امام علی (ع) به عنوان نماد عدالت و انسانیت در اسلام، همواره به توجه به فقرا و نیازمندان سفارش می کردند. ایشان با بیان اصولی اخلاقی و اجتماعی، مردم را به همدلی و کمک به همنوعان فرا می خواندند. امام علی (ع) می فرمایند که ثروتمندان مسئولیت اجتماعی دارند و باید از دارایی های خود در جهت کمک به محرومان استفاده کنند. در عین حال، به فقرا نیز توصیه می کردند که صبر و تقوا پیشه کنند و از خداوند یاری بخواهند. این تعالیم، اساس اخلاق اسلامی را شکل داده و الگوی رفتاری مسلمانان در طول تاریخ بوده است.
اول: سفارش به فقرا و نیازمندان
بدون تردید راه مبارزه با این پدیده از بین بردن علل و انگیزه های آن است و با الهام از فرموده های امام (ع) می توان عواملی را بیان کرد که برای محو و نابودی فقر موثر است.
1- قناعت
یعنی به بیش از مقدار نیازش طمع نورزد، پس اگر مقداری غذا نیازش را بر طرف می کند و می تواند آن را به دست آورد به همان بسنده کند و طمع ورزیدن به بیش از مقدار نیاز خود نوعی فقر است امام علی (ع) می فرماید: «مجاوزتک ما یکفیک فقر لا منتهی له»[1] از اندازه و مقدار نیاز گذشتن، فقری بی پایان است.
طمع ورزیدن به بیش از مقدار نیاز در انسان احساس نیاز ایجاد می کند و از آنجا که نمی تواند به این احساس پاسخ مثبت دهد در شمار فقیران قرار می گیرد در حالی که اگر انسان به میزان نیاز های ضروریش اکتفا کند، این امر او را از آنچه در دست دیگران است بی نیاز می سازد و این همان قناعت است که امیرالمؤمنین (ع) درباره آن می فرماید: «الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ»[2] قناعت ثروتی است پایان ناپذیر.
«كَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْكاً»[3] قناعت گونه ای پادشاهی است و سئل (ع) عن قول الله عزوجل: «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً»[4] «فَقَالَ: هِيَ الْقَنَاعَةُ»[5]
هنگامی که از امام (ع) درباره این سخن خدای عزوجل پرسیدند: زندگی خوش و پاکیزه ای به او خواهیم داد فرمود: این زندگی خوش و پاکیزه قناعت است.
2- صبر و تحمل
فقیر و تنگدست صبور و بردبار عنصر مثبتی در جامعه به شمار می آید، زیرا وی با صبر و تحمل خود می تواند جهت زندگی اش را از فقر به غنی تغییر دهد و هنگامی که صبور باشد بر اراده خود مسلط است و قادر خواهد بود از فرصت ها استفاده کند و وضعیت زندگیش را بهبود بخشد و زندگی همه اش فرصت است امام علی (ع) می فرماید: «احتمال الفقر أحسن من احتمال الذل»[6] بار فقر کشیدن بهتر از تن به خواری دادن است.
3- استقامت و پایداری
بسیار اتفاق می افتد که فقر و تنگدستی انسان را از مسیر اصلی بیرون می برد، چون تحمل فشار های زندگی را ندارد منحرف می شود و فقر او را تا مرز کفر پیش می برد و از اینجاست که امام (ع) به فقرا و نیازمندان سفارش می کند؛ «لا یکن فقرک کفرا»[7] فقر و نیازمندی تو تو را به کفر نکشاند.
4- عفت و پاکدامنی
یعنی اینکه انسان آبرویش را با خواهش از مردم نریزد و گرنه به آن خو می گیرد و اینکار او را از حرکت به سوی بهتر شدن باز می دارد امیرالمؤمنین می فرماید:
«العفاف زینة الفقر»[8] پاکدامنی زیور بینوایی است و نیز در توصیف پارسایان می فرماید: «وَ حَاجَاتُهُمْ خَفِيفَةٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِيفَةٌ»[9] و نیاز هایشان اندک است و نفس هایشان به زیور عفت آراسته است. عفت و پاکدامنی نمی گذارد که فقیر گناهی مرتکب شود و دست به سرقت بزند و بر اموال مردم دست ببرد در این باره می فرماید: «فَرَضَ اَللَّهُ… وَ مُجَانَبَةَ اَلسَّرِقَةِ إِيجَاباً لِلْعِفَّةِ»[10] خداوند اجتناب از دزدی را برای عفت مردم واجب نمود.
امام (ع) فقرا و نیازمندان را وا می دارد تا از تکرار خواهش و درخواست مکرر از مردم بپرهیزید چون با این کار ممکن است از بخشش و فضل مردم محروم گردد و اگر روزی ثروتمند هم شود این کار آثار روحی و اجتماعی بدی در او به جای خواهد گذاشت. امام (ع) می فرماید: «لا تألف المسألة فيألفك المنع»؛[11] با خواهش خو مگیر که محرومیت از بخشش با تو خو می گیرد.
5- نکوهش و مذمت دنیا
دوستی دنیا و در پی دنیا رفتن، فقرا و نیازمندان را به فقرش حساس می کند و بدون آن فقرا و نیازمندان قانع و راضی است از امیرالمؤمنین (ع) سخنان زیادی در این زمینه روایت شده است:
«فَلْتَكُنِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِكُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ»[12] باید که دنیا در نظرتان بی مقدارتر باشد از ریزه های قرظ و لبسس المتجر- قرظ = گونه ای درخت است که برگ آن در دباغی به کار رود. «وَ لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ اَنْ تَرَى الدُّنْيا لِنَفْسِكَ ثَمنَاً»[13]؛ چه بد معامله ای است که خود را به دنیا بفروشی.
«كُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ اَلْآخِرَةِ وَ لاَ تَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ اَلدُّنْيَا»[14] شما فرزندان آخرت باشید نه فرزندان دنیا
«أُوصِيكُمْ بِالرَّفْضِ لِهَذِهِ الدُّنْيَا التَّارِكَةِ لَكُمْ»[15] شما را وصیت می کنم که این دنیا را ترک گویید
«أَيُّهَا النَّاسُ انْظُرُوا إِلَى الدُّنْيَا نَظَرَ الزَّاهِدِينَ فِيهَا»[16] به دنیا به همان چشم بنگرید که زاهدان و روی بر تافتگان از آن در آن می نگرند.
«وَ أُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيَا، فَإِنَّهَا مَنْزِلُ قُلْعَةٍ»[17] شما را از دنیا بر حذر می دارم که سرایی است ناپایدار
«ثُمَّ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ فَنَاءٍ وَ عَنَاءٍ وَ غِيَرٍ وَ عِبَرٍ»[18] دنیا سرای فنا رنج و دگرگونی ها و عبرت هاست
«أنا كابُّ الدُّنيا لِوَجْهِها»[19] من دنیا را به دور افکندم.
«إِنَّمَا أَنْتُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ الْمَنَايَا»[20] شما در اين دنيا، به مثابه آماج هستيد و مرگ ها تير هاى خود را به سوى شما مى افكنند.
«وَ إِنَّ السُّعَدَاءَ بِالدُّنْيَا غَداً هُمُ الْهَارِبُونَ مِنْهَا الْيَوْمَ»[21] فردای قیامت نیکبختان دنیا کسانی هستند که امروز از آن گریزانند.
«فَاحْذَرُوا الدُّنْيَا، فَإِنَّهَا غَدَّارَةٌ غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ»[22] دنیا مغرور کننده و فریبنده و نیرنگ باز است
«أَلَّا تَبْغِيَا الدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا»[23] در طلب دنیا مباشید هر چند دنیا شمارا طلب کند.
«مَن زَهِدَ في الدنيا استَهانَ بِالمُصيباتِ»[24] هر کس در دنیا پارسایی گزیند تحمل مصیبت ها بر وی آسان شود.
«أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ، وَ هُمْ نِيَامٌ»[25] مردم دنيا چون كاروانيانى هستند كه مى برندشان و آنها در خواب اند.
«مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ»[26] دنیا همانند مار است.
«مَنْ أَصْبَحَ عَلَى الدُّنْيَا حَزِيناً، فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللَّهِ سَاخِطاً»[27] هر که برای دنیا غمگین گردد بر قضای خداوندی خشم گرفته است.
«فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا، طَلَبَهُ الْمَوْتُ»[28] هر که دنیا را طلب کند مرگ در طلب اوست.
مقصود از نکوهش دنیا دلبستگی و توجه کامل به آن و غفلت از آخرت است و کسی سزاوار این نکوهش است که همه هم و غم خود را صرف دنیا کند ولی دنیای واقعی که منظور امامان است دنیای تلاش و کار و دنیای عمل صالح است.
و امام (ع) وقتی که شنید مردی دنیا را نکوهش می کند به او فرمود:
«إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا»[29] دنیا برای کسی که گفتارش را راست انگارد سرای راستی است و برای کسی که حقیقت آن را دریابد سرای عافیت است و برای کسی که از آن برای آخرتش توشه برگیرد سرای توانگریست و برای کسی که از آن پند پذیرد سرای اندرز و موعظه است.
بدین ترتیب اسلام از مسلمان می خواهد که برای دنیا تلاش کند، زحمت بکشد و خستگی را تحمل کند ولی دنیا مرا همه هم خود قرار ندهد و شعار شخص مسلمان باید این فرموده امام (ع) باشد که فرمود:
«لا تَطْلُبِ الْحَياةَ لِتَأْكُلَ، بَلْ اُطْلُبِ الاكْلَ لِتَحْيا»[30] زندگی را برای خوردن مطلب بلکه بخور تا زندگی کنی.
پس دنیا وسیله است نه هدف و هدف رضایت و خشنودی خداوند سبحان است امام می فرماید: «الدُّنيا مَطِيَّةُ المُؤمِنِ، عَلَيها يَرتَحِلُ إلى رَبِّهِ، فَأَصلِحوا مَطاياكُم تُبَلِّغكُم إلى رَبِّكُم»[31] دنیا مرکب مؤمن است با آن به سوی پروردگارش سفر می کند. پس مرکب هایتان را اصلاح کنید تا شما را به پروردگارتان برساند.
امام (ع) نیز خود زحمت می کشید و تلاش می کرد و از این راه مال به دست می آورد و سرمایه شخصی امام بسیار بود و روایت شده است که ایشان با اموال خود هزار بنده را خرید و درراه خدا آزادشان ساخت.
این دلیلی بر حجم ثروت و بی نیازی ایشان است و ایشان این ثروت را از کسی به عنوان هدیه نگرفته است. بلکه همه با دسترنج و عرق پیشانی فراهم آورده ولی علیرغم این ثروت زیاد امام (ع) چنان که خود می فرماید از پوشاک دنیا به دو جامه کهنه و از خوراک دنیا به دو قرص نان اکتفا کرد. و چون فقرا و نیازمندان می زیست و گویی که خود یکی از آنان است و بدین ترتیب دنیا در نظر امام (ع) وسیله بود و نه هدف.
دوم: سفارش به ثروتمندان
ثروتمندان کسانی اند که در آن سوی مشکل فقر هستند به همین سبب امیرالمؤمنین علی (ع) به آنان پند و اندرز می دهد به امید آنکه از بار فقر برادران نیازمند خود بکاهند. از مهمترین سخنانی که امام (ع) خطاب به ثروتمندان می فرماید عبارت است از:
1- برتری نفروختن بر فقرا و نیازمندان
یعنی آنکه ثروتمند خود را بزرگتر از فقیر نبیند از امام (ع) درباره اموری پرسیدند که زودتر عقوبت را فراهم آورد امام فرمود: «و استطالة الغني على الفقير»[32] برتری فروختن ثروتمند بر نیازمند.
برتری فروختن با توجه به مفاهیم تکبر و بزرگ بینی که در خود دارد سرآغاز پیدایش نظام طبقاتی در جامعه است. نظام طبقاتی زلزله ای است که جامعه را می لرزاند و آن را به بیماری های بیشمار دچار می سازد.
2- ترحم به فقرا و نیازمندان
امام علی (ع) می فرماید: «ارحم الفقراء لقلة صبرهم»[33] با فقرا و نیازمندان خاطر کمی صبر و بردباریشان مهربانی کن.
شخص نیازمند کم صبر است، یعنی وقتی که نیازمند است پس طبیعی است که کم صبر باشد و از ثروتمندان خواسته شده که به فقرا و نیازمندان به دیده دلسوزی و مهربانی نگاه کنند و راه را برای بر آوردن نیازشان فراهم می سازند.
3- شتافتن در برآوردن نیاز فقرا و نیازمندان
به طوری که با خوشرویی و فروتنی با آنان برخورد کردن. در این باره امام می فرماید: «الق الناس عند حاجتهم إليك بالبشر و التواضع فإن نابتك نائبة و حالت بك حال لقيتهم و قد أمنت ذلة التنصل إليهم و التواضع »[34] با مردم به هنگام نیازشان با خوشرویی و فروتنی برخورد کن پس اگر گرفتار مصیبتی شوی و حالت دگرگون شود و با آنان برخورد کنی از خواری و فروتنی در امان خواهی بود.
هیچ صفتی بالاتر و بهتر از این نیست که ثروتمند با فقرا و نیازمندان در راه خدا فروتنی کند امام می فرماید: «مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ الْأَغْنِيَاءِ لِلْفُقَرَاءِ، طَلَباً لِمَا عِنْدَ اللَّهِ»[35] چه نیکوست فروتنی توانگران در برابر فقرا و نیازمندان برای بدست آوردن خشنودی خداوند.
4- ثروتمندی موجب طغیان و سرکشی نگردد
زیرا یکی از انگیزه های تکبر فخر فروشی بر مردم است. امیرالمؤمنین فرموده است: «لا يكن فقرك كفرا و غناك طغيانا»[36] ثروتمندی تو موجب سرکشی نگردد.
5- سپاسگزار خداوند باشد
زیرا ثروتی که بدست آورده از جانب خداوند است و بر اوست که از خدایی که او را روزی داده است سپاسگزاری کند زیرا خداوند می تواند روزیش را قطع کند.
«الشُّكْرُ زِينَةُ الْغِنَى»[37] سپاس گزاری زیور توانگری است. شکر راه افزایش ثروت و به تبع آن راه افزایش بهره مندی است امام علی (ع) می فرماید: «ما أنعم الله على عبد نعمة فشكرها بقلبه إلا استوجب المزيد عليها قبل ظهورها على لسانه »[38]
خداوند نعمتی بر بنده ای روزی نکند که شکرش را با قلبش بجای آورد مگر اینکه نعمتش را پیش از جاری شدن شکر بر زبانش چند برابر سازد.
6- سخاوت، پیش از آن که دیگران سؤال کنند ببخشند
امام امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: «السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً؛ [فَإِذَا] فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ، فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ»[39] سخاوت هنگامی است که بخشش بدون سؤال بود و پس از سوال یا از شرم است و یا از بیم بدگویی مردم.
آنان که دست به بخشش می زنند همان سخاوتمندانند که اگر مالی در اختیار داشته باشند انفاق کنند و چون انفاق کنند خیر و برکت ها همه جا پراکنده شود و اموالشان چون سرزمین حاصل خیزیست که می تواند موجب رشد پیشرفت و ترقی گردد.
امام علی (ع) می فرماید: «اجتماع المال عند الأسخياء أحد الخصبين»[40] تجمع ثروت نزد سخاوتمندان یکی از دو عامل حصل خیزی است در اینجا امام دیدگاه خود را نسبت به تجمع مال تغییر می دهد و برخورد ایشان با این مسأله برخوردی دور اندیشانه است. لذا می بینیم که نظرشان در مورد مال هنگامی که در اختیار سخاوتمند است تغییر می کند چون مال را بدون هیچ چشم داشت و بلاعوض انفاق می کنند و این انفاق چرخ اقتصاد را به حرکت در می آورد.
و طبیعی است که سخاوتمندان بزرگان و پیشوایان مردم باشند و مردم از همه جا گرداگرد آنان جمع گردند و امام در این باره می فرماید: «سادَةُ الناسِ في الدنيا الأسخِياءُ»[41] سخاوتمندان در دنیا زعمای مردمند.
7- مروت و جوانمردی
انگیزه درونی و وجدانی است که انسان را وا می دارد تا با دیگران به انصاف عمل کند و با آنان رفتاری انسانی و عادلانه داشته باشد و این صفت و ویژگی ضروری است که نمی توان آن را به خصوص درباره توانگرانی که چرخ زندگی هزاران کارگر و خانواده اشان به آن بستگی دارد فراموش کرد.
امام علی (ع) می فرماید: «المروءة بلا مال كالأسد الذي يهاب و لم يفترس و كالسيف الذي يخاف و هو مغمد و المال بلا مروءة كالكلب الذي يجتنب عقرا و لم يعقر»[42] جوانمردی بدون ثروت همچون شیری است که از او بترسند ولی ندرد و ثروت بدون جوانمردی مانند سگی گزنده است که از گزیدن دوری می کند و نمی گزد.
نتیجه
توصیه امام علی (ع) به نیازمندان و ثروتمندان نشان دهنده عمق تعهد ایشان به عدالت اجتماعی و اخلاق اسلامی است. این آموزه ها، نه تنها به برقراری تعادل اجتماعی و رفع نیازهای محرومان کمک می کند، بلکه روحیه تعاون و همدلی را در جامعه تقویت می نماید. با پیروی از این تعالیم، مسلمانان می توانند جامعه ای عادلانه تر و انسانی تر بنا کنند. امام علی (ع) با تأکید بر مسئولیت پذیری ثروتمندان و صبر و تقوای نیازمندان، الگویی پایدار از زندگی اسلامی ارائه داده است.
پی نوشت ها
[1]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص288، ح293.
[2]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 57.
[3]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 229.
[4]. نحل، 97.
[5]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 229.
[6]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص294، ح364.
[7]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص296، ح388.
[8]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 65.
[9]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 193.
[10]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج19، ص86.
[11]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص321، ح681.
[12]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 32.
[13]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 32.
[14]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 42.
[15]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 99.
[16]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 103.
[17]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 113.
[18]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 114.
[19]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 128.
[20]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 145.
[21]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 223.
[22]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 230.
[23]. شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه 47.
[24]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 31.
[25]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 64.
[26]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 119.
[27]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 228.
[28]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 431.
[29]. شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 131.
[30]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص333، ح824.
[31]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص317، ح640.
[32]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص288، ح293.
[33]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص325، ح729.
[34]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص336.
[35]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 406.
[36]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص296، ح388.
[37]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 68.
[38]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص261، ح50.
[39]. شریف الرضی، نهج البلاغه، حکمت 53.
[40]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص335، ح839.
[41]. ابن شعبه، تحف العقول، ص212.
[42]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص304، ح482.
منابع
1. قرآن کریم
2. ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي، 1363ق
3. ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1404ق
4. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، قم، دارالهجرة، ۱۴۱۴ق
منبع مقاله با اقتباس از:
حائری، محسن، اندیشه های اقتصادی در نهج البلاغه، تهران، بنياد نهج البلاغه، 1386ش.