جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

اخلاق و تربیت

رعایت حقوق مسلمانان نسبت به یکدیگر از منظر امام علی (ع)

رعایت حقوق مسلمانان نسبت به یکدیگر از منظر امام علی (ع)

از آنجا كه در ميان فرائض و احكام اسلام كمتر چيزى به اندازه «حرمت و حقوق مسلمانان» اهمّيّت دارد، در نهج البلاغه، سخن از اهمّيّت حقوق مسلمانان و حفظ احترام آن ها و ترك اذيت و آزار آن ها به ميان آمده است. در این مقاله به شرح لزوم رعایت حرمت مسلمان و حقوق مسلمانان نسبت به یکدیگر از منظر امام علی (ع) پرداخته و نتیجه آن را بیان می نماییم.

مشخصه کردار مسلمانی

امیر مؤمنان علی (ع) در آغاز خطبه ١٦٧ که در آستانه خلافتش ایراد فرموده، سخن از حقوق مسلمانان نسبت به یکدیگر  به میان آورده، آنگاه سخن معروف پیامبر (ص) را یادآوری می کند که فرمود:

«فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ»؛[1] مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دستش در سلامت و امان باشند.

کلمه «ید» در اینجا کنایه از عمل و کردار است و چون دست مظهر قدرت و کردار انسان است، تعبیر به آن شده، منظور این است که مسلمان از گزند کردار مسلمان دیگر، ایمن است. این که در اینجا «زبان» بخصوص ذکر شده از این رو است که بیشتر گناهان و برخوردهای نامناسب مسلمانان از زبان شروع می شود و زبان همانند کبریت است که خرمنی را آتش می زند.

نقش و جایگاه زبان در خلقت انسان

يک قطعه گوشت ساده که آن را زبان مى ناميم، هم از نظر ظاهر و هم از نظر باطن، مسئوليت هاى بزرگى به عهده دارد. اگر اندکى در سخن گفتن افراد دقيق شويم، مى بينيم زبان با سرعت عجيبى در دهان گردش مى کند و با شتاب، مقاطع حروف را مشخص مى کند و باز با سرعت شگفت آورى کلمات و جمله ها را مى سازد و هرگز خسته نمى شود! اگر کمى مسير حرکت خود را اشتباه کند، کلمات مهمل و گاه خنده آور ايجاد مى شود!

به هنگام غذاخوردن نیز با سرعت و دقت بى نظيرى لقمه غذا را به زير دندان ها مى فرستد و خود را به عقب مى کشد تا غذا در زير چکش هاى دندان نرم شود. اگر در هفته، يا ماه و سال يک بار در اين کار دقيق اشتباه کند و لاى دندان ها بماند، چنان ضربه اى مى خورد که خون از آن جارى مى شود و در اين جاست که مى گوييم: «زبان مان را گاز گرفتيم». کار مهم ديگر او، جمع کردن غذاهاى جويده و فرستادن آن به درون حلق است که اگر زبان نبود، بلعيدن آب و غذا کار بسيار مشکل و پيچيده اى بود.

نقش زبان در معنویت و دین

اما از نظر برنامه هاى معنوى و اخلاقى باز هم نقش زبان، بسيار مهم است، چرا که ساده ترين وسيله عبادت و مهمترين وسيله گناه است. بهترين عبادات (نماز، تلاوت آیات قرآن، تعليم و تربيت، امر به معروف و نهى از منکر و …) با زبان انجام مى شود. همان گونه که حدود سى گناه کبيره (غيبت، تهمت، آزار مؤمن، حکم به باطل، ايجاد فساد و اختلاف و …) با زبان انجام مى گيرد.

زبان، خطرناک ترين وسيله گناه است. زيرا در هر زمان و مکان و در هر شرايط بدون هيچ هزينه اى در اختيار انسان قرار دارد. از آن بدتر اين که گناهان زبان بر اثر کثرت و وسعت، غالباً قبح و زشتى خود را در ميان مردم از دست داده است. به همين دليل نخستين گام در اصلاح خويش، اصلاح زبان است و پيمودن مراحل قرّب به خدا از مسير اصلاح زبان مى گذرد.

دو راه مهم برای نجات زبان از گناه

براى نجات از گناهان زبان، دو راه مهم وجود دارد که امام علی (ع) در سخنانشان به آن اشاره فرموده است: نخست، کم سخن گفتن و از فضول کلام پرهيز نمودن که يک وسيله مهم براى بر کنار ماندن از آفات زبان است.

ديگر اين که، انسان هر سخنى مى خواهد بگويد، اوّل در آن بينديشد. سپس بر زبان جارى کند. به تعبير زيباى مولا: «زبانش در پشت قلبش باشد، نه همچون منافقان احمق که قلبشان در پشت زبانشان قرار دارد». هرگاه به اين دو دستور مهم که در سخنان امام علی (ع) عمل کنيم، به يقين از آفات زبان برکنار خواهيم بود.[2]

ضرورت کنترل زبان در کلام امام امیر المومنین (ع)

امیر مؤمنان علی (ع) در ضمن مواعظ و نصايح خود راجع به کنترل زبان، تأکیدات و بیاناتی فرموده، آنگاه می فرماید پیامبر (ص) فرمود:

«لَا يَسْتَقِيمُ إِيمَانُ عَبْدٍ حَتَّى يَسْتَقِيمَ قَلْبُهُ وَ لَا يَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى يَسْتَقِيمَ لِسَانُهُ»؛[3] ایمان بنده ای درست و کامل نمی شود مگر قلبش درست شود و قلبش درست نمی شود مگر زبانش درست شود.

منظور از قلب مرکز ادراکات انسان و فرمانروای کل بدن، یعنی روح است. پیوند قلب و زبان مانند ارتباط مرکز با نماینده اش است. زبان سخنگو و نماینده قلب است.

در سخن فوق، زبان به قدری مهم است که اگر زبان درست شود، از نظر معنوی همه چیز درست خواهد شد. زیرا معنی سخن پیامبر (ص) این است که درستی و کمال ایمان بستگی به درستی قلب دارد و درستی قلب، بستگی به درستی زبان دارد. بنابراین باید کاملاً مراقب زبان بود.

امام على (ع) می فرماید: شخص با ایمان وقتی می خواهد سخن بگوید، قبلاً فکر و تدبیر می کند، اگر نیک باشد، زبانش را می گشاید، وگرنه زبانش را کنترل می نماید. «وَاللهِ مَا أَرَى عَبْداً يَتَّقِي تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى يَخْزُنَ لِسَانَهُ»؛[4] سوگند به خدا، باور نمی کنم تقوای بنده ای به حال او سودمند باشد مگر این که زبانش را حفظ کند.

در ضمن گفتاری از پیامبر (ص) در نهج البلاغه می خوانیم: «خوشا به حال کسی که پر حرف نباشد و از پرحرفی خودداری كند».[5]

به هر حال زبان عضو بسیار حساسی است که اکثر گناهان از ناحیه آن سر می زند. گویند لقمان گفت: من چهار صد پیامبر (ص) را ملاقات کردم و از اندرزهای آن ها آموختم و در میان آن همه اندرزهای آن ها، چهار جمله را برگزیدم:

1- هنگام نماز قلبت را حفظ کن؛

۲ – هنگامی که با شخصی صحبت می کنی، زبانت را حفظ کن؛

۳ – وقتی خانه غیر می روی چشمت را حفظ کن؛

٤ – وقتی که سر سفره می نشینی، حلقت را (از غذای حرام) حفظ کن.[6]

انسان باید این مطلب را توجه داشته باشد که ممکن است در روز قیامت کوه هایی از گناه به او نشان دهند و بگویند همۀ این گناهان به وسیله زبان تو به پیش فرستاده شده است، آنگاه می گوید، کاش لال بودم.

یکی از مهمترین عوامل حفظ اخلاق اسلامی، کنترل زبان است. بلکه حفظ زبان، رکن اساسی اخلاق و تکامل اخلاقی است.

اصلاح زبان عامل تفاوت مؤمن و منافق

انسان مسلمان یک زبان دارد و آن زبان راست و درست است. چنان که امام على (ع) فرموده است: «وَاجْعَلُوا اللَّسَانَ واحِداً»؛[7] «یک زبان داشته باش».

اين تعبير در مقابل تعبير «ذواللسانين» (افراد دو زبان) است که اشاره به منافقان مى باشد، در حضور فرد چيزى مى گويند و در غياب او چيز ديگر. هنگامى که مؤمنان را ملاقات مى کنند، مى گويند ما ايمان آورده ايم، ولى موقعى که جلسات خصوصى با شيطان صفتان تشکيل مى دهند، مى گويند ما با شماييم، ما اين ها را مسخره مى کنيم: «وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ».[8]

بديهى است در جامعه اى که افراد دو چهره و دو زبان و منافق و بى بهره از صداقت نفوذ کنند، اعتماد و محبّت و همدلى که مهم ترين سرمايه زندگى اجتماعى است، بر باد مى رود و محيط زندگى به جهنّم سوزانى تبديل مى شود که همه با بدبينى به يکديگر مى نگرند و همه از هم وحشت دارند.

به يقين، زبان هر کس در دهان اوست و قلب، خواه به معناى اين عضو مخصوصى که در وسط سينه است تفسير شود و يا به معناى عقل، از زبانش جداست و ظاهراً ميان مؤمن و منافق، فرقى نيست، ولى در بيان حضرت علی (ع)، کنايه لطيفى است براى بيان اين معنا که مؤمن، اوّل مى انديشد و سپس سخن مى گويد، ولى منافق؛ اوّل سخن مى گويد و سپس مى انديشد. همان گونه که امام علی (ع) در ادامه سخنش تفسير فرموده است. مؤمن و عاقل مى انديشد و مى گويد و احمق و منافق مى گويد و نمى انديشد.

رابطه ميان اصلاح زبان و قلب و ايمان

باید همه اعضا، بخصوص زبان را حفظ کرد. امام سجاد (ع) فرمود: «وقتی که انسان صبح از خواب بر می خیزد، زبان به سایر اعضا انسان می گوید: حال شما چطور است؟ آن ها در پاسخ گویند: اگر تو بگذاری حال ما خوبست و نیز آن ها در پاسخ، زبان را سوگند می دهند که خود را کنترل کند و به او می گویند ما به وسیله تو به پاداش یا کیفر می رسیم». [9]

پیامبر (ص) در وصیّت خود به امام علی (ع) فرمود: «یا عَلی، مَن خافَ النّاسُ لِسانَهُ فَهُوَ مِن أهلِ النّارِ»؛ «کسی که با زبانش مردم را بترساند، او از اهل دوزخ است» و در ادامه فرمود: «ایمان انسان کامل نخواهد شد، مگر این که قلب انسان درست و کامل باشد و قلب انسان چنین نخواهد شد، مگر این که زبانش درست و راست باشد».[10]

هدف حضرت علی (ع) تأکید هر چه بیشتر کنترل زبان است که به خطا حرکت نکند و باعث تیرگی قلب نشود که اگر قلب تیره شد کم کم مهر زده و کور می شود و از قلب کور، هرگونه گناه و انحراف سر خواهد زد.

گویند شخصی نمی توانست زبانش را کنترل کند، به حضور پیامبر (ص) آمد و از آن حضرت (ص) راه چاره خواست. پیامبر (ص) فرمود: سنگ کوچکی به دهانت بگذار، هرگاه خواستی سخن بگویی به اندازۀ بیرون آوردن سنگ فکر کن که آیا آن سخن مطابق موازین شرع است یا خیر و به این ترتیب عادت بد افسار گسیختگی زبان را بشکن و افسار آن را به دست عقل و ایمان بسپار.

امام صادق (ع) فرمود: مردی از بنی اسرائیل ۳۳ سال دعا کرد و دعای او به اجابت نرسید، عرض کرد: پروردگارا آیا من از تو دورم که صدایم را نمی شنوی؟ یا تو نزدیک هستی و جوابم را نمی دهی؟ در عالم خواب دید شخصی نزدش آمد و به او گفت: خداوند می فرماید: «أنكَ تَدْعُوا الله بِلِسَانٍ بَدَي وَقَلْبٍ عَلَقٍ غَيْرَ نَقَى وَ بِنْيَةٍ غَيْرِ صَادِقَةٍ»؛

تو خدا را می خوانی با زبان بدگو و دل ناپاک و نیت دروغین» برو این نکات ضعف را از خود دور کن تا دعایت مستجاب شود. او از خواب بیدار شد و خود را در این سه مورد اصلاح کرد و سپس دعا کرد، دعایش مستجاب شد و خداوند پسری به او داد.[11]

آری زبان پاک دارای چنین آثاری است و به عکس، زبان خطاکار آنقدر مورد خشم الهی است که موجب عدم استجابت دعای ۳۳ ساله انسان می گردد.

رابطه اى که ميان اصلاح زبان و قلب و ايمان آمده، دقيق و حساب شده است. تجربه نشان داده که آلودگى زبان به انواع گناهان و سخنان لغو و بيهوده، قلب را تاريک و روح را تهى از معنويت مى کند و بديهى است هنگامى که قلب، تاريک شود جاى درخشش نور ايمان نخواهد بود. قرآن مجيد در يک تعبير حساب شده مى گويد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا ‎* يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ»؛[12] اى کسانى که ايمان آورده ايد، تقواى الهى پيشه کنيد و سخن حق بگوييد تا خدا اعمال شما را اصلاح کند.

بنابراين رابطه لازم و ملزوم بودن اصلاح زبان و اصلاح قلب و اصلاح ايمان، يک رابطه روشنى است.

به يقين کسى که از تقواى فراوانى برخوردار است، در سايه آن مشمول برترين عنايات الهى خواهد شد. چه تقوايى از اين بالاتر که اذيت و آزار انسان به هيچ کس نرسد و اصول سه گانه احترام انسان ها را رعايت کند: احترام جان و مال و آبرو. اين موضوع به قدرى مهم است که رعايت آن، نشانه مسلمان بودن است و ترک آن دليل بر بيگانگى از اسلام است.

رعایت حقوق مسلمانان

حقوق مسلمانان نسبت به یکدیگر بسیار است، ولی جامع آن در این جمله گنجانده شده: مسلمان باید از هر جهت و در تمام ابعاد از گزند مسلمان دیگر در امان باشد، وگرنه مسلمان نیست.

همچنین پیامبر اسلام (ص) مردم آزاری را از بدترین بدی ها دانسته و می فرماید:«خَصْلَتَانِ لَیسَ فَوْقَهُمَا مِنَ الشَّرِّ شَی ءٌ الشِّرْکُ بِاللَّهِ وَ الضَّرُّ لِعِبَادِ اللَّه »؛[13] دو خصلت ناپسند است که بدتر از آن ها نیست: شرک به خدا و آزار بندگان خدا.

البته ناگفته نماند همان گونه که در همین خطبه ۱۶۷ یادآوری شده: در مواردی آن هم به خاطر رعایت حقوق مسلمانان آسیب رساندن به مسلمانان دیگر (مانند مسلمان دزد یا رشوه خوار و …) طبق موازین شرعی، اشکال ندارد، بلکه واجب می باشد.

حرمت مسلمان

عمده ترين سرمايه انسان سه چيز است: جان، مال و آبرو. آبرو از بعضى جهات در درجه اوّل اهمّيّت است که انسان، حاضر است جان خود را هم فداى آن کند و در درجه بعد، جان قرار دارد و بعد از آن اموال انسان است. اسلام، اهمّيّت فوق العاده اى براى هر سه قائل شده است. کسى در قيامت اهل نجات است که دست او از خون و اموال مردم پاک باشد و زبانش از تعرّض به آبروى مردم.

اسلام، احترام اموال مردم را همچون احترام جان آن ها مى داند و احترام جان يک انسان را به اندازه احترام تمام بشر مى شمرد و تضييع آبروى مؤمنى را با ارتکاب يک غيبت به منزله خوردن گوشت برادر خود بعد از مرگش مى شمرد.

از آن جا که در ميان فرايض و احکام اسلام کمتر چيزى به اندازه حرمت و حقوق مسلمانان اهمّيّت دارد، امام علی (ع) در خطبه 167، انگشت بر آن مى نهد و مى فرمايد: «وَ فَضَّلَ حُرْمَةَ الْمُسْلِمِ عَلَى الْحُرَمِ كُلِّهَا وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِينَ فِي مَعَاقِدِهَا»؛[14] خداوند احترام مسلمان را از تمام آنچه محترم است برتر شمرده و حفظ حقوق مسلمانان را با اخلاص و توحيد پيوند زده و تضمين کرده است.

«حرم» (به فتح راء) جمع «حرمت» به معناى احترام است و حرم (به ضم راء) جمع «حرام» به معناى ممنوع است و «احرام» جمع حرم (بر وزن قلم) به معناى ناحيه ممنوعه است.

«معاقد» جمع «معقد» (بر وزن مجلس) به معناى محل بستن چيزى است، همچون کمر که کمربند بر آن مى بندند و در جمله ياد شده اشاره به پيوند حقوق مسلمانان با اخلاص و توحيد است.

يک نگاه اجمالى به سراسر کتب فقه، از عبادات گرفته تا حدود و ديات، شاهد و گواه اين معناست که اسلام، بيشترين اهمّيّت را براى حفظ حرمت و حقوق مسلمانان قائل شده است؛ تا آن جا که امام کاظم (ع) در مقابل کعبه ايستاد و فرمود: «مَا أَعْظَمَ حَقَّکِ يا کَعْبَةُ وَاللهِ إِنَّ حَقَّ الْمُؤْمِنِ لاَعْظَمُ مِنْ حَقِّکَ»؛[15] چه بزرگ است حق تو اى کعبه و به خدا سوگند! حق مؤمن از حق تو هم عظيم تر است.

تعبير امام علی (ع) به «شد بالاخلاص و التوحيد حقوق المسلمين» ممکن است اشاره به اين باشد که انسان موحد و مخلص، کسى است که حقوق مسلمانان را رعايت کند. اين تفسير را بسيارى از شارحان نهج البلاغه و بزرگان ديگر پذيرفته اند. اين احتمال نيز داده شده که هر مسلمانى به دليل اخلاص و توحيدى که دارد بايد حقوقش محترم شمرده شود (در تفسير اوّل، اخلاص و توحيد صفت محافظين است و در تفسير دوّم، صفت حفظ شدگان). تفسير سوّمى نيز وجود دارد: منظور اين است که احترام حقوق مسلمانان، همسنگ و همطراز اخلاص و توحيد است.

سپس در يک نتيجه گيرى مى افزايد: «فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ إِلاَّ بِالْحَقِّ، وَ لاَ يَحِلُّ أَذَى الْمُسْلِمِ إِلاَّ بِمَا يَجِبُ»؛[16] مسلمان کسى است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند، جز در آن جا که حق اقتضا مى کند، آزار دادن مسلمان روا نيست جز به آن مقدار که (به حکم خدا) واجب مى شود.

قابل توجه اين که در تعبير مذکور يک بار «الا بالحق» مى گويد و بار ديگر «الا بما يجب»؛ اين تفاوت در تعبير ممکن است از اين نظر باشد که اوّلى، اشاره به اين است که تا مجوّزى براى آزار مسلمان (مانند مجازات ها و حدود و تعزيرات اسلامى) وجود نداشته باشد، آزار دادن او جايز نيست و دوّمى اشاره به اين که در فرض جواز بايد به آن مقدار از نظر کيفيّت و کميّت که خداوند اجازه داده اکتفا شود.

از بعضى احاديث استفاده مى شود که قنبر با تمام احترامى که داشت، هنگامى که بر اثر سهل انگارى به هنگام اجراى حدّ، سه تازيانه اضافه زد، امام (ع) فرمود: بايد قنبر به مقدار اين سه تازيانه قصاص شود! «إِنَّ اَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ اَمَرَ قَنْبراً أَنْ يَضْرِبَ رَجُلا حَدّاً فَغَلِطَ قَنْبَرٌ فَزَادَهُ ثَلاَثَةَ أَسْواط فَأقادَهُ عَلِىٌّ (ع) مِنْ قَنْبَر بِثَلاَثَةِ أَسْواط».[17]

اين نتيجه گيرى امام علی (ع) نشان مى دهد که تفسير اوّل از تفسيرهاى سه گانه پيش گفته براى جمله گذشته مناسب تر است. زيرا هنگامى که حفظ حقوق مسلمانان را نشانه اخلاص و توحيد حفظ کنندگان بدانيم، نتيجه اش چنين مى شود: مسلمان کسى است که همه مسلمين از دست و زبان او در امان باشند.

نتیجه گیری

در کتاب شریف نهج البلاغه، امام علی (ع) با بیان لزوم رعایت حقوق مسلمانان و احترام نسبت به یکدیگر، در پی آن است که توجه مسلمانان را به این نکته جلب کنند که اگر مسلمانان مراقب رعایت حقوق یکدیگر باشند، در جامعه اسلامی صلح و آرامش حکم فرما شده و اثری از ظلم در آن دیده نخواهد شد. این حقوق موجب وحدت مسلمانان و محبت بین آنان شده و رعایت آن ها افراد را به حضور در اجتماع دلگرم کرده و اجتماع را مستحکم می نماید.

پی نوشت ها

[1] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 167.

[2] . مکارم شیرازی، پیام پيام امام اميرالمؤمنين ج6، ص580-581.

[3] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 176.

[4] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 176.

[5] . شریف الرضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 123.

[6] . عیناثی، المواعظ العددية، باب الاربعة.

[7] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 176.

[8] . بقره، 14.

[9] . قمی، سفينة البحار، ج۲، ص۵۰۹.

[10] . فمی، سفينة البحار، ج۲، ص ۵۱۰؛ شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه ١٧٦.

[11] . مجلسی، بحار الانوار، ج14، ص490.

[12] . احزاب، 70و71.

[13] . ابن شعبه حرّانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۶.

[14] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 167.

[15] . مجلسی، بحارالانوار، ج71، ص227.

[16] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 167.

[17] . حر عاملی، وسايل الشيعه، ج18، ص312 (حديث 3 از باب 3 از ابواب مقدمات حدود).

منابع

  1. قرآن الکریم.
  2. ابن شعبه حرانی، حسن بن على, تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليهم، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، 1404ق.
  3. حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة و مستدركها، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي، 1424ق.
  4. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
  5. عیناثی، محمد بن محمد، المواعظ العددیه، قم، طلیعه النور، 1384.
  6. قمی، عباس، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، مشهد، آستان قدس رضوی. بنياد پژوهشهای اسلامى، 1430ق.
  7. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار إحياء التراث العربي، 1421ق.

منبع مقاله | با اقتباس از:

  1. محمدی اشتهاردی، محمد، گفتار پیامبر (ص) در نهج البلاغه، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1364.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1375، ج6، ص439-425 و 574-582

رعایت حقوق مسلمانان نسبت به یکدیگر از منظر امام علی (ع)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :