انتخاب مدیران و کارگزاران اصلح چه در بخش دولتی و چه در سازمان های خصوصی دارای اهمیت بسیار زیادی است. به منظور انتخاب اصلح، باید معیارهایی وجود داشته باشد تا مدیران و کارگزاران با آن معیارها سنجیده و سپس ارزیابی شوند. با توجه به حجیت کلام معصوم (علیه السلام)، در این مقاله سعی شده است معیارهای ارزشی مدیران جامعه اسلامی از نظر امیرالمومنین علی (علیه السلام) که از کتاب شریف نهج البلاغه استخراج شده است ارائه گردد.
البته نیک می دانیم که معیارهای به دست آمده از کتاب نهج البلاغه، در سه دسته معیارهای تخصصی، ارزشی و مکتبی دسته بندی شده است. در حالی که معیارهای تخصصی بر انجام موفقیت آمیز شغل دلالت دارند، معیارهای ارزشی مدیران به ابعاد هنجاری عملکرد مدیران می پردازد و بالاخره معیارهای مکتبی بر ضوابط خاص اسلام برای مدیریت حکایت می کند. این دسته بندی از حیث ماهوی متفاوت با گونه شناسی های رایج بوده و از این منظر، جزو داده های تحلیل الگوی اسلامی برای مدیریت به شمار می آید.
در مقاله ویژگی های شخصیتی مدیران از نگاه امام علی (علیه السلام) به برخی از ویژگی های تخصصی و شخصیتی مدیران از نگاه امام علی (علیه السلام) اشاره کردیم و آن ها را مورد بررسی قرار دادیم. در این مقاله نیز قصد داریم تا خصوصیات و معیارهای ارزشی مدیران را از نگاه حضرت، بررسی و تبیین نماییم.
خصوصیات و معیارهای ارزشی مدیران
1- سخاوت
گشاده دستی از عوامل محبوبیت انسان در جامعه است و لزوما موجب پیشرفت و موفقیت مدیر در کار می شود. بنابراین امام علی (علیه السلام) سخاوت و گشاده دستی را از معیارهای انتخاب مدیران دانسته است و فرموده اند: «ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِي … وَالسَّخَاءِ؛ آنگاه با سخاوتمندان بپیوند».[1]
2- وفاداری
وفاداری یکی از فضائل اخلاقی است که عموم افراد باید این ویژگی را در خود تقویت نمایند. به ویژه لازم است مدیران و کارگزاران و کارکنان در مقابل سازمان متعهد شوند و تمام تلاش خود را برای دستیابی به اهداف سازمان به کار گیرند.
امام علی (علیه السلام) در نامه خود به مالک اشتر فرموده اند: «سپس با فرستادن ماموران مخفی راستگو و وفادار، کارهای آنان را زیر نظر بگیر».[2]
3- تواضع و فروتنی
مدیر و مسئولی که خود را خدمتگزار مردم می داند، در رفتار خود با مردم متواضع و فروتن بود و به هیچ وجه در رفتارش با آنان برتری و سلطه گری وجود نخواهد داشت. امیرالمومنین علی (علیه السلام) در نامه ای که به یکی از والیان خود نوشته، چنین فرموده است: «در برابر رعیّت فروتن باش».[3] تواضع و فروتنی، از معیارهای ارزشی مدیران است که در نگاه اول به ظاهر آن ها گویا خواهد بود.
4- تسلط بر خشم
کسانی که دارای مقام و منصب هستند هر لحظه ممکن است که نیروی خشمشان طغیان کند و آنان را از حالت طبیعی و اعتدال خارج نماید و با کارکنان با حالت خشم و غضب برخورد کنند و پیش آمدهای ناگواری رخ دهد که هم برای فرد و هم برای سازمان و جامعه مضر باشد.
لذا امیرالمومنین علی (علیه السلام) در نامه به مالک اشتر فرموده اند: «آن کس را فرمانده لشگریان نما که از همه در علم و بردباری بالاتر باشد و از کسانی باشد که خشم او را فرا نگیرد و به زودی از جای خود بدر نرود».[4]
5- عدالت و انصاف
امیرالمومنین علی (علیه السلام) در جای جای نهج البلاغه مردم، مدیران و کارگزاران خویش را به اجرای عدالت توصیه می کند. حضرت در نامه مشهور خود خطاب به مالک اشتر فرموده اند: «انصاف برقرار کن میان خدا و مردم، و خویشتن و دودمان خاص خود و هر کس از رعیت که رغبتی به او داری و اگر چنین انصافی را برقرار نکنی، مرتکب ظلم گشته ای و کسی که به بندگان خدا ظلم بورزد خصم او خداست از طرف بندگانش و هر کسی که خدا با او خصومتی داشته باشد دلیلش را باطل سازد و او با خدا در حال محاربه است».[5]
حضرت در نامه ای به فرمانروای حلوان، اسود بن قطب نیز می نویسد: «پس باید کار مردم در حقی که دارند در نزد تو یکسان باشد که از ستم نتوان به عدالت رسید».[6]
6- گشاده رویی
گشاده رویی از عوامل جلب محبت مردم و مایه ایجاد صلح و دوستی بین افراد می باشد و مدیران باید در برخوردها گشاده روی باشند تا جو دوستی و همدلی در سازمان برقرار شود. امام علی (علیه السلام) در نامه به یکی از کارگزاران سیاسی خود می فرماید: «پر و بالت را برابر رعیت بگستران، با مردم گشاده روی و فروتن باش و در نگاه و اشاره چشم، در سلام کردن و اشاره نمودن با همگان یکسان باش تا زورمندان در ستم تو طمع نکنند و ناتوانان از عدالت تو مأیوس نگردند».[7]
7. میانه روی
میانه روی در درشتی و نرمی یکی از معیارهای ارزشی مدیران به شمار می رود به طوری که امام علی (علیه السلام) در تبیین اخلاق مدیریت و شیوه های برخورد مدیران با مردم، عالی ترین رهنمود را دارند تا مدیران بتوانند مردم را جذب کرده و رابطه صادقانه ای با مردم داشته باشند.
حضرت در نامه خود به یکی از کارگزاران فرمودند: «همانا دهقانان مرکز فرمانداریت، از خشونت و قساوت و تحقیر کردن مردم و سنگدلی تو شکایت کردند، من درباره آنها اندیشیدم، نه آنان را شایسته نزدیک شدن یافتم، زیرا که مشرکند، و نه سزاوار قساوت و سنگدلی و بدرفتاری هستند زیرا که ما با آنان هم پیمانیم، پس در رفتار با آنان، نرمی و درشتی را به هم آمیز، رفتاری توام با شدت و نرمش داشته باش، اعتدال و میانه روی را در نزدیک کردن یا دور نمودن رعایت کن».[8]
8. امانتداری
یکی از ویژگی های مدیران امانتداری است. هر کس در هر جایگاه و مرتبه مدیریتی، امانتدار مردمان است و باید اموال و حیثیت و شرافت ایشان را پاسداری کند. امام علی (علیه السلام) در این باره به مالک اشتر سفارش می کند که درباره اشخاصی که می خواهد برگزیند بدین امر توجه نماید و با بررسی سوابق و عملکرد گذشته شان ببیند آیا اهل امانتداری بوده اند یا خیر.
امیرالمومنین علی (علیه السلام) در نامه ای که به برخی کارگزاران خود نوشته، چنین فرموده اند: «کسی که امانت را خوار شمارد و دست به خیانت آلاید و خویشتن و دینش را از آن منزه نسازد، درهای خواری و رسوایی را در دنیا به روی خود گشوده است و در آخرت خوارتر و رسواتر خواهد بود. و بزرگترین خیانت، خیانت به امت است و رسواترین تقلب، تقلب نسبت به پیشوایان مسلمان است».[9]
9. رفق و مدارا
هیچ عاملی مثل رفق و مدارا نمی تواند پیوندی عمیق و اصیل میان مدیران و زیردستان ایجاد کند و همراهی آنان را تضمین نماید. مدیران جز با نرمی و ملایمت نمی توانند فاصله های میان خود و کارکنان را بردارند، در اعماق دل آنها نفوذ کرده، آنان را با خود همراه نمایند.
امیرالمومنین علی (علیه السلام) به کارگزاران خود توصیه می فرمود که در ادراه امور جامعه و تعامل با مردم، اصل رفق و مدارا و مهربانی را ملاک قرار دهند و حتی الامکان از برخورد شدید و تند بپرهیزند. ایشان در نامه ای به یکی از کارگزاران خود می فرماید:
«در آنجا که مدارا کردن بهتر است مدارا کن، اما آنجا که جز با شدت عمل کارها پیش نمی رود، شدت عمل به خرج ده و پر و بال خود را برای مردم بگستر و با چهره گشاده با آنان رو به رو شو و نرم خویی با آنان را نصب العین خود قرار ده».[10]
به کارگیری رفق و مدارا در ادراه امور مایه پیوند درست زمامداران و مردمان است و بدین وسیله درهای توفیق در تحقق برنامه ها و سیر به سوی اهداف گشوده می شود. از امیرالمومنین علی (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: «کسی که در امور خویش رفق در پیش گیرد، به آنچه از مردم می خواهد، نایل شود».[11] همچنین وارد شده که: «هرگاه زمامدار شدی باید رفق و ملایمت ورزی».[12]
10. توجه به کارکنان
از خصوصیات بارز مدیران و مسئولان این است که از مشکلات و معضلات شخصی و روحی کارکنان خود غافل نمانند. حضرت دراین باره در نامه به مالک اشتر فرموده اند: «آنگاه به حد وافی نیازمندی های آنان را تامین کن که این خود امکان می دهد که در اصلاح خویش بکوشند و از تصرف در اموالی که در اختیارشان می باشد بی نیاز گردند، حجت را بر آنان تمام می کند که عذری برای مخالفت با امر تو یا خیانت به امانت تو نداشته باشند».[13]
حضرت در جای دیگری از نامه به مالک اشتر می فرماید: «رحمت بر رعیت و محبت و لطف به آنان را به قلبت قابل دریافت ساز و هرگز درنده خون آشام بر آنان مباش که خوردن آنان را غنیمت بشماری».[14]
11. صبر و بردباری
صبر و بردباری از معیارهای ارزشی مدیران شمارده می شود. یکی از ویژگی های بارز افراد موفق، صبر و بردباری آن ها در امور و مشکلات و سختی ها می باشد؛ لذا مدیران و مسئولانی که می خواهند پیروز و موفق باشند باید به این صفت نیکو متصف شوند.
حضرت علی (علیه السلام) درباره صبر به عنوان یکی از ویژگی های مدیران فرموده اند: انسان صبور، پیروزی را از دست نمی دهد هر چند زمان آن طولانی شود.[15]
آن حضرت در خطبه ای دیگر خطاب به لشگریان چنین فرموده اند: «بر جای خود محکم بایستید و در برابر بلاها و مشکلات استقامت کنید».[16]
12. طرد سخن چین
طرد سخن چین از دیگر معیارهای ارزشی مدیران می باشد و یکی از مواردی که باعث لغزش مدیران می شود، سخن چینی و بدگویی سخن چینان می باشد و اگر مدیری به این سخن چینی ها اهمیت دهد و بدون توجه به صحت و سقم آنها، اقدام به تصمیم گیری نماید، ممکن است عواقب جبران ناپذیری داشته باشد.
حضرت علی (علیه السلام) درباره طرد سخن چین به عنوان یکی از ویژگی های مدیران می فرمایند: «در قبول سخن بدگویان شتاب مکن که سخن چین فریبنده است گرچه در جامه خیر خواهان درآید».[17]
13. طرد چاپلوس
حضرت علی (علیه السلام) در نامه به مالک اشتر می فرمایند: «بپرهیزید از خودپسندی و از شگفتی در خویش و درباره صفتی از اوصاف خود که خوشایند توست. و بپرهیز از این که دلبسته آن باشی که در ستایش تو از اندازه بگذرند همانا که بهترین فرصت شیطان در این احوال است تا نیکوکاری نیکوکاران را بر باد دهد».
همچنین آن حضرت در جای دیگری از همان نامه فرموده اند: «و باید کسانی نزد تو برگزیده تر باشند که بیش از همه در روی تو سخن تلخ بر زبان آورند و ترا در آنچه خدای بر دوستان خود نپسندد، کمتر یاری کنند. به اهل پرهیز و راستی پیوند و آنگاه آنان را چنان پرور که در ستایش تو از اندازه نگذرند و به باطل تو را در کاری بزرگ که به تو نسبت دهند و تو آن کار را نکرده باشی، دلشاد نسازند، چه زیاده روی در ستایش، در دل خود بینی پرورد و آدمی را به تکبر در آورد».[18]
14. خوش بینی نسبت به دیگران
خوش بینی نسبت به دیگران یکی دیگر از معیارهای ارزشی مدیران است. خوش بینی نسبت به مردم باعث می شود تا مدیران با مهر و سعه صدر بیشتر با مردم رفتار نمایند و سخت گیری بی مورد ننماید. امام علی(علیه السلام) در نامه به جناب مالک اشتر می فرماید: «هیچ عاملی بهتر و قوی تر از نیکی به رعیت و سبک ساختن هزینه های آنان و ترک تحمیل بر دوش آنان نیست پس باید در این باب کار کنی که خوش بینی به رعیت را بدست آوری».[19]
سپس در ادامه می فرماید: «زیرا خوش بینی رنج بسیار را از تو دور می سازد» چنانچه انسان خوش بین به دیگران باشد همیشه اعصاب و افکار او در آسایش و راحتی است به خلاف اینکه اگر نسبت به دیگران بدبین و بدگمان باشد مرتب افکار او در اطراف نکات منفی و غیر صحیح دور می زند و مرتب در حالت جنگ درونی و گرفتار مسائل روانی و ناراحتی اعصاب خواهد بود. امام علی (علیه السلام) فرموده است: «به آنان که بیشتر احسان کردی بیشتر خوش بین باش، و به آنان که بدرفتاری کردی بدگمان تر باش».[20]
15. عیب پوشی و پرهیز از عیب جویی
عیب پوشی و پرهیز از عیب جویی یکی از معیارهای ارزشی مدیران به شمار می رود به طوری که امام علی (علیه السلام) در نامه به مالک اشتر می فرمایند: «و باید که دورترین افراد رعیت از تو و دشمن ترین آنان در نزد تو، کسی باشد که بیش از دیگران عیبجوی مردم است؛ زیرا در مردم عیب هایی است و والی از هر کس دیگر به پوشیدن آنها سزاوارتر است».[21]
16. ارتباط مستقیم با کارکنان
هر گاه مدیر بخشی از وقت خود را به ملاقات و ارتباط مستقیم با کارکنان اختصاص دهد متضمن دو فایده بزرگ است:
الف) مدیر از این طریق می تواند از نیازها و مشکلات و گرفتاری های کارکنان خود آگاه شود و برای حل آنها در حد توان اقدام کند و بدین وسیله انگیزه و روحیه کارکنان را برای تلاش و کوشش بیشتر تقویت کند.
ب) علاوه بر آشنایی با مشکلات کارکنان، مدیر می تواند بدین وسیله از مشکلات سازمان نیز آگاهی یافته و با اقدام برای حل و فصل آنها، موفقیت و پیشرفت سازمان را تضمین نماید.
امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر دستور می دهند که با مردم ارتباط مستقیم داشته باشد و از نزدیک به حرف ها و نقطه نظرات آنها گوش سپارد و از فاصله گرفتن از آنها بپرهیزد: «مبادا به مدت طولانی خود را از مردم دور نگه داری».[22]
17. پرهیز از غرور و تکبر
امیرالمومنین علی (علیه السلام) در دو فراز از فرمان تاریخی خود به مالک اشتر، او را از غرور می هراساند و به وی هشدار می دهد و روش پرهیز از غرور را به او تعلیم می فرماید: «چنانچه بر اثر پست و مقام که به تو داده شده است در تو تکبر بوجود آید و در خود احساس خود بینی نمایی، فوراً بیاد بیاور عظمت ملک خداوندی را که فوق تو است و به قدرت و سلطه خداوند و ضعف خود توجه داشته باش، این توجه و نگرش است که سرکشی و تمرد را از تو می گیرد و تندی تو را فرو می نشاند و آن عقل را که از مغزت بیرون رفته بود به تو باز می گرداند».[23]
پرهیز کن از برابری با عظمت خداوند متعال و از همانند بینی خود با او در جبروت ربوبی زیرا خداوند متعال هر جباری را ذلیل و هر متکبری را پست و خوار می سازد».[24]
18. گذشت و پوزش پذیری
یکی از معیارهای ارزشی مدیران آن است که چنانچه فردی نزد او به عذر خواهی آمد، عذر او را بپذیرد و در مقام اصرار بر تخلفش بر نیاید که این روش اثری نیکو در جذب نیروها و وفاء بیشتر آنان نسبت به نظام و سازمان خواهد داشت. حضرت علی (علیه السلام) در عهدنامه مالک اشتر به او توصیه نموده اند که افرادی را برای کارهای کلیدی و مهم انتخاب کن که هنگام معذرت خواهی از وی با سینه باز و بزرگواری عذر طرف را بپذیرد. همچنین در جای دیگر از همین عهدنامه فرموده اند که با افراد باگذشت بپیوند و آنها را به عنوان کارگزار انتخاب نما.[25]
19. وفای به عهد
یکی از عوامل تضعیف کننده ارتباط و پیوند بین کارکنان و مدیر تأمین نشدن وعده هایی است که مدیر می دهد. همچنین در روابط با سایر نهادها و سازمان ها وفای به عهد اصلی خدشه ناپذیر می باشد و باعث جلب اعتماد می گردد. حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه فرموده اند: «ای مردم، وفا همراه راستی است، که سپری محکمتر و نگهدارنده تر از آن سراغ ندارم، آن کس که از بازگشت خود به قیامت آگاه باشد خیانت و نیرنگ ندارد».[26]
20. جاذبه و دافعه
مدیر یا رهبر باید بتواند افراد زیادی را جذب کند و در هنگام لزوم افرادی را از گرد خود و از سازمان طرد نماید. آنچه مسلم است، قوه جاذبه مدیر باید از نیروی دافعه او بیشتر باشد. کسانی که به دلایل مختلف مثل سردی و تندی رفتار، عدم سازش و ناتوانی مهار احساسات خود، باعث دلسردی و پراکندگی انسان ها می شوند، مدیران و رهبران خوبی نیستند در حالی که جذب افراد باید با سهولت بیشتر انجام گیرد و نباید افراد را به سادگی از دست داد.
از سوی دیگر مدیر باید دافعه داشته باشد زیرا که مظاهر شرک و نفاق و فسق و گناه را باید از اطراف خود و محیط کار و کلاً از جامعه طرد نماید. طبیعی است که سازشکاری با همه گروه ها موجب می شود که رابطه دوستان واقعی با انسان ضعیف شود و دشمنان دوست نما هم جهت سودجویی و دست یابی به مقاصد پلید خود، انسان را همراهی نمایند و هنگامی که احساس کنند دیگر به آنها فایده ای نمی رسد یا در معرض خطر قرار گرفته اند بلافاصله انسان را رها می کنند و به سراغ دیگری می روند.
امیرالمومنین (علیه السلام) در نامه به مالک اشتر می نویسد: «باید دورترین و مبغوض ترین آنها نزد تو کسانی باشند که زشتی های مردم را جستجو می کنند». در این سخن حضرت یک معیار برای رفع و حذف نیروها بیان می کنند و بر لزوم دافعه داشتن مدیر تأکید می نمایند.[27]
21. صداقت
صداقت در مدیر از بهترین عوامل موفقیت در کار و حافظ آبرو و برآورنده وجاهت اجتماعی است. چنانچه مدیر در محیط کار و صحنه های اجتماعی از صداقت لازم برخوردار باشد موفقیت او حتمی است و در غیر اینصورت حتی اگر فرضاً در ابتدای کار و با اغفال دیگران رسوا نگردد، اما سرانجام روزی با دریده شدن پرده ها، دروغگویی او آشکار می گردد. امام علی (علیه السلام) در نامه به مالک اشتر به او می فرماید که با اهل صدق بپیوندد و مسئولیت های کلیدی را به آنان بدهد.[28]
22. اعتماد به نفس
اعتماد به نفس با غرور تفاوت بسیاری دارد. افراد مغرور، خیلی کم به حرف دیگران گوش می دهند؛ زیرا غرور باعث جدایی است. امام علی (علیه السلام) گرچه در نهج البلاغه و دیگر کلمات ارزشمند خود، خودپسندی و غرور را مورد نکوهش قرار می دهد و می فرماید پرهیز از غرور زدگی و خودپسندی یکی از ملاک های ارزشی در روابط اجتماعی است، اما افتخار کردن به خویشاوندان خوب و ارزش های اخلاقی خویش را که در جهت مثبت به کار گرفته شود مورد تأیید قرار داده اند. حضرت در نامه 28 در پاسخ به ادعاهای دشمن به برخی از افتخارات خویش اشاره می کند و آنها را با افتخار یادآوری می نمایند.[29]
23. مشورت کردن
مشورت در اداره امور و پرهیز از خود رایی از موکدترین کارها در راه و رسم مدیریتی امیرمومنان است. آن حضرت همچون رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با وجود برخورداری از مقام عصمت و طهارت و با آنکه از نظر علم و دانش، عقل و خردمندی و تدبیر و سیاستمداری در مرتبه ای قرار داشت که او را از آراء و نظرات دیگران بی نیاز می ساخت اما پیوسته مشورت می کرد و به کارگزاران خود می آموخت که چنین کنند.
امیرالمومنین علی (علیه السلام) در نامه ای که به سران سپاه خود نوشته است، فرموده است: «آگاه باشید حق شما بر من اینست که جز اسرار جنگی، هیچ سرّی را از شما پنهان نسازم و در اموری که پیش می آید، جز حکم الهی، بدون مشورت شما کاری انجام ندهم».[30]
امیرمومنان (علیه السلام) هیچ حامی و پشتیبانی را در اداره امور چون مشورت نمی دانست و در این باره فرموده است: «هیچ پشتیبان استوارتر از مشورت کردن نیست» و «هیچ خردمندی از مشورت بی نیاز نمی شود».[31]
24. احتیاط و دقت در قضاوت
زمامدار باید تا وقتی مطلب کاملاً برای او روشن نشده است، قضاوت و پیشداوری نکند و در مواردی که امر بر او مشتبه می باشد باید احتیاط نماید و حکم صادر ننماید. حضرت علی (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر چنین فرموده است: «سپس کسی را برای قضاوت بین مردم برگزین که از همه در شبهات با احتیاط تر عمل نماید». همچنین در همان نامه، آن حضرت فرموده اند: «و از آنچه که در نظرت روشن نیست، کناره گیر».[32]
نتیجه گیری
معیارهای ارزشی مدیران همواره به دلیل اهمیت بالای آن ها در کلام معصومین و به ویژه امام علی (علیه السلام) جلوه گر بوده اند. این معیارها به ما کمک می کنند تا مدیران اصلح را بر بخش های مختلف حکومت اسلامی مسلط ساخته و زمام امور را به دست آن ها بسپاریم تا سعادت جامعه در پرتو اعمال آن ها رقم بخورد. در نامه 53 نهج البلاغه که منشور حکومتی حضرت خطاب به مالک اشتر می باشد، معیارهای ارزشی مدیران به همراه معیارهای تخصصی و مکتبی در کلام حضرت ارائه شده است. معیارهایی مانند: گشاده رویی، سخاوت، تواضع، میانه روی، صداقت، عدالت و اعتماد به نفس برای مدیران و کارگزاران در کلام امام علی (علیه السلام) به چشم می خورد.
پی نوشت ها
[1] قوچانی، فرمان حکومتی پیرامون مدیریت، ص 139.
[2] خدمتی، مدیریت علوی، صص 133-134؛ سید رضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[3] دلشاد تهرانی، دولت آفتاب، ص 134.
[4] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[5] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[6] احمدخانی، الگوسازی رفتار مدیران با توجه به نامه های حضرت امیر (علیه السلام) در نهج البلاغه، صص 101-109.
[7] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 46.
[8] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 19.
[9] دلشاد تهرانی، دولت آفتاب، ص 279.
[10] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 46.
[11] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 26.
[12] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 53؛ دلشاد تهرانی، دولت آفتاب، صص 202-204.
[13] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[14] احمدخانی، الگوسازی رفتار مدیران با توجه به نامه های حضرت امیر (علیه السلام) در نهج البلاغه، صص 148-158.
[15] سید رضی، نهج البلاغه، حکمت 153.
[16] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 190.
[17] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[18] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[19] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[20] قوچانی، فرمان حکومتی پیرامون مدیریت، صص 200-201.
[21] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[22] خدمتی، مدیریت علوی، صص 38-39.
[23] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[24] قوچانی، فرمان حکومتی پیرامون مدیریت، صص 160-161.
[25] قوچانی، فرمان حکومتی پیرامون مدیریت، صص 137-138.
[26] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 41.
[27] احمدخانی، الگوسازی رفتار مدیران با توجه به نامه های حضرت امیر (علیه السلام) در نهج البلاغه، صص134-138.
[28] قوچانی، فرمان حکومتی پیرامون مدیریت، ص 134.
[29] خسروی، ملاک های انتخاب و انتصاب نیروی انسانی در مدیریت اسلامی با تأکید بر نهج البلاغه، صص 133-136.
[30] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 40.
[31] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[32] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 53.
منابع پایانی
- احمد خانی، مسعود، الگوسازی رفتار مدیران با توجه به نامه های حضرت امیر (علیه السلام) در نهج البلاغه، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته معارف اسلامی و مدیریت، تهران: دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، 1379.
- خدمتی، ابوطالب و دیگران، مدیریت علوی، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1381.
- خسروی، محمود، ملاکهای انتخاب و انتصاب نیروی انسانی در مدیریت اسلامی با تأکید بر نهج البلاغه، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته معارف اسلامی و مدیریت، تهران: دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، 1378.
- دلشاد تهرانی، مصطفی، دولت آفتاب، اندیشه سیاسی و سیره حکومتی علی (علیه السلام)، تهران: خانه اندیشه جوان، 1377.
- الموسوی (الشریف الرضی)، ابوالحسن محمدبن الحسین، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، چاپ چهاردهم، قم، انتشارات الهادی 1380.
- قوچانی، محمود، فرمان حکومتی پیرامون مدیریت، شرح عهدنامه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه السلام) به مالک اشتر، تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1374.
منبع مقاله | با اقتباس از:
آقاجانی، آرش، تبیین ویژگی های مدیران از دیدگاه حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه، مجله اندیشه صادق، پاییز 1385، شماره 24.