یکى از صفات ثبوتیه الهى، صفت قدرت است که بسیارى از صفات ثبوتیه دیگر نیز به آن برگشت دارند مثل: القیوم، الخالق، الرازق، المنعم، المفضل، المحسن، المکرم، الرحمان، الرحیم، القاهر، الغالب، المعطى، الغفار، العزیز، الجبار، المتکلم، المصور و ثبوت و اثبات این صفت ثبوت و اثبات تمام آن صفاتى است که به آن بازگردانده مى شوند لذا بحث از این صفت “قدرت” نیز جداگانه سزاوار است.
ادله اى که بر وجود خدا اقامه مى شود مثل برهان حدوث و نظم و عنایت، بر قدرت خداوند نیز دلالت دارند و خلق آسمان و زمین و تمام مخلوقات از کوچک و بزرگ با نظامات دقیقى که در آنها برقرار است و با تناسبى که دارند همه و هر یک دلیلى بر قدرت خداوند و عظمت بى پایان او مى باشند.
خشوع ثمره تفکر در قدرت خداوند
در این بحث، سخن از تفصیلات صفت قدرت و وسعت نامتناهى آن براى توجه به عظمت آفریدگار توانا و حصول صفت شریف خشیت [از محقق طوسى -قدس سره- در تفسیر آیه ى کریمه: «إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ؛[1] جز این نیست که از میان بندگان، [تنها] عالمان از خدا مىترسند [و] بیگمان، خدا پیروزمند بسیار آمرزنده است».
نقل شده است که: خشیت حالتى است که براى علما و دانشمندان در هنگام درک عظمت و جلال الهى حاصل مى شود.] هر چه بیشتر شود بجا و مناسب و بلکه لازم است و تفکر در آثار قدرت حق در آسمان، زمین، کوه، دشت، دریا، صحرا، انسان، حیوان، جماد، نبات، باد، باران، حجم ستارگان، شموس، کهکشان ها، حرکات و مدارات و ارتباطات آنها با یکدیگر و با زمین و پرورش و تربیت موجودات زمینى، انسان را در برابر کردگار حکیم توانا خاضع و از تکبر و نخوت و خودبینى و غرور خالص مى سازد. خوشا حال متفکران و خوشا زندگى اندیشمندان.
قدرت خداوند از نگاه قرآن
در قرآن مجید آیاتى که دلالت بر قدرت عظیم و بى نهایت خدا دارد بسیار است. آیاتى که دلالت بر افعال خدا و خلق و آفرینش خلایق و صفات ثبوتیه مثل ممیت و محیى، رازق و فاطر و خالق دارد، همه توانایى او را تذکر مى دهند خداست که آسمان و زمین را از سقوط و زوال و خروج از مدارات در حال سریعترین حرکات مستمر و غیر منقطع نگه مى دارد؛
«إِنَّ اللَّهَ یُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا ۚ وَ لَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ ۚ إِنَّهُ كَانَ حَلِیمًا غَفُورًا؛[2] بی گمان خداوند آسمانها و زمین را از زوال نگه می دارد، و اگر بخواهند زوال یابند هیچ كس جز او نگاهشان نمیدارد، او بردبار آمرزگار است».
نشانه های قدرت خداوند در جهان آفرینش
آرى آن خداست که این زمین پهناور را با کوه ها و دریاها و اقیانوس هایش و با همه جنبندگانى که در آن زندگى مى کنند به دور خورشید در مدار معین و با نظم معین گردش مى دهد و آن را از افتادن و تصادم نگاه مى دارد و خورشیدى را که مى گویند یک میلیون و سیصد هزار برابر زمین است در فضا بدون ستون نگاه داشته است.
خداست که از جمله هزارها و میلیون ها و میلیاردها آثار قدرتش چند ستاره ریز معروف به هفت برادران است که اندازه یکى از آنها را که به سختى رویت مى شود، علماى هیئت و کیهان شناسان دو هزار و پانصد برابر خورشید معین کرده اند. [بنابراین، این ستاره دو هزار و هفتصد و پنجاه میلیون برابر زمین است].
خلاصه آثار قدرت خداوند در تمام موجودات ظاهر است و این همه نیروهاى عجیب و غریب و قدرت هایى که در کاینات نهفته است همه برهان قدرت خداوند هستند و همه به زبان حال با قرآن همصدا هستند که «وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛[3] و حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست؛ و خدا بر همه چیز تواناست.
علاوه بر آنکه در وجود هر انسان میلیاردها دلایل قدرت خداوند آشکار است قدرت انسان و توانایى او از ادله محکم قدرت خداوند است زیرا بدیهى است که مخلوق و قادر است و خودش مالک خود نیست و خودش به خودش قدرت نداده است؛ چنانکه خودش به خودش گوش، جسم، دست، پا، معده، قلب، مغز و کبد نداده است پس این قدرت به او داده شده است و این توانایى را از کسى که غیر از خالق و آفریننده او نیست گرفته و بخشش و اعطاى اوست.
آیا ممکن است بخشنده قدرت و توانایى دهنده، خود قادر و توانا نباشد؟ هرگز چنین امر محالى اتفاق نیفتاده و نمى افتد.
بیان قدرت خداوند در نهج البلاغه
قدرت خداوند و عظمت آن در نهج البلاغه، هم در خطبه هایى که اوصاف جلال و جمال و نعوت کمالیه در آن مذکور است و هم در بیاناتى که از افعال الهى سخن فرموده است و هم در مواردى که نعمت هاى خدا را برشمرده و در ضمن مواعظ و نصایح و بیان عنایات الهى قدرت خداوند را یاد کرده و عظمت آن را تذکر داده است، مصادیق و متعلقات و مظاهر قدرت حق را بطور تفصیل نشان داده است.
به علاوه، در خطبه هایى هم مستقیما و صریحا صفت قدرت خداوند مذکور شده است از جمله در خطبه اول مى فرماید: «فطر الخلائق بقدرته؛[4] خلق ها را به قدرت خود آفرید».
در خطبه 185 مى فرماید: «و لو فکروا فى عظیم القدره و جسیم النعمه لرجعوا الى الطریق و خافوا عذاب الحریق؛[5] اگر بیندیشند در عظمت توانایى و بزرگى نعمت خدا هر آینه به راه باز گردند و از عذاب خدا بیم کنند».
و در خطبه 91 مى فرماید: «هُوَ الْقَادِرُ الَّذِی إِذَا ارْتَمَتِ الْأَوْهَامُ لِتُدْرِكَ مُنْقَطَعَ قُدْرَتِهِ وَ حَاوَلَ الْفِكْرُ الْمُبَرَّأُ مِنْ [خَطْرِ] خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ أَنْ یَقَعَ عَلَیْهِ فِی عَمِیقَاتِ غُیُوبِ مَلَكُوتِهِ وَ تَوَلَّهَتِ الْقُلُوبُ إِلَیْهِ لِتَجْرِیَ فِی كَیْفِیَّةِ صِفَاتِهِ وَ غَمَضَتْ مَدَاخِلُ الْعُقُولِ فِی حَیْثُ لَا تَبْلُغُهُ الصِّفَاتُ لِتَنَاوُلِ عِلْمِ ذَاتِهِ، رَدَعَهَا وَ هِیَ تَجُوبُ مَهَاوِیَ سُدَفِ الْغُیُوبِ مُتَخَلِّصَةً إِلَیْهِ سُبْحَانَهُ، فَرَجَعَتْ إِذْ جُبِهَتْ مُعْتَرِفَةً بِأَنَّهُ لَا یُنَالُ بِجَوْرِ الِاعْتِسَافِ كُنْهُ مَعْرِفَتِهِ وَ لَا تَخْطُرُ بِبَالِ أُولِی الرَّوِیَّاتِ خَاطِرَةٌ مِنْ تَقْدِیرِ جَلَالِ عِزَّتِه؛[6]
اوست توانایى که هرگاه تمام وهم ها بهم پیوندند و همکارى کنند براى آنکه پایان قدرت او را درک نمایند و اندیشه پاک از وسوسه ها بخواهد که به غیب هاى عمیق ملکوت او برسد و دلها واله و شیفته شوند براى اینکه در چگونگى صفات او به جریان افتند و غامض و پنهان شود.
محل دخول عقل ها به حدى که توصیف ناپذیر باشد در رسیدن به علم او، یعنى بسیار دقیق شود به آن نمى رسند و ردع مى کند و باز مى دارد، آن عقل ها و وهم ها و فکرها را از آنچه در پى آن باشند از درک پایان قدرت و اسرار عمیق سلطنت و چگونگى صفات و کنه ذات او و آنها “اوهام و عقول افکار” در حالى که طى مى کنند دره هاى تاریک غیب ها را براى تخلص و بیرون شدن از آنها به سوى خداوند سبحان.
پس برگردند زمانى که منع شدند “یعنى به ناتوانى خود از این ادراک پى مى برند” در حالى که اعتراف کننده اند که به شدت جولان، کنه معرفت او درک نمى شود و به دل صاحبان فکرها خاطره اى از اندازه بزرگى عزت خطور نمى کند».
و در خطبه 109 مى فرماید: «سُبْحَانَكَ مَا أَعْظَمَ مَا نَرَى مِنْ خَلْقِكَ وَ مَا أَصْغَرَ كُلَّ عَظِیمَةٍ فِی جَنْبِ قُدْرَتِكَ، وَ مَا أَهْوَلَ مَا نَرَى مِنْ مَلَكُوتِكَ وَ مَا أَحْقَرَ ذَلِكَ فِیمَا غَابَ عَنَّا مِنْ سُلْطَانِكَ؛[7]
تو را تسبیح مى گویم چه بزرگ است آنچه را مى بینم از آفرینش تو و چه کوچک است هر بزرگى در جنب قدرت تو و چه هولناک است آنچه را مى بینم از ملکوت و پادشاهى تو و چه حقیر است این در جنب آنچه از ما پنهان است از سلطنت تو».
و در خطبه 165 مى فرماید: «وَ أَقَامَ مِنْ شَوَاهِدِ الْبَیِّنَاتِ عَلَى لَطِیفِ صَنْعَتِهِ وَ عَظِیمِ قُدْرَتِهِ، مَا انْقَادَتْ لَهُ الْعُقُولُ مُعْتَرِفَةً بِهِ وَ مَسَلِّمَةً لَهُ؛ [8] پس بر پا داشت از گواه هاى آشکار بر لطف صنعت و بزرگى قدرت خود آنچه را که عقل ها براى او فرمانبر گردیده و در حالى که معترف به او و تسلیم فرمان او هستند».
و مجدد در خطبه ای در نهج البلاغه مى فرماید: «مُسْتَشْهِدٌ بِحُدُوثِ الْأَشْیَاءِ عَلَى أَزَلِیَّتِهِ، وَ بِمَا وَسَمَهَا بِهِ مِنَ الْعَجْزِ عَلَى قُدْرَتِهِ؛[9] یعنى: استشهاد کننده ام به حدوث و پیدایش اشیا بر ازلیت او “و اینکه مسبوق به عدم نیست” و به داغ و نشانه عجزى که بر اشیا زده “استشهاد مى کنم” به قدرت و توانایى او».
و در خطبه دیگری مى فرماید: «خلق الخلائق بقدرته و استعبد الارباب بعزته؛[10] یعنى: «خلق فرمود خلایق را به قدرت خود و بنده ى خود قرار داد بزرگان و قدرتمندان را به عزت خود».
و در موارد دیگر که بیش از این نیاز به استشهاد برای ذکر قدرت خداوند نداریم و مشتاقان را به مطالعه خطبه هاى طولانى امام امیرالمومنین علی (علیه السلام) در الهیات که بیشتر آنها راجع به صفت قدرت و عظمت آن و افعال الهى از احداث و ایجاد و انشا و ابداع و اعطا و احیا و اماته و خلق و رزق مى باشد حواله مى دهیم.
برای مطالعه پیرامون توحید خداوند، می توانید مقاله برهان معقولیت و اثبات وجود خدا در نهج البلاغه را مطالعه فرمایید.
نتیجه گیری
قدرت خداوند یکی از صفات ثبوتیه است که بسیاری از صفات دیگر به آن برگشت دارند. آیات قدرت خداوند، تمام موجودات و مخلوقاتی هستند که توسط پروردگار یکتا، خلق و بر روی زمین قرار داده شده اند.
قدرت خداوند در نهج البلاغه، در موارد مختلفی ذکر شده است و آنقدر با اهمیت است که حضرت معتقدند تفکر در قدرت خداوند سبب می شود تا انسان ها از راه ضلالت و گمراهی بازگردند. قدرت خداوند آنقدر عظیم است که هر قدرتمندی در برابر او کوچک و ناتوان است.
پی نوشت ها
[1] فاطر/ 28.
[2] فاطر/ 41.
[3] بقره/ 20.
[4] فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 1.
[5] همان، خطبه 185.
[6] همان، خطبه 91.
[7] همان، خطبه 109.
[8] همان، خطبه 165.
[9] همان، خطبه 185.
[10] همان، خطبه 183.