هدف اصلی خطبه 164 نهج البلاغه، نصیحت و هشدار دلسوزانه امیر مومنان علی (ع) به عثمان و جلوگیری از سقوط او بود. در بخش دوم این خطبه، امام علی (ع) ویژگی های رهبران عادل و ظالم را بيان فرموده كه مى تواند سرمشقى براى هر زمان و هر مكان باشد. در این مقاله به شرح و تفصیل این بخش از خطبه پرداخته و به بیان نکات مربوط به ویژگی های رهبر عادل و شایسته و رهبر ظالم و ستمگر می پردازیم.
کیفر سخت رهبر ستمگر
امیرمؤمنان علی (ع) در خطبه 164 نهج البلاغه که در آن، عثمان بن عفان را مورد خطاب قرار داده و در ضمن، از ویژگی های رهبر شایسته و ناشایست، سخن به میان آورده است، می فرماید: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود:
«يُؤْتَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالاِمَامِ الْجائِرِ وَلَيْسَ مَعَهُ نَصِيرٌ وَلَا عَاذِرٌ فَيُلْقَى فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَيَدُورُ فيها كَمَا تَدُورُ الرَّحَى ثُمَّ يَرْتَبِطُ فِي قَعْرِها»؛[1] روز قیامت، پیشوای ستمکار را حاضر می کنند، در حالی که نه یاوری با او است و نه عذرخواهی، او را در آتش دوزخ می افکنند و همچون سنگ آسیا در آتش به گردش می افتد، سپس او را در قعر دوزخ به زنجیر می کشند.
تعبير «و ليس معه نصير و لا عاذر» اشاره به اين است که او در دنيا افرادى داشت که در مشکلات، او را يارى مى کردند و در خطاها و ظلم ها براى او عذرتراشى مى نمودند و او نيز براى حفظ آنان سرمايه هاى فراوانى هزينه مى کرد. ولى در آن روز، اثرى از آنان نيست. تنهاى تنها در دادگاه عدل الهى حضور مى يابد و چون سياه نامه اعمالش آشکار است، به زودى به جهنم سوق داده مى شود.
جمله «فيدور فيها کما تدور الرحى» ممکن است اشاره به اين باشد که چرخش در آتش جهنّم، اوّلا سبب سوزش بيش تر و ثانياً موجب جلب توجه دوزخيان و رسوايى است.
مساله رهبری در اسلام
یکی از ارکان جامعه سالم، وجود رهبر راستین و آگاه است و به عکس، رهبر ستمگر و ناسالم، بلای بزرگ و مایه ننگ و انحطاط جامعه است. از این رو در اسلام، به مسأله رهبری، تحت عنوان «امامت و ولایت»، توجه بسیار دقیقی شده و شرایطی برای آن ذکر شده تا چرخ های حکومت اسلامی در پرتو رهبری داهیانه و عادلانه او به خوبی بگردد و از حرکت باز نایستد. بر همین اساس امام علی (ع)، نخست چند نشانه از رهبر عادل و سپس چند نشانه از رهبر ظالم را ذکر می نماید.
ویژگی های رهبر عادل
امام علی (ع) در خطبه 164، به سراغ ضوابط کلى و عمومى براى پيشوايان عادل مى رود و سپس به ذکر صفات پيشوايان گمراه مى پردازد تا از اين طريق، مسير صحيح را به خليفه نشان دهد.
مى فرمايد: «فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اللهِ عِنْدَ اللهِ اِمَامٌ عَادِلٌ، هُدِيَ وَ هَدَى، فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً، وَ أَمَاتَ بِدْعَةً مَجْهُولَةً. وَ إِنَّ السُّنَنَ لَنَيِّرَةٌ، لَهَا أَعْلاَمٌ، وَ إِنَّ الْبِدَعَ لَظَاهِرَةٌ، لَهَا أَعْلاَمٌبدان»؛[2] برترين بندگان نزد خدا پيشواى عادلى است که خود، هدايت شده و ديگران را هدايت مى کند. سنت هاى شناخته شده را بر پا مى دارد و بدعت هاى ناشناخته را مى ميراند. چرا که سنت ها روشن و نورانى اند و نشانه هاى مشخص دارند و بدعت ها آشکارند و علامت هايى دارند، (و در واقع نا آشنا بودن بدعت ها دليل روشنى بر عدم مشروعيت آن ها است).
امام علی (ع) نخست بر اين موضوع مهم انگشت مى گذارد که برترين بندگان خدا رهبر عادل است. چرا چنين نباشد، در حالى که از رسول خدا (ص) چنين روايت شده: «عَدْلُ ساعَة خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سِتِّينَ سَنَةً قِيَامَ لَيْلِهَا وَ صِيامِ نَهَارِهَا»؛[3] يک ساعت، اجراى عدالت بهتر از عبادت شصت سال است که هر شب به نماز مشغول باشد و همه روزها به روزه داشتن.
سپس ويژگى هاى امام عادل را بيان مى کند. نخست اين که او از طريق قرآن و وحى و عقل سليم هدايت يافته و سپس مردم را به راه راست و صراط مستقيم هدايت مى کند. چون برنامه هاى سازنده فرهنگى، از مهم ترين وظايف پيشواى عادل است.
در سوّمين و چهارمين وصف، اقامه سنت هاى معلوم و اماته بدعت هاى مجهول را مى شمرد. زيرا امام عادل بايد برنامه ريزى دقيقى داشته باشد که سنت هاى حسنه به فراموشى سپرده نشود و پاکى و تقوا و آگاهى و تعاون بر نيکى ها و امر به معروف و نهى از منکر، همچنان در صحن جامعه آشکار و مورد توجه باشد و به عکس، بدعت هاى زشت و خرافات و اختلافات و کشمکش ها و خلاصه آن چه را پيغمبران الهى با زحمت هاى فراوان از بين امت هاى الهى برچيدند، دوباره زنده نشود و به ويژه تصريح مى فرمايد:
سنت ها و بدعت ها همه نشانه دارد. نشانه سنت ها: امنيّت و آرامش اجتماع، شکوفايى استعدادها و توّجه مردم به معنويات است و به عکس، نشانه بدعت ها، نابسامانى، اختلاف، آلودگى ها و پيوستن به خرافات است.
ویژگی های رهبر ظالم
ويژگى هاى رهبر ظالم (امام جائر) درست نقطه مقابل رهبر عادل است. او هم خودش گمراه است و هم مردم را به گمراهى مى کشاند، هم سنت هاى الهى را به فراموشى مى سپارد و هم بدعت هاى فراموش شده را زنده مى کند و متأسفانه برنامه اى را که خليفه سوّم و دار و دسته او در مورد تقسيم پست هاى حکومت اسلامى و بيت المال دنبال مى کردند، منطبق بر همين ويژگى هاى امام جائر بود.
امام علی (ع) مى فرماید: «وَ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ، فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً، وَ أَحْيَا بِدْعَةً مَتْرُوکَةً»؛[4] بدترين مردم نزد خداوند پيشواى ستمگرى است که هم خود، گمراه است و هم مردم به وسيله او گمراه مى شوند، کسى که سنّت هاى مورد قبول را از ميان برده و بدعت هاى متروک را زنده کرده است.
بديهى است زمانى پايه هاى عدالت در جامعه محکم مى شود که سنن الهى که ضامن خير و سعادت انسان هاست، زنده شود و بدعت هايى که مردم را به فساد و تباهى و ظلم و تبعيض مى کشاند ترک شود. پيشوايى که عکس اين کار انجام مى دهد، به طور طبيعى غرق ظلم و فساد و تباهى خواهد شد و بدترين خلق خداست، چرا که نه تنها خود را تيره بخت مى کند، بلکه جامعه اى را به بدبختى و تيره روزى مى کشاند.
تمایز رهبر راستین از دروغین
هدف امام علی (ع) نشان دادن چهرۀ یک رهبر راستین از رهبر دروغین است تا با توجه به آن انسان ها برای خود رهبری عادل و آگاه بیابند و در پرتو آن به حقوق و عدالت انسانی برسند. وگرنه رهبر ستمگر و منحرف، نقش اصلی در انحراف جامعه و سقوط آن ها خواهد داشت و ما از روش آن افراد، با توجه به اسلام، به خوبی می توانیم رهبر خوب را از بد تشخیص دهیم که حضرت علی (ع) از همین راه، ما را به شناخت خوب و بد در مورد رهبران دعوت می نماید چنان که ذکر شد.
حادثه قتل عثمان نتیجه رهبری بیدادگر
درباره قتل عثمان و حوادث قبل و بعد از آن، مطالب بسيارى است که در تفسير خطبه هاى متعددى، به بسيارى از آن ها اشاره شده است. در اين جا نيز لازم است به چند نکته اشاره کنيم:
1 ـ بى ترديد، قتل عثمان حادثه ناگوارى بود، چرا که پيامدهاى سویى براى مسلمين داشت و همان گونه که در روايتى از پيامبر اکرم (ص) پيش بينى شده بود، سبب گرديد که اختلافات زيادى ميان مسلمانان بروز کند و خون هاى زيادى ريخته شود. هر چند مقصّر اصلى در اين حادثه، شخص عثمان و ياران و همکاران او بودند که حکومت اسلامى را از شکل اصلى بيرون بردند و انواع تبعيض ها و ظلم و فسادها را در جامعه اسلامى رواج دادند.
2 ـ قابل توجّه است که اين حادثه در مدينه و در برابر چشم صحابه اعم از مهاجران و انصار واقع شد و کمتر کسى به يارى عثمان برخاست. گويا همه با سکوت آميخته با رضايت، حرکت خودجوش مردم را بر ضدّ او امضا مى کردند.
طبق آن چه در تاريخ طبرى نقل شده، گروهى از صحابه رسول الله (ص) به يکديگر نامه نوشتند که جهاد با دشمن را فعلا رها کنيد، زيرا جهاد در مدينه است، نه در سرزمين روم (چرا که حکومت اسلامى به فساد گراييده و اصلاح آن بر هر چيز مقدّم است).
تنها کسى که به يارى عثمان برخاست و جلو تندروى ها را گرفت، اميرمؤمنان على (ع) بود که فرزندان خود را مأمور حمايت از او ساخت. زيرا مى دانست قتل عثمان آثار منفى زيادى به همراه دارد. هر چند شورش مردم به قدرى شديد بود که اين حمايت نيز مؤثر نشد.
3 ـ اميرمؤمنان على (ع) در خطبه مزبور، پيش از آن که اعتراضات مردم به اوج خود برسد، بهترين نصايح و اندرزها را به عثمان گوشزد کرد و به او شديداً هشدار داد که هر چه زودتر از اين راه بازگردد و اشتباهات خود را اصلاح کند و او قول داد به آن عمل کند؛ امّا يا نخواست و يا اطرافيان او نگذاشتند که در برابر خواسته هاى به حق مردم تسليم شود.
نتیجه گیری
امام علی (ع) در بخش دوم خطبه 164، به تبیین چهرۀ یک رهبر راستین از رهبر دروغین پرداخته تا مسلمانان را در انتخاب رهبری راستین هدایت نماید و در نتیجه آن عدالت در جامعه برپا گردد. رهبر ستمگر، جامعه را به سوی انحراف و سقوط می کشاند و رهبر عادل، امنیت و آرامش اجتماعی را برقرار می سازد.
پی نوشت ها
[1] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 164.
[2] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 164.
[3] . محمدی ری شهری، ميزان الحکمه، ج6، حديث 11973.
[4] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 164.
منابع
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، مکتب الإعلام الإسلامي، 1367.
منبع مقاله | با اقتباس از:
- محمدی اشتهاردی، محمد، گفتار پیامبر (ص) در نهج البلاغه، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1364.
- مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1375، ج6، ص: 352-343