سنت های الهی از دیدگاه نهج البلاغه - بخش دوم

در مقاله سنت های الهی از دیدگاه نهج البلاغه – بخش اول به بررسی مباحث مقدماتی پیرامون سنت های الهی همچون معنای سنت و اقسام سنت های الهی پرداختیم و به صورت اجمالی شش سنت از سنت های الهی در نهج البلاغه را نیز ذکر کردیم. اینک در بخش دوم مقاله، به بررسی دیگر سنت های الهی که در عبارات نهج البلاغه وجود دارند خواهیم پرداخت.

سنت های الهی در نهج البلاغه

7. سنت ایجاد تفاوت‌ های طبیعی و ارادی برای آزموده شدن انسان‌ ها توسط یکدیگر

اراده‌ ی الهی بر این قرار گرفته است که در میان افراد انسانی تفاوت‌ هایی اعم از تفاوت‌ های طبیعی و خارج از دایره‌ ی اراده‌ ی انسان‌ ها و تفاوت‌ های ارادی و حاصل افعال خود انسان‌ ها، وجود داشته باشد تا آدمیان به توسط یکدیگر آزموده شوند. فراموش نکنیم که حتی کارهای ارادی و اختیاری انسان‌ها نیز کاملا مشمول قضا و قدر و تقدیر و تدبیر الهی است؛ و به عبارت دیگر، تعلق اراده‌ ی تکوینی الهی به یک فعل، هیچ گونه منافاتی با مختارانه و آزادانه بودن آن فعل ندارد.

بنابراین، حتی تفاوت‌ هایی که ناشی از افعال اختیاری آدمیان است متعلق اراده‌ ی تکوینی الهی است و بدین سبب پدید آمده است که وسیله‌ ی آزمایش باشد، هر چند وسیله‌ ی آزمایش بودن آنها منافاتی با مختار بودن پدیده آورندگان آنها و مسئول بودن آنان ندارد.[1]
قرآن کریم می‌ فرماید: «وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّة وَاحِدَة وَلَكِن لِّیَبْلُوَكُمْ فِی مَآ آتَاكُم؛[2] اگر خدای متعال می‌ خواست شما را یک امت می‌ کرد ولی [نکرد] تا درباره‌ ی آنچه به شما داده است بیازمایدتان».

«رَفَعَ بَعضَکُم فَوقَ بعضٍ دَرَجاتٍ لِیَبلُوَنَکُم فی ما آتاکُم؛[3] [خدای متعال] پاره‌ ای از شما را به مراتب بر پاره‌ ای دیگر برتری داد تا درباره‌ ی آنچه به شما داده است آزمایشتان کند».
نمونه‌ هایی از سخنان حضرت امیر (علیه السلام) در نهج البلاغه در این خصوص را می خوانیم:

  1. «اَلا و اِنّ الدُّنیا دارٌ لا یُسلَمُ مِنها اِلّا فیها و لا یُنجَی بشیءٍ کانَ لَها، ابتُلِیَ الناسّ بها فِتنَة فما أخَذُوهُ مِنها لَها أخرُجُوا مِنهُ و حُوسِبُوا عَلَیه؛[4] بدانيد، كه دنيا سرايى است كه كسی از گزند آن در امان نماند، مگر به اعمال نيكى كه هم در دنيا به جاى مى آورد. رهايى نيست براى كسى كه در انجام دادن اعمال، همه همتش دنيا باشد. اهل دنيا گرفتار دنيا شده اند تا امتحان خود را بدهند. آنچه از دنيا، براى دنيا، مى گيرند، بايد كه واپس نهند و حساب آن پس دهند».
  2. «اِلی مُعاوِیَة: أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْیَا لِمَا بَعْدَهَا وَابْتَلَی فِیهَا أَهْلَهَا لِیَعْلَمَ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَسْنَا لِلدُّنْیَا خُلِقْنَا وَلاَ بِالسَّعْیِ فِیهَا أُمِرْنَا وَإِنَّمَا وُضِعْنَا فِیها لِنُبْتَلَی بِهَا وَقَدِ ابْتَلاَنِی اللهُ بِکَ وَابْتَلاَکَ بِی فَجَعَلَ أَحَدَنَا حُجَّة عَلَی الْآخَرِ؛[5] اما بعد، خداوند سبحان، دنیا را برای آخرت قرار داده و مردم دنیا را در آن به آزمایش نهاده تا معلوم دارد کدام یک نیکوکارتر است. ما را برای دنیا نیآفریده‌اند و نه ما را به کوشش در آن فرموده اند. ما را به دنیا آوردند تا در آن آزموده شویم، و همانا خدا مرا به تو آزمود: پس یکی از ما را بر دیگری حجت قرار داد».

8. سنت الهی حاکم بر فرد

خدای متعال بر اساس این سنت، به یکایک انسان‌ ها عقل داده است تا به وسیله‌ ی آن کمابیش حقایق را دریابند و خوب و بد را از هم تمیز دهند. چنانکه فرمود: «وَ هَدَیناهُ النَجدَینِ؛[6] و او [=انسان] را به دو راه روشن [=راه خیر و راه شرّ] راهبر شدیم».
و نیز فرمود:
«فَألهمها فُجُورَها و تَقویها؛[7] پس بدکاری و پرهیزگاری اش را به او [=نفس] الهام کرد».

برخی از عبارات نهج البلاغه در این مورد چنین است:

  1. «مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَیَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَیَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ- وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ؛[8] کسی که سخنش بسیار گردد خطای او بسیار گردد و کسی که خطایش بسیار گردد حیایش اندک شود و کسی که حیایش اندک شود پارسایی او اندک شود و کسی که پارسایی وی اندک شود قلبش می‌ میرد و کسی که قلبش مرده باشد داخل آتش جهنم می‌ گردد».
  2. «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ؛[9] کسی که میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد و آن که کار آخرتش را اصلاح نماید، خداوند دنیایش را اصلاح خواهد کرد».
  3. «مَن عَمِلَ لَدینه کَفاهُ اللهُ أمرَ دُنیاهُ؛[10] هر که برای دین خود کار کند، خداوند امر دنیای او را کفایت فرماید».

9. سنت امداد به مومنان و غیر مومنان

سنت امداد به مومنان و غیرمومنان از سنت های مقید و مشروط است؛ به این معنی که پس از آنکه انبیاء الهی، پیام و دعوت خدای متعال را به گوش انسان‌ ها رساندند و تا آنجا که مقدور و میسرشان است در هدایت آنان سعی کردند و نیز زمینه و وسایل آزمایش آدمیان فراهم و مهیا گشت، مردم به اختیار خود، راه حق و خیر با باطل و شر را در پیش می‌ گیرند.

این موضع گیری‌ های خوب و بد مردم در قبال تعالیم و احکام الهی سبب روی نمودن یک سلسله از سنت های الهی دیگر می‌ شود، از این رو که معلول رفتار مردمند یا به تعبیری دیگر، مقید و مشروط به کارهای آنانند، «سنت های مقید و مشروط» نام می‌ توانند گرفت.[11]

عام ترین و کلی ترین سنتی که خدای متعال در پی اعمال انسان‌ ها اِعمال می‌ کند سنت «امداد» است، بدین معنا که خدای متعال هم کسانی که طالب دنیا و کمالات مادی و دنیوی باشند و در راه باطل و شر گام گذارند یاری و کمک می‌ کند و هم کسانی را که جویا و خواستار آخرت و کمالات معنوی و اخروی باشند و در طریق حق و خیر قدم نهند، یعنی وسایل پیشرفت و نیل به هدف را برای هر دو دسته فراهم می‌ سازد.

بر خلاف دو سنت «هدایت به توسط انبیاء» و «آزمایش» که مسبوق به افعال انسان‌ ها نیستند: مردم چه بخواهند و چه نخواهند هم مورد تبلیغ و ارشاد انبیاء واقع می‌ شوند و هم مورد ابتلاء و امتحان [قرار می‌ گیرند].[12]

بعضی از آیاتی که بر سنت امداد دلالت دارد به قرار ذیل است:

  1. «مَن کانَ یُریدُ العاجِلَة عَجَّلنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَن نُریدُ ثُمَّ جَعَلنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصلیها مَذمُوماً مَدحُوراً. وَ مَن اَرادَ الاخِرَة و سَعی لَها و هُوَ مُومِنٌ فَأولئِکَ کانَ سَعیُهُم مَشکُوراً کُلًّا نُمِدُّ هؤلاءِ و هؤلاءِ مِن عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحظَوراً؛[13]

هر که [دنیای] گذران را می‌ خواهد در این [دنیای زودگذر] به او، به هر که بخواهیم، هر چه بخواهیم زود می‌دهیم و سپس برایش جهنم را می‌ گذاریم که نکوهیده و رانده بدان در شود. و هر که [زندگی] دیگر بخواهد و برای [به دست آوردن] آن کوششی را که باید بکند و مومن باشد آنان کوشششان پاداش داده می‌ شود. همه را، آن گروه را و این گروه را، از بخشش پروردگارت کمک می‌ دهیم؛ و بخشش پروردگارت بازداشتنی [و منع شدنی] نیست».

2. «مَن كَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَة نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَمَن كَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیَا نُؤتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِی الْآخِرَة مِن نَّصِیبٍ؛[14] هر که کشت آن سرای [=آخرت] بخواهد برایش کشتش را می افزاییم و هر که کشت این سرای [=دنیا] بخواهد از دنیا به او چیزی می‌ دهیم و او را در آخرت بهره‌ ای نخواهد بود».

نکته‌ ی شایان توجه در این آیات شریفه این است که بر طبق آنها، امدادهای الهی به جویندگان دنیا محدود به حدودی است؛ در حالی که امدادهایی که به طالبان آخرت می‌ شود حد و مرز ندارد و این بدین سبب است که میل‌ ها و اهواء اهل دنیا متزاحم و متعارض است و برآوردن همه‌ ی آنها نه ممکن و مقدور است و نه موافق مصلحت و حکمت، ولی خواسته‌ های اهل آخرت، تزاحم و تعارض نمی‌ یابند.[15]

سخنان حضرت در نهج البلاغه – تا آنجا که بررسی کردیم – به طور صریح بیانگر این سنت الهی نیست اما تعابیری در نهج البلاغه وجود دارد که لازمه‌ ی آن، تحقق سنت امداد به مومنان و غیر مومنان است.

چنانکه حضرت فرمودند:

  1. «مَن طَلَبَ شیئاً نالَهُ أو بَعضَهُ؛[16] آن که چیزی را جوید بدان یا به برخی از آن رسد؛ یعنی هر کس – اعم از مومن یا غیر مومن – دنبال چیزی باشد خداوند او را به مطلوبش یا به بعضی از مطلوبش می‌ رساند».
  2. «لا یَعدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ ا ِن طالَ به الزَّمانُ؛[17] شکیبا، پیروزی را از دست ندهد گرچه روزگارانی بر او بگذرد».

10. سنت زیادت نعمت‌ های معنوی و اخروی

از سنت های مقیّد و مشروطی که مخصوص اهل ایمان است، سنت زیادت نعمت‌ های معنوی و اخروی است که نتیجه‌ ی دریافت هدایت الهی به توسط انبیاء و پذیرش آن است و لذا مهتدی می شوند و ایمان می‌ آورند و عمل صالح می‌ کنند و این امور مصادیق شکر نعمت هدایت است. بنابراین اهل ایمان، چون نعمت هدایت را شاکر و سپاسگزارند خداوند را بر آنها افزون می‌ کند. قرآن کریم می‌ فرماید:

  1. «لَإن شَکَرتم لَأزیدَنَّکُم؛[18] اگر سپاس دارید، به یقین، افزونتان دهم».

و در مورد زیادت نعمت‌ های معنوی فرمود:

2. «و یَزیدُ الله الَّذینَ اهتَدَوا هُدیً؛[19] خدای متعال کسانی را که هدایت یافته‌ اند [=مهتدی شده اند] راهنمایی و راهبری [=هدایت] می فزاید.

برخی سخنان حضرت که بیانگر سنت الهی مذکور است چنین است:

  1. «مَن أعطِیَ الشُّکرُ لَم یُحرَمِ الزِّیادَة؛[20] آن را که سپاس عطا شد از فزوده گشتن (نعمت) محروم نباشد».
  2. «ما كَانَ اللَّهُ لِیَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ وَ یُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّیَادَه؛[21] خداوند دَرِ سپاس گفتن را بر بنده‌ ای نمی‌ گشاید حالی که درِ نعمت را به روی او ببندد».

11. سنت تَحبیب و تَزیین ایمان

یکی دیگر از سنت های الهی، سنت تحبیب و تزیین ایمان است. قرآن کریم می‌ فرماید:

«وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْكُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَیْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ؛[22] ولی خدای متعال ایمان را محبوب شما کرد و آن را در دل‌ های شما بیاراست و کفر و نافرمانی و سرکشی را مکروه شما کرد».

تا جایی که بررسی کردیم در کتاب نهج البلاغه به این سنت تصریح نشده است ولی سخنانی در نهج البلاغه آمده است که لازمه‌ ی تحبیب و تزیین ایمان و تجلیل و تکریم مومنین است. مثلا حضرت می‌ فرمایند:

  1. «فَلَو رَخَّصَ اللهُ فِی الکِبرِ لِأحَدٍ مِن عِبادِه لَرَخَّصَ فیه لِخاصّة انبیائه و اَولیائِهِ، وَلکنّه سُبحانَهُ کَرَّهُ اِلَیهِم التَّکابُرَ، وَ رَضِیَ لَهُمُ التَّواضُعَ فَأنصَقُوا بِالأرضِ خُددودَهُم، وَ عَفَّروا فِی التُّرابِ وُجُوهَهُم، وَ خَفَضُوا اَجنِحَتَهُم لِلمؤمنینَ؛[23]

خداوند رخصت کِبر را برای احدی از بندگانش نداده است حتّی بر انبیاء و اولیائش چنین اجازه‌ ای را نداده و بلکه تواضع و فروتنی را برای انبیاء و اولیاء خواسته و از آنها خواسته گونه‌ های خود را به زمین بسایند و خاکسار باشند و نسبت به مومنان «خفض جناح» داشته باشند و این، اهمیت ایمان و مومنان در نزد خدای تعالی است».

یا اینکه در تحبیب ایمان مومنین می‌ فرماید:

2. «اتّقوا ظُنُونَ المُؤمِنینَ فَإنَّ الله تعالی جَعَلَ الحَقَّ عَلی اَلسنتهِم؛[24] از گمان‌ های مردم با ایمان بپرهیزید که خدا حق را بر زبان آنان نهاده است».
3. «فَرَضَ اللهُ الایمانَ تَطهیراً مِن الشِّرکِ؛[25] خداوند ایمان را موجب پاک شدن از شرک (که ظلم بزرگ است) قرار داده است». و بدین ترتیب اهمیت ایمان را بیان می‌ کند».

12. سنت زیادت نعمت‌ های مادی و دنیوی

یکی دیگر از سنت های الهی، سنت زیادت نعمت های مادی و دنیوی است. خداوند متعال به همه انسان ها نعمت های خود را ارزانی داده، اما با وجود شرایطی خاص، این نعمت ها را زیادت می بخشد. حضرت دراین باره می فرمایند:

«اِنَّ لِلَّهِ فِی كُلِّ نِعْمَة حَقّاً فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا وَ مَنْ قَصَّرَ فِیهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ؛[26] خدا را در هر نعمتی حقّی است، هر که آن حق از عهده برون کند خدا نعمت را بر او افزون کند و آن که در آن کوتاهی روا دارد خود را در خطر از دست شدن نعمت گزارد.

«اِذا وَصَلَت اِلَیکُم اَطرافُ النِّعَمِ فَلا تُنَفِّرُوا اَقصَاها بِقِلَّة الشُّکرِ؛[27] چون طلیعه‌ ی نعمت به شما رسید، با ناسپاسی دنباله‌ ی آن را مبرید».

13. سنت پیروزی بر دشمنان

آیات قرآنی ای که دلالت بر پیروزی حق بر اهل باطل دارد فراوان است و آنها را می‌ توان به هفت دسته تقسیم کرد:[28] به عنوان نمونه می‌ فرماید:

«وَ یُرِیدُ اللّهُ أَن یُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَ یَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِینَ؛[29] ولی خدا می خواست پیروزی در میدان جنگ را با فرمان نافذی [که دایر بر پیروزی مومنان و شکست دشمنان جاری ساخته بود] تحقق دهد و ریشه کافران را قطع کند».

برخی از عبارات نهج البلاغه در این مورد چنین است:

  1. «وَ سَیَنتَقِمُ الله مِمَّن ظَلَمَ مَأکَلاً وَ مَشرَباً بِمَشرَبٍ …؛[30] و به زودی خدا از ستمکار انتقام کشد و آن را که در خور اوست بدو خورانَد و چشانَد».
  2. «وَ أَمَّا أهلُ المَعصِیَتِه فَأنَزَلَهُم شَرَّ دارٍ، وَ غَلِّ الأیدیَ اِلَی الأعناقِ، وَ قَرَنَ النَّواصِیَ بِالأقدامِ، وَ ألبَسَهُم سَرابیلَ القَطِرانِ وَ مُقَطَّعاتِ النِّیرانِ؛[31] اما نافرمانان، آنان را [خدا] در بدترین جای فرود آرد، و دست هایشان را با غل در گردن درآرد و پیشانی هایشان را تا به قدم‌ ها فرود آرد».
  3. «هُوَ الَّذی اشتَدَّت نِعمَتهِ عَلی أعدائِهِ فی سَعَهِ رَحمَتِهِ … قاهِرُ مَن عازَّهُ وَ مُدَمِّرُ مَن شَاقَّهُ وَ مُذِلُّ مَن ناوَاهُ و غالِبُ مَن عاداهُ؛[32] خدایی که کیفر او بر دشمنانش سخت است، در عین رحمت – او برایشان – و … هر که بر او چیرگی جوید مقهورش سازد و هر که با او دشمنی ورزد، به هلاکتش دراندازد. هر که با او کینه ورزد، خوارش سازد و تیره روز است و هر که او را دشمن گیرد، خدا بر او پیروز است».

14. سنت زیادت ضلالت

همانگونه که اهل حق در جهت نعمت‌ های معنوی و اخروی و اهتداء و راه یافتگی امداد می‌ شوند، اهل باطل نیز در جهت ضلالت و گمراهی مدد می‌ یابند. چنانکه خداوند متعال فرمود:
«فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ؛[33] چون منحرف شدند خدای متعال دلهایشان را به انحراف کشید؛ و خدای متعال گروه عصیان پیشه را هدایت نمی‌ کند».

سنت زیادت ضلالت از سنت های الهی ای است که مخصوص اهل باطل است. گاهی خداوند ضلالت اهل باطل را به خود نسبت می‌ دهد زیرا اهل باطل خودشان انتخاب کننده‌ ی اولیه راه ضلالت بودند و خداوند به ضلالت آنها می‌ افزاید و گاهی زیادت ضلالت را به شیطان نسبت می‌ دهد که با توجه به توحید افعالی و مظهر اسم یا مضل بودن شیطان، باز هم زیادت ضلالت اهل باطل به خداوند بر می‌ گردد.

سخنان حضرت عبارتند از:

  1. «أَلاَ وإِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ ذَمَّرَ حِزْبَهُ، وَاسْتَجْلَبَ جَلَبَهُ لِیَعُودَ الْجَوْرُ إِلَی أَوْطَانِهِ وَیَرْجِعَ الْبِاطِلُ إِلَی نِصَابِهِ؛[34] همانا شیطان یارانش را برانگیزانده، و لشکر خویش را از هر سو فراخوانده؛ خواهد که ستم به جای خود برقرار باشد و باطل پایدار».
  2. «وَاعْمَلُوا فی غَیْرِ رِیَاء وَلاَ سُمْعَة فَإِنَّهُ مَنْ یَعْمَلْ لِغَیْرِ اللهِ یَکِلْهُ اللهُ إِلَی مَنْ عَمِلَ لَهُ؛[35] برای خدا کار کنید نه برای نشان دادن به دیگران، و یا شنودن این و آن، که هر کس برای جز خدا کاری کند، خدا او را به وی وامی گذارد».
  3. «سُبحانَکَ خالقاً و معبوداً بِحُسنِ بَلائکَ عِندَ خَلقِکَ خَلَقتَ داراً وَ جَعَلتَ فیها مَإذَبَتَ … ثُمَّ اَرسَلتَ داعیاً یدعُو اِلَیها فَلا الدّاعِیَ اَجابُوا و لا فیما رَغَّبَتَ رَغِبُوا وَ لا اِلی ما شَوَّقتَ اشتاقوا. أقبَلُوا عَلی جِیفَهٍ قَد افتَضَحُوا بِأکلِها و اصطَلَحُوا عَلی حُبِّها؛[36] ستودن تو راست که آفریننده و معبودی، بندگانت را نیک آزمودی. خانه ای آفریدی و خوانی گستردی … سپس دعوت کننده (پیامبران) فرستادی تا بندگانت را بدان خانه بخواند؛ (خانه ای که به آسایش در آن بماند) نه دعوت کننده را پاسخ گفتند و نه آنچه را ترغیب کردی پذیرفتند و نه بدانچه تشویقشان کردی آرزومند شدند».

15. سنت تزیین اعمال

پس از آنکه حجت بر همه‌ ی مردم تمام شد و اهل باطل به اختیار و گزینش خود راه نادرستی و ناراستی در پیش گرفتند، شیطان دست به کار وسوسه می‌شود و کارهای آنان را در چشمشان آراسته و خوب و زیبا جلوه می‌ دهد. از آنجا که خلقت شیطان و اعمال او نیز نهایتا مستند است به خدای متعال، و در چهارچوب قضا و قدر الهی قرار می‌ گیرد، در بعضی از آیات قرآن این تزیینات شیطانی به خدای متعال انتساب می‌یابد: چنانکه فرمود:

  1. «وَ زَیِّنَ لَهُم الشَّیطانُ ما کانُوا یَعمَلُونَ؛[37] شیطان آنچه را می‌کردند در چشمشان آراست».
  2. «زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَروا الحَیوة الدُّنیا؛[38] برای کسانی که کافرند زندگی این جهانی آرایش یافته است».
  3. «اِنَّ الّذینَ لا یِومِنُونَ بِالآخِرَة زَیَّنّا لَهُم اَعمالَهُم فَهُم یَعمَهونَ؛[39] کسانی که به آخرت ایمان ندارند برایشان کارهایشان را بیاراستیم؛ و آنان کور دلند».

از سنت های الهی که خداوند پس از اتمام حجت در مورد اهل باطل اجراء می‌ کند، سنت تزیین اعمال اهل باطل است تا بپندارند که کارهای آنها نیکوست، گاهی تزیین اعمال اهل باطل به شیطان نسبت داده می‌شود. در نهج البلاغه به انسان‌ ها هشدار داده می‌ شود که با خوشنودی از نعمت دنیا و فریفته شدن به دنیا مانند اهل باطل، شیطان دنیا را برای شما تزیین نکند.

برخی از عبارات نهج البلاغه در این مورد چنین است:

  1. «فَلیَکُن سُرُورُکَ بِما نِلتَ مِن آخِرتِکَ … وَ ما نِلتَ مِن دِنیاکَ فَلا تکثِر فیهِ فَرَحاً؛[40] پس شاد باش بدانچه از آخرتت به دست آورده ای … و بدانچه از دنیا به دست آری فراوان شادمان مباش».
  2. «وَ اِیّاکَ أن تَغتَرَّ بِما تَری مِن إخلادِ اَهل الدُّنیا اِلَیها وَ تَکالُبِهِم عَلَیها … سَلَکَت بِهِم الدُّنیا طریقَ العَمی وَ أخَذَت بِأبصارِهِم عَن مَنارِ الهُدی، فَتاهُوا فی حَیرَتِها و غَرِقُوا فی نِعمِها واتَخَذُوها رَبّاً فَلَعِبَت بِهِم وَ لَعِبُوا بها وَ نَسُوا ما وراءَها؛[41]

مبادا فریفته شوی که بینی دنیا داران به دنیا دل می‌ نهند، و بر سر دنیا بر یکدیگر می‌ جهند … دنیا به راه کوری شان راند و دیده‌ هاشان را از چراغ هدایت بپوشاند. در بیراهگی اش سرگردان و فروشده در نعمت آن. دنیا را پروردگار خود گرفته‌ اند و دنیا با آنان به بازی پرداخته و آنان سرگرم بازی دنیا و آنچه را پس آن است فراموش ساخته».

  1. «عِبَادَ اللهِ أوصِیکُم بِالرَّفضِ لِهذِه الدِّنیا التّارکَة لَکُم وَ إن لَم تُحِبُّوا تَرَکَها … فَلا تَنافَسُوا فی عِزِّ الدُّنیا و فَخرِها، و لا تَعجِبُوا بِزینَتها و نَعیمها؛[42] بندگان خدا! شما را سفارش می‌ کنم این دنیا را که وانهنده‌ ی شماست واگذارید هر چند واگذاردن آن را دوست نمی‌ دارید. پس در عزت و ناز دنیا بر یکدیگر پیشدستی مکنید؛ و به آرایش و آسایش آن، شادمان مشوید».

نتیجه گیری

سنت های الهی را می‌ توان به معنای ضوابطی که در افعال الهی وجود دارد یا بر روش‌ هایی که خدای متعال امور عالم و آدم را بر پایه‌ ی آنها تدبیر و اداره می‌ کند گرفت؛ زیرا هیچ یک از افعال الهی عبث و گزاف نیست بلکه همه‌ ی آنها بر اساس ضوابطی، از صفت حکمت خداوند سرچشمه می‌ گیرند، هر چند افعالی مانند نزول عذاب بر اقوام و جوامع کافر و مشرک و ستمگر و فاسق و اهل باطل باشد. سنت های الهی ممکن است بی‌ واسطه یا با واسطه از خداوند صادر شود که در این مقاله در ادامه بخش نخست، به 9 سنت از سنت های الهی اشاره کردیم.

پی نوشت ها

[1] مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص 433.

[2] مائده/ 48.

[3] انعام/ 165.

[4] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 63.

[5] همان، نامه 55.

[6] بلد/10.

[7] شمس/8.

[8] صبحی صالح، نهج البلاغه، حکمت 349.

[9] همان، حکمت 89.

[10] همان، حکمت 423.

[11] مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص 434 – 435.

[12] همان.

[13] اسرا / 18.

[14] شوری / 20.

[15] مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص 436.

[16] صبحی صالح، نهج البلاغه، حکمت 386.

[17] همان، حکمت 153.

[18] ابراهیم / 7.

[19] مریم / 76.

[20] صبحی صالح، نهج البلاغه، حکمت 135.

[21] همان، حکمت 435.

[22] حجرات / 7.

[23] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 192.

[24] همان، حکمت 309.

[25] حکمت 252.

[26] همان.

[27] همان، حکمت 13.

[28] مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، ص 439-447.

[29] انفال/ 7.

[30] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 158.

[31] انصاریان، الدلیل علی موضوعات نهج‌ البلاغه، ص 134-135.

[32] همان، ص 133.

[33] صف / 5.

[34] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 22.

[35] همان، خطبه 23.

[36] همان، خطبه 109.

[37] انعام/ 43.

[38] بقره/212.

[39] نمل/ 4.

[40] صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 22.

[41] همان، نامه 31.

[42] خطبه 99.

منابع

  1. قرآن مجید، ترجمه استاد محمدمهدی فولادوند، تحقیق و نشر دارالقرآن الکریم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، تهران، 1388.
  2. مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، قم 1372.
  3. انصاریان، علی، الدلیل علی موضوعات نهج‌ البلاغه، انتشارات مفید، تهران، 1357.
  4. شریف رضی، محمدبن حسین، نهج البلاغه، تصحیح و تنظیم: صبحی صالح، انتشارات دارالهجره، قم، 1414 ق.

کوچنانی، قاسمعلی، سنت های الهی در نهج البلاغه، فصلنامه پژوهش‌ های نهج البلاغه، شماره 36، سال دهم، بهار 1392.

سنت های الهی از دیدگاه نهج البلاغه – بخش دوم

فهرست مطالب

    برای شروع تولید فهرست مطالب ، یک هدر اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    ما از کوکی ها برای بهبود کارکردن شما با سایت استفاده می کنیم. با استفاده از این سایت شما استفاده ما از کوکی ها را پذیرفته اید.
    برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.