عاقبت اندیشی یکی از ویژگی های مهم انسان های با تدبیر است. افرادی که توانسته اند در مراحل مختلف زندگی خود عاقبت اندیشی را مدنظر قرار دهند، به خوبی می دانند که هر عمل و تصمیمی که امروز می گیرند، تأثیرات بزرگی بر زندگی آینده آن ها خواهد داشت. در واقع، عاقبت اندیشی به معنای در نظر گرفتن پیامدهای لازم است تا انسان در مسیر صحیحی گام بردارد.
انسانی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، به اهمیت عاقبت اندیشی بیش از دیگران واقف است. او می داند که شرایط زندگی دنیا گذراست و آنچه اهمیت دارد، سرانجام و عاقبت او در زندگی ابدی اش است. برنامه ریزی و هدف گذاری بر اساس عاقبت اندیشی، می تواند مسیر انسان را به سمت خیر و کامیابی هدایت کند.
عاقبت اندیشی در خطبه 176 نهج البلاغه
انسان در مراحل مختلف زندگی خود باید برنامه داشته باشد. انسانی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، برای آخرتش هدف گذاری کرده و بر این اساس عمل می نماید. در خطبه 176 نهج البلاغه، امام علی (ع) با ذکر سخنی از پیامبر (ص)، توجه ما را به عاقبت کار و پرهیزکاری جلب نموده و به آماده سازی برای آخرت توصیه می نماید.
امیر مؤمنان علی (ع) در ضمن تأکید بر عمل صالح و توجه به عاقبت کار و استقامت و پرهیزکاری و به عبارت دیگر عاقبت اندیشی، به ذکر سخن پیامبر (ص) پرداخته که فرمود:
«إِنَّ لَكُمْ نِهَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَايَتِكُمْ»؛[1] قطعاً برای شما عاقبت و پایانی هست، خود را به آنجا برسانید (عاقبت اندیش باشید و برای رسیدن به عاقبت نیک هم اکنون آماده گردید).
نابرده رنج گنج میسر نمی شود!
از اموری که باید همواره به آن توجه کنیم، عاقبت اندیشی است، توجه به عاقبت کار، انسان را برای فراهم آوردن آسایش عاقبت، آماده می سازد و برای آن پس اندازی تهیه می کند. مثلاً کشاورز بخاطر این که در پایان سال، محصول خوبی به دست آورد، از آغاز سال روز به روز به خاطر عاقبت اندیشی در پایان سال، با دستی پر و خوشحال به خانه برگردد.
در امور دنیا و آخرت نیز باید جریان به همین منوال بلکه محکمتر و شدیدتر باشد، تا رنج نکشی گنج به دست نمی آید، مزد را آن کسی می گیرد که کار کند و برای عاقبت خود هم اکنون به فکر باشیم و تا مهلت هست، برای نجات خود دست و پا نماییم وگرنه وقتی پیک مرگ آمد، دیگر کار از کار می گذرد.
در قرآن ۳۱ بار سخن از عاقبت کار به میان آمده تا انسان ها به عاقبت کار بیندیشند، چه بسیار افرادی که عاقبت شومی داشتند، مهم این است که ما با پیمودن راه صحیح در این دنیا، عاقبت نیکی بدست آوریم که قرآن عاقبت نیک را تنها برای پرهیزکاران دانسته است.[2]
از سخنان معروف حکما است که: «أَكْيَسُ النَّاسِ مَنْ لَمْ يَرْتَكِبْ عَمَلاً حَتَّى يُميّزَ عَواقِبَ مَا يَجْرِي عَلَيْهِ»؛[3] زرنگ ترین مردم کسی است که کاری را انجام ندهد مگر این که آثار و عاقبت آن را بفهمد.
پیامبر (ص) فرمود: «همواره شخص با ایمان از عاقبت خود ترسان است که مبادا به بدی انجامد».[4]
در حکایات آمده: حضرت عیسی (ع) به یاران مخصوصش (حواریون) فرمود: به حق می گویم و حقیقت همین است که می گویم، مردم می گویند: بقای ساختمان بستگی به اساس و پایۀ ساختمان دارد، ولی من این را نمی گویم.
عرض کردند: شما چه می فرمایید؟
فرمود: «من می گویم و به حق می گویم که اساس کار، آخرین سنگ (یا خشت و آجری) است که بنّا در ساختمان می گذارد».[5]
«زبیر»، از افسران رشید و یاران مخصوص پیامبر (ص) و پسر عمه آن حضرت (ص) بود، عاقبت به شر شد، ولی «حر» که از فرماندهان ابن زیاد بود، عاقبت به خیر گردید و تاریخ از این گونه نمونه ها بسیار دیده، باید از تاریخ درس عبرت گرفت و همیشه آماده بود که عاقبت انسان به نیکی انجامد.
شرط امام علی (ع) برای دفاع در قیامت
در خطبه 176، امام علی (ع) به بيان اين حقيقت مى پردازد که هدف نهايى نزول قرآن، عمل کردن به آن بوده است، نه تنها تلاوت و قرائت و مى فرمايد:
«الْعَمَلَ الْعَمَلَ، ثُمَّ النِّهَايَةَ النِّهَايَةَ، وَ الِاسْتِقَامَةَ الِاسْتِقَامَةَ، ثُمَّ الصَّبْرَ الصَّبْرَ، وَ الْوَرَعَ الْوَرَعَ»؛[6] عمل کنيد، عمل کنيد؛ سپس به پايان رسانيد، به پايان رسانيد، اعتدال، اعتدال؛ سپس شکيبايى، شکيبايى؛ و پارسايى، پارسايى.
«الاستقامة» به معناى ملازم طريق مستقيم بودن و ثبات بر مسير صحيح است و بعضى ارباب لغت آن را به معناى اعتدال تفسير کرده اند که هر دو به يک معنا بازگشت مى کند و گاه به معناى استوار و پابرجا بودن نيز آمده است که در جمله مزبور هر دو احتمال وجود دارد و جمع ميان اين دو نيز مانعى ندارد.
اين مراحل پنج گانه که امام علی (ع) در اين گفتار کوتاه بيان فرموده است، در حقيقت عصاره برنامه سير و سلوک الى الله و تکامل انسان می باشد.
نخست، انسان بايد به سراغ برنامه هاى عملى برود، سپس آن ها را نيمه کاره نگذارد و به انتها برساند و در ضمن، مراقب باشد که از راه راست منحرف نشود و بعد از آن در برابر هواى نفس و وسوسه هاى شيطان صبر و شکيبايى به خرج دهد و از اين مرحله نيز فراتر برود. ورع و پارسايى در برابر شبهات نيز به کار بندد و به اين ترتيب به سرمنزل مقصود برسد.
بعضى از شارحان نهج البلاغه گفته اند: در جمله هاى پنج گانه ياد شده، دوّمى و چهارمى با ثم عطف شده و سوّمى و پنجمى با واو ؛ به دليل اين که رسيدن به نهايت مقصود بعد از عمل ممکن مى شود و از آن جا که استقامت و اعتدال، کيفيّت عمل است با «واو» عطف شده و چون صبر در برابر معصيت است و آن چه قبل از آن آمده درباره اطاعت است به «ثمّ» عطف شده و از آن جا که صبر و ورع همراه يکديگرند با «واو» عطف شده است.[7] البتّه تفسيرهاى ديگرى هم براى تعبيرات فوق ذکر شده يا ممکن است ذکر شود.
در ادامه اين سخن امام علی (ع) به هدف دار بودن برنامه هاى پنج گانه ذکر شده و نشانه وصول به اين هدف اشاره کرده، مى فرمايد: «إِنَّ لَكُمْ نِهَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَايَتِكُمْ، وَ إِنَّ لَكُمْ عَلَماً فَاهْتَدُوا بِعَلَمِكُمْ، وَ إِنَّ لِلْإِسْلَامِ غَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى غَايَتِهِ»؛[8] براى شما پايان و مقصدى است؛ خود را به آن برسانيد و براى شما نشانه اى قرار داده شده، به وسيله آن راه را پيدا کنيد و اسلام هدفى دارد به هدف آن برسيد.
امام علی (ع) در اين عبارت به نکته مهمى اشاره مى کند و آن هدفدار بودن زندگى انسان و همچنين هدفمند بودن برنامه هاى دينى است. خداوند ما را بيهوده نيافريد و برنامه هاى تشريعى الهى، يقيناً مقصد مهمى را دنبال مى کند و آن، سعادت انسان در دنيا و آخرت است.
امام علی (ع) مى فرمايد: بکوشيد تا به اين هدف نايل شويد. مبادا در ميان راه غافل شويد و توقف کنيد و به سر منزل مقصود نرسيد؛ چه اين که نشانه هاى راه، روشن و برنامه ها حساب شده است.
منظور از «عَلَم» (نشانه) يا اشاره به وجود مبارک خود آن حضرت (ع) و انبيا و اوليا در هر عصر و زمان است که راه را به همگان نشان مى دهند و يا منظور، قرآن مجيد و به تعبيرى ديگر کتاب و سنّت است و يا همه اين ها.
و در پايان اين قطعه به صورت يک نتيجه گيرى روشن مى فرمايد: «وَاخْرُجُوا إِلَى اللهِ بِمَا افْتَرَضَ عَلَيْکُمْ مِنْ حَقِّهِ، وَ بَيَّنَ لَکُمْ مِنْ وَظَائِفِهِ. أَنَا شَاهِدٌ لَکُمْ، وَ حَجِيجٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنْکُمْ»؛[9] با انجام دادن فرايضى که از خدا بر شماست و وظايفى که براى شما تبيين کرده، حق او را ادا کنيد که (اگر چنين کنيد) من مدافع شما در روز قيامت خواهم بود!.
«اخرجوا» از ماده «خروج» به معناى بيرون رفتن است و از آن جا که اداى حق انسان را از زير بار مسئوليت خارج مى کند اين واژه، هنگامى که با «مِنْ» متعدى شود به معناى اداى حق آمده است.
«حجيج» از ماده «حج» به معناى غلبه کردن آمده است و «حجيج» به کسى مى گويند که با دليل و برهان برطرف مقابل غالب آيد.
منظور از «شاهد» اين است که امام علی (ع) در قيامت بر اعمال نيک و اداى حقوق الهى و استقامت آن ها در راه هدف و صبر و ورع و تقوا گواهى مى دهد و منظور از «حجيج» اين است که در پاسخ سؤالاتى که فرشتگان الهى در دادگاه عدل خدا مطرح مى کنند، من از طرف شما جوابگو خواهم بود!
اين تعبيرات برگرفته از قرآن مجيد است که مى فرمايد: «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ»؛[10] «روز قيامت هر گروهى را با امام و رهبرشان فرا مى خوانيم و درباره پيامبر اکرم (ص) در جاى ديگر مى خوانيم: «وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ»؛[11] «در قيامت تو را گواه بر پيامبران قرار خواهيم داد».
طلب عاقبت بخیری از خالق
هدف حضرت علی (ع) توجه دادن به مسأله عاقبت اندیشی و مرگ و تهیه زاد و توشه برای این سفری که حتمى است و برگشتی در آن نیست، می باشد؛ باید توجه داشت که امروز هنگام داوری نیست، هنگام داوری وقت مرگ و روز قیامت است، باید همواره به فکر آن روز بود که پرونده ها روی کار آید و بر اساس آن داوری شود و این دعا فراموش نگردد: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ عَوَاقِبَ أُمُورِنَا خَيْراً»؛ خدایا عاقبت ما را ختم به خیر کن.
بنابراین، عاقبت اندیشی به ما یادآوری می کند که باید از لحظه های زندگیمان بهره برداری کنیم و از رفتارهایی که ممکن است برای آینده مان مضر باشد، پرهیز کنیم. انسانی که عاقبت اندیشی را در خود رشد دهد، نه تنها زندگی خود را بهبود می بخشد، بلکه می تواند الگویی برای دیگران باشد تا به ارزشهای والای انسانی دست یابند. در نهایت، عاقبت اندیشی می تواند ما را به سمت زندگی ای معنی دارتر و آگاهانه تر سوق دهد.
نتیجه گیری
در خطبه 176 نهج البلاغه، امیر مؤمنان علی (ع) در ضمن تأکید بر عاقبت اندیشی و عمل صالح، استقامت و پرهیزکاری، دنیا را محل عمل و آخرت را محل داوری معرفی می نماید. قبولی یا عدم قبولی نهایی انسان ها در قیامت مشخص می شود لذا هیچ گاه نباید از مراقبت از نفس دست کشید. اگر فرایضی که خداوند بر عهده ما نهاده انجام دهیم و حق او را ادا کنیم، امام علی (ع) به ما قول دفاع از اعمالمان در آن دنیا را داده است.
پی نوشت ها
[1] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 176.
[2] . قصص، 83.
[3] . محمدی اشتهاردی، گفتار پیامبر (ص) در نهج البلاغه، ص45
[4] . قمی، سفينة البحار، ج٢، ص٢٠٩.
[5] . قمی، سفينة البحار، ج٢، ص٢٠٩.
[6] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 176.
[7] . هاشمی خويى، منهاج البراعة، ج10، ص204.
[8] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 176.
[9] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 176.
[10] . اسراء، 71.
[11] . نحل، 89.
منابع
- قرآن کریم.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414 ق.
- قمی، عباس، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، مشهد، آستان قدس رضوی. بنياد پژوهشهای اسلامى 1430ق.
- هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة، تهران، مکتبة الاسلامىة، 1400ق.
منبع مقاله | با اقتباس از:
- محمدی اشتهاردی، محمد، گفتار پیامبر (ص) در نهج البلاغه، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1364.
- مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1375، ج6، ص: 566-563