جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

جامعه و فرهنگ

مفهوم اتحاد و همبستگی اجتماعی در نهج البلاغه

مفهوم اتحاد و همبستگی اجتماعی در نهج البلاغه

اتحاد، همبستگی و وحدت، از مفاهیم مهم دین اسلام و به خصوص مذهب شیعه هستند که در قرآن، نهج البلاغه و روایات معصومان (علیهم السلام) با تاکید خاصی همراه شده اند.

حفظ اتحاد میان مسلمانان، به حدی مهم و اساسی است که یکی از علل سکوت امیرالمومنین علی (علیه السلام) پس از جریان سقیفه، حفظ اتحاد مسلمانان و پرهیز از پراکندگی و تشکیل فرقه های مختلف دانسته شده است.

ضرورت اتحاد و همبستگی

قرآن، این کتاب تدوین شده الهی، هم ادیان را به اتحاد و همبستگی فرا می خواند و هم به مسلمانان فرمان صریح می دهد که همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و از تفرقه و جدایی و ناهماهنگی پرهیز کنید و راه اتحاد در پیش بگیرید؛ زیرا اتحاد می تواند نقطه قوت مسلمانان در پیشبرد اهداف آن ها باشد.

طعمه گرگ نشوید!

امیرالمومنین علی (علیه السلام)، با الهام از پیام قرآن می فرمایند: «وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ أَلَا مَنْ دَعَا إِلَی هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ کَانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِهِ[1]؛

و همواره با بزرگ ترین جمعیت ها [یی که بر حق هستند،] باشید که دست خدا با جماعت است و از پراکندگی بپرهیزید که انسان تنها، بهره شیطان است، آن گونه که گوسفند تنها، طعمه گرگ خواهد بود. آگاه باشید هر کس که مردم را به این شعار (تفرقه و جدایی) دعوت کند، او را بکشید؛ هر چند که زیر این عمامه من باشد».

از این جملات به خوبی ضرورت اتحاد و وحدت در جامعه مشخص می شود و تا حدودی، حضرت بر این امر تاکید می کنند که می فرمایند کسانی که شعار تفرقه و جدایی سر می دهند، آن ها را به قتل برسانید.

تفرقه، حربه شیطان

در جای دیگر می فرمایند: «إِنَّ الشَّیْطَانَ یُسَنِّی لَکُمْ طُرُقَهُ وَ یُرِیدُ أَنْ یَحُلَّ دِینَکُمْ عُقْدَةً عُقْدَةً وَ یُعْطِیَکُمْ بِالْجَمَاعَةِ الْفُرْقَةَ وَ بِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَةَ[2]؛

همانا شیطان راه های خود را به شما آسان جلوه می دهد تا گره های محکم دین شما را یکی پس از دیگری بگشاید و به جای اتحاد و هماهنگی، پراکندگی را به شما بدهد و در پراکندگی شما را دچار فتنه گرداند».

ارزش اتحاد و همدلی

امیرالمومنین علی (علیه السلام) به جهت تحکیم اتحاد و همدلی در جامعه، ارزش آن را در نهج البلاغه بیان کرده و فواید آن را با کلام خود تبیین نموده اند. حضرت در کلامی نورانی پیرامون ارزش و جایگاه اتحاد و همدلی در جامعه اسلامی می فرمایند:

«أَلَا وَ إِنَّکُمْ قَدْ نَفَضْتُمْ أَیْدِیَکُمْ مِنْ حَبْلِ الطَّاعَةِ وَ ثَلَمْتُمْ حِصْنَ اللَّهِ الْمَضْرُوبَ عَلَیْکُمْ بِأَحْکَامِ الْجَاهِلِیَّةِ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدِ امْتَنَّ عَلَی جَمَاعَةِ هَذِهِ الْأُمَّةِ فِیمَا عَقَدَ بَیْنَهُمْ مِنْ حَبْلِ هَذِهِ الْأُلْفَةِ الَّتِی یَنْتَقِلُونَ فِی ظِلِّهَا وَ یَأْوُونَ إِلَی کَنَفِهَا بِنِعْمَةٍ لَا یَعْرِفُ أَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَهَا قِیمَةً لِأَنَّهَا أَرْجَحُ مِنْ کُلِّ ثَمَنٍ وَ أَجَلُّ مِنْ کُلِّ خَطَرٍ[3]؛

آگاه باشید که شما دست از رشته اطاعت کشیدید و با احکام جاهلیت، دژ محکم الهی را که بر شما قرار داده شده بود، در هم شکستید؛ در حالی که خدای منزه بر جماعت این امت منت گذارده بود در آنچه بین آن ها منعقد کرده، از ریسمان این الفت که در سایه آن زندگی کنند و در پناه آن به نعمتی برسند که هیچ یک از مخلوقات نتوانند ارزش آن را بشناسند؛ زیرا که آن از هر بهایی گران قدرتر و از هر کرامتی والاتر بود».

بیا تا شمع هم پروانه هم یار هم باشیم         در این گلشن بهار هم، گل هم، خار هم باشیم

چو یاران نبی در «صفّه» توحید بنشینیم       صفای هم، گل هم، باغ هم، گلزار هم باشیم[4]

و گاه امیرالمومنین علی (علیه السلام) برای تبیین ارزش اتحاد و همدلی، آن را بزرگ ترین ره آورد بعثت می دانند و در موارد مختلفی آن را گوشزد می کنند.

و از جمله این کلام نورانی، می فرمایند: «…دَفَنَ اللَّهُ بِهِ الضَّغَائِنَ وَ أَطْفَأَ بِهِ الثَّوَائِرَ أَلَّفَ بِهِ إِخْوَاناً وَ فَرَّقَ بِهِ أَقْرَاناً أَعَزَّ بِهِ الذِّلَّةَ وَ أَذَلَّ بِهِ الْعِزَّةَ[5]؛

خدا به برکت او (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم)، کینه ها را دفن کرد و آتش دشمنی را خاموش ساخت. با او میان دل ها الفت و مهربانی ایجاد کرد و نزدیکانی را از هم دور ساخت. انسان های خوار و ذلیل در پرتو او عزت یافتند و عزیزانی [خود سر] ذلیل شدند».

و در جای دیگر می فرماید: «فَصَدَعَ بِمَا أُمِرَ بِهِ وَ بَلَّغَ رِسَالَاتِ رَبِّهِ فَلَمَّ اللَّهُ بِهِ الصَّدْعَ وَ رَتَقَ بِهِ الْفَتْقَ وَ أَلَّفَ بِهِ الشَّمْلَ بَیْنَ ذَوِی الْأَرْحَامِ بَعْدَ الْعَدَاوَةِ الْوَاغِرَةِ فِی الصُّدُورِ وَ الضَّغَائِنِ الْقَادِحَةِ فِی الْقُلُوبِ[6]؛

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آنچه را که به او ابلاغ شد، آشکار کرد و پیام های پروردگارش را رساند. خداوند به وسیله او شکاف های اجتماعی را به وحدت اصلاح کرد و فاصله را به هم پیوند داد و پس از آنکه آتش دشمنی و کینه های بر افروخته در دل ها راه یافته بود، میان خویشاوندان یگانگی بر قرار کرد».

دو قبیله اوس و خزرج نام داشت    یک ز دیگر جان خون آشام داشت

کینه های کهنه شان از مصطفی              محو شد در نور اسلام و صفا

اولا اخوان شدند آن دشمنان                 همچو اعداد عنب در بوستان

همچو خاک مفترق در رهگذر          یک سبوشان کرد دست کوزه گر[7]

در ارزش وحدت و اتحاد همین بس که دستاورد بزرگ بعثت و هدیه بزرگ الهی به امت اسلامی توسط پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم)، برقراری اتحاد و همبستگی میان دو قبیله بزرگ اوس و خزرج بود.

تلاش امام در تحقق اتحاد

امیرالمومنین علی (علیه السلام) کسی نبود که درباره ارزش و ضرورت اتحاد و همبستگی سخن بگوید، ولی خود به دنبال آن نباشد. هیچ کس مثل علی (علیه السلام) در راه اتحاد جامعه مسلمین تلاش و فداکاری نکرده است.

بگذارید عنان این بخش را به دست استاد شهید مرتضی مطهری بدهیم که هم «علی شناس» بود، و هم «نهج البلاغه» را خوب می شناخت. او می گوید:

«طبعا هر کس می خواهد بداند آنچه امیرالمومنین علی (علیه السلام) درباره آن می اندیشید، آنچه علی (علیه السلام) نمی خواست آسیب ببیند، آنچه علی (علیه السلام) آن اندازه برایش اهمیت قائل بود که چنان رنج جانکاه را تحمل کرد، چه بود؟

از روی حدس باید گفت: آن مساله مهم، اتحاد صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن است. مسلمین، قوت و قدرت خود را که تازه داشتند به جهانیان نشان می دادند، مدیون وحدت صفوف و اتحاد کلمه خود بودند.

موفقیت های محیرالعقول خود را در سال های بعد نیز، از برکت همین اتحاد کلمه کسب کردند. علی القاعده، امیرالمومنین علی (علیه السلام) به خاطر همین مصلحت، سکوت و مدارا کرد.

اما مگر باور کردنی است که جوانی سی و سه ساله، دورنگری و اخلاص را تا آنجا رسانده باشد و تا آن حد بر نفس خویش مسلط و نسبت به اسلام وفادار باشد که به خاطر اسلام راهی را انتخاب کند که پایانش محرومیت و خرد شدن خود اوست! بلی باور کردنی است.

ابعاد شخصیت امام علی (علیه السلام) در چنین مواقعی روشن می گردد. تنها حدس نیست، علی (علیه السلام) شخصا در این موضوع بحث کرده و با کمال صراحت علت را که جز علاقه به عدم تفرقه میان مسلمین نیست، بیان کرده است …»[8].

اکنون به ذکر نمونه هایی از کلمات آن حضرت در این زمینه می پردازیم:

1.    عاشق اتحاد مسلمین

ایشان، در بخشی از نامه ای که در جواب ابوموسی اشعری نگاشته و سعید بن یحیی اموی در کتاب المغازی آن را آورده، می فرمایند: «وَ لَیْسَ رَجُلٌ ـ فَاعْلَمْ ـ أَحْرَصَ عَلَی جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ أُلْفَتِهَا مِنِّی أَبْتَغِی بِذَلِکَ حُسْنَ الثَّوَابِ وَ کَرَمَ الْمَآبِ[9]؛

این نکته را بدان که هیچ مردی از من، حریص تر بر اتحاد و همبستگی امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست. از آن ثواب نیکو می جویم و فرجام نیک می طلبم».

2.    گذشت، به خاطر اتحاد

در ذی حجه سال 23 هجری پس از قتل عمر در روز شورا و بیعت کردن مردم با عثمان، حضرت فرمودند:

«لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّی أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَیْرِی وَ وَ اللَّهِ لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِینَ وَ لَمْ یَکُنْ فِیهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَیَّ خَاصَّةً الْتِمَاساً لِأَجْرِ ذَلِکَ وَ فَضْلِهِ[10]؛ شما خود می دانید من از همه برای خلافت شایسته ترم. به خدا سوگند! [به آنچه انجام داده اید،] گردن می نهم تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو به راه باشد [و از هم نپاشد] و در آن ظلمی جز بر من نیست و پاداش این گذشت و سکوت را از خدا انتظار دارم».

3.    شکاف در اسلام

در جای دیگری از فرمایشات مبارکشان، حضرت می فرمایند: «آن گاه که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سوی خدا رفت، مسلمانان پس از وی در کار حکومت با یکدیگر درگیر شدند. سوگند به خدا! نه در فکرم می گذشت و نه در خاطر می آمد که عرب خلافت را پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از اهل بیت او بگرداند، یا مرا پس از وی از عهده دار شدن حکومت باز دارند.

تنها چیزی که نگرانم کرد، شتافتن مردم به سوی فلان شخص بود که با او بیعت کردند. من از ابتدا دستم را پس کشیدم تا آنجا که دیدم گروهی از مردم از اسلام برگشتند [و مرتد شدند] و مردم را به محو دین محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)دعوت کردند.

ترسیدم که اگر در این لحظات حساس اسلام و مسلمین را یاری نکنم، خرابی یا شکافی در اسلام ببینم یا شاهد نابودی آن باشم که مصیبت آن بر من سخت تر از رها کردن حکومت بر شماست که کالای چند روزه دنیا می باشد ».[11]

استاد شهید مطهری از ابن ابی الحدید، در شرح خطبه 119 نقل می کند[12] که حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «وَ اَیْمُ اللَّهِ لَوْ لَا مَخَافَةُ الْفُرْقَةِ بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ وَ أَنْ یَعُودَ الْکُفْرُ وَ یَبُورَ الدِّینُ لَکُنَّا عَلَی غَیْرِ مَا کُنَّا لَهُمْ عَلَیْهِ[13]؛ به خدا سوگند! اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی در دین نبود، ما با آنان به گونه دیگری رفتار می کردیم».

و همین طور از کلبی نقل می کند[14] که امیرالمومنین علی (علیه السلام) در خطبه ای دیگر چنین فرمودند: «قریش پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حق ما را به خود اختصاص داد. «فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَی ذَلِکَ أَفْضَلُ مِنْ تَفْرِیقِ کَلِمَةِ الْمُسْلِمِینَ وَ سَفْکِ دِمَائِهِمْ وَ النَّاسُ حَدِیثُو عَهْدٍ بِالْإِسْلَامِ وَ الدِّینُ یُمْخَضُ مَخْضَ الْوَطْبِ یُفْسِدُهُ أَدْنَی وَهْنٍ وَ یَعْکِسُهُ أَقَلُّ خُلْفٍ؛

پس دیدم صبر از تفرقه کلمه مسلمین و ریختن خونشان بهتر است. مردم تازه مسلمان اند و دین مانند مشکی که تکان داده می شود، کوچک ترین سستی آن را تباه می کند و کوچک ترین خلافی آن را وارونه می نماید».

آنچه بیان شد، به خوبی تلاش بی نهایت و گذشت بی پایان مولا را در راه حفظ اتحاد و همبستگی مسلمانان و جامعه اسلامی نشان می دهد.

نتیجه گیری

ضرورت اتحاد و وحدت مسلمانان، از تاکیدات مسلم قرآن و سخنان امیرالمومنین علی (علیه السلام) است. در ارزش حفظ اتحاد و همدلی دانستیم که دستاورد بزرگ بعثت و هدیه بزرگ الهی به امت اسلامی توسط پیغمبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم)، برقراری اتحاد و همبستگی میان دو قبیله بزرگ اوس و خزرج بود. همچنین، خون دلی که علی (علیه السلام) در همه سال های غصب خلافت می خورد، بهای حفظ وحدت و اتحاد مسلمانان بود.

پی نوشت ها

[1] دشتی، نهج البلاغه، خطبه 127.

[2] همان، خطبه 121.

[3] همان، خطبه 192.

[4] قمشه ای، دیوان حکیم الهی قمشه ای، ص 234.

[5] دشتی، نهج البلاغه، خطبه 96.

[6] همان، خطبه 231.

[7] مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بخش 113.

[8] شهید مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 178.

[9] دشتی، نهج البلاغه، نامه شماره 78.

[10] همان، خطبه شماره 74.

[11] همان، نامه شماره 62.

[12] شهید مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 179.

[13] دشتی، نهج البلاغه، خطبه 119.

[14] شهید مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 180.

منبع: حسینی، سید جواد؛ مبلغان؛ فروردین 1386؛ شماره 89؛ ص 18 (با تغییر)

مفهوم اتحاد و همبستگی اجتماعی در نهج البلاغه

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :