جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

قرآن

قرآن: ریسمان الهی پیوند دهنده خالق و مخلوق

قرآن: ریسمان الهی پیوند دهنده خالق و مخلوق

قرآن معجزه الهی است که توسط پیامبر (ص) در اختیار ما قرار داده شده است. برای شناخت قرآن که ریسمان الهی نجات بخش برای ماست، باید به سراغ راهنمایانی که خداوند برای ما فرستاده برویم و آن ها کسی نیستند جز پیامبر (ص) و امامان (ع) که قرآن ناطق هستند. در این مقاله به بیان و شرح ویژگی هایی از قرآن، در کلام امام علی (ع) می پردازیم.

قرآن، ریسمان الهی

امیر مومنان علی (ع) در خطبه ١٧٦ در ضمن گفتارش، سخن از قرآن به میان آورده و می فرماید: خداوند پاک هیچ کس را به وسیله هیچ چیزی مانند قرآن موعظه نکرده است، آنگاه سخنی از پیامبر (ص) را در اینجا نقل می کند و آن این که این قرآن: «حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ» رشته ارتباط محکم (بین انسان ها با خدا) است.

«حبل» به معنی رشته و ریسمان است و این تعبیر حاکی از ارتباط انسان با خدا به وسیله قرآن است. این ارتباط در مفهوم وسیعش انسان را از هر جهت می سازد و الهی می کند.

نکته جالب این که تعبیر از قرآن به «ریسمان الهی» و «حبل محکم الهی» به این حقیقت اشاره می کند که انسان در شرایط عادی و بدون داشتن مربی و راهنما در قعر دره طبیعت و چاه تاریک غرایز سرکش و جهل و نادانی باقی خواهد ماند و برای نجات از این دره و برآمدن از این چاه، نیاز به یک رشته و ریسمان محکمی دارد که به آن چنگ بزند و بیرون آید.

ریسمان الهی و این رشته محکم همان ارتباط با خدا از طریق قرآن است و آورنده قرآن و جانشینان واقعی او می باشند که مردم را از سطوح پایین و پست بالا برده و به آسمان تکامل معنوی و مادی می رسانند. در ضمن، این تعبیر، اشاره دیگری نیز دارد و آن موضوع اتحاد و پیوستگی رشته های محكم قلوب مسلمین به همدیگر است که از ارکان برنامه های اجتماعی اسلام می باشد و در سایه آن، بسیاری از امتیازات فردی و اجتماعی به دست خواهد آمد.

در قرآن می خوانیم: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»؛[1] همگی به ریسمان الهی (قرآن و اسلام) چنگ زنید و از همدیگر متفرق و جدا نگردید. بیشتر مفسران گویند: منظور از ریسمان الهی «حبل الله» قرآن است و اگر بعضی آن را شامل اسلام و خاندان پیامبر (ص) و امامان (ع) دانسته اند، آن ها نیز فرزند قرآنند و از این چشمه آب می خورند.

قرآن، پند و اندرز الهی

امام علی (ع) به سراغ قرآن و بیان عظمت و آثار آن می رود و می فرماید: «[فَإِنَ] وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یعِظْ أَحَداً بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ»؛[2] «خداوند سبحان، احدی را به چیزی مانند قرآن، پند و اندرز نداده است».

کتب آسمانی که از سوی خدا برای هدایت خلق نازل شده در بر گیرنده بهترین مواعظ الهی است. در میان این کتب، قرآن مجید، آفتابی است درخشان و به راستی مواعظ قرآن بی نظیر و پند و اندرزهای آن بی مانند است. گاه مستقیماً با بندگان سخن می گوید،گاه به صورت سوالی که پاسخش از درون وجدان بر می خیزد، آن ها را اندرز می دهد.

گاه تاریخ مملوّ از عبرت پیشینیان را بازگو می کند و زمانی با ذکر مثال های گویا و زیباف حقایق عقلی را لباس حسّی می پوشاند و تمام این ها با فصیح ترین عبارت و بلیغ ترین تعبیرات بیان می شود. به همین دلیل مواعظی همچون مواعظ قرآن وجود ندارد.

قرآن، بهار دل ها و چشمه جوشان علوم

سپس برای این مطلب چند دلیل ذکر می کند و می فرماید: «فَإِنَّهُ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ وَ سَبَبُهُ الْأَمِینُ، وَ فِیهِ رَبِیعُ الْقَلْبِ وَ ینَابِیعُ الْعِلْمِ وَ مَا لِلْقَلْبِ جِلَاءٌ غَیرُهُ»؛[3] زیرا قرآن رشته محکم خدا (ریسمان الهی) و وسیله مطمئن اوست. در قرآن، بهار دل ها و چشمه های جوشان علم و دانش است و برای (زدودن زنگار غفلت وگناه از) قلب، صیقلی جز قرآن نیست.

«متین» از ماده «متن» در اصل به معنای دو عضله نیرومند است که در دو طرف ستون فقرات قرار دارد و پشت انسان را محکم می سازد. سپس به هر موضوع محکمی اطلاق شده است.

«ینابیع» جمع «ینبوع» (بر وزن مقبول) به معنای چشمه است.

امام علی (ع) درباره قرآن می فرماید:

نخست آن را ریسمان الهی معرّفی می کند که گویی از آسمان به زمین کشیده شده، تا بندگان به آن چنگ زنند و خود را به اوج آسمان ها برسانند و به مقام قرب او نزدیک شوند. این همان عروة الوثقایی است که خداوند به آن اشاره کرده که هر کس به آن چنگ زند اهل نجات است:

«فَمَن یكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیٰ لَا انفِصَامَ لَهَا»؛[4]

به یقین، طریق ایمان به خدا و کفر به طاغوت، قرآن است.

و سپس امام (ع) قرآن را «سبب امین» می شمرد؛ یعنی واسطه ای است در میان خلق و خالق که هیچ گونه خطا و اشتباه و خیانتی در آن راه ندارد و آن چه در آن است، حقّ خالص است.

در ادامه قرآن را بهار دل ها می شمرد؛ همان گونه که در فصل بهار، پیکر مرده درختان جان می گیرد و شکوفه ها و برگ و گل بر شاخسار آن ها نمایان می شود و مرغان چمن با شور و نشاط، نغمه حیات سر می دهند، کسانی که در کنار قرآن قرار بگیرند، روح و جانی تازه پیدا می کنند و شکوفه ها و گل های ایمان و اخلاق و فضیلت بر شاخسار روحشان ظاهر می شود. نغمه های قرآنی قلب آن ها را نوازش می دهد و از عشق و محبّت پروردگار سرشار می سازد.

در اینجا امام علی (ع) اشاره به این می کند که سرچشمه های علوم در قرآن است؛ نه تنها علومی که به معرفت خدا منتهی می شود و روح و تقوا و فضیلت را در انسان پرورش می دهد، بلکه قرآن انگیزه ای برای پرداختن به علومی است که پیرامون آفرینش انسان، خلقت آسمان و زمین و انواع موجودات و گیاهان سخن می گوید و اشارات پرمعنایی در هر زمینه دارد.

قرآن، وسیله از بین برنده زنگار گناهان

اینک حضرت علی (ع) به این حقیقت اشاره می کند که برای زدودن زنگارهایی که بر اثر غفلت و گناه بر قلب انسان می نشیند و صفا و نورانیت را از آن می گیرد، بهترین وسیله، تلاوت قرآن و اندیشیدن در آن است و این که می فرماید:

«تنها وسیله برای رسیدن به این هدف، قرآن است»، اشاره به این است که وسایل دیگر در واقع از قرآن کمک می گیرند و خمیر مایه همه آن ها در قرآن است. مسلّماً، کتابی که دارای این اوصاف پنج گانه است، بهترین موعظه الهی است».

در ادامه از وضع موجود مسلمین در برابر قرآن ابراز ناراحتی و نگرانی کرده، می فرماید: «مَعَ أَنَّهُ قَدْ ذَهَبَ الْمُتَذَكِّرُونَ وَ بَقِی النَّاسُونَ أَوِ الْمُتَنَاسُونَ»؛[5] اما متأسفانه آن ها که از قرآن پند می گرفتند (و بیدار دل بودند) رفتند و فراموشکاران یا خود به فراموشی زدگان مانده اند.

این سخن پاسخ اشکال مقدّری است که اگر آثار بسیار سازنده قرآن که بدان اشاره شد در جامعه اسلامی کم رنگ شده، به علت کم رنگی قرآن نیست، بلکه به جهت غفلت غافلان یا تغافل منافقان از این منبع فیض الهی است.

این سخن، شبیه چیزی است که امیرمؤمنان علی(ع) فرموده است که بعد از اظهار تأسف شدید از شهادت دوستان آگاه و با وفا شدیداً گریه کرد، سپس فرمود: «أوّه علی اخوانی الذین تلووا القرآن فأحکموه و تدبّروا الفرض فأقاموه، أحیوا السنة و اماتوا البدعة»؛[6] دریغا از برادرانم که قرآن را خواندند و آن را استحکام بخشیدند و در واجبات الهی تدبّر کردند و آن ها را بر پا داشتند؛ سنّت های الهی را زنده و بدعت ها را نابود کردند.

سه گروه مردم در برابر قرآن

امام علی (ع) مردم را به سه گروه تقسیم می کند: گروهی که بیدارند و از آیات آسمانی و الهی همواره بهره می گیرند و گروهی که در مادیات دنیا و هوا و هوس غرقند و قرآن را به فراموشی سپرده اند و گروه سوّمی که آگاهانه خود را به فراموش کاری می زنند، پیام های قرآن را رها کرده و از کنار آن به سادگی می گذرند، با این که با گوش خود این پیام ها را می شنوند.

اگر زمانی جامعه اسلامی را از جهات مختلف بیمار ببینیم، نه به دلیل کوتاهی طبیب است و نه به علت بی اثر بودن نسخه اوست، بلکه علت واقعی، به کار نبستن این نسخه شفابخش الهی است.

امام علی (ع) در ادامه این سخن، گویا در پاسخ ایراد کسی که می گوید اگر گروهی راه حق را فراموش کردند یا خود را به فراموشی زدند، به جهت این بوده است که راه حق شناخته نیست و چنان با طرق باطل آمیخته شده که تشخیص آن آسان به نظر نمی رسد، می فرماید:

«وَ إِذَا رَأَیتُمْ شَرّاً فَاذْهَبُوا عَنْهُ، فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) كَانَ یقُولُ: یا ابْنَ آدَمَ اعْمَلِ الْخَیرَ وَ دَعِ الشَّرَّ، فَإِذَا أَنْتَ جَوَادٌ قَاصِدٌ»؛[7]

«راه روشن است، هرگاه کار نیکی را مشاهده کردید به آن کمک کنید و هر زمان کار شرّی را دیدید از آن بگذرید، زیرا رسول خدا (ص) می فرمود: ای فرزند آدم، کار نیک انجام ده و بدی را رها کن که اگر چنین کنی در جاده مستقیم و میانه (دور از افراط و تفریط) گام برخواهی داشت».

«جواد» در اصل به معنای اسب سریع السیر است و از ماده «جود» به معنای بخشش گرفته شده. سپس به انسان های با استقامت و کوشا اطلاق شده است.

«قاصد» از ماده «قصد» به معنای میانه روی گرفته شده است. بنابراین قاصد کسی است که در جاده مستقیم بدون افراط و تفریط گام بر می دارد.

از آن چه گفته شد، روشن گردید که خیر و شرّ در این عبارات، معنای وسیع و گسترده ای دارد. بر خلاف آن چه بعضی از شارحان نهج البلاغه پنداشته اند که تنها ناظر به موضوع وفای به بیعت و بیعت شکنی است.

این سخن اشاره ای به حسن و قبح عقلی نیز دارد که انسان خیر و شر را تا حد زیادی با عقل و فکر خود درک می کند و اگر به آن عمل کند بخش مهمی از راه راست و جاده مستقیم را پیموده است.

هدف امام علی (ع) توجه دادن مردم به بهترین و عالیترین وسیله نجات و محکمترین وسیله اتحاد و توحید و وحدت است، تا انسان ها در پرتو آن بتوانند به تکامل واقعی خود دست یابند.

قرآن قانون اساسی مسلمین و سند خلل ناپذیر قانونی و فرهنگی و اخلاقی و سیاسی مسلمانان است که با توجه به آن و اجرای دستورات آن مسلمانان از وضع وخیم فعلی نجات می یابند و در همه ابعاد زندگی پیروز می شوند.

نتیجه گیری

قرآن کتابی است برای همه زمان ها و همه مکان ها که برای آشنایی بیشتر با آن باید به دنبال قرآن ناطق که همان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) می باشند، برویم. شناخت قرآن برای ما وسیله نجات بخش به سوی کمال انسانی به ارمغان خواهد آورد. پیروزی نهایی با آنان است که به ریسمان الهی، حبل المتین، چنگ زنند و متفرق نشوند.

پی نوشت ها

[1] . آل عمران، 103.

[2] . شریف الرضی، نهج البلاغه، 176.

[3] . شریف الرضی، نهج البلاغه، 176.

[4] . بقره، 256.

[5] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 176.

[6] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 182.

[7] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 176.

منابع

  1. قرآن کریم.
  2. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.

منبع مقاله | با اقتباس از:

  1. محمدی اشتهاردی، محمد، گفتار پیامبر (ص) در نهج البلاغه، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1364.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1375، ج6، ص595-592

قرآن: ریسمان الهی پیوند دهنده خالق و مخلوق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :