فساد اقتصادی کارگزاران و امور مربوط به آن، از ابتدای حکومت امام علی (علیه السلام) یکی از چالش های پیش روی ایشان بوده است. آنچه به صورت مختصر و فشرده در این مقاله می آید، گوشه ای از منش و روش امیرالمومنین علی (علیه السلام) درباره مسائل اقتصادی است. برای مطالعه بیشتر پیرامون این موضوع، می توانید مقاله اقتصاد و برنامه های اقتصادی در اندیشه امام علی (علیه السلام) را مطالعه بفرمایید.
اصولا طرز نگرش حضرت به دنیا و مسائل مادی و اقتصادی، با دیگر نگرش های تنگ نظرانه و مادی تفاوت دارد. او به تبع نگرشی که به هستی و هدف از آفرینش انسان دارد، افقی گسترده تر از دنیای تنگ و مادی را می نگرد و به آخرت و سعادت آخرتی به صورت اصلی و نهایی ترین هدف از خلقت هستی و انسان نگاه می کند و به همه امور از این رهگذر می نگرد؛ بدین لحاظ، هر کاری را خُرد یا کلان (کوچک و بزرگ) که در این مسیر و موجب رسیدن به آن هدف است، متعالی و ارزشمند می شمرد و پذیرش حکومت و پذیرش قدرت را نیز در این جهت تفسیر می کند.
بدین سبب، با بیان مکرر معیار و مدار حرکت که همانا رسیدن به آخرت و جوار قرب الهی است، اعمال را پیوسته با آن می سنجد و سفارش به حق محوری و عدالت مداری را در هر فرصتی ابراز می دارد و با هر گونه ستم و بی عدالتی از هر کس و از هر نوعش سر ستیز و مبارزه دارد و در تقسیم بیت المال، مصرف بیت المال و رعایت حقوق عمومی مردم به وسیله حاکم و والی و پرهیز از ایجاد وضعیت نامساعد ملی و اقتصادی که به بی عدالتی می انجامد، تذکرات گوناگون و متعددی دارد که در متن مقاله به آن ها اشاره شده است.
وضعیت فساد اقتصادی در ابتدای خلافت حضرت
حضرت پس از خلافت عثمان، زمام امور مسلمانان را به عهده گرفت و مردم از نزدیک شاهد ناهنجاری های اخلاقی و فساد اقتصادی اطرافیان خلیفه (بنی امیه) بودند؛ بدین سبب، نخستین اقدام خود را برکناری تمام کارگزاران عثمانی از امور ممکلتی اعلام کرد و حاضر نبود کسانی را که به تعبیر او چون شتران گرسنه در سبزه زار طبیعت بهاری، به جان بیت المال مسلمان افتاده بودند، برای یک لحظه هم در نظام (امور) مملکتی و راس اقتصاد جامعه تحمل کند[1] و هنگامی که با مخالفت دوستان و مشاوران خویش روبه رو شد که صلاح و مصلحت فعلی حکومت او را در ابقای چنین افرادی نظیر معاویه می دانستند، فرمودند:
«اما این که گفتی لازم است آنان را در مقام خود ابقا کنم، به خدا سوگند! خود یقین دارم که این کار برای اصلاح وضع دنیای من مفید است؛ ولی با شناختی که از کارگزاران عثمان دارم، حق اقتضا می کند که هرگز هیچ یک از ایشان را به ولایت نگمارم. اگر این را بپذیرند، برایشان خوب تر است و اگر نپذیرند، شمشیر را به ایشان ارمغان خواهم داد».[2]
اگر احیانا انجام کاری، منافع مادی و دنیایی امام علی (علیه السلام) را تامین می کرد اما با معیارها و موازین «حق» و «عدل» همخوانی نداشت، حضرت آن کار را رها می کرد. امیرالمومنین (علیه السلام) همچنان که خود تصریح نمود، پذیرش خلافت و حکومت را منوط به این می دانست که بتواند از طریق آن، حقی را احقاق، و عدلی را اقامه کند وگرنه ارزش کفش کهنه وصله زده شده یا آب بینی بز مریضی را هم برای وی نداشت.
مبارزه با فساد اقتصادی
اصولا فردی که بر کرسی قدرت تکیه زده، به فراخور مقام و قدرتی که از آن برخوردار شده است، منابع و اطلاعات و دیگر مولفه های قدرت و مکنت مادی بیش تری دارد؛ از این جهت، ضریب سقوط او در دام هوا و هوس های شیطانی و نفسانی، بیش از دیگران است؛ بنابراین، هر مسئولی در مقایسه با پست سازمانی که اشغال کرده و در حد بهره مندی اش از منابع قدرت، در مظان ارتکاب گناهان و فساد اقتصادی است که شاید برای ارتکاب آن ها، در مواردی توجیهات خودپسندی نیز داشته باشد.
از این روی، یادآوری آرمان های والای انسانی و آخرت و رعایت تقوای الهی، عامل حفظ، و ضامن سلامت چنین افرادی و در پی آن، جامعه خواهد شد. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمایند:
«صِنفانِ مِن اُمَّتي إذا صَلُحا صَلُحَت اُمَّتی، و إذا فَسَدا فَسَدَت اُمَّتی، قيلَ : يا رسولَ اللّه، و مَن هُما؟ قالَ: الفُقَهاءُ و الاُمَراءُ؛[3] دو گروه از امت من هستند كه اگر آنها درست شوند امتم درست شود و اگر آنها فاسد گردند امتم فاسد گردد. عرض شد: اى رسول خدا! آن دو گروه كدامند؟ فرمود: فقيهان و زمامداران».
امیرالمومنین علی (علیه السلام) نیز در این زمینه می فرماید: «فَلَیسَتْ تَصْلُحُ الرعِیةُ الا بِصَلاحِ الْوُلاةِ؛[4] بنابراین رعیت هرگز اصلاح نمى شود مگر به اصلاح زمامداران».
در حوزه اداری، مفاسد اخلاقی گوناگونی متصور است که هر گاه شخصی از نظام ارزشی الهی دورافتاد، ممکن است به آن دچار شود. بهره برداری شخصی از امکانات دولتی (بیت المال)، قائل شدن حق برای خود فراتر از حقوق یکسان با دیگران، خود را در حاشیه امنیتی قرار دادن و اسراف و تبذیر و فساد اقتصادی، نمونه هایی از این مفاسد است.
فزون طلبی و رانت خواری اطرافیان مسئول و سواستفاده های دیگر که امروزه بدبختانه رو به افزایش است، همگی از کم رنگ شدن باورهای دینی و کم شدن پایبندی چنین افرادی به ارزش های دینی شکایت دارد و خود، عاملی دیگر برای نابسامان تر شدن اوضاع اقتصادی است و موجب پیدایش بسیاری از تنگناها و مشکلات اقتصادی می شود؛ از این رو در سیره امیرالمومنین علی (علیه السلام) به مواردی برخورد می شود که چنین آفات و اسیب های اقتصادی را برای نظام به یاد می آورد و به ویژه در زمینه مبارزه جدی و عملی با آن ها تلاشی فراگیر را می طلبد.
کنترل اقتصادی کارگزاران
امیرالمومنین علی (علیه السلام) خود در استفاده از بیت المال و رعایت حقوق مردم چنان رفتار می کرد که شاید گفتن و شنیدن بعضی از آن ها برای افراد ناآشنا با سیره او دور از باور باشد. اقتصاد و وضعیت مادی، برای حضرت ارزش دنیایی ندارد و نگاه حضرت به اقتصاد، صرفا نگاهی الهی است.
دستور تراشیدن نوک قلم (برای کم مصرف کردن جوهر)، رعایت فاصله خطوط (برای کم مصرف کردن کاغذ) و گذاشتن چراغ شخصی در کنار چراغ بیت المال در اتاق کار خویش، و بسنده کردن به حداقل زندگی، بلکه کم تر از آن، همه از واقعیت های مسلم تاریخی هستند که دوست و دشمن بر آن اتفاق دارند.[5]
امیرالمومنین علی (علیه السلام) خطاب به زیاد (جانشین ابن عباس، استاندار بصره) که در مصرف بیت المال و رفتار و منش شخصی در امر اقتصاد مردم بی مبالاتی کرده و درگیر فساد اقتصادی بود، می نویسد:
«فَدَعِ الْاسْرَافَ مُقْتَصِدا وَ اذْکُرْ فِی الْیوْمِ غَدا وَ امْسِکْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِکَ وَ قَدمِ الْفَضْلَ لِیوْمِ حَاجَتِکَ؛[6] از زیاده روى بپرهیز و میانه روى پیشه كن. امروز به فكر فردایت باش. از مال به قدر نیازت نگه دار و آنچه افزون آید، پیشاپیش براى روزى كه بدان نیازمند گردى، روانه دار».
و به مالک اشتر نیز می گوید: «ایاکَ وَ الاسْتِئْثَارَ بِمَا الناسُ فِیهِ اسْوَةٌ؛[7] از ویژه سازی [خاصه خواهی] در چیزهایی که همه مردم در آن ها برابرند، بپرهیز».
این که شخص مسئول، خود را برای هر گونه رفتاری صاحب حق، و در استفاده از امکانات عمومی بر مردم مقدم بداند، امری ناپسند است که در مفاسد اخلاقی نظیر خودخواهی و تکبر ریشه دارد و باید با آن مبارزه شود.
حضرت در همین زمینه خطاب به کارگزار خود در بصره (یکی از پسرعموهایش) که با استفاده از فرصت سازمانی و بودجه عمومی برای زیارت خانه خدا به مکه رفته بود، خطاب می کند: که چرا با بیت المال به مکه رفتی؟ آیا از حساب روز رستاخیز نترسیدی که این گونه با بیت المال، آب و غذا و توشه سفر تهیه کردی؟ از خدا بترس!
«فَاتقِ اللهَ وَ ارْدُدْ الَی هَوءُلاءِ الْقَوْمِ امْوَالَهُمْ فَانکَ انْ لَمْ تَفْعَلْ ثُم امْکَنَنِی اللهُ مِنْکَ لَاعْذِرَن الَی اللهِ فِیکَ وَ لَاضْرِبَنکَ بِسَیفِی الذِی مَا ضَرَبْتُ بِهِ احَدا الا دَخَلَ النارَ وَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِی فَعَلْتَ مَا كَانَتْ لَهُمَا عِنْدِی هَوَادَةٌ؛[8] و تقوا پیشه کن و اموال مردم را به آنان بازگردان که در غیر این صورت، اگر بر تو دست یابم، باشمشیری که بر کسی نخورده، جز آن که به جهنم واردش کرده است، تو را می کشم. به خدا سوگند! اگر حسن و حسین نیز چنین کاری کرده بودند، با آن ها چنین رفتار می کردم و خویشاوندی و نسب را رعایت نمی کردم».
اهمیت رفتار کارگزاران در امور اقتصادی
بنابر مباحثی که تاکنون مطرح شد، طبق آموزه های امیرالمومنین علی (علیه السلام) و سیره عملی حضرت، شخص مسئول (حاکم و والی) و مدیر وظیفه دارد تا مصالح عمومی را به دقت رعایت کند و در حفظ منافع مردم از هیچ کوششی دریغ نورزد و با یادآوری آخرت و رستاخیز، از هر گونه سواستفاده و رذیلت اخلاقی و فساد اقتصادی بپرهیزد؛ البته از نظر نباید دور داشت که ممکن است مدیر و کارگزار، از نظر ضریب ایمانی و پایبندی به اصول اخلاقی، بسیار مومن و متقی باشد؛ اما اطرافیان او، اعم از بستگان و خاندان یا دوستان و مشاوران او حتی بدون آگاهی وی، مرتکب گناهان اخلاقی در حوزه مسائل مالی و اقتصادی شوند.
فزون طلبی بعضی از نزدیکان و رانت خواری آنان که امروزه بلای جان اقتصاد است، از اموری به شمار می رود که باید شخص مسئول و حاکم، در زدودن ریشه آن بکوشد. حضرت وجود این پدیده و فساد اقتصادی را یادآور می شوند و می فرمایند:
«ثُم ان لِلْوَالِی خَاصةً وَ بِطَانَةً فِیهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلةُ انْصَافٍ فِی مُعَامَلَةٍ؛[9] دیگر این که هر زمامداری، یاران نزدیک و محرم اسراری دارد که در میان ایشان امتیاز خواهی و درازدستی و بی انصافی در روابط اقتصادی پیدا می شود؛ اما تو، ریشه اینان را با بریدن اسباب ان از میان بردار».
حضرت در ادامه، مالک را متوجه می سازد که مبادا خودت زمینه رانت خواری بستگانت را فراهم سازی و به آنان فراتر از حق شهروندیشان بپردازی:
«وَ لا تُقْطِعَن لِاحَدٍ مِنْ حَاشِیتِکَ وَ حَامتِکَ قَطِیعَةً وَ لا یطْمَعَن مِنْکَ فِی اعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُر بِمَنْ یلِیهَا مِنَ الناسِ فِی شِرْبٍ اوْ عَمَلٍ مُشْتَرَکٍ یحْمِلُونَ مَؤونَتَهُ عَلَی غَیرِهِمْ فَیکُونَ مَهْنَا ذَلِکَ لَهُمْ دُونَکَ وَ عَیبُهُ عَلَیکَ فِیالدنْیا وَ الْاخِرَةِ؛[10] مبادا به هیچ یک از اطرافیان و نزدیکانت زمینی واگذاری و مبادا کسی از سوی تو به این طمع بیفتد که مالک اب و زمینی شود تا به همسایگان در آبیاری یا کار مشترک، خسارت وارد سازد و بارش را بر دوش دیگران نهد که بهره شیرین آن را فقط انان می برند و ننگ ان در دنیا و اخرت برای تو می ماند.
فساد دیگری در بحث اقتصاد
از دیگر رذایل اخلاقی و مفاسد اقتصادی که ممکن است مسئولان از گزند آن در امان نباشند، «رشوه» است. رشوه نشان از این دارد که مسئولان مربوط، حقوق مردم را ایفا نکرده اند؛ بدین سبب مردم ناگزیرند حق خود را با رشوه بگیرند. در سرزنش رشوه و رشوه خواری سخن بسیار وارد شده است و طبق آموزه های اهل بیت (علیهم السلام)، رشوه دهنده و رشوه گیرنده هر دو در آتش جهنم خواهند بود.
امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این زمینه اشاره می کند که روزی اشعث بن قیس، ظرف غذایی را برای او آورد و موجب ناراحتی و خشم حضرت شد.
«وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ طَارِقٌ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَةٍ فِی وِعَائِهَا وَ مَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا، كَأَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِیقِ حَیَّةٍ أَوْ قَیْئِهَا. فَقُلْتُ أَصِلَةٌ أَمْ زَكَاةٌ أَمْ صَدَقَةٌ؟ فَذَلِكَ مُحَرَّمٌ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ.
فَقَالَ لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ، وَ لَكِنَّهَا هَدِیَّةٌ؛ فَقُلْتُ هَبِلَتْكَ الْهَبُولُ، أَعَنْ دِینِ اللَّهِ أَتَیْتَنِی لِتَخْدَعَنِی، أَمُخْتَبِطٌ أَنْتَ، أَمْ ذُو جِنَّةٍ، أَمْ تَهْجُرُ؟ وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ، مَا فَعَلْتُهُ؛[11]
از این شگفت انگیزتر داستان کسى است (اشعث بن قیس منافق) که نیمه شب در خانه را زد و ظرف سرپوشیده اى (پر از حلواى خوش طعم و شیرین) براى من هدیه آورد. معجونى بود که من از آن متنفر شدم گویى با آب دهان مار یا استفراغ او خمیر شده بود. به او گفتم: آیا این هدیه است یا زکات یا صدقه؟ که این هر دو بر ما اهل بیت حرام است.
او گفت: نه این است و نه آن ولى هدیه است! گفتم: زنان بچه مرده بر تو گریه کنند آیا از طریق آیین خدا به سراغ من آمده اى تا مرا بفریبى؟ آیا تعادل فکرى خود را از دست داده اى یا جن زده اى یا بر اثر شدت بیمارى هذیان مى گویى؟ به خدا سوگند اگر اقلیم هاى هفتگانه (روى زمین) را با آنچه در زیر آسمان هایش قرار دارد به من داده شود که خدا را با گرفتن پوست جوى از دهان مورچه اى نافرمانى کنم هرگز نخواهم کرد».
نتیجه گیری
اقتصاد در نظر امیرالمومنین علی (علیه السلام)، معبری است بسیار مهم، حیاتی و البته خطرناک که اگر با غلبه بر هوای نفس و آگاهی از فسادهای اقتصادی و دره های خطرناک شیطان به آن قدم گذاریم، موفق خواهیم بود و الا اقتصاد به خودی خود می تواند راه ما را از طریق الهی دور کرده و موجبات فساد اقتصادی را در جامعه بگستراند. امام علی (علیه السلام)، اصلاح امت را منوط به اصلاح کارگزاران می دانند پس در درجه اول، به اطلاح امور اقتصادی کارگزاران و کنترل اقتصادی آنان می پردازند و سپس اقدام به اخذ مالیات از مردم می کنند.
رفتار اقتصادی کارگزاران باید به دقت بررسی شود؛ زیرا آن ها خود ممکن است از نظر ایمان پایبند و مومن و متقی باشند اما اطرافیان آن ها به فساد دچار شوند. همچنین ممکن است مردم بعد از ناامیدی از رسیدن به حقوق خود، با استفاده از رشوه بخواهند به حق خود برسند که حضرت در این مورد نیز کارگزاران را انذار می دهند.
پی نوشت ها
[1] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 3.
[2] مسعودی، مروج الذهب، ج 2، ص 364.
[3] ابن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ج 2، ص 50.
[4] نهج البلاغة، خطبه 216.
[5] به نقل از مشایخ فریدنی: نظرات سیاسی در نهج البلاغة، ص 51.
[6] نهج البلاغه، نامه 21.
[7] همان، نامه 53، بند 85.
[8] همان، نامه 41.
[9] همان، نامه 3، بند 70.
[10] همان، بند 71.
[11] همان، خطبه 224.
منبع
با اقتباس از: مدرس زاده، مجدالدین، نگاهی به برنامه های اقتصادی حضرت علی (علیه السلام)، مجله اقتصاد اسلامی، سال دوم 1381، شماره 5.