رمز ماندگاری و تاثیر خطابه های امام علی(ع) کشف سه عنصر کلیدی

تاثیر خطابه های امام علی (ع) بر انسان ها در اعصار مختلف امری واضح و مشهود است. آنچه برای الگوپذیری ضروری می نماید، کشف علت و عنصرهای تاثیرگذار در خطابه های امام علی (ع) است که در ادامه به آن پرداخته می شود.

حیطه تاثیر خطابه های علوی

خطبه های امیر المومنین علی (ع) را که از هر جهت نگاه کنیم، هم فن بلاغت و فصاحت و هم متن و محتوی و هم از جهت فنون و تکنیک های بکار رفته، تاثیرات فراوانی را بر روی مخاطبان به جای گذاشته است. سخنان آن حضرت (ع) علاوه بر آن که در حین ایراد سخن بر مخاطبان تاثیر گذار بود، اکنون نیز که سالیان زیادی از آن گذشته خواننده را متاثر می نماید.

شهید مطهری خود از تاثیرات ژرف خطابه های امیرالمومنین علی (ع) اینگونه می گوید:

«آنان که پای منبر می نشستند، سخت تحت تاثیر قرار می گرفتند، مواعظ وی دل ها را می لرزاند و اشک ها را جاری می ساخت. هنوز هم کدام دل است که خطبه های موعظه ای علی (ع) را بخواند و یا گوش کند و به لرزه در نیاید. سید رضی پس از نقل خطبه معروف الغرا می گوید: وقتی که علی بن ابی طالب (ع) این خطبه را القا کرد، بدن ها لرزید، اشک ها جاری شد و دل ها به تپش افتاد».[1]

مرحوم دشتی یکی از هنرهای ارزشمند را که هم می تواند احساس مردم را و هم عقل و جان انسان ها را سیراب کند، آرمان ببخشد و درمان کند، جهت و هدف تکاملی بدهد، فن خطابه و سخنرانی می دانند، به طوری که گاهی یک سخنران سرنوشت دولتی را رقم زده و جان و جهان را تغییر داده است و سپس ادامه می دهند:

«در یک سخنرانی، قاصعه، جان ها را عوض می کرد، اشک ها را جاری می ساخت و دل ها را به هم گره می زد و در یک سخنرانی آن هم در لشکر دشمن، صف خوارج نهروان را می شکافت که اکثر آن فریب خوردگان، پشیمان شدند و به اردوی امام علی (ع) پیوستند».[2]

آن گونه که از قول اندیشمندان و فرزانگان به دست می آید، این است که سخنان امام (ع) هم در عصر خود امام (ع) و هم در اعصار آینده دارای تاثیرات بوده است و به قولی هم برای مخاطب اولیه و هم ثانویه تاثیرات به جای گذاشته است و در اثر این تاثیرات نتایجی بر اسلام ایجاد شده است.

مهم ترین عناصر تاثير خطابه ها

سخنان امام علی (ع) به علت تاثیر گذاری ژرف، خوانندگان آن را در همه اعصار تحت تاثیر قرار داده است. کلام امام (ع) نه از جنس دیگر است و نه از نوع دیگر، بلکه کلام امام (ع) از همان مجرایی تولید شده که هر روزه انسان ها در گفتار خویش از آن استفاده می کنند و با آن تکلم می نمایند.

حال جای این سوال مطرح است که چرا کلام امیر المومنین (ع) از تاثیر و نفوذ بیشتری برخوردار است و توانسته زمان و مکان را در هم بپیچد و افکار را به هم بریزد؟ چرا کلام امام (ع) با کلام دیگر مخلوقات تفاوت پیدا کرده است، به طوری که به آن دون کلام خالق و فوق کلام مخلوق نسبت داده اند؟

فنون سخنرانی، فنونی هستند که یک سخنران در جریان سخنرانی از زمان آغاز سخن تا انتها در جهت اقناع مخاطبان خویش آن ها را به کار می گیرد، اما همه این فنون تحت سیطره و قدرت یک عنصر هستند و آن است که مشخص می کند، یک سخنران تا چه حد از فنون می تواند استفاده نماید و آیا می تواند آن ها را در جایگاه خویش به کار گیرد و از آن ها بهره مند شود. آنچه در بررسی اولیه از تاثیر خطابه های امیر المؤمنین (ع) به دست می آید سه عنصر مبتنی بر شخصیت سخنران یعنی: حقیقت وجودی امام (گوینده)، علم امام (ع) و شیوه زندگی ایشان است.

عنصر اول: حقیقت وجودی امام (ع)

شخصیت امام علی بن ابی طالب (ع) در همه خطابه های امام (ع) حضور دارد و توانسته جایگاه ممتاز خطابه های امام (ع) را در همه اعصار زنده نگهدارد و تاثیر خطابه های امام (ع) را بیشتر و بیشتر نماید. سرشت پاک امام (ع) که تربیت یافته قرآن کریم و پیامبر اکرم (ص) بود، موجب این شده که دل ها را به حرکت در آورده و جان ها را به لرزش وا می دارد.

زیرا سخن امام (ع) از عمق جان سرچشمه گرفته و مسیر قلب تا زبان را طی می کند و وقتی در گوش مخاطب قرار می گیرد، از گوش تا قلبش نفوذ می کند و ذهن را به گردش در آورده، احساسات را تحریک نموده و او را به حرکت در می آورد، اما اگر سخن امام (ع) تنها از زبان سرچشمه می گرفت، هرگز نمی توانست تا عمق جان ها نفوذ کند.[3]

استاد شهیر علامه جعفری در بحث تاثیر موعظه و شرایط آن این گونه می گویند:

«شرط دیگر برای تاثیر موعظه حسنه در مردم، ایمان و تقوی و رشد روحی موعظه کننده است، این شرط بسیار مهم و اساسی است. این حقیقت اثبات شده است که مر زبان را مشتری جز گوش نیست» و «اِنَّ المَوعِظَة اذا خَرَجَت مِن القَلبِ دَخَلَت فی القلب»؛ اگر موعظه از قلب خارج شود، در قلب داخل گردد.

«اندرز هر گاه از دل بر آید، بر دل نشیند، دلیل تاثیر شدید موعظه های نهج البلاغه همین است که متذکر شدیم».[4]

عنصر دوم: علم امام (ع)

عنصر دوم تاثیر خطابه های امام (ع)، علم ایشان است. امام (ع) با سوار شدن بر اریکه علم از دو موهبت اصلی و اساسی برخوردار بودند: یکی این که می توانستند مطالب را به صورت کامل و با واژگانی نزدیکتر و توصیفی دقیق تر، با استفاده از فن بلاغت و فصاحت بیان نمایند که بیان کامل و منطقی و استدلالی همراه با ادبیات به کار رفته در خطابه، برای هر شنونده ای دل نشین خواهد بود.

موهبت دیگر این که امام (ع) می دانستند که فنون خطابه را در کجا و در چه جایگاهی مورد استفاده قرار دهند یعنی اکنون باید حماسی و با حالات و لحن حماسی سخن بگوید، یا زمان، زمان موعظه و نرم گفتن است، از چه نوع تشبیه و چگونه استفاده شود، به چه صورت از کنایه و استعاره بهره برداری شود، تاریخ نقل کند یا به بیان استدلالی روی بیاورد، جملات را مسجع نماید یا از جملات غير مسجع استفاده شود و … که استفاده از همه این ها نیازمند علمی است که بتواند جایگاه آن ها را بشناسد که امام (ع) با علم خویش این فنون را در مکان های مختص خود به کار برده اند، به طوری که اگر یکی از آن ها از متن خارج گردد، شیرازه آن از هم پاشیده خواهد شد.

سرشت پاک و تربیت یافته امام (ع) به همراه احساس مسئولیت شدید نسبت به همه انسان ها، به خطابه های امام (ع) جهت و سمت و سو بخشیده، جریانات و عناصر درونی و بیرونی را کنار همدیگر می چیند و از آن خطبه ای می سازد که دل ها را می لرزاند و اشک از چشم ها جاری می سازند.

فاخوری در کتاب الجامع خطابه های امام (ع) را برخاسته از ایمان و سرشتی پاک می داند که از یک منطق استوار بر خوردار است: «بلاغتی حاصل خردی روشن و ژرف، منطقی استوار، زبانی خو کرده به قرآن، عاطفه ای گرم بر آمده از ایمان و فطرتی درست، اندیشه ای درخشان، پرورده درنگ و دیر نگریستن به خدا».[5]

عنصر سوم: شیوه زندگی امام (ع)

اما عنصر سوم تاثیر خطابه های امام (ع) شیوه زندگی آن حضرت (ع) است. امام (ع) آنچه که بیان می کند را عملاً به کار بسته و با ایمان محکم به آن رسیده و با تمام وجود آن را درک کرده و در زندگی خویش به کار برده است. سخن امام (ع) آینه تمام نمای زندگی امام (ع) است و زندگی امام (ع) در تمامی کلمات و سخنان آن حضرت (ع) جاری است و حتی کوچکترین فرقی بین آن دو نیست.

علامه جعفری نیز به این امر توجه داشته و بیان می دارند که موعظه هر چند اندک از انسان های عامل و با تقوی و صالح موثرتر است، از موعظه ای که به صورت گسترده و زیاد از انسان های بی عمل و بی تقوی و ناصالح صورت گرفته باشد.[6]

منطق امام علی (ع) با منطق فلاسفه و متکلمین فرق دارد، فیلسوف و متکلم آن را می پسندد و محکم تر و استوارتر از کلام خود می یابد و در مواردی که فیلسوف به حقیقت می رسد، اگر چه با امام علی (ع) در آن موقف ملاقات می کند، اما سخن خود را در پایه سخن امام علی (ع) نمی بیند، چون روح فیلسوف یا متکلم هر چند قاطعانه ادا شود، یا از روحی نگران و نا آرام و مجادل صادر می گردد یا از روحی که به قوت یقین و ایمان نرسیده است.

زیرا که نه لذت انس و خلوت با خدا را چون امام علی (ع) درک کرده و نه شبی به مانند او به عبادت و پرستش به صبح رسانده است. فیلسوف اگر هم در یک نقطه یقین به حقیقت پیدا کند، در نقاط دیگر و جوانب همان نقطه خود را سرگردان و گرفتار شک و تردید می یابد، اما سخنان امام علی (ع) در الهیات، نبوت، معاد، عوالم غیب و … لبریز از ایمان و باور است.

گویی حقایق غیر قابل لمس را لمس کرده و با آن ها تماس و اتصال یافته است.[7] جبران خلیل جبران مسیحی می گوید:

«فی عقیدتی ان علی بن ابی طالب اول عربی لازم الروح كليه فجاورها و سامرها».[8]

عمر بن خطاب می گوید:

«خدا را شاهد می گیرم که شنیدم رسول خدا (ص) فرمود: اگر هفت آسمان و هفت زمین در یک کفه ترازو گذاشته شود و ایمان علی (ع) در کفه دیگر، ایمان علی (ع) فزونی خواهد یافت».[9]

غوغای امام علی (ع) در خطابه و سخنوری را باید در شخصیت آن حضرت (ع) جست که سرشتی پاک در تربیت عالمانه و قرآنی پیامبر (ص) آمیخته شده و ایمان و یقینی استوار را شکل داده و موجب رسیدن کلام به حد اعجاب شده، به گونه ای که حتی غیر از شیعه را نیز مجذوب خود ساخته است.

این کلام هرگز بدان معنا نیست که تنها امام علی (ع) می تواند آن تاثیرات را داشته باشد، نه، بلکه معنای سخن این است که خطبا و سخنوران قبل از آن که نسبت به سخنوری و خطابه اقدام نمایند، خود باید به سخن خود ایمان داشته و سخن را از درون خویش شکل داده و بیرون بکشند. ابتدا باید شخصیت پردازی و سازماندهی شخصیتی انجام داده و تربیت را برای خود ایجاد کرده، سپس اقدام به خطابه نمایند تا از آن تاثیرات برخوردار گردند.

نتیجه گیری

باید قبول کرد که پس تاثیر گذاری یک کلام به دنبال شخصیت، علم و شیوه زندگی گوینده آن کلام گشت. تاثیر خطابه های امام علی (ع) نیز از این قاعده مستثنی نیست. ابعاد شخصیتی و سیره علوی است که حیطه وسیع تاثیر خطابه های علوی را تبیین می نماید.

پی نوشت ها

[1] . مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص9.
[2] . دشتی، امام علی (ع) و علم و هنر، ص45.
[3] . جرداق، شگفتی های نهج البلاغه، ص173-183.
[4] . جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج17، ص88.
[5] . حق جو، خطیب در غیبت مخاطب، ص111.
[6] . جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج17، ص89.
[7] . صافی گلپایگانی، الهیات در نهج البلاغه، ص20.
[8] . صافی گلپایگانی، الهیات در نهج البلاغه، ص20.
[9] . صافی گلپایگانی، الهیات در نهج البلاغه، ص20.

منابع

  1. جرداق، جرج، شگفتی های نهج البلاغه، ترجمه: حجازی، فخرالدین، تهران، انتشارات بعثت.
  2. جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، چاپ هفتم.
  3. حق جو، سیاوش، خطیب در غیبت مخاطب، طوبی مجموعه مقالات درباره امام علی (ع)، تهران، نشر رسانش، 1381.
  4. دشتی، محمد، امام علی (ع) و علم و هنر، قم، موسسه تحقیقاتی امیر المومنین (ع)، 1379.
  5. صافی گلپایگانی، لطف اله، الهیات در نهج البلاغه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1372.
  6. مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، تهران، صدرا، 1374، چاپ دوازدهم.

 

منبع مقاله | با اقتباس و ویرایش از:

یار محمدی، مهدی، آیین سخنرانی امام علی (ع)، قم، مهر امیرالمومنین (ع)، 1391. ص158-153.

رمز ماندگاری و تاثیر خطابه های امام علی(ع) کشف سه عنصر کلیدی

فهرست مطالب

    برای شروع تولید فهرست مطالب ، یک هدر اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    ما از کوکی ها برای بهبود کارکردن شما با سایت استفاده می کنیم. با استفاده از این سایت شما استفاده ما از کوکی ها را پذیرفته اید.
    برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.