مفهوم تربیت در زندگی انسان، به سبب قابلیت های عقلانی و توانایی شناخت و گزینش او اهمیت زیادی دارد و پرداختن به آن می تواند مسیر بندگی انسان را متحول نماید. از منظری دیگر، اگر انسان را موجودی متعالی و دارای استعداد و کمالات الهی بدانیم، لازم است تا این انسان با اصول خاصی تحت تعلیم و تربیت قرار بگیرد تا این سیر تکاملی را هدایت بخشیده و در جهت مناسبی از استعدادهای خود استفاده کند.[1]
تربیت و معانی گوناگون آن
با تعلیم و تربیت صحیح می توان به درجات اخلاقی بالایی دست یافت و پله های عروج به کمال را طی نمود، همچنین برای تحت کنترل درآوردن رفتار و کردار، تعلیم و تربیت صحیح امری ضروری است. امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این زمینه می فرمایند:
«أَیُّهَا النَّاسُ تَوَلَّوْا مِنْ أَنْفُسِکُمْ تَأْدِیبَهَا وَ اعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضَرَاوَهِ عَادَاتِهَا؛[2] ای مردم! تربیت خود را بر عهده گیرید و با تربیت، رفتار و گفتار خود را تحت کنترل درآورید».
برخی در خصوص استعمال این واژه به بیراهه رفته اند. آنچه که به خطا در تعریف واژه تربیت گفته شده است، اشاره به جنبه ها و کاربردهای گوناگون آن در مواردی همچون آموزش، پرورش و بار آوردن بوده است. با آنکه این واژه ها به هم نزدیک اند و گاه نیز به جای یکدیگر به کار می روند، اما اگر در معانی آنها دقت کنیم، خواهیم یافت که ابدا هم معنا نیستند و چه بسا که تفاوت آنها بس مهم و نادیده گرفتن این تفاوت ها نارواست. آموزش بیش از همه، سپردن دانستنی هاست به دیگران و پرورش یعنی شکوفاندن و به کار آوردن توانایی های درونی و استعدادهای طبیعی انسان ها.
تربیت در کاربردهای گسترده اش پروردن و بار آوردن را در بر می گیرد، از این رو همانند آن دو می تواند درباره انسان و دیگر جانوران و جانداران به طور یکسان به کار رود.
مفهوم تربیت
تربیت تنها در معنای دقیق آن، که نشان دهنده تحول انسانی است شایستگی کاربرد دارد؛ لذا در تعریف تربیت حقیقی که خاص انسان است باید گفت: تربیت همانا کشاندن آدمی به سوی ارزش های والای انسانی، چنان که آن ارزش ها را بفهمد، بپذیرد، دوست بدارد و به کار آورد.[3]
انسانی که به این مقام دست می یابد، چه بسا که به گزینش ارزش ها خواهد پرداخت و راهنما و تربیت کننده خویش خواهد شد؛ و این برترین معنای تربیت است که همانا حرکت کردن آزادانه و آگاهانه به سمت ارزش ها است. انسانی که راه و راهنما را می شناسد، خودش به مرور می تواند مردم را به راه صحیح بکشاند و به قولی، تربیت یافته مکتب حق، خود می تواند مربی این مکتب باشد.
تربیت فرآیندی هدفمند در جهت تحقق تغییرات مطلوب در متربی است که در شکل اصیل و نهایی خود از عادت دادن، تلقین و القاء، اجبار، تحمیل و قرنطینه فاصله می گیرد. در واقع، تربیت شامل دو فعالیت آموزش و پرورش است که اولی می تواند عمدتا شناختی الزامی و عمومی و متکی بر ارزشیابی بیرونی باشد ولی دومی، عمدتا انتخابی از روی علاقه و عاطفی، و عملی مهارتی است که تکمیل آنها به تربیت می انجامد.[4]
مفهوم تربیت از زوایای دیگر
تربیت یک فرآیند پیوسته و مستمر است که به منظور تزکیه و تهذیب افراد و پرورش استعدادهای آن ها در جهت رسیدن به هدف نهایی خلقت یا همان قرب الهی، انجام می پذیرد.[5]
تربیت دارای چند خصوصیت اساسی است:
- فرایند تدریجی و مستمر
- چند بعدی
- تعاملی دوسویه
- هدفمند (ارزشی)
- مبتنی بر اصول (منظم و سنجیده)
- مجموعه ای هماهنگ از تدابیر و اقدامات
- چند عاملی
- متناسب با خصوصیات مخاطب
واژه تربیت از ریشه «ربو» به معنای زیادت و فزونی، رشد و برآمدن گرفته شده است.[6] کلمات دیگری نیز که از این ریشه گرفته شده اند، همگی در همین معنا و هم خانواده های آن به کار گرفته شده اند.[7]امام در ستایش انصار، آنان را پروراننده و رشد دهنده اسلام (رَبَّوا الاسلام) معرفی کرده و فرموده اند: «به خدا آنان اسلام را پروراندند، چنان که کره اسب از شیر گرفته را پرورانند؛ با توانگری و دست های بخشنده و زبان های برنده».[8]
مفهوم تربیت به پرورش استعدادهای انسانی، یعنی فراهم کردن زمینه رشد استعدادهای آدمی دلالت دارد. امیرالمومنین علی (علیه السلام) نیز در خلال سخنان ژرف خود خطاب به امام حسن مجتبی (علیه السلام)، به مفهوم تربیت اشاره می فرمایند و می گویند: «تو در آغاز که آفریده شدی نادان بودی و چیزی نمی دانستی، سپس دانا شدی و چه بسیار است آنچه نمی دانی و در حکم آن حیرانی و بینش تو به آن نمی رسد. سپس آن را می بینی و در می یابی».[9]
خالی بودن انسان از علوم و فنون مختلف به هنگام تولد، این پیام را در پی دارد که انسان با پشت سر گذاشتن پستی ها و بلندی های زندگی و چشیدن تلخی ها و شیرینی های آن، مسائلی را می آموزد و رفته رفته در قله های زندگی تربیت می شود و به مفهوم تربیت دست پیدا می کند.
تربیت پیش از هر چیزی، یک فعالیت انسانی است چرا که خداوند انسان را آموزش پذیر آفریده است. خداوند انسان را به گونه ای آفریده است که معلم و متعلم باشد و مدام اندوخته های خود را افزایش دهد. این موضوع تا بدان جاست که خداوند در خطاب های مختلفی در قرآن، انسان را انذار می دهد که: آیا تفکر نمی کنید؟ آیا تعقل نمی کنید؟ آیا نمی اندیشید؟ «أَ فَلا تَعْقِلُون»، «أَ فَلا تَتَفَکَّرُون» و «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن».
علامه طباطبایی (ره) معتقد است که خداوند با خطاب های گوناگونی که تعداد آن ها در قرآن به سی مورد می رسد، انسان را به تفکر درباره آیات الهی دعوت کرده است.[10]
انسان، موجودی تربیت پذیر
انسان به اعتبار فطرت انعطاف پذیر و توانمند بر سازگاری خود، موجودی یادگیرنده و تعلم پذیر است. از امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره نقل شده است که: «دل جوان مانند زمین ناکشته است هر تخم که در آن افکنده شود می پذیرد. بنابراین، پیش از آنکه دلت سخت شود و خردت به چیزی دیگر مشغول شود، من به ادب آموختن به تو پرداختم».[11]
با این تفاسیر، می توان گفت مفهوم تربیت عبارت است از: رفع موانع و ایجاد شرایط برای آنکه استعدادهای آدمی در جهت رسیدن به کمال مطلق شکوفا شود. فلذا علمای اخلاق و صاحب نظران تعلیم و تربیت معتقدند که باید در تربیت کودک شتاب نمود و آن را از هر کار دیگری مقدم داشت؛ زیرا ممکن است آداب و روش های زشت و ناروا، دل های پاک را آلوده سازد و تربیت و سازندگی را ناممکن نماید.
از همین روی امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند من پیش از آن که دلت سخت شود به تربیت تو مبادرت ورزیدم. از این مطلب، در می یابیم که مفهوم تربیت، باید از همان طفولیت مورد توجه قرار بگیرد و الا صدمات جبران ناپذیری بر پیکره انسان خواهد داشت.
ضرورت و اهمیت تربیت از دیدگاه امام علی (علیه السلام)
توجه به مفهوم تربیت، توجه به حیاتی ترین معضل انسانی است؛ زیرا همه سامان ها و نابسامانی ها، صلاح ها و فسادها، سعادت ها و شقاوت ها، همه و همه به نوع تربیت باز می گردد. تربیت، زمینه خوشبختی و بدبختی انسان ها و جوامع انسانی است. تربیت اگر در مسیر صحیح خود قرار بگیرد، همانگونه که ریشه آن به معنای پروراندن و بالا بردن است، انسان ها را بالا می برد و می پروراند.
انسان موجودی است که استعداد صعود و فرود را دارد و هر کدام از این ها بستگی به نوع تربیت او دارد. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا / قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا / وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا؛[12] پس بزه کاری و پرهیزکاری اش را به او الهام کرد. بی تردید کسی که نفس را [از آلودگی پاک کرد و رشد داد، رستگار شد. و کسی که آن را [به آلودگی ها و امور بازدارنده از رشد] بیالود [از رحمت حق] نومید شد».
انسان به سبب قرار گرفتن در معرض تربیت صحیح، انسانی الهی و متخلق به ارزش های اخلاقی می شود و به سبب تربیت نادرست، از سیر به سوی کمال انسانی خود باز می ماند و متخلق به اخلاق نفسانی می گردد. امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: «عَدَمُ الأَدَبِ سَبَبُ كُلِّ شَرٍّ؛[13] فقدان ادب، سبب هر شر و بدی است». اهمیت تربیت آنقدر بالاست که می توان ادعا کرد رسالت همه پیامبران الهی تربیت انسان ها بوده است، همچنان که پیامبر خاتم حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، هدف از بعثت شان را این گونه بیان فرموده اند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛[14]همانا من برای تکمیل فضیلت های اخلاقی برگزیده شده ام».
شاگرد مکتب ایشان، امیرالمومنین علی (علیه السلام) در نامه ۴۵ کتاب شریف نهج البلاغه، هدف تربیتی بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را چنین بیان کرده اند:
«پس خداوند محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) را به راستی برانگیخت تا بندگانش را از پرستش بتان برون آرد و به عبادت او وادارد و از پیروی شیطان برهاند و به اطاعت خداوند کشاند؛ با قرآنی که معنی آن را آشکار نمود و اساسش را استوار فرمود تا بندگان بدانند بزرگی پروردگار خود را که دانای آن نبودند و بدو اقرار کنند؛ از پس آنکه بر انکار می افزودند و او را نیک بشناسند از آن پس که خود را نا آشنا بدو می نمودند».
تربیت، وسیله سلامت بشر
امیرالمومنین علی (علیه السلام)، فعالیت تربیتی و دانشجویی را وسیله ای برای سلامت و تربیت انسان و نیز به صلاح بشر میداند. حضرت درباره اهمیت این موضوع می فرمایند: «زنهار، زنهار در تربیت و سازندگی خویشتن تلاش کن؛ زیرا که خداوند راهی را که باید بروی، برای تو روشن ساخته است و آینده رفتن تو را مشخص و تبیین فرموده است.[15]
امیرالمومنین علی (علیه السلام)، راز خودسازی انسان را به شناخت و معرفت همه جانبه و از طریق تربیت امکان پذیر میداند و در نامه تربیتی خویش به امام حسن چنین فرموده است: قلبت را به اندرز زنده دار و سرکشی آن را به پارسایی بمیران و دلت را به یقین نیروبخش و به حکمت روشن گردان». و در ادامه می فرمایند: «چون به کار تو چونان پدری مهربان عنایت داشتم و بر ادب و آموختنت همت گماشتم».[16]
سعادت و شقاوت آدمی در نتیجه تربیتی است که بدست می آورد. انسان به سبب تربیت درست الهی، متخلق به اخلاقی ربانی می شود و به سبب تربیت نادرست، در سیر به سوی حقیقت انسانی خود باز می ماند و متخلق به اخلاق نفسانی می گردد. امیرالمومنین علی (علیه السلام) در زمینه تربیت الهی می فرمایند: «مردم سه دسته اند: دانایی که شناسای خداست، آموزنده ای که در راه رستگاری کوشاست، و فرو مایگانی رونده به چپ و راست که در هم آمیزند و پی هر بانگی را بگیرند و با هر باد به سویی خیزند، نه از روشنی دانش فروغی یافتند و نه به سوی پناهگاهی سوار شتافتند».[17]
انسان با تربیت است که می تواند به کمالات انسانی دست یابد و در صورت فقدان آن به شر و بدی مبتلا گردد. امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: «عَدَم الادبِ سَبَبُ شَرِّ»؛ فقدان ادب سبب هر شر و بدی است.[18]
«طُوبَی لِمَنْ ذَلَّ فِی نَفْسِهِ وَ طَابَ کَسْبُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِیرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِیقَتُهُ وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَکَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ وَ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّهُ وَ لَمْ یُنْسَبْ إِلَی بِدْعَه؛[19] خوشا به حال کسی که نفس را به فروتنی وا دارد و کسبش پاک و شایسته و نیتش پسندیده و خلق و خویش نیکو باشد. زیادی مالش را انفاق کند و سرکشی زبانش را مهار نماید و شر خود را از مردم دور دارد و سنت بر او دشوار نیاید و به بدعت نسبتش ندهند».
نتیجه گیری
مفهوم تربیت در مناسبات انسانی، بسیار مهم و اساسی است و پرداختن به آن می تواند انسان را متحول کند. مفهوم تربیت در انسان یعنی کشاندن او به سمت نیکی ها، به طوری که آن ها را بشناسد، بپذیرد، بفهمد و به کار بگیرد.
مفهوم تربیت از منظر امیرالمومنین علی (علیه السلام)، مفهومی عمیق و بسیار موثر در سیر آدمی به سوی حق و حقیقت الهی است. تربیت، کلیدواژه اساسی حرکت در صراط مستقیم و پیگیری فطرت، و عامل سلامت انسان ها در مسیر کمال و پیشرفت است. از منظر نهج البلاغه، انسان با تربیت می تواند در مسیر کمال حرکت کرده و نفس سرکش را مهار کند.
پی نوشت ها
[1] قائمی، خانواده و تربیت کودک، ص 16.
[2] صبحی صالح، نهج البلاغه، حکمت 359.
[3] نقیب زاده، فلسفه تربیت دینی، ص 10.
[4] دلشاد تهرانی، اقتباسی از کتاب ماه مهرپرور، دیباچه کتاب.
[5] همان، سیری در تربیت اسلامی، ص 24.
[6] ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 483.
[7] فراهیدی، العین، ج 1، ص 649.
[8] صبحی صالح، نهج البلاغه، حکمت 256.
[9] همان، نامه 31.
[10] علامه طباطبائی، المیزان، ج 3، ص 57.
[11] صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 31.
[12] شمس 8 / 10.
[13] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 258.
[14] مجلسی، بحارالانوار، ج 68، ص 382.
[15] صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه شماره 30.
[16] همان، نامه 31.
[17] همان، حکمت 147.
[18] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 147.
[19] صبحی صالح، نهج البلاغه، حکمت 123.
منبع
با اقتباس از: دلشاد تهرانی، مصطفی، سیری در تربیت اسلامی، چاپ سوم، موسسه نشر و تحقیقات ذکر، 1377 ش، ص 15-27.