دشمن شناسی از مباحث مهم در مضامین اسلامی است که اشراف بر آن در جامعه منجر به برقراری آرامش و آسایش در جامعه و مانع بروز هرج و مرج می باشد. شناخت دشمن ضامن پیروزی بوده و اسلام تاکید فراوان به آن نموده است. دیدگاه امام علی (ع) در زمینه شناخت دشمن محل ارجاع مطمئنی برای موفقیت در اداره جامعه اسلامی است. در این نوشتار بحثی پیرامون اهمیت شناخت دشمن و ابعاد آن ارائه می گردد. سپس جریان های مخالف در حکومت امام علی (ع) معرفی می گردد.
اهمیت شناخت دشمن
یکی از اساسی ترین شرایط پیروزی نهایی هر انقلاب، شناخت دشمنان آن است. شناخت دشمن نه تنها شرط تداوم انقلاب، بلکه از مهمترین علل تکامل فردی و اجتماعی جامعه نیز به شمار می رود. آدمی در مسیر تکامل طبیعی اش تا آنجا که دشمن را شناخته، توانسته است در دفع آن بکوشد، ولی همین انسان ضربه های فراوانی از دشمنان ناشناخته خود می خورد و هر روز هزاران قربانی در این راه می دهد.
به عنوان نمونه، انسان از آن زمانی که دشمنی به نام میکروب را شناخت به آسانی توانست در پی دفع زبان آن برآید و چون نتوانسته است سرطان را بشناسد هر روز قربانی های فراوانی به خاطر «عدم شناخت دشمن» نثار می نماید.
مثلا تا ۲۰۰ سال پیش کمتر کسی ممکن بود که در عمرش مبتلا به آبله نشود. هزاران نفر جان خود را در اثر بیماری به آبله از دست می دادند و آن ها که نجات می یافتند آبله رو می شدند. این ها همه به خاطر آن بود که بیماری آبله تا آن روز به خوبی شناخته نشده بود، در نتیجه راه درمان آن هم مجهول بود.
احادیثی پیرامون شناخت دشمن
در این باره احادیثی از امامان راستین شیعه (ع) رسیده است که در اینجا ذکر می گردد:
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود:
«ألا وَإِنَّ أَعْقَلَ النَّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَأَطَاعَهُ وَعَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ»؛[1] «آگاه باشید، عاقل ترین مردم کسی است که خدایش را بشناسد و از او پیروی کند و دشمنش را نیز بشناسد و آنگاه نافرمانیش نماید».
و در حدیثی دیگر رسول الله (ص) می فرماید:
«مردم اگر به ده چیز شناخت پیدا کنند، سعادت دنیا و آخرتشان تامین است که یکی از آن امور شناخت ابلیس و یاورانش می باشد».[2]
امام علی (ع) نیز در احادیث فراوانی پیروان خود را از مکرها و حیله های دشمن بر حذر داشته است:
«كُنْ لِلْعَدُوِّ الْمُكَاتِمِ أَشَدُّ حَذَراً مِنْكَ لِلْعَدُوِّ الْمُبَارِزِ»؛[3] «از دشمن پنهان بیشتر بر حذر باش تا دشمن آشکار».
«لا تسْتَصْغِرَنَّ عَدُوّاً وَإِنْ ضَعُفَ»؛[4] «هرگز دشمنی را کوچک مشمار، هر چند ضعیف باشد و گفته سعدی:
دانی که چه گفت زال با رستم گرد / دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
«آفَةُ القَوِي اسْتِضْعَافُ الْخَصْمِ»؛[5] «آفت قدرتمند ضعیف شمردن دشمن است».
«أكْبَرُ الأَعْدَاءِ أَخْفَاهُمْ مَكِيدَةً»؛[6] «بزرگترین دشمنان کسانی اند که حیله خود را بیشتر پنهان دارند».
امام علی (ع) در عهدنامه بعد از آن که مالک اشتر را سفارش به پذیرش صلح شرافتمندانه می کند، می فرماید:
«وَلَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ، وَاتَّهِمْ فِي ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ»؛[7] «زنهار، زنهار سخت از دشمنت، پس از پذیرش صلح برحذر باش، چرا که دشمن گاهی نزدیک می شود که غافلگیر سازد. بنابراین دوراندیشی را به کار گیر و در این موارد خوش بینی را متهم کن».
و امام علی (ع) از ویژگی های خویش را، همین هشیاری در برابر دشمن می داند و می فرماید:
«وَ اللَّهِ لَا أَكُونُ كَالضَّبُعِ تَنَامُ عَلَى طُولِ اللَّدْمِ حَتَّى يَصِلَ إِلَيْهَا طَالِبُهَا وَ يَخْتِلَهَا رَاصِدُهَا»؛[8] «به خدا سوگند من هم چون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم در برابر لانه اش به خواب رود تا صیاد به او رسد و دشمنی که در کمین اوست غافلگیرش کند (من غافلگیر نمی شوم)».
از این احادیث و دیگر گفتارهایی که در این باره از امامان (ع) وارد شده می یابیم که یکی از اساسی ترین عوامل پیروزی، شناخت دشمن است و این مطلب را از بررسی نهضت ها و انقلاب های توحیدی انبیاء و امامان نیز می توان به دست آورد.
این بزرگ مردان آسمانی برای به وجود آوردن انقلاب در جامعه خود ابتدا به شناسایی چهره دشمن می پرداختند و آنگاه مبارزات علنی خود را آغاز می نمودند و می بینیم بعد از آن که اسلام واقعی از مسیر خود منحرف می گردد و خلافت از خاندان پیامبر گرامی اسلام (ص) که وارثان به حق اسلام می باشند غصب می شود، از همان آغاز مهمترین روش امامان ما شناساندن چهره دشمنان اسلام بوده است.
تاریخ هرگز نشست های شبانه امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) و دیگر یاران راستین اسلام را برای افشای چهره غاصبان خلافت فراموش نمی کند. تاریخ هرگز گفتار مستدل و منطقی حضرت علی (ع) و فریادهای برخاسته از دل او را که برای افشای چهره دشمنان انقلاب می فرمود، از یاد نمی برد.
همچنین تلاش های مستمر امام حسن (ع) برای شناسایی دشمن هزار چهره اسلام (معاویه) و کوشش های برادر قهرمانش امام حسین (ع) را در این مسیر به فراموشی نمی سپارد و مهمترین رمز پیروزی امام حسین (ع) در انقلابش در همین نکته نهفته است که او دشمن را به مردم معرفی کرد:
- با شبانه از مدینه بیرون آمدن.
- با هجرت به مکه.
- با ۱۲۳ روز ماندن در مکه و خطابه های متعدد برای افشای چهره دشمن و معرفی انقلابی که در پی آغازیدن آن است.
- با نوشتن نامه به سران آن روز جامعه اسلامی.
- با حرکت کردن در حساس ترین روزهای حج؛ یعنی دو روز پیش از عید قربان.
- با همراه بردن خانواده و نزدیکان قهرمان خود که سخنگویان و خبرنگاران انقلاب حسین (ع) بودند.
و خلاصه با امام سجاد (ع) مرد علم و شمشیر و عبادت و دعا و با زینب (س) شیرزن قهرمان کربلا. آری، فلسفه انقلاب امام حسین (ع) و صلح امام حسن (ع) را می توان در همین شیوه عمل یافت.
راه شناخت دشمن
از راه های گوناگونی می توانیم دشمنان نهضت اسلامی را بشناسیم:
- بررسی ابعاد نهضت اسلامی: زیرا هر بعدی از نهضت، با منافع گروه هایی در تضاد است.
- شناخت ویژگی ها و خطوط اصلی رفتار دشمنان نهضت پیامبر گرامی اسلام (ص) و دیگر پیام آوران آسمانی، زیرا نهضت اسلامی در بینش ما حلقه ای از مبارزات طولانی «حق با باطل» است که در راس حلقه های پیشین آن انبیاء و امامان راستین ما بوده اند.
سه جریان مخالف در حکومت امام علی (ع)
حکومت چند ساله امیرمومنان علی (ع) مواجه با سه جریان مخالف در برابر خود بود:
- جاه طلبان و مقام پرستان که در آغاز با حضرت علی (ع) بیعت کرده بودند تا بتوانند از این راه به مقام و ریاستی نائل آیند، اما پس از آنکه حضرت علی (ع) به حکومت رسید و ارزش های الهی را به جای ارزش های پوسیده جاهلی نهاد، اینان از حکومت حضرت (ع) مایوس شده و شروع به مخالفت با آن نموده و علیه حکومت اسلامی حضرت علی (ع) شورش کردند. نام این گروه در تاریخ اسلام «ناکثین» (پیمان شکنان) می باشد.
- ظالمانی که از حکومت پیشین بهره ها می بردند، دزدی ها و غارتگری ها می نمودند و از این راه اموال فراوانی بهم زده بودند و با سر کار آمدن حکومت عدل حضرت علی (ع) از تمام این غارتگری ها محروم گشته و به شدت با ستم آنان مبارزه شد. نام این گروه در تاریخ اسلام «قاسطین» است.
- کوته فکران و خشکه مقدسان و ظاهر بینانی که فقط برای آن ها ظاهر مطرح است نه حقیقت و به شدت به عقیده باطلشان پای بندند. نام این گروه در تاریخ اسلام «مارقین» یا «خوارج» می باشد.
حضرت علی (ع) این سه جریان را این گونه بیان می فرماید:
«فَلَمَّا نَهَضْتُ بالأمر نكنتُ طَائِفَهُ وَمَرَقَتْ أُخْرَى وَفَسَطَ آخَرُونَ»؛[9] «هنگامی که به امر زمامداری برخاستم، گروهی عهد خود را شکستند، جمعی دیگر از راه منحرف شدند و گروه دیگری هم ستمکاری را پیشه خود کردند».
این ها سه جریانی هستند که در حکومت عدل حضرت علی (ع) پدید آمده و و بدیهی است که در برابر هر حکومت عدلی این سه جریان قد علم خواهند کرد و مطرح کردن این خطوط را به عنوان «جریان» برای همین است که بدانیم دشمنی انقلاب همیشه در فرد خلاصه نمی شود، بلکه در بیشتر موارد فرد به عنوان سمبل یک جریان مطرح است و باید با شناخت جریان مخالف با آن روبرو شد و مبارزه را علیه آن آغاز کرد که از راه مبارزه با جریان مخالف، افراد وابسته به آن از بین خواهند رفت.
نتیجه گیری
از دیدگاه امام علی (ع) اساسی ترین عامل پیروزی، شناخت دشمن است. برای ایجاد تحول در جامعه ابتدا باید دشمن را شناخت و سپس به مبارزه با آن پرداخت. در انحرافات تاریخی از اسلام حقیقی نیز اولین رویکرد ائمه سوق دادن مردم به سمت شناخت دشمن بود. بر همین اساس، امام علی (ع) سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین را به عنوان جریان های مخالف حکومت اسلامی معرفی می نمایند.
پی نوشت ها
[1] . مجلسی، بحارالانوار، ج۷۷، ص۱۷۹.
[2] . قمی، سفينة البحار، واژه عرف.
[3] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص311.
[4] . تمیمی، غرر الحکم، ص۳۳۳.
[5] . تمیمی، غرر الحکم، ص136.
[6] . کاشف الغطا، مستدرک نهج البلاغه، ص۱۵۷.
[7] . شریف الرضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.
[8] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 6.
[9] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 3.
منابع
- ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1363.
- تمیمی، عبدالواحد، غرر الحكم و درر الكلم، قم، دار الکتاب الاسلامی، 1410ق.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
- قمی، عباس، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، مشهد، آستان قدس رضوی، 1388.
- کاشف الغطا، هادی، مستدرک نهج البلاغه، بیروت، مکتبة الاندلس، 1300.
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، دار احياء التراث العربي، 1300.
منبع مقاله | با اقتباس و ویرایش از:
خاتمی، سید احمد، «ناکثین از دیدگاه امام علی (ع)»، از کتاب: کاوشی در نهج البلاغه، تهران، بنیاد نهج البلاغه، 1364.