رعایت فرائض الهی یکی از مهم ترین اصولی است که هر مسلمان باید در زندگی خود به آن پایبند باشد. فرائض الهی به عنوان دستورات و قوانین الهی، راهنمایی برای زندگی سالم و پر از برکت هستند. عمل به فرائض الهی نه تنها باعث ایجاد نظم و انضباط در زندگی فردی می شود، بلکه جامعه را نیز به سوی عدالت و همبستگی هدایت می کند.
از نماز و روزه گرفته تا زکات و حج، هر یک از فرائض الهی هدف خاصی را دنبال می کنند که در نهایت به سعادت دنیوی و اخروی فرد منجر می شود. توجه به فرائض الهی و رعایت حد و مرز احکام اسلامی، نشان دهنده تقوا و ایمان قوی فرد است. با پایبندی به فرائض الهی، انسان می تواند از لغزش ها و انحرافات دوری کند و به یک زندگی پاک و الهی دست یابد.
رعایت فرائض الهی و حفظ مرزهای تعیین شده
امیر مومنان علی (ع) سخنی از پیامبر (ص) نقل فرمودند:
«إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَى] افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَيِّعُوهَا، وَ حَدَّ لَكُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا»؛[1] «خداوند فرائضی بر شما واجب کرده است، آن را تباه نسازید و حدود و مرزهایی در موارد گوناگون تعیین کرده است، از آن تجاوز نکنید».
در كتاب مصادر، اين كلام نورانى را از كتاب امالىِ فرزند شيخ طوسى از روايتى كه سند آن به سال 306 مى رسد از امير مؤمنان (ع) از پيغمبر اكرم (ص) نقل كرده و نيز مرحوم صدوق در كتاب من لا يحضره الفقيه و شيخ مفيد در مجالس آن را از امير مؤمنان (ع) و امير مومنان (ع) از پيغمبر اكرم (ص) نقل فرموده و اين در حالى است كه مرحوم سيّد رضى مستقيماً آن را به امام على (ع) نسبت مى دهد. همچنين آمدى در غررالحكم آن را از امام على (ع) نقل كرده است.[2]
اهمیت اجرای فرائض الهی و عدم تجاوز از حدود آن
قوانین اسلام دستورات منظمی است که در هر مورد دارای حدود و مرز است، حدود واجب و مستحب و مكروه و حرام و مباح و مرز فرهنگ، سیاست، اقتصاد، نظامات جنگی و اخلاقی و … و هر کدام در جای خود قرار گرفته و هیچ گونه خلل و کمبود و کژی در آن نیست و خداوندی که آگاه به عوامل تکامل بشر است به خوبی می داند که هر کدام را در جای خود قرار دهد و واجب و حرام و … را مشخص نماید.
پیامبر (ص) در کفن و دفن و تشییع و … «سعد بن معاذ» شرکت کرد و خودش قبر او را به طور کامل پوشاند، بعد فرمود: «وَلكِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ عَبْداً إِذْ عَمِلَ عَمَلاً أَحْكَمَهُ»؛ «من می دانم که بدن سعد پوسیده می شود، ولی خداوند دوست دارد وقتی بنده اش کاری انجام می دهد، آن را بطور استوار و کامل انجام دهد».
با توجه به این که «سعد معاذ» در جنگ احد مجروح شده بود و مجروح جنگی بود و بر اثر همین جراحات به شهادت رسید، پیامبر (ص) احترام شایانی به سعد کرد، حتی با پا و سر برهنه او را تشییع نمود و فرمود: فرشتگان بسیار و جبرئیل امین او را تشییع می کنند. در عین حال، وقتی مادر سعد کنار قبر سعد آمد و گفت: ای سعد، بهشت بر تو گوارا باد. پیامبر (ص) به مادر سعد فرمود: «فشار قبر، سعد را کیفر خواهد کرد، چرا که او با همسرش بد اخلاق بود».[3]
از این داستان عجیب در می یابیم که هر چیزی حدودی دارد که اولاً باید آن را بطور کامل انجام داد و ثانیاً سعد بن معاذ با آن همه مقام، چون در یک مورد در رابطه با همسرش از مرز الهی خارج شد، باید کیفرش را ببیند. «فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ».[4]
حال که چنین است، باید بشر بر اساس همان نظم و انضباط، آن ها را الگو قرار دهد و عین آن ها را به هرگونه که تعیین شده بدون کم و زیاد بپذیرد، چرا که خداوند متعال که خالق همه است، آگاهتر به موازین اسلامی می باشد و آن ها را آن گونه قرار داده است.
در این صورت، دیگر موضوع انحرافی «التقاط» و تفسیر به رأی و انحرافات عقیدتی دیگر پیش نمی آید. با توجه به این که اهل آن حدود و نظم اسلامی در قوانین را می دانند و غیر اهل تشخیص باید به اهل تشخیص مراجعه نمایند.
به عنوان مثال شخصی می گوید، در ده قدمی شما گنج هست، اگر ما در هشت قدمی یا یازده قدمی آن گنج را بجوییم، آن را پیدا نمی کنیم و بدست نمی آوریم. احکام و حدود و مرزهای اسلامی نیز همین گونه است، هرگونه کم و زیاد کردن خارج از مرز اسلام و یک نوع التقاط و تفسیر به رأی و بدعت و خارج شدن از اسلام است.
سخن فوق پیامبر (ص) که بر زبان امام علی (ع) جاری شده، اشاره به همین موضوع می کند که نه تنها از حدود و مرزهای اسلام خارج نشویم، بلکه نگهبان آن ها، همانگونه که از طرف خدا به ما رسیده، باشیم و فرائض الهی را ضایع نکنیم، یعنی آن را به خوبی انجام دهیم، نه این که ناقص انجام دهیم که گاهی عدمش بهتر از وجودش گردد.
مثلاً بعضی نماز را به گونه ای انجام می دهند که انجام ندادنش بهتر از انجامش می باشد و به قول شاعر:
این نماز از بی نمازی بدتر است / مایه قهر خدای اکبر است.
مثلاً حضور قلب در نماز ندارند و یا در نماز ریاکاری می کنند که قرآن می فرماید: «فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ * الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ»؛[5] «وای بر نماز گزارانی که دل از یاد خدا غافل دارند و ریا می کنند».
تبیین وظایف چهارگانه در حکمت امام علی (ع)
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر این حکمت بیان می دارد[6] که امام علی (ع) وظايف ما را در چهار بخش خلاصه كرده و تكليف ما را در هر بخشى روشن ساخته است:
نخست مى فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ، فَلَا تُضَيِّعُوهَا»؛[7] «خداوند فرائضى را بر شما واجب كرده، آن ها را ضايع نكنيد».
1. حفظ واجبات
اشاره است به واجباتى همچون نماز و روزه و حج و جهاد و زكات و امثال آن كه هر يك داراى مصالح مهمى است و بايد آن ها را كاملًا حفظ كرد و منظور از تضييع كردن شايد ترك نمودن باشد يا ناقص انجام دادن، همان گونه كه در حديثى از امام باقر (ع) آمده است:
«إِنَّ الصَّلَاةَ إِذَا ارْتَفَعَتْ فِي أَوَّلِ وَقْتِهَا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَهِيَ بَيْضَاءُ مُشْرِقَةٌ تَقُولُ حَفِظْتَنِي حَفِظَكَ اللَّهُ وَإِذَا ارْتَفَعَتْ فِي غَيْرِ وَقْتِهَا بِغَيْرِ حُدُودِهَا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَهِيَ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ تَقُولُ ضَيَّعْتَنِي ضَيَّعَكَ اللَّهُ»؛[8]
«نماز هنگامى كه در اول وقت انجام شود به آسمان مى رود و سپس به سوى صاحبش باز مى گردد در حالى كه روشن و درخشان است و به او مى گويد: من را محافظت كردى، خدا تو را حفظ كند و هنگامى كه در غير وقت و بدون رعايت دستوراتش انجام شود، به سوى صاحبش بر مى گردد در حالى كه سياه و ظلمانى است و به او مى گويد: مرا ضايع كردى خدا تو را ضايع كند».
2. رعایت حدود فرائض الهی
سپس در دومين دستور مى فرمايد: «وَحَدَّ لَكُمْ حُدُوداً، فَلَا تَعْتَدُوهَا»؛[9] «خداوند حدود و مرزهايى براى شما تعيين كرده، از آن فراتر نرويد».
منظور از اين حدود براى نمونه سهامى است كه در ارث تعيين شده و در قرآن مجيد نيز بعد از آن كه بخشى از ميراث ها را بيان مى كند، مى فرمايد: «تِلْكَ حُدُودُ اللَّه»[10] و در آيه بعد كسانى كه از اين حدود تعدى كنند، تهديد به خلود در آتش دوزخ شده اند.
همچنين در مورد وظيفه زوج و زوجه به هنگام طلاق تعبير به حدود اللَّه شده است،[11] بنابراين حدود، اشاره به شرايط و كيفيت ها و برنامه هاى خاصى است كه براى حقوق انسان ها در كتاب و سنت آمده كه اگر از آن ها تجاوز شود يا حقى پايمال مى گردد و يا به ناحق كسى صاحب اموالى مى شود.
3. دوری از محارم الهی
آن گاه در سومين دستور مى فرمايد: «وَنَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ، فَلَا تَنْتَهِكُوهَا»؛[12] «خداوند شما را از امورى نهى كرده است، حرمت آن ها را نگاه داريد».
روشن است كه اين قسمت اشاره به معاصى كبيره و صغيره است كه در كتاب و سنت وارد شده و عمومشان به دليل مفاسدى كه در آن ها براى دين و دنياى مردم هست تحريم شده است.
«تَنْتَهِكُوها» از ماده «نَهْك» (بر وزن محو) به معناى هتك حرمت و پرده درى است. گويى خداوند ميان انسان ها و آن گناهان پرده اى كشيده است تا در حريم آن وارد نشوند و به آن نيديشند، ولى معصيت كاران پرده ها را مى درند و به سراغ آن گناهان مى روند.
4. مصالح پنهان در سکوت خداوند
در چهارمين جمله امام (ع) مى فرمايد: «وَسَكَتَ لَكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ وَلَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً، فَلَا تَتَكَلَّفُوهَا»؛[13] «خداوند از امورى ساكت شده، نه به علّت فراموش كارى (بلكه به جهت مصالحى كه در سكوت نسبت به آن ها بوده است). بنابراين خود را در مورد آن ها به زحمت نيفكنيد (و با سؤال و پرسش درباره آن ها بار تكليف خود را سنگين نگردانيد)».
قرآن مجيد می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِن تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ»؛[14]
«اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از چيزهايى سؤال نكنيد كه اگر براى شما آشكار شود شما را ناراحت مى كند، ولى اگر به هنگام نزول قرآن از آن ها سؤال كنيد، براى شما آشكار خواهد شد. خداوند آن ها را بخشيده (و ناديده گرفته است شما اصرار بر افشاى آن نداشته باشيد) خداوند آمرزنده و داراى حلم است».
همان گونه كه در شأن نزول آيه فوق آمده، هنگامى كه دستور پروردگار درباره حج نازل شد مردى به نام «عكاشه» يا «سراقه» عرض كرد: اى رسول خدا (ص)! آيا دستور حج براى هر سال است يا يك سال؟ پيامبر (ص) به سؤال او پاسخ نگفت، ولى او دو يا سه بار سؤال خود را تكرار كرد.
پيغمبر اكرم (ص) فرمود: واى بر تو چرا اين همه اصرار مى كنى؟ اگر در جواب تو بگويم: آرى، حج در همه سال بر شما واجب مى شود و فوق العاده به زحمت مى افتيد و اگر مخالفت كنيد گناهكار خواهيد بود، بنابراين تا وقتى چيزى را نگفته ام بر آن اصرار نورزيد … سپس افزود:
«إذا أمْرُتُكُمْ بِشَىْءٍ فَأتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ»؛[15] «هنگامى كه شما را به چيزى دستور دادم به اندازه توانايى خود آن را انجام دهيد».
مى دانيم هنگامى كه براى پيدا كردن قاتل به بنى اسرائيل دستور داده شد گاوى را ذبح كنند، اگر مطابق اطلاق امر هرگونه گاوى را انتخاب مى كردند كافى بود؛ ولى آن ها پشت سر هم اصرار كردند و رنگ و سن و شرايط ديگر آن گاو را پرسيدند. در نتيجه آن قدر تكليف محدود و پر مشقت شد كه براى پيدا كردن آن سخت به زحمت افتادند و هزينه زيادى پرداختند و اين درس عبرتى شد براى همگان در طول تاريخ.
در حديث ديگرى از امام صادق (ع) مى خوانيم:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُكْثِرُوا السُّؤَالَ إِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِكَثْرَةِ سُؤَالِهِمْ أَنْبِيَاءَهُمْ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَاتَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَاسْأَلُوا عَمَّا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَاللَّهِ إِنَّ الرَّجُلَ يَأْتِينِي يَسْأَلُنِي فَأُخْبِرُهُ فَيَكْفُرُ وَلَوْ لَمْ يَسْأَلْنِي مَا ضَرَّهُ وَقَالَ اللَّهُ وَإِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ إِلَى قَوْلِهِ قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها كافِرِينَ».[16]
از اين حديث شريف استفاده مى شود كه از كثرت سؤال و پى جويى زياد نهى شده و اى بسا مردم مى خواستند امورى براى آن ها فاش شود كه اگر فاش مى شد مشكلاتى پيش مى آمد. مثلًا سؤال از پايان عمر خود يا حوادث آينده (و يا طبق بعضى از روايات از اين كه پدر واقعى آن ها چه كسى است )[17] و مانند آن و يا جزئيات و قيود احكام شرع كه اگر از آن سؤال مى شد مشكلات عظيمى فراهم مى گشت.[18]
نتیجه گیری
هدف حضرت علی (ع) این بود که بر حسن انجام فرائض الهی و مستحبات و قوانین اسلام تأکید کنند و حفظ کامل حدود و مرزهای هر کدام را همان گونه که خداوند فرموده است، به انجام رسانند. خشنودی خداوند در گرو رعایت دقیق فرائض الهی و مرزهای اسلامی است.
اصل سخن این است که باید در برابر فرائض الهی تسلیم محض باشیم و از سوال و جواب دوری کنیم. فرائض الهی و دستورات الهی برای رسیدن انسان به سعادت و کمال کافی هستند. بنابراین، رعایت فرائض الهی هم باعث خشنودی خداوند شده و هم انسان را به سوی کمال و سعادت حقیقی هدایت می کند.
پی نوشت ها
[1] . ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۵۳؛ شیخ مفید، الامالی، ص٩٤.
[2] . حسینی، مصادر نهج البلاغه، ج4، ص98.
[3] . مجلسی، بحارالانوار، ج1، ص٦٩٦.
[4] . حشر،2.
[5] . ماعون، 6-4.
[6] . مکارم شیرازی، پيام امام اميرالمؤمنين (ع)، ج12، ص623-628.
[7] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار، 105.
[8] . کلینی، الكافى، ج3، ص268، ح4.
[9] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار، 105.
[10] . نساء، 13.
[11] . بقره، 229؛ طلاق، 1.
[12] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار، 105.
[13] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار، 105.
[14] . مائده، 101.
[15] . طبرسی، مجمع البیان، ج3، ص429.
[16] . مجلسی، بحار الانوار، ج1، ص224، ح16.
[17] . قمی، تفسير قمى، ج1، ص188.
[18] . مکارم شیرازی، پيام امام اميرالمؤمنين (ع)، ج12، ص623-628.
منابع
- قرآن کریم.
- ابن بابویه، محمد بن علی، من لايحضره الفقيه، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي، 1404ق.
- حسینی، عبدالزهرا، مصادر نهج البلاغة و أسانيده، بیروت، دارالزهرا، 1409ق.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، الامالی، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي، 1403ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، بیروت، دار المعرفة، 1408ق.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، 1404ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، 1430ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1421ق.
منبع مقاله | با اقتباس از:
- محمدی اشتهاردی، محمد، گفتار پیامبر (ص) در نهج البلاغه، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1364.
- مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1375، ج12، ص623-628