبنای کار خود در تقسیم بیت المال را به تساوی تقسیم می کند فرمود: «لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ، فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ»[1] اگر این مال از آن من می بود باز هم آن را به تساوی میانشان تقسیم می کردم پس چگونه چنین نکنم در حالی که مال از آن خداوند است.
و هنگامی که طلحه و زبیر به او اعتراض کردند فرمود: «وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتُمَا مِنْ أَمْرِ الْأُسْوَةِ، فَإِنَّ ذَلِكَ أَمْرٌ لَمْ أَحْكُمْ أَنَا فِيهِ بِرَأْيِي وَ لَا وَلِيتُهُ هَوًى مِنِّي، بَلْ وَجَدْتُ أَنَا وَ أَنْتُمَا مَا جَاءَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) قَدْ فُرِغَ مِنْهُ»[2]
اما در باب اینکه چرا مساوات می کنم این هم چیزی است که من به رأی خود یا از روی هوای نفس در آن قضاوت نکرده ام و من و شما دو تن دیده ایم که رسول الله (ص) در این باب چه حکمی آورده و چگونه عمل کرده است.
امام (ع) در مبارزه با نابرابری که ناشی از شیوه جدیدی بود که خلیفه دوم و سوم در تقسیم بیت المال در پیش گرفته بودند. همین سیاست را به کار گرفت؛ شیوه ای که مطابق آن بیت المال بر اساس مقام و منزلت اجتماعی هر شخص تقسیم می شد و موجب گردید که اموال نزد گروهی خاص انباشته شود و دست دیگران از آن خالی بماند.
2- سیاست مالیاتی
مبنای سیاست امام در اخذ مالیات یک اصل ایده آل انسانی بود که نظیر آن کمتر دیده می شود:
ما در اینجا به بررسی ابعاد این سیاست می پردازیم:
الف- نرم خویی و ملاطفت به هنگام اخذ مالیات
در یکی از نامه هایش برای کسی که او را برای گرفتن زکات می فرستاد نوشته است:
«انْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَ لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ؛ فَإِذَا قَدِمْتَ عَلَى الْحَيِّ فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْيَاتَهُمْ، ثُمَّ امْضِ إِلَيْهِمْ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ حَتَّى تَقُومَ بَيْنَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ وَ لَا تُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيْكُمْ وَلِيُّ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ لِآخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ، فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِيِّهِ؟ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لَا، فَلَا تُرَاجِعْهُ، وَ إِنْ أَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ، فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ»[3]
در حرکت آی با پرهیزگاری و ترس از خداوندی که یگانه است و او را شریکی نیست زنهار مسلمانی را مترسانی و اگر خود نخواهد به سراغش مروی و بیش از آنچه حق خداوند است از او مستانی.
چون به قبیله ای برسی بر سر آب آنها فرود آی و به خانه هایشان داخل مشو، آنگاه با آرامش و وقار به سوی ایشان رو تا به میانشان برسی سلام شان کن و تحیت گوی و در سلام و تحیت امساک منمای سپس بگوی که ای بندگان خدا ولی خدا و خلیفه او مرا نزد شما فرستاده تا سهمی را که خداوند در اموالتان دارد بستانم آیا خدا را در اموالتان سهمی هست که آن را به ولی خدا بپردازید؟
اگر کسی گفت: نه به سراغش مرو و اگر کسی گفت آری بی آنکه او را بترسانی یا تهدیدش کنی یا بر او سخت گیری یا به دشواریش افکنی به همراهش برو و آنچه از زر سیم دهد بستان. . .
ب- تجاوز نکردن از حد مطلوب در اخذ مالیات
تاریخ تصاویر زشتی از این تجاوز ها را که مالیات بگیران انجام می دادند به خود دیده است. آنان بیش از اندازه مقرر می گرفتید تا آنجا که علاوه بر سهم رئیس یا پادشاه سهمی نیز برای خود در نظر می گرفتند در حالی که شیوه امام علی (ع) درست بر خلاف آن است. در نامه خود به زیاد بن ابیه هنگامی که او را به جای عبدالله عباس به فارس و اعمال آن می فرستاد؛ وی را از افزونی در مالیات بازداشت و به او فرماید:
«اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ، وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَيْفَ؛ فَإِنَّ الْعَسْفَ يَعُودُ بِالْجَلَاءِ، وَ الْحَيْفَ يَدْعُو إِلَى السَّيْف» [4] عدالت را به کار بند و از ستم و بیداد حذر کن زیرا ستم رعیت را آواره می کند و بیدادگری شمشیر را فرا می خواند.
ج- بخشودگی مالیاتی به نیازمندان
هر کس تاریخ را بررسی می کند صحنه های فجیعی را از شیوه های گرفتن مالیات مشاهده می کند. وقتی که کسی توان پرداخت مالیات را نداشت مالیات بگیران اموال دیگر وی را در اختیار می گرفتند و آن را می فروختند تا بوسیله آن مالیات وی را بردارند و اگر شخص لوازمی قابل فروش نداشت که بتواند بفروشند همسر و فرزندان وی را به زور با خود می برند تا آنان برای این منظور بفروشند.
ولی اسلام شیوه ای را ارایه داد که در اخلاق و رفتار انسانی و ملاطفت با دیگران الگو و بی نظیر است. این صفات برجسته را در سخنان امام (ع) به مالک اشتر می بینیم امام مالک را فرا می خواند تا از زیاده روی در اخذ مالیات از مردم به هنگام سختی و گرفتاری بپرهیزد:
امام به مالک می فرماید: «فَإِنْ شَکَوْا ثِقَلاً أَوْ عِلَّةً، أَوِ انْقِطَاعَ شِرْب أَوْ بَالَّة، أَوْ إِحَالَةَ أَرْض اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ، أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ، خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ؛ وَلاَ يَثْقُلَنَّ عَلَيْکَ شَيْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَؤُونَةَ عَنْهُمْ، فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْکَ فِي عِمَارَةِ بِلاَدِکَ وَتَزْيِينِ وِلاَيَتِکَ»[5]
هر گاه از سنگینی خراج یا آفت محصول یا بریدن آب یا نیامدن باران یا دگرگون شدن زمین چون در آب فرو رفتن آن یا بی آبی شکایت نزد تو آوردند از هزینه و رنجشان بکاه آنقدر که امید می داری که کارشان را سامان دهد و کاستن از خراج بر تو گران نیاید زیرا اندوخته ای شود برای آبادانی بلاد تو و زیور حکومت تو باشد.
«وَ لَا تَمَسُّنَّ مَالَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ مُصَلٍّ وَ لَا مُعَاهَدٍ»[6] دست به مال هیچکس چه مسلمان و چه ذمی نبرید.
د- رعایت مساوات در اخذ مالیات
در گذشته ثروتمندان و شخصیت های معروف که دارای مقام و منزلتی در جامعه بودند از پرداخت مالیات معاف بودند در حالی که کشاورزان که از قشر های ضعیف جامعه بودند مالیات می پرداختند.
وقتی اسلام آمد این حالت را دگرگون کرد و مالیات را به میزان سرمایه و اموال هر شخص معین کرد و هر کس سرمایه بیشتری داشت مالیات بیشتری می پرداخت از این رو امام علی (ع) به زیاد بن ابیه می فرماید: «اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ، وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَيْفَ»[7] عدالت را به کار بند و از ستم و بیداد حذر کن.
3- سیاست قیمت گذاری
قیمت ها در نظام اقتصادی تأثیر زیادی دارد. علت اصلی رکود، فقر و تفاوت طبقاتی به حساب می آید وقتی که قیمت ها تحت تاثیر میزان عرضه و تقاضا است، به همین سبب همیشه در نوسان خواهد بود که به دنبال خود بی ثباتی نظام اقتصادی را در بازار برای مصرف کنندگان و تاجران خواهد داشت.
امام (ع) ابعاد سیاست نرخ گذاری را برای ما تبیین می کند: «وَلْيَکُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْل وَأَسْعَار، لاَ تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَالْمُبْتَاعِ»[8] و باید خرید و فروش به آسانی صورت گیرد و بر موازین عدل به گونه ای که در بها، نه فروشنده زیان ببیند و نه بر خریدار اجحاف شود.
در نظام اقتصادی، فروشنده باید در سودی که برای کالا تعیین می کند به خریدار مدارا کند و معیار قیمت گذاری بر اساس عدالت باشد یعنی آنچه که وضع عمومی بازار و نظام عرضه و تقاضا اقتضا می کند.
ولی همیشه نباید کار را به این نظام – عرضه و تقاضا – واگذاشت چیزی که کارشناسان نظام اقتصادی از آن به قوانین بازار تعبیر می کنند زیرا قوانین بازار تنها در دو حالت مورد قبول است:
اول: هنگامی که قوانین آن بر اساس موازین عدالت باشد.
دوم: قیمت به گونه ای نباشد که به یکی از طرفین اجحاف شود. اجحاف به معنی ضرر است پس نبایستی کسی متضرر شود نه فروشنده نه خریدار. و با این دو شرط می توانیم قوانین بازار را به قوانین انسانی بدل کنیم نه قوانین جنگل که در بسیاری از کشور ها شاهد آنیم.
4- سیاست کمک های مالی
«لِيُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا»[9] هر مالدارى از مال خود نفقه دهد، و كسى كه تنگدست باشد، از هر چه خدا به او داده است نفقه دهد. خدا هيچ كسى را مگر به آن اندازه كه به او داده است مكلف نمىسازد، و زودا كه خدا پس از سختى آسانى پيش آورد.
کمک مالی می تواند به صورت پرداخت های نقدی یا غیر نقدی – مانند در اختیار قرار دادن قطعه ای زمین – باشد چنان که معروف است مبنای نظام اقتصادی اسلام کمک و یاری به نیازمندان است و در این زمینه گفتار های زیادی در دست است.
امام علی (ع) به کمیل بن زیاد نخعی می فرماید: «يَا كُمَيْلُ مُرْ أَهْلَكَ أَنْ يَرُوحُوا فِي كَسْبِ الْمَكَارِمِ، وَ يُدْلِجُوا فِي حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِمٌ؛ فَوَالَّذِي وَسِعَ سَمْعُهُ الْأَصْوَاتَ، مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً إِلَّا وَ خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذَلِكَ السُّرُورِ لُطْفاً»[10]
ای کمیل کسان خود را بگوی که هنگام عصر برای کسب صفات نیکو بیرون روند و هر شامگاه در برآوردن نیاز کسانی که به خواب رفته اند بکوشند. سوگند به کسی که هر آواز را می شنود که هر که دلی را شادمان سازد؛ خداوند برای او لطفی آفریند.
و نیز می فرماید: «مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ، إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ»[11] از کفاره های گناهان بزرگ به فریاد رسیدن ستمدیدگان است و شاد کردن غمگینان.
این گفتار همگان را به کمک کردن فرا می خواند امام (ع) سفارش های ویژه ای را درباره دستگیری بعضی از قشر های جامعه که به تنگنای مالی دچار شده اند فرموده است و مالک اشتر را درباره تاجران و صنعتگران سفارش می کند و در این باره می فرماید: «وَأَوْصِ بِهِمْ خَيْراً، الْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَالْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ وَالْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ»[12]
در باره آنها به کارگزارانت نیکو سفارش کن، خواه آنها که بر یک جای مقیمند و خواه آنها با سرمایه خویش این سو و آن سو سفر کنند و با دسترنج خود زندگی نمایند. و نیز از او می خواهد که به قشر های پایین جامعه کمک کند:
«وَاجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْکَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَکَ، وَتَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً، فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَکَ، وَتُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَکَ وَأَعْوَانَکَ مِنْ أَحْرَاسِکَ وَشُرَطِکَ، حَتَّى يُکَلِّمَکَ مُتَکَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِع»[13]
برای کسانی که به تو نیاز دارند زمانی معین کن که در آن فارغ از هر کاری به آنان بپردازی و برای دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین مجلسی که همگان در آن حاضر توانند شد و بر آن خدایی که آفریدگار توست در برابرشان فروتنی نمای و بفرمای تا سپاهیان و یاران و نگهبانان و پاسبانان به یک سو شوند، تا سخنگویشان بی هراس و بی لکنت سخن خویش بگوید و در زمینه در اختیار قرار دادن قطعه زمین، سالم قانون احیای اراضی را وضع کرده است.
5- سیاست انفاق
مجموعه تدابیری است که دولت و جامعه می اندیشند تا نقدینگی مطلوب را در جامعه فراهم سازند این سیاست دارای چند رکن اساسی است:
الف- دعوت به انفاق:
امام علی (ع) می فرماید:«مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ، يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ»[14] کسی که با دست کوتاه ببخشد او را با دست دراز ببخشند. شریف رضی در توضیح این گفتار می گوید: معنی این عبارت است که انسان مالی را که در راه خدا انفاق می کند هر چند اندک باشد خدای تعالی پاداش او را فراوان خواهد داد.
و نیز می فرماید: «مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ، جَادَ بِالْعَطِيَّةِ»[15] کسی به عوض یقین داشته باشد در بخشش جوانمردی کند، و یا: «طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ، وَ طَابَ كَسْبُهُ»[16] خوشا به حال کسی که نفس را به فروتنی وا دارد و زیادی مالش را انفاق کند.
ب- انفاق باید بین سخت گیری و اسراف کاری باشد:
امام می فرماید: «كُنْ سَمْحاً وَ لَا تَكُنْ مُبَذِّراً وَ كُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَكُنْ مُقَتِّراً»[17] بخشنده باش و اسراف کار مباش میانه رو باش و سختگیر مباش.
ج- باید انفاق بر اساس استحقاق و اولویت باشد:
امام (ع) می فرماید: «فَمَنْ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا، فَلْيَصِلْ بِهِ الْقَرَابَةَ، وَ لْيُحْسِنْ مِنْهُ الضِّيَافَةَ، وَ لْيَفُكَّ بِهِ الْأَسِيرَ وَ الْعَانِيَ، وَ لْيُعْطِ مِنْهُ الْفَقِيرَ وَ الْغَارِمَ، وَ لْيَصْبِرْ نَفْسَهُ عَلَى الْحُقُوقِ وَ النَّوَائِبِ ابْتِغَاءَ الثَّوَابِ»[18]
کسی که خداوند به او مال و خواسته ای ارزانی داشته باید که به خویشاوندان برساند و مهمانی های نیکو دهد و اسیران و گرفتاران از بند برهاند و به فقیران و وامداران چیزی عطا کند تا ثوابی حاصل کند.
د- انفاق مال، نقدینگی را در جامعه ایجاد می کند:
وقتی این نقدینگی افزایش یابد بیشتر از آنکه سود برساند موجب ضرر خواهد شد به همین جهت امام (ع) همگان را فرا می خواند تا با پیروی از یک سیاست دقیق از بروز آسیب های مالی ناشی از افزایش نقدینگی جلوگیری کنند.
بنابراین اسراف حرام اعلام می گردد. زیرا تباهی ثروت را به دنبال دارد و اسراف ناشی از تورم و افزایش نقدینگی و کمی عرضه است که افزایش قیمت ها را به دنبال خواهد داشت با الهام از گفتار های پیشین می توان بر مشکل تورم فایق آمد.
دوم: سیاست تولید
مجموعه اقدماتی است که دولت ها برای پشتیبانی از روند تولید انجام می دهند اجرای این سیاست به چند فعالیت ضروری وابسته است:
1- تشویق به تولید
قرآن کریم نیز دعوت به تولید می کند و به سعی و تلاش تاکید می ورزد و اعلام می کند که انسان نتیجه تلاش و سعی خود را خود هدر می دهد و بزرگان دین نیز به روش قرآن روی تولید تاکید می ورزند و به آن اهمیت ویژه ای می دهند و امام علی (ع) نیز همگان را به کار و تولید فرا می خواند و می فرماید: «لَا يُدْرَكُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ»[19] حق جز در سایه کوشش فرا چنگ نیاید و نیز می فرماید: «وَ الْحِرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَیْرٌ مِنَ الْغِنَی مَعَ الْفُجُورِ»[20]
پیشه وری با پارسائی به از توانگری آلوده به گناه. امام علی (ع) تنها امت را به این کار فرا نمی خواند بلکه از کارگزارانش می خواهد تا از این شیوه پیروی کنند و به مالک اشتر می فرماید: «وَلْيَکُنْ نَظَرُکَ فِي عِمَارَةِ الارْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِکَ فِي اسْتِجْلاَبِ الْخَرَاجِ»[21] ولی باید بیش از تحصیل خراج در اندیشه آبادانی زمین باشی.
پس باید به تولید اولویت داد و دولت اسلامی موظف است پیش از آنکه مالیاتی را بر تولید کنندگان مقرر دارد زمینه ها و منابع تولید را فراهم آورد زیرا مالیات خواستن پیش از آبادانی زمین، کشور را ویران می کند و مردم را از پای در می آورد و هر دولتی چنین کند عمر پایداری نخواهد داشت.
2- حمایت از تولید کنندگان
کشاورز، صنعتگر، تاجر هر یک به نوبه خود تولید کننده اند و همگی به حمایت دولت نیازمندند. زیرا همان طور که با مشکل مالی مواجه می شوند به مشکلات روحی نیز دچار می شوند، پس می باید به امورشان رسیدگی کرد و بر کارشان نظارت کرد تا حرکت تولید استمرار یابد و این نکته در سخنان امام (ع) به مالک نیز آمده است. آنگاه که او را به رسیدگی امور خراج گزاران و تاجران و صنعتگران سفارش می کند.
نتیجه گیری
نظام اقتصادی اگر بر پایه عدالت، مساوات و توجه به محرومان بنا شود، باعث توزیع عادلانه ثروت و منابع می شود و رفاه عمومی را در میان مردم بالا می برد. در نتیجه این نظام اقتصادی اصلاح امور مردم و آبادانی سرزمین ها را در پی دارد. این رویکرد نه تنها به عدالت اقتصادی می انجامد، بلکه پایه های یک جامعه پایدار و متحد را نیز مستحکم می سازد و نظام اقتصادی مطلوب را فراهم می آورد.
پی نوشت ها
[1]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 126.
[2]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 205.
[3]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 25.
[4]. شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 468.
[5]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[6]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 51.
[7]. شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 476.
[8]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[9]. طلاق، 7.
[10]. شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 257.
[11]. شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 24.
[12]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[13]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[14]. شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 232.
[15]. شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 138.
[16]. شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 123.
[17]. شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 33.
[18]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 142.
[19]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 29.
[20]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 31.
[21]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.
منابع
- قرآن کریم
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، قم، دارالهجرة، ۱۴۱۴ق
منبع مقاله با اقتباس از:
حائری، محسن، اندیشه های اقتصادی در نهج البلاغه، تهران، بنياد نهج البلاغه، 1386.