جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

جامعه و فرهنگ

علل و آسیب های انقلاب اجتماعی در نهج البلاغه

علل و آسیب های انقلاب اجتماعی در نهج البلاغه

تفرقه و پراکندگی در هر جامعه ای به ثبات و قدرت آن جامعه ضربه می زند. عواملی مانند گمراهی، فقر، فساد، قربانی کردن دین و پناه بردن به مصلحت به جای دفاع از حق، عواملی هستند که باعث از بین رفتن اعتماد مردم و پشتوانه مردمی حکومت شده و رفته رفته سبب ایجاد زمینه های آشوب و انقلاب اجتماعی در سطح خرد و کلان خواهند شد.

در اینصورت، به اعتقاد امام علی (ع) شورش ها و انقلاب اجتماعی ای که بر علیه حاکم عادل رخ می دهد، نتیجه ای جز فتنه ی حاکمان جور و عذاب الهی نخواهد داشت. اما بازهم در اینصورت، توبه و جبران خطاها، جبران حقوق حاکم عادل و واگذاری امور به اهل بیت (ع) می تواند چاره کار مردم باشد.

انقلاب اجتماعی چیست؟

یکی از مهم ترین موضوعاتی که مدنظر جامعه شناسان می باشد، مساله انقلاب اجتماعی است. آن ها همواره سعی کرده اند تا وضعیت سکون و تغییر یک جامعه را به نظم درآورده و برای آن قاعده و قانونی بیابند تا بتوانند آینده را پیش بینی کنند. البته تاکنون موفق نبوده اند و برخی نیز معتقدند أساسا پیش بینی تغییر و یا انقلاب اجتماعی ممکن نیست.[1]

در میان تحولات جامعه، انقلاب اجتماعی از دیگر موارد مهم تر است؛ زیرا فراتر از عرصه ملی اثرگذار بوده و باعث رشد الگوها و اندیشه های همسو خواهد شد.[2] در تبیین چگونگی انقلاب اجتماعی و به خصوص انقلاب ها، نظریات گوناگونی وجود دارد که مطالعه آن ها خالی از لطف نخواهد بود.[3]

بنابراین، انقلاب اجتماعی، از تحولات عظیم اجتماعی است که علاوه بر جابجایی حاکم و حاکمیت (سرنگونی یک رژیم)، تغییر بنیادی نیز در بخش اعظم زندگی اجتماعی رخ می‌دهد.

در این میان، باید دید دین اسلام پیرامون انقلاب اجتماعی چه نظری دارد؟ زیرا دین، هم زاویه دید متفاوتی با افراد نسبت به وقایع دارد هم نظراتی ارائه می دهد که حکایت از واقعیت دارد. حال برای فهم نظریات دین در باب انقلاب اجتماعی، چه کسی بهتر از امام علی (ع)؟

ایشان به عنوان شخصیتی بی مثال و دارای عصمت و ارتباط با عالم الهی، برای مدتی زمامداری جامعه اسلامی را بر عهده داشتند و انقلاب اجتماعی و عوامل و پیامدهای آن یکی از مهم ترین دغدغه های ایشان را تشکیل می داد.

عوامل انقلاب اجتماعی در زمان حضرت، جا به جا مورد اشاره امام علی (ع) قرار گرفته بودند و اختصاص به جامعه و مخاطبان ایشان نداشته و در صورت تکرار در جوامع دیگر، نتایج مشابهی به بار خواهند آورد. در این مقاله به بررسی نظرات امام علی (ع) پیرامون انقلاب اجتماعی خواهیم پرداخت.

اقسام انقلاب اجتماعی

بر اساس مطالب نهج البلاغه، انقلاب اجتماعی از نگاه امام علی (ع) را می توان در دو قالب تحولات الهی و تحولات حیوانی جای داد. دسته اول موجب کمال جامعه و گروه دوم نیز باعث سقوط آن خواهد شد. استاد مطهری نیز با الهام از این تقسیم بندی می نویسند: «انقلاب یا فردی است یا اجتماعی. یعنی یا فرد انقلاب می کند و یا جامعه؛ انقلاب فردی یا حیوانی است و یا انسانی».[4]

مصادیق انقلاب الهی

در بررسی نهج البلاغه در زمینه مسائل اجتماعی، بیشتر با جنبه عصیان گری مردم و حاکمان غیر الهی روبه رو هستیم تا مفهوم انقلاب از نوع الهی. بزرگترین انقلابی که از آن در نهج البلاغه یاد می شود انقلاب بزرگ حضرت محمد (ص) است.

از دیگر نمونه های انقلاب های الهی، انقلاب خود حضرت علی (ع) است، علیه کسانی که در دین بدعت نهاده و اسلام را از شکل اصیل خویش خارج نموده و از اسلام ناب فرسنگ ها دور انداختند. غیر از این دو انقلاب در باقی خطبه های نهج البلاغه، به سایر انقلاب اجتماعی همچون کودتاها، شورش ها و فتنه ها (عصیان) اشاره شده است.

ویژگی های اخلاقی افراد در انقلاب غیر الهی

از دیدگاه حضرت علی (ع) ویژگی های اخلاقی و روحی مردمی که دست به انقلاب اجتماعی منفی و انقلاب (غیر الهی) می زنند به شرح زیر است.

  1. تفاخر کردن به نژاد و تبار

«به راه تفاخر به نژاد و تبار مروید و تاج مباهات به مال و جاه را از سر فرو نهید».[5]

  1. نفوذ کردن شیطان در دلها

پس، ای بندگان خدا بترسید از این که دشمن خدا شیطان شما را به بیماری خود [تکبر و خودپسندی] دچار گرداند و به ندای خود شما را از جای برانگیزد و سواران و پیادگان خود را به سر شما آورد».[6]

راه های نفود شیطان شامل موارد زیر می شود که می توان آن ها را در ادامه ویژگی های اخلاقی انقلابیون غیر الهی نیز به حساب آورد.

  1. جلوه دادن گناهان در چشم مردم و بی مقدار کردن زشتی گناهان در نظرها

«… شیطان یاران خود را گمراه کند و هلاک نماید و وعده دهد و آرزومند سازد و کارهای گناه آلود را در چشم ها بیاراید و گناهان بزرگ را بی مقدار و کم بها جلوه دهد … ».[7]

  1. برافروختن آتش عصبیت و کینه های جاهلی

«آتش عصبیت و کینه های جاهلی را که در اعماق دلتان کمین گرفته است، خاموش سازید که این حمیت برای مسلمانان از خطرهای شیطان است و از خودکامگی ها و تباهکاری ها و وسوسه های اوست».[8]

  1. به هم آمیخته کردن حق و باطل در جامعه

«اگر باطل با حق نمی آمیخت بر جویندگان حق پنهان نمی ماند و اگر حق به باطل پوشیده نمی گشت، زبان معاندان از طعن بریده میشد ولی همواره پاره ای از حق و پاره ای از باطل در هم می آمیزند. در چنین حالی شیطان بر دوستان خود مستولی می شود».[9]

  1. بدخواهی و ستمکار کردن مردم نسبت به هم

«خدا را بترسید از تبهکاری در این جهان و کیفر ستمگری در آن جهان، و از سرانجام بد خودخواهی و خودپسندی که دام بزرگ ابلیس است».[10]

  1. ایجاد نفاق و فتنه در بین مردم

«شیطان راه خود را برایتان هموار نموده، می خواهد گره رشته ایمانتان بگلسد و به جای اتحاد کارتان را به تفرقه کشد و فتنه و فساد برانگیزاند. از وسوسه ها و افسون هایش اعراض کنید».[11]

آسیب‌های اجتماعی مؤثر بر انقلاب

در انقلاب اجتماعی که در میان جوامع مختلف رخ می دهد، عواملی اثرگذار هستند که از منظر نهج البلاغه، تعدادی از این عوامل را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

1. تفرقه

هشدار امام علی (ع) در خطبه قاصعه به اجتناب از تفرقه، از همین آسیب اجتماعی (نفاق و فتنه) حکایت دارد. ایشان پس از بیان این که تاریخ به عنوان یک منبع شناخت تجربی از ضابطه و قانون برخوردار است، قوانین حاکم بر آن را ثابت و قابل تطبیق بر موارد مشابه می داند و رمز تداوم عزت و عظمت جامعه و حکومت را در رابطه مستقیم با رعایت دقیق این قوانین می داند و می فرماید:

«لازمه عزت و سربلندی یک جامعه و حفظ شؤون اجتماعی یک ملت دوری از تفرقه و گسستگی و اهتمام به اتحاد و همبستگی است».[12]

معمولا انقلاب اجتماعی و سیاسی نوعی رفتار جمعی هستند که در شرایط فقدان همبستگی و وجدان جمعی پدید می آیند و جامعه را از توسعه در ابعاد گوناگون باز می دارند. امام علی (ع) می فرماید:

«حفظ همبستگی و اتحاد در راه حق هر چند ناخوشایند شما باشد، از اختلاف کلمه و جدایی طلبی در مسیر باطل، که مورد پسند واقع گردد بهتر است و به طور قطع خداوند در گذشته و آینده جهان هیچ ملتی را با تفرقه و گسستگی به سعادت و رفاه نرسانده و نخواهد رساند».[13]

2. تجمل گرایی حاکمان

تجمل گرایی شکاف و فاصله میان رهبران و مردم را افزایش می دهد و به تدریج حاکمیتی را بر جامعه مستولی می سازد که نه تنها به منافع ملی و حقوق مردم نمی اندیشد، بلکه همواره درصدد تامین منافع شخصی و گروهی خود است.

وقتی که امام پس از جنگ بصره بر یکی از یاران خود به نام علاء بن زیاد وارد می شود و خانه بسیار بزرگ او را می بیند، با تعجب فراوان از او می پرسد که تو با این خانه بزرگ در دنیا چه می کنی؟ و می فرماید:

«خداوند بر پیشوایان حق و عدل واجب کرده که خود را با مردم ناتوان و بی بضاعت همسو کنند تا فقر و نداری انسان تنگدست را به اعتراض و طغیان نکشاند و نظام سیاسی را با بی ثباتی رو به رو نسازد».[14]

تجمل گرایی حاکمان، می تواند سبب نارضایتی مردم و در نهایت، انقلاب اجتماعی بسیاری شود.

3. فساد سیاسی حکومت

فساد سیاسی، استبداد و خودکامگی از دیگر عوامل زمینه ساز انقلاب اجتماعی و انقلاب است. امام علی (ع) در این باره می فرمایند:

«من اکنون به گونه ای مجمل و مختصر سیره او -خلیفه سوم- را در حکومت، برای شما بیان می کنم. او به استبداد و خودکامگی فرمان می راند و استبداد و خودکامگی اش سبب تباهی کارها شد … خدای تعالی را حکمی است که واقع خواهد شد در حق آنکه استبداد می ورزید».[15]

ایشان همچینین در نامه ای به فرماندهان ارتش یادآور می شود که فلسفه سقوط حکومت های پیشین این بود که در آنها مردم به آسانی قادر به استیفای حقوق خویش نبودند و حقوق حقه آنان را حکام زیر پا می گذاشتند و با این سیاست، مردم به راه باطل و انحراف از مسیر صحیح سوق داده می شدند.[16]

4. فقر و محرومیت اجتماعی

فقر نیز بلا و آفتی است که بر عقیده و ایمان، اخلاق و رفتار، فکر و اندیشه فرد و خانواده و اجتماع تاثیر می گذارد و مسیر حرکت جامعه را از اعتدال خارج می کند. در نهج البلاغه آمده است: «فقر به دین انسان زیان و نقصان می رساند، عقل و خرد آدمی را سرگردان می سازد و باعث کینه و دشمنی می شود».[17]

بسیاری از نظریه های جامعه شناسی سیاسی در تحلیل بی ثباتی و تزلزل نظام های سیاسی، به سازمان اقتصادی جامعه نظر دارند و منازعات سیاسی و انقلاب اجتماعی را ناشی از اختلاف طبقاتی و شکاف عمیق میان توانگران و تهیدستان می دانند.

حضرت علی (ع) در سفارش به مالک اشتر نه تنها توجه به نیازمندان و رفع نیازهای آنها را سفارش می کند بلکه به وی توصیه می کند که راهکاری برای حل ریشه ای فقر از جامعه در پیش گیرد به طوری که اگر افراد نیازمند قادر به کارند، کاری مناسب به آنان واگذار شود و اگر توانایی انجام کار ندارند، تحت پوشش دولت قرار گیرند تا بتوانند با اطمینان خاطر از مستمری خویش به دیگر برنامه های زندگی بپردازند.[18]

5. تملق گویی مردم از حاکمان و عدم وجود تفکر انتقادی

تملق و چاپلوسی نیز از جمله آسیب هایی است که بر پیکر یک نظام سیاسی لطمه می زند و عرصه را بر افراد شایسته تنگ و میدان برای افراد بی لیاقت، منافق و چاپلوس باز می شود. امام علی (ع) در چندین مورد خطر این آسیب را یادآور شده و همگان را به شدت از آن باز داشته است.

روزی حضرت در صفین سخنرانی می کرد. شخصی در حال سخنرانی، حضرت را ستود و آن گاه امام پس از بیان این که از پست ترین حالات زمامداران نزد صالحان این است که گمان برند آنها دوستدار ستایشند، فرمودند: «من خوش ندارم در خاطر شما بگذرد که من ستایش را دوست دارم و خواهان شنیدن آنم. سپاس خدای را که چنین نبودم …

من از شما می خواهم که مرا با سخنان زیبای خود مستایید تا از عهده وظایفی که نسبت به خدا و شما دارم برآیم و حقوقی را که مانده است بپردازم و واجباتی که بر عهده من است و باید انجام گیرد را ادا کنم با من آنگونه که با پادشاهان سرکش سخن می گویید حرف نزنید و با ظاهر سازی تملق و چاپلوسی با من رفتار نکنید».[19]

می بینیم که ایشان، تملق و چاپلوسی را مانع انجام صحیح وظایف رهبران و مدیران جامعه می داند، چرا که آنان به خود مغرور می شوند و غرور و خودبینی مانع پرداختن صحیح به امور مردم و جامعه خواهد شد که این امر نیز درنهایت انقلاب اجتماعی را درپی خواهد داشت.

6. فدا کردن حق به پای مصلحت

حضرت علی (ع) بعد از رحلت رسول خدا (ص) و غصب مقام خلافت از سوی دیگران، با آن که جانشینی بعد از پیامبر (ص) را حق مسلم خود می دانست؛ اما چون برای دین احساس خطر کرد و به توصیه رسول خدا (ص) نمی خواست در امر حکومت کار به جدال و خون ریزی کشیده شود، سکوت کرد تا انقلاب اجتماعی بنای مستحکم اسلام را تخریب نکند.

انحراف از اصول و حق مداری به خاطر مصلحت اندیشی های نابه جا و روبنایی جز به ظلم، بی عدالتی و تبعیض منجر نمی شود که نتیجه آن در نهایت از بین رفتن مشروعیت حاکمیت و قیام مردمی و انقلاب اجتماعی خواهد بود.

حضرت در این باره می فرمایند: «من خوب می دانم که راه اصلاح شما چیست و چگونه می شود کجی ها و انحرافات جامعه را سامان بخشید، ولی برای چنین کاری هیچ گاه خود را به فساد و تباهی نمی کشم و برای دنیای دیگران، آخرت خود را از بین نمی برم».[20]

حضرت همچنین می فرمایند: «می دانید آنچه را برای حفظ دین از دست می دهید به شما زبانی نخواهد رساند و آنچه را با تباه ساختن دین به دست می آورید، سودی به حالتان نخواهد داشت».[21]

7. بی تفاوتی مردم نسبت به نظام و جامعه

انزوای اجتماعی و بیگانگی سیاسی، افراد را از مشارکت غیر رسمی و رسمی در جامعه محروم می کند. مبادله اجتماعی و دلبستگی اجتماعی را کاهش می دهد، از تبادل پایدار و دائمی افکار و احساسات از کل به فرد و از فرد به کل جلوگیری می کند و موجب تضعیف یا قطع روابط و مبادلات نامتقارن گرم و روابط گفتمانی می شود.[22]

حضرت علی (ع) بارها مردم را از بی تفاوتی و نافرمانی بر حذر داشته و خطرات آن را به مردم گوشزد می کردند. «به مردمی گرفتار آمده ام که چون فرمان می دهم اطاعت نمی کنند و چون فرا می خوانم پاسخ نمی گویند. ای بی ریشه ها، چرا در یاری پروردگارتان درنگ می کنید؟

آیا دینی نیست که شما را با یکدیگر متحد سازد؟ آیا غیرت و حمیتی نیست که شما را به خشم آورد؟ در میان شما ایستاده، بانگ برداشته یاری می طلبم، ندایتان می دهم، مگر به فریاد رسید. دریغا که هیچ سخنی از من نمی شنوید و هیچ فرمانی را به کار نمی بندید. سرانجام پایان ناگوار کارها پدیدار خواهد شد».[23]

در بررسی عواملی که موجب بیگانگی سیاسی مردم می شود، به بیان سه مورد از دیدگاه امام علی (ع) می پردازیم:

  1. رضایت به زندگی مادی و غفلت از آخرت

«ملول و دلتنگم از شما، از این همه سرزنش هایتان به تنگ آمده ام. آیا به عوض زندگی آخرت به زندگی دنیا خشنود شده اید آیا ذلت را جانشین عزت خواسته اید؟».[24]

  1. فراموش کردن راه و روش و آیین پیامبر (ص)

«پس بايد بر سنّت پيامبر (ص) باقى مانيد كه برپاست، و بر آثار رسالت تكيه نماييد، كه آشكار است، به عهد نزديكى كه بسته ايد وفادار مانيد كه يادگار پيامبر بر آن تكيه دارد، و بدانيد اين شيطان است كه راه هايش را هموار مى نمايد تا قدم بر جاى قدم هايش نهيد و راهش را پى گيريد».[25]

  1.  واگذار کردن امور جامعه به افراد نالایق و ستمکار

«… احكام خدا را از شما می پرسیدند و شما پاسخ می دادید و در کشاکش ها داوری می نمودید، ولی جای خود را به ستمکاران واگذاشتید و زمام کار خود به دست آنان سپردید و کارهایی را که خدا بر شما مقرر داشته بود به آنان تسلیم کردید، در حالی که آنان به شبهات باطل در دین عمل می کنند و در پی خواهش های نفس خود می روند».[26]

راهکارهای جبران و دوری کردن از انقلاب اجتماعی

حضرت علی (ع)، آن خزانه علم بی پایان پروردگار، فقط به بیان و توصیف مسائل اکتفا نمی کنند و علاوه بر بیان همه این عوامل زمینه ساز فتنه ها و آشوب ها و بحران ها، راهکارهایی نیز در جهت دوری جستن از تبعات و خسارات این عوامل بیان می دارند.

  1. توبه و استغفار و بند گرفتن از اتفاق های رخ داده

علی (ع) در این مورد می فرمایند:

«خداوند آمرزش خواستن را سبب فراوانی روزی و رحمت بر آفریدگان قرار داده که فرماید از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او آمرزنده است. تا از آسمان برایتان پی در پی باران فرستد و به شما اموال و فرزندان مدد کند. پس خداوند رحمت کند کسی را که به توبه روی آورد و از خطاهای خود بخشش طلبد و بر مرگ خود پیشی گیرد و تدارک امر آخرت کند».[27]

  1. عبرت گیری از حوادث رخ داده

«آنچه می گویم بر عهده من است و من خود ضامن آن هستم. آن کس که حوادث عبرت آموز روزگار را به چشم ببیند و از آن پند پذیرد، پرهیزگاریش او را از آلوده شدن به کارهای شبهه ناک باز می دارد».[28]

  1. وفاداری به عهد و پیمان

«اى مردم وفا همراه راستى است، كه سپرى محكم تر و نگهدارنده تر از آن سراغ ندارم. آن كس كه از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد. امّا امروز در محيط و زمانه اى زندگى مى كنيم كه بيشتر مردم حيله و نيرنگ را، زيركى مى پندارند، و افراد جاهل آنان را اهل تدبير مى خوانند. چگونه فكر مى كنند، خدا بكشد آنها را».

  1. اختصاص امور به اهل بیت (ع) و پرورش یافتگان مکتب ایشان

« بدانيد آن كس از ما (حضرت مهدى «عج») كه فتنه هاى آينده را دريابد، با چراغى روشنگر در آن گام مى نهد، و بر همان سيره و روش پيامبر (ص) و امامان ( ع) رفتار مى كند تا گره ها را بگشايد، بردگان و ملّت هاى اسير را آزاد سازد، جمعيّت هاى گمراه و ستمگر را پراكنده و حق جويان پراكنده را جمع آورى مى كند.

… سپس گروهى براى درهم كوبيدن فتنه ها آماده مى گردند، و چونان شمشيرها صيقل مى خورند، ديده هاشان با قرآن روشنايى گيرد، و در گوش هاشان تفسير قرآن طنين افكند، و در صبحگاهان و شامگاهان جام هاى حكمت سر مى كشند».[29]

  1. رعایت حقوق متقابل زمامداران و مردم

«پس از ستايش پروردگار، خداوند سبحان، براى من، بر شما به جهت سرپرستى حكومت، حقّى قرار داده، و براى شما همانند حق من، حقّى تعيين فرموده است، پس حق گسترده تر از آن است كه وصفش كنند، ولى به هنگام عمل تنگنايى بى مانند دارد حق اگر به سود كسى اجرا شود، ناگزير به زيان او نيز روزى به كار رود، و چون به زيان كسى اجراء شود روزى به سود او نيز جريان خواهد داشت».[30]

نتیجه گیری

انقلاب اجتماعی در جوامع همواره می تواند نقطه آغاز رشد یا انحطاط جامعه باشد؛ الهی بودن و غیر الهی بودن این تحولات می تواند در رشد و یا انحطاط آن مؤثر باشد. دلایل رخ دادن انقلاب اجتماعی را می توان در هفت محور در کلام امام علی (ع) دسته بندی کرد که از جمله آن ها می توان به تفرقه، فساد سیاسی حکومت و تجمل گرایی حاکمان اشاره کرد. حضرت همچنین راه های جبران انقلاب اجتماعی منفی را نیز در توبه و استغفار، عبرت گیری، وفاداری، بازگشت به سوی اهل بیت (ع) و جبران حقوق حاکمان الهی خلاصه می کنند.

پی نوشت ها

[1] جانسون، تحول انقلابی (بررسی نظری پدیده انقلاب)، مقدمه کتاب.

[2] اسکاچ پل، دولت ها و انقلاب های اجتماعی، ص19-21.

[3] ر.ک: بشیریه، انقلاب و بسیج سیاسی، ص21-75.

[4] مطهری، پیرامون جمهوی اسلامی، ص143.

[5] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 5.

[6] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 192.

[7] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 82.

[8] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 192.

[9] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 50.

[10] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 192.

[11] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 120.

[12] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 192.

[13] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 176.

[14] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 209.

[15] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 3.

[16] سید رضی، نهج البلاغه، نامه 79.

[17] سید رضی، نهج البلاغه، حکمت 319.

[18] علیخانی، ویژگی های جامعه مطلوب از دیدگاه امام علی ع، ص104.

[19] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 216.

[20] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 69.

[21] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 173.

[22] چلبی و اعظم زاده، فقدان تناسب در ابعاد پایگاه اجتماعی و پیامدهای اجتماعی و روانی آن، ص10.

[23] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 39.

[24] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 34.

[25] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 138.

[26] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 106.

[27] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 143.

[28] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 19.

[29] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 150.

30] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 216.

منابع:

  1. اسکاچ پل، تدا، دولت ها و انقلاب های اجتماعی، ترجمه، روئین تن، سیدمجید، تهران، سروش، 1376ش.
  2. بشیریه، حسین، انقلاب و بسیج سیاسی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1374ش.
  3. جانسون، چالمرز، تحول انقلابی (بررسی نظری پدیده انقلاب)، ترجمه حمید الیاسی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1363ش.
  4. چلبی، مسعود؛ اعظم زاده، منصوره، فقدان تناسب در ابعاد پایگاه اجتماعی و پیامدهای اجتماعی و روانی آن، پژوهش نامه علوم اجتماعی، شماره 16، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، 1379ش.
  5. شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، تصحیح: صبحی صالح، قم، نشر دارالهجره، 1414ق.
  6. مطهری، مرتضی، پیرامون جمهوری اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، 1367ش.

منبع مقاله | با اقتباس از:

زیویار، فرهاد؛ جوکار، حامد، تبیین انقلاب اجتماعی از دیدگاه امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه، پژوهش نامه علوی، سال هشتم، شماره اول، بهار و تابستان 1396، صص43-70.

علل و آسیب های انقلاب اجتماعی در نهج البلاغه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :