فقر یکی از چالش های اساسی جامعه اسلامی است که تأثیرات عمیق و گسترده ای بر ابعاد مختلف زندگی افراد دارد. مقابله با این پدیده، نیازمند تلاش های همه جانبه و همبستگی اجتماعی است، در این راستا، همیاری اجتماعی، نقش کلیدی در ایجاد بستری برای کاهش فقر ایفا می کند.
همچنین، مشارکت ثروتمندان و حمایت های دولتی از طریق ایجاد اشتغال و توسعه صندوق های سرمایه گذاری، می تواند به عنوان اهرم های مؤثر در کاهش فقر عمل کند. به این ترتیب، با هماهنگی و هم افزایی این تلاش ها می توان به هدف نهایی یعنی ریشه کنی فقر نزدیک شد.
مسئولیت جامعه اسلامی
اسلام به فقر به عنوان یک حالت استثنایی نگاه می کند که باید برای محدود کردن آن شتاب کرد و سپس آن را ریشه کن نمود؛ جامعه نیز بخشی از این مسئولیت را بنا به دلایلی که خواهیم گفت بر عهده دارد:
1- فقر همانند میکروب مسری است اگر به سرعت درمان نشود همه جامعه اسلامی آسیب می بیند.
2- هر فرد از افراد جامعه سهمی در ثروت های عمومی دارد پس مسئولیت جامعه اسلامی این است که باید سهم هر فرد را از این ثروت به محض اینکه کسی احساس تنگنای مالی کرد به وی باز گرداند.
3- انسان حق دارد که زندگی کریمانه ای داشته باشد و این حق ثابت هر فرد بر جامعه اسلامی است پس وقتی شخص فقیر می شود از مسئولیت جامعه اسلامی و دولت است که برای از بین بردن فقرش اقدام کند. راه هایی که جامعه اسلامی می تواند از طریق آن فقر را ریشه کن کند عبارت است از: همیاری اجتماعی، ایجاد روحیه تعاون و همکاری، نظارت بر کار دولت.
1. همیاری اجتماعی
این اندیشه که اسلام در آن پیشگام است بیانگر جوانب انسانی و اخلاقی بی حد و حصر نظام اسلامی است بر خلاف نظام های سرمایه داری که انسان زیر پا له می شود و جایی برای فقیر و بینوا وجود ندارد. مبنای همیاری اجتماعی در اسلام بر اساس حقوقی است که فرد بر گردن جامعه اسلامی دارد.
پس جامعه اسلامی باید فرد را در برابر دشمن داخلی و خارجی حمایت کند، فقر، بیماری و جهل از بیماری های درونی و داخلی است که انسان را از پای در می آورد و او را به بوته فراموشی می سپارد. امام علی (ع) همیاری اجتماعی را در بسیاری از خطبه ها یادآوری کردند خود حضرت در عمل نیز به این مهم پرداختند و تا توانستند پدیده فقر را که ناشی از سوء مدیریت دوران خلیفه دوم بود از بین ببرند. حضرت در یکی از سخنان بدیع خود که از نظر ادبی نیز در اوج است می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ، فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ، وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ»[1] خداوند سبحان روزی فقرا را در اموال توانگران مقرر داشته پس هیچ فقیری گرسنه نماند مگر آنگه توانگری حق او را باز داشته است و خدای تعالی توانگران را بدین سبب باز خواست کند.
در اینجا امام (ع) اصل همیاری اجتماعی را امری واجب به شمار می آورد که نمی توان از آن شانه خالی کرد و این اصل همیاری اجتماعی غیر از زکات و خمس است زیرا مسئولیتی که اسلام معین کرده است رساندن فقیر به حد خودکفایی است. به همین جهت ممکن است که اموال بدست آمده از زکات نتواند فقیر را به این سطح اقتصادی برساند.
پس باید اموال دیگری غیر از زکات و خمس باشد تا بتوان برای پر کردن خلأهای اقتصادی در جامعه اسلامی از آنها بهره برد ممکن است که اموال بدست آمده از راه خمس و زکات نیز جزئی از آن باشد، شیوه این همیاری آن است که تعداد فقیران یک شهر شمارش شود سپس آنان بر تعداد ثروتمندان آن شهر تقسیم گردند و هر ثروتمندی تعدادی از فقرا را متناسب با وضع اقتصادی خود تحت تکفل خود قرار دهد و مقداری نقدینگی در اختیار آنان بگذارد تا برای تأمین معاش خود استفاده کنند.
امام علی (ع) از توانگرانی که مسئولیت کمک رسانی به فقیران و یاری نیازمندان را به دوش می کشند به نیکی یاد می کند و می فرماید:
«أنعم الناس عيشا من عاش في عيشه غيره»[2] بخشنده ترین مردمان کسی است که دیگران از نعمت او بهره مند شوند. زندگی برای انسان چه لذت بخش است وقتی که از یتیمان، زنان بیوه و پیران دستگیری می کند.
و از نعمت های الهی بر بعضی از بندگان آن است که خداوند نیازهای مردم را بدست آنان بر آورده می سازد و این کار در نامه اعمالشان ذخیره می گردد و نه تنها ضرر نمی کنند بلکه چند برابر آنچه می بخشند به آنان باز می گردد زیرا در صورت وجود نقدینگی در دست فقرا حرکت اقتصادی بازار شتاب می گیرد و در نتیجه موجب افزایش ثروت می گردد بدین ترتیب حلقه های اقتصادی در نظام اسلامی مبتنی بر حس انسان دوستی و برادری صادقانه در گردش است.
2. ایجاد روحیه تعاون و همکاری
«تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰ»[3] باید با یکدیگر در نیکوکاری و تقوا کمک کنید.
اسلام جامعه را بر اساس روحیه تعاون و همکاری پایه گذاری کرده است هر عضوی از جامعه با دیگری در ارتباط است و در زندگی به همنوع خود کمک و یاری می رساند و همگی با یکدیگر برادرند یا در دین و یا در انسان بودن وقتی که جامعه اسلامی با روحیه برادری حرکت می کند، حرکت جامعه رو به تکامل است و هر عضوی از آن مکمل عضوی دیگر و اسلام بسیاری از احکام اقتصادی خود را بر اساس ارزش هایی مبتنی بر تعاون بر پا کرده که اگر آن ارزش ها نبود قوانین اقتصادی در اجرا و عمل با مشکل روبرو می شد.
از جمله آنها می توان به مساقات، مزارعه، مضاربه و شرکت اشاره کرد که مبتنی بر همکاری و مشارکت دو جانبه است. مشارکت، سرمایه و کار و سود و زیان حاصل از آن نیز متوجه هر دو طرف خواهد بود. و در سایه این روحیه اجتماعی اسلام ربا را طرد می کند به خاطر آنکه شیوه ای در جهت بهره کشی جامعه است نه برای تعاون.
اسلام نیز بر اساس اصل تعاون و با استفاده از ارزش هایی که از راه ایجاد روحیه همکاری، اخوت، بخشش و ایثار در جامعه فراهم کرده است مسئولیت های سنگینی را برای به حرکت در آوردن چرخ های اقتصادی بر عهده جامعه اسلامی می گذارد از این رو شایسته بود که امام علی (ع) این روحیه را که در دوران تسلط فردی تقریبا از بین رفته بود احیا کند. امام (ع) دیدگاه تعاون اقتصادی را با نیازهای متقابل مردم توجیه می کند.
زیرا انسان ها به یکدیگر نیازمندند و انسانی از انسان دیگر بی نیاز نیست امام (ع) می فرماید: «لا تدع الله أن يغنيك عن الناس فإن حاجات الناس بعضهم إلى بعض متصلة كاتصال الأعضاء فمتى يستغني المرء عن يده أو رجله و لكن ادع الله أن يغنيك عن شرارهم» [4] از خداوند مخواه که تو را از مردم بی نیاز کند زیرا که انسان ها همچون اعضای بدن به یکدیگر وابسته اند چه وقت انسان از دستش یا پایش بی نیاز می شود؟ ولی از خداوند بخواه که تو را نیازمند مردمان شرور نسازد.
پس همه به یکدیگر نیازمندند و نمی توان از آن جدا شد، لذا هر چه خواسته های انسان متنوع باشد نیازش به افراد جامعه نیز بیشتر خواهد بود. امام (ع) نمی خواهد که انسان به تنهایی زندگی کند و حتی نمی توان به این موضوع فکر کرد و این خیالی بیش نیست زیرا چنین انسانی که بتواند به تنهایی و بی نیاز از دیگران زندگی کند وجود خارجی ندارد.
در چهارچوب چنین مشارکتی امام (ع) مردم و به ویژه نیازمندان را فرا می خواند تا در زمینه های مختلف با ثروتمندان همکاری کنند. «شَارِکُوا الَّذی قَدْ أَقْبَلَ عَلَیْهِ الرِّزْقُ، فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَی وَ أَجْدَرُ بإِقْبَالِ الْحَظِّ عَلَیْهِ»[5] با کسی که روزی به او روی آورده شریک شوید که برای بی نیاز شدن مؤثرتر و جهت روی آوردن بهره مندی مناسب تر است.
چنین مشارکتی برای هر دو طرف سودمند است فقیران و نیازمندان کار و تلاش می کنند اغنیا و توانگران سرمایه و کالا در اختیار قرار می دهند. چون توانگر در پی کسی است که برای بهره برداری از سرمایه اش کار کند و فقیر می خواهد سرمایه ای داشته باشد تا با آن طرح اقتصادی را به جریان بیاندازد و جامعه اسلامی با الهام از چنین اندیشه ای صندوق ها و یا بانک هایی را برای سرمایه گذاری تأسیس می کند.
در عین حال موسسه هایی هستند که اجرای طرح های متنوع اقتصادی را در زمینه های کشاورزی، صنعت و تجارت به عهده می گیرند تا این سرمایه را با آن تلاش های خیرخواهانه همراه سازند و بدین ترتیب می توان طرح هایی را با همکاری و تعاون و بر اساس یک سیستم تعاونی که بر مبنای اخوت و برادری اسلامی است به اجرا در آورد.
3. نظارت بر کار دولت
جامعه در برابر کارهای دولت بر اساس اصل امر به معروف و نهی از منکر مسئول است و بر یکایک افراد جامعه است که هشیار باشند تا غافلگیر نشوند و بیشتر گرفتاری ها و مشکلاتی که گریبان گیر جوامع مختلف می شود از افرادی سرچشمه می گیرد که مدیریت امور کشور را به عهده دارند و به ویژه مدیریت مالی یا قسمت هایی که به نحوی با امور مالی در ارتباط است.
زیرا انسان همیشه در معرض اشتباه قرار دارد و نیازمند راهنمایی و ارشاد دیگران است این مسئولیت جامعه اسلامی است که با تشکیل هیئت های امر به معروف و نهی از منکر یا از طریق شوراهایی که وظیفه شان نظارت بر اموال دولتی است بر کار مدیران و نحوه عملکرد آنها نظارت داشته باشد.
حاکمی چون امیرالمؤمنین (ع) روزی که حکومت را در دست می گیرد به مردم اعلام می کند: «يا أهل الكوفة إن خرجت من عندكم بغير رحلي وراحلتي وغلامي فأنا خائن»[6] ای کوفیان اگر از نزد شما به غیر از خانه، مرکب و غلامی که اکنون در اختیار دارم بیرون شدم بدانید که خائنم. چنین حاکمی شایسته حکومت است زیرا بیمی از برخورد صریح مردم ندارد، حتی اگر بخواهند از او به خاطر هر چیز کوچک و بزرگ حساب بکشند و به حق چنین حاکمی امین مال و ناموس مردم و شایسته حکومت است.
امام (ع) خود را چنین معرفی می کند که دست به خیانت نمی زند با اینکه می داند که مردم از این امر با خبرند ولی می خواهد سنتی را پی ریزی کند حاکمان و مردمان پس از او از آن تبعیت کنند و حاکم راستین اسلامی هیچ گاه از این سوال بر نمی آشوبد که از او بپرسند این اموال را از کجا آورده ای؟
و ملت آگاه و هشیار نیز مانعی نمی بیند که بر کار حاکم نظارت داشته باشد و از او به خاطر هر کار کوچک و بزرگ حساب بکشد. بنابراین اگر بخواهیم قانون از کجا آورده ای؟ را پیاده کنیم چه بسیار سرمایه ها که در شرف سرازیر شدن به جیب سود جویانی است که خود را امین مردم جا زده اند، به ملت باز خواهد گشت.
مبنای دولت همان اصولی است که بر اساس آن جامعه مسئولیت فرد را می پذیرد بلکه باید گفت که مسئولیت دولت بیشتر و مهمتر است زیرا وظیفه دولت حمایت از افراد جامعه است و اگر دولت نتواند این حمایت را فراهم کند فلسفه وجودی او زیر سوال می رود و اگر بخشی از مسئولیت اقتصادی بر عهده جامعه است؛ دولت نیز با توجه به اختیارات و امکاناتی که دارد باید سهم بیشتری را در پذیرش مسئولیت اقتصادی داشته باشد.
نقش تأمین اجتماعی در جامعه اسلامی
اسلام دولت را وادار می کند که جامعه اسلامی را در مقابل فقر و تنگدستی حمایت کند و دولت ضامن معیشت افراد جامعه است و معمولا این وظیفه را در دو مرحله انجام می دهد: مرحله اول: دولت وسایل و امکانات کار را برای فرد فراهم می آورد و فرصت مشارکت درست را در فعالیت ثمربخش اقتصادی برای فرد ایجاد می کند تا با تکیه بر کار و تلاش امرار معاش کند.
حال اگر فرد نتواند کار کند و نیازهای زندگی اش را فراهم آورد و یا دولت در موقعیتی استثنایی قرار داشته باشد و نتواند فرصت کار در اختیار فرد قرار دهد؛ نوبت به مرحله دوم می رسد که دولت اصل تأمین اجتماعی را از طریق تهیه مال کافی برای رفع نیازهای فرد به اجرا در می آورد و تا حد خاصی امکانات زندگی را برای او فراهم می کند.
پس از آنکه جامعه مسئولیتش را انجام داد دولت خلأهای موجود در زندگی فرد را پر می کند و در حقیقت وظیفه دولت تکمیل کار جامعه اسلامی در این چهارچوب است. امام علی (ع) طلایه دار اندیشه تأمین اجتماعی است تا آنجا که شامل غیر مسلمان نیز می شود ما کتابی در زمینه اقتصاد اسلامی نمی یابیم که سخن امام (ع) را در خصوص پیرمرد نصرانی تحسین و تمجید نکرده باشد.
حضرت روایت شده است که پیرمرد نصرانی را دید که از مردم گدایی می کرد، «فقال أمير المؤمنين (ع): ما هذا؟ قالوا: يا أمير المؤمنين نصراني، فقال أميرالمؤمنين (ع) استعملتموه حتّى إذا كبر وعجز منعتموه، أنفقوا عليه من بيت المال»[7] امام فرمود: این چیست؟ به او گفتند: یا امیرالمؤمنین او نصرانی است امام فرمود: از او کار کشیدید تا اینکه پیر و از کار افتاده شد او را از بیت المال محروم کردید! از بیت المال به او انفاق کنید.
محکمترین گفتار امام درباره تأمین اجتماعی گفتاری است که امام (ع) در نامه اش به مالک اشتر هنگامی که او را به ولایت مصر منصوب کرد نوشت و به او فرمود:
«ثُمَّ اللّه اللّه في الطَّبَقَةِ السُّفلى مِنَ الّذينَ لا حِيلَةَ لَهُم، مِن المَساكينِ والمُحتاجِينَ وأهلِ البُؤْسى والزَّمنى، فإنَّ في هذهِ الطَّبَقَةِ قانِعاً ومُعتَرّاً، واحفَظْ للّه ما استَحفَظَكَ مِن حَقِّهِ فيِهم، واجعَلْ لَهُم قِسْما مِن بَيتِ مالِكَ …
وتَفَقَّدْ اُمورَ مَن لايَصِلُ إلَيكَ مِنهُم مِمَّن تَقتَحِمُهُ العُيونُ، وتَحقِرُهُ الرِّجالُ، ففَرِّغْ لاُولئكَ ثِقَتَكَ مِن أهلِ الخَشيَةِ والتَّواضُعِ، فلْيَرفَعْ إلَيكَ اُمورَهُم، ثُمّ اعمَلْ فيهِم بالإعذارِ إلَى اللّه ِ يَومَ تَلقاهُ؛ فإنَّ هؤلاءِ مِن بَينِ الرَّعِيَّةِ أحوَجُ إلَى الإنصافِ مِن غَيرِهِم، وكلٌّ فأعذِرْ إلَى اللّه ِ في تَأدِيَةِ حَقِّهِ إلَيهِ»[8]
ديگر آنكه درباره طبقه پايين، از كسانى كه راه چاره اى ندارند و نيازمندان و بينوايان و رنجوران، خدا را در نظر گير؛ زيرا در ميان اين طبقه تهيدستانى وجود دارند كه دست نياز سوى اين و آن دراز مى كنند و عدّه اى هم روى گدايى ندارند.
بنابراين، حقّ آنان را كه خداوند اداى آن را از تو خواسته است ادا كن و از بيت المال براى آنان هم سهمى در نظر گير… و به كار كسانى از آنان كه به تو دسترسى ندارند و چشم های آنان را خرد و بزرگان آنها را حقير مى شمارند، رسيدگى كن و براى اين كار از افراد خدا ترس و فروتن مورد اعتماد خود، كسانى را مأمور رسيدگى به امور ايشان كن تا احوال آنها را به تو گزارش دهند و آنگاه درباره آنان آن گونه عمل كن كه روزى كه خدا را ديدار مى كنى عذرت را بپذيرد؛
زيرا اين گروه از مردم به دادگرى نيازمندتر از ديگران هستند. پس در اداى حقّ هر يك از اينان، در پيشگاه خدا عذر و حجّتى داشته باش. سپس می فرماید: «و تعهد اهل الیتم و ذوی الرقة فی السن ممن لا حیلة له و لا ینصب للمسالة نفسه و ذلک علی الولاة ثقیل، – و الحق کله ثقیل»[9]
تیمار دار یتیمان باش و غمخوار پیران از کار افتاده که بیچاره اند و دست سئوال پیش کس دراز نکنند و این کار بر والیان دشوار و گران است و هر گونه حقی دشوار و گران آید. و در ادامه می فرماید:
«وَاجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْکَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَکَ، وَتَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً، فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَکَ، وَتُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَکَ وَأَعْوَانَکَ مِنْ أَحْرَاسِکَ وَشُرَطِکَ، حَتَّى يُکَلِّمَکَ مُتَکَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِع، فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ (ص) يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِن:
«لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِع». ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِيَّ، وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضِّيقَ وَالانَفَ يَبْسُطِ اللهُ عَلَيْکَ بِذَلِکَ أَکْنَافَ رَحْمَتِهِ، وَيُوجِبْ لَکَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ. وَأَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً، وَامْنَعْ فِي إِجْمَال وَإِعْذَار»[10]
برای کسانی که به تو نیاز دارند زمانی معین کن که در آن فارغ از هر کاری به آنان بپردازی برای دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین مجلسی که همگان در آن حاضر توانند شد و برای خدایی که آفریدگار توست در برابر شان فروتنی نمایی و بفرمای تا سپاهیان و یاران و نگهبانان و پاسبانان به یک سو شوند تا سخنگویشان بی هراس و بی لکنت زبان سخن خویش بگوید.
من از رسول الله (ص) بارها شنیدم که می گفت: پاک و آراسته نیست امتی که در آن امت زیر دست نتواند بدون لکنت زبان حق خود را از قوی دست بستاند و تنگ حوصلگی و خودپسندی را از خود دور سازد تا خداوند درهای رحمتش را به روی تو بگشاید اگر چیزی می بخشی چنان بخش که گویی تو را گوارا افتاده است و اگر منع می کنی باید که منع تو با مهربانی و پوزش خواهی همراه بود.
حاکم تنها در برابر فقرا مسئولیت ندارد بلکه او چون پدری مهربان است؛ با تأنی و حوصله نیازها و خواسته هایشان را می شنود و اگر وجود بعضی از سپاهیان موجب ترس نیازمندان شود در آن صورت حضورشان ضرورتی ندارد تا شخص نیازمند بتواند با آزادی کامل خواسته هایش را بیان کند و مشکلاتش را با حاکم در میان بگذارد.
این گفتار امام شامل نکات مهمی است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- دولت موظف است که زمینه زندگی شرافتمندانه را برای همه کسانی که در سایه قلمرو حکومتش زندگی می کنند تأمین کند.
2- دولت باید صندوقی برای تأمین اجتماعی تأسیس کند و از بیت المال یا از درآمدهای انفال به نسبت شرایط و مقتضیات تغذیه شود.
3- کمک های مالی به طور مساوی بین افراد نزدیک و دور تقسیم گردد.
4- گروهی از نیازمندان در جامعه اسلامی هستند که فقر و نیازشان برای مردم آشکار نیست، حاکم وظیفه دارد اشخاصی را مأمور کند تا به جستجوی محل سکونتش بپردازد که بتواند به آنان کمک کند.
5- حاکم باید زمان معینی را برای شنیدن نیازهای مردم اختصاص دهد و فضای مناسب را برای نیازمندانی که نمی توانند نیازهایشان را به صراحت بیان کنند آماده سازد.
6- حاکم باید درشت گویی نیازمندان را تحمل کند و شرایط روحی آنان را درک کند.
7- اگر حاکم، شخص را نیازمند واقعی نیافت باید به شیوه ای مودبانه و به طوری که موجب خشم او نگردد عذرش را بخواهد.
این گفتار و دیگر گفتارهای حضرت در واقع جنبه های انسان دوستی نظام اقتصادی اسلام را می رساند و نشانه کمال و ترقی این نظام است زیرا قانون تأمین اجتماعی که امام (ع) در این گفتار بیان کرده است قانونی است که هیچ قانون دیگری در جهان به پایش نمی رسد.
نتیجه گیری
برای مقابله مؤثر با فقر، لازم است تمام ارکان جامعه اسلامی، از دولت تا افراد ثروتمند و مردم عادی، نقش خود را به طور فعال ایفا کنند. همیاری اجتماعی می تواند حس همبستگی و حمایت متقابل را تقویت کند، در حالی که دولت با سیاست های مناسب و ایجاد اشتغال پایدار می تواند زیرساخت های لازم را فراهم سازد.
مشارکت ثروتمندان نیز با تأمین منابع مالی و سرمایه گذاری های هدفمند در جامعه اسلامی، به کاهش فقر کمک شایانی می کند. در نهایت، با یکپارچگی و هماهنگی این تلاش ها، می توان به سمت جامعه ای عادلانه تر و بدون فقر که مد نظر امیر المؤمنین (ع) بود حرکت کرد.
پی نوشت ها
[1]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 328 .
[2]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص300، ح432.
[3]. مائده، 2.
[4]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص322، ح695.
[5]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 230.
[6]. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 15، ص109.
[7]. حرعاملی، وسائل الشیعة، ج15، ص66، ح19996.
[8]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[9]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.
[10]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 53.
منابع
- قرآن کریم
- ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي، 1363.
- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، تهران، اسلامیه، 1372.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، قم، دارالهجرة، ۱۴۱۴ق.
منبع مقاله با اقتباس از:
حائری، محسن، اندیشه های اقتصادی در نهج البلاغه، تهران، بنياد نهج البلاغه، 1386.