سفر به عنوان راهی برای برآوردن نیازهای مادر و معنوی انسان مورد توجه ویژه اسلام قرار گرفته و آداب و احکام خاصی برای آن توصیه نموده است. خداشناسی، معادشناسی، عبرت آموزی، دانش افزایی، کسب روزی از اهداف سفر در آموزه های دینی بیان شده است.
خطبه 46 نهج البلاغه، در واقع دعای امام علی (ع) است که هنگام حرکت به سوی شام ایراد فرموده است. روایت شده است هنگامی که امیر المؤمنین (ع) برای جنگ با معاویه پا در رکاب می نهاد این دعا را خواند. در این مقاله به بیان و شرح بخش آغازین خطبه 46 نهج البلاغه می پردازیم.
بخش آغازین خطبه 46 نهج البلاغه
امیر مؤمنان على (ع) در خطبه ٤٦ هنگام حرکت به سوی شام دعائی خواندند که آغاز آن از سخنان پیامبر (ص) است و آن آغاز این است: «اللَّهُمَّ اِنّی اَعُوذُبِكَ مِنْ وَعْثاء السَّفَرِ وَ كَابَةِ الْمُنْقَلَبِ وَ سُوءِ الْمَنْظَرِ فی الأهْلِ وَ الْمَالِ وَالْوَلَدِ، اللَّهُمَّ اَنْتَ الصّاحِبُ فی السَّفَرِ وَ اَنْتَ الْخَلِیفَةُ فی الأَهْلِ».[1]
ترجمه: «خداوندا به تو پناه می برم از رنج و مشقت سفر و به تو پناه می برم از اندوه بازگشتن از سفر و روبرو شدن با مناظر درد آلود، در مورد خانواده و فرزند و مال، پروردگارا تو در سفر همراه مایی و نگهبان خانواده ما (در غیاب ما) می باشی».
معانی کلمات بکار رفته در دعا
1 ـ «وَعَثاء» از ماده «وعث» (بر وزن درس) به معنى شنهاى نرمى است که پاى انسان در آن فرو مى رود و انسان را از راه باز مى دارد و او را به زحمت مى افکند و از همین رو به زن چاق و فربه «وعثه» گفته مى شود چرا که بر اثر سنگینى به راحتى قادر به حرکت نیست!
2 ـ «کَابة» به معنى ناراحتى و بدحالى و شکسته بالى است و لذا به افراد شکسته بال و ناراحت کئیب گفته مى شود.
3 ـ «مُنْقَلِب» از ماده «قلب» در اینجا به معنى بازگشت است.
زمینه ایراد خطبه 46 توسط امام علی (ع)
این دعا را هنگامى كه پا در ركاب گذاشت تا به سوى شام (براى خاموش كردن فتنه معاویه و شامیان گردنكش) برود تلاوت فرمود.
هدف امام على (ع) از ذکر این گفتار این است که انسان باید در هر حال، پیوندش با خدا محكم باشد و توکل و ارتباطش به خدا نزدیک باشد، بخصوص در موارد خطر و سفرهای جنگ و …، خود را به خدا بسپارد.
آن حضرت (ع) در سخنی می فرماید: وقتی سوار بر مرکب ها شدید، بسیار به یاد خدا باشید و بگوئید: «سُبْحَانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ وَإِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ».
و وقتی که از سفر بر می گشت می گفت: «آئبُونَ تائبُونَ لِرَبِّنَا حامِدُونَ» «برگشتیم و به سوی خدا (توبه و) بازگشت نمودیم و همواره حمد کننده و سپاسگزار خداوند می باشیم».[2]
دعا و توجه به خدا در سفر
انسان باید در هر حال به یاد خدا باشد و از امدادهای غیبی پروردگار برای حفظ خود و خانواده و اموالش، مدد بطلبد و ارتباط محکم قلبی خود را همواره با خدا برقرار سازد، بخصوص در مواردی که بیشتر احتمال خطر است، تا با روحیه ای قوی و نیرومند به راه خود به سوی هدف ادامه دهد.
در قرآن آیه 13 و 14 سوره زخرف آمده: خداوند مرکب هایی برای شما قرار داد تا بر آن سوار شوید و به مقصد برسید، وقتی که بر آن مرکب ها قرار گرفتید بگویید:
«سُبْحَانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ وَإِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ»[3] «پاک و منزه است خداوندی که این مرکب را تحت تسخیر ما قرار داد و ما توانائی آن را نداشتیم و سرانجام به سوی خداوند بازگشت می کنیم».
در حقیقت این دو آیه، یادآور توحید خالص و معاد است.
این خطبه یا صحیح تر این دعا، در عین كوتاهى نكته هاى جالب و عمیقى در بر دارد، اولا تمام مشكلاتى را كه در این سفر محتمل بوده، امام (ع) تحت سه عنوان بیان كرده و از آن ها به خدا پناه مى برد، سپس خداوند را به عنوان یار همسفر و جانشین در میان بازماندگان و خانواده، توصیف مى كند كه به منزله دلیلى است بر بخش اوّل دعا، توصیفى كه براى غیر خدا متصور نیست و تنها احاطه ذات پاكش بر همه كائنات این معنى را محقّق مى كند.
خداوندا از رنج سفر به تو پناه مى برم!
بى شک مردان خدا و اولیاء الله در همه حال متوجه خدا بوده اند، ولى در مشکلات و حوادث مهم و پیچیده توجّه بیشترى به ذات پاک او داشته اند و کار خود را در این گونه موارد با دعا و توسل به ذات پاکش شروع مى کردند که هم راهگشا بود و هم مایه قوّت قلب و آرامش روح و اعتماد به نفس!
امام (ع) که پیشواى این خیل عظیم بود به هنگامى که پا در رکاب گذاشت تا عازم میدان صفّین شود، دعای ذکر شده[4] را به پیشگاه خداوند عرضه داشت.
آرى! تنها خداست که ذات پاکش از زمان و مکان منزّه است و در عین حال احاطه به تمام مکانها و زمان ها دارد، جایى به او نزدیکتر از جاى دیگرى نیست و به همین دلیل هم در سفر با ماست و هم در حضر با زن و فرزندان و بستگان و دوستان ما و چه جالب است که زمام زندگى خود را به دست کسى بسپاریم که بر تمام شؤون زندگى ما احاطه دارد، همه جا با ماست و همه جا با افراد مورد علاقه ما.
آرى تمام مخلوقات مادى مکان دارند و به همین دلیل بودن آنها در یک جا مانع از بودن در جاى دیگر است، این به خاطر محدودیت وجودى آن هاست، تنها وجود نامحدود پروردگار متعال است که نه مکان دارد و نه جهت، نه گذشته و حال و آینده، زمین و آسمان، و دور و نزدیک و درون و برون نزد او برابر است، همان گونه که خودش فرموده:
«وَهُوَ مَعَكُمْ أَینَ مَا كُنتُمْ»[5] «او با شماست هر جا باشد».
و «فَأَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»[6] «به هر طرف رو کنید رو به سوى او مى کنید».
دغدغه های فکری سفر از دید مسافران
در واقع آنچه فکر یک مسافر را به خود مشغول مى دارد سه چیز است که امام (ع) در اینجا به هر سه اشاره فرموده است:
- مشکلات سفر که با تعبیر به «وَعْثاءِ السَّفَر» به آن اشاره شده است.
- چگونگى بازگشت است که آیا انسان پیروزمند و با دست پر باز مى گردد و یا شکسته حال و با دست خالى که با تعبیر «وَ کَآبَةِ الْمُنْقَلَبِ» به آن اشاره شده است.
- نگرانی هاى مربوط به خانواده و خانه و اموال که با تعبیر «سُوءِ الْمَنْظَرِ فِی الاْهْلِ وَ الْمالِ وَ الْوَلَدِ» ذکر شده است.
امام (ع) از تمام این مشکلات و امور نگران کننده به خدا پناه مى برد و حلّ همه آنها را از خدا مى خواهد.
دعا: امید داشتن به خدا
کسانى که با منابع اسلامى سر و کار دارند به این نکته واقفند که دعا و نیایش در تعلیمات اسلام جایگاه ویژه اى دارد، تا آنجا که قسمت عمده عبادات اسلامى را دعا و نیایش تشکیل مى دهد، به گونه اى که روح عبادت، دعا شمرده شده است. همان گونه که در حدیثى از پیغمبر اکرم (ص) مى خوانیم: «اَفْزَعُوا اِلَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ فِی حَوائِجِکُمْ، وَ الْجَاؤُوا اِلَیهِ فِی مُلِمَّاتِکُمْ، وَ تَضَرَّعُوا اِلَیهِ، فَاِنَّ الدُّعاءَ مُخُّ الْعِبادَةِ!»; «در حوائج خود و به هنگام بروز مشکلات از خداوند مدد بطلبید و در سختی ها به او پناه ببرید و در پیشگاه او تضرع و دعا کنید، چرا که دعا روح و مغز عبادت است».[7]
در حدیث دیگرى دعا به عنوان اسلحه مؤمن و ستون خیمه دین و نور آسمان ها و زمین، معرفى شده است. قالَ رَسُولُ اللهِ (ص): «اَلدُّعاءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ، وَ عَمُودُ الدّینِ، وَ نُورُ السَّمواتِ وَ اَلاْرْضِ».[8]
و امیر مؤمنان على (ع) مى فرماید: «اَلدُّعاءُ مَفاتِیحُ النَّجاحِ، وَ مَقالِیدُ الْفَلاحِ»[9]; «دعا کلید پیروزى و وسیله رستگارى است».
این مسأله به قدرى مهم است که قرآن مجید با صراحت مى گوید: «قُلْ مَا یعْبَأُ بِكُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ»[10]; «بگو پروردگارم به شما اعتنایى نمى کند اگر دعاى شما نباشد».
خرده گیری ها به کاربرد دعا
ولى با این حال بعضى از ناآشنایان به فلسلفه دعا خرده گیری هایى در این زمینه دارند.
- گاه مى گویند: دعا با روح رضا و تسلیم در برابر اراده خداوند نمى سازد، ما باید تسلیم اراده او باشیم و هر چه او مى پسندد همان را بپسندیم!
- دعا یکى از عوامل تخدیر و کند شدن چرخهاى فعالیت و تلاش و کوشش است، چرا که مردم این امور را رها مى کنند و به سراغ دعا مى روند!
- اضافه بر همه این ها، ما چگونه مى توانیم با دعا مقدّرات الهى را تغییر دهیم، اگر در علم خدا مقدّر شده حادثه اى رخ دهد، با دعاى ما تغییر نمى کند و اگر مقدّر شده واقع نشود با دعاى ما واقع نمى شود و به تعبیر ساده، دعا نوعى فضولى در کار خداست، او هر چه مصلحت است انجام مى دهد و نیازى به دعاى ما نیست؟!
ولى اگر مفهوم واقعى دعا و فلسفه نیایش روشن شود، جایى براى این گفتگوها باقى نمى ماند.
مفهوم واقعی دعا
مفهوم صحیح دعا این است که ما منتهاى تلاش و کوشش خود را انجام دهیم و آنچه را از توان ما بیرون است به لطف خدا بسپاریم و با دعا حلّ مشکل را از او بخواهیم و به مضمون «أَمَّن یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیكْشِفُ السُّوءَ»[11]; به هنگام اضطرار و عقیم ماندن تلاش ها و کوشش ها، به در خانه خدا برویم و دست به دعا برداریم، به همین دلیل در روایات اسلامى تصریح شده است آن هایى که بر اثر تنبلى و کوتاهى و ندانم کارى گرفتار محرومیت مى شوند، دعایشان مستجاب نخواهد شد. جوان تنبلى که تن به کار نمى دهد، دعایش درباره وسعت روزى به اجابت نمى رسد و همچنین طلبکارى که مقدار قابل توجّهى از مال و ثروت خود را به کسى داده و شاهد و سندى نگرفته و شخص بدهکار انکار کرده است، دعاى او در این زمینه مستجاب نیست! خلاصه این که ندانم کارى ها و تنبلى ها با دعا حل نخواهد شد.
با توجه به این نکته دعا نه تنها عامل تخدیر نیست، بلکه عامل حرکت و تلاش تا آخرین حدّ توان است (دقّت کنید).
اما این که گفته مى شود دعا مقدّرات الهى را تغییر نمى دهد، پاسخش روشن است، دعا سبب افزایش قابلیت و شایستگى انسان مى شود. زیرا به درِ خانه خدا مى رود، دل و جان خود را به نور معرفت او صفا مى بخشد، از گناه خود توبه مى کند، چرا که توبه یکى از شرایط قبولى دعا است و با این امور قابلیت بیشترى براى لطف پروردگار مى یابد و مشمول عنایت تازه اى مى شود، زیرا خداوند مقدر کرده آن ها که شایسته ترند، بهره بیشترى از لطف و عنایت او داشته باشند.
به تعبیر دیگر، خداوند نعمت ها و برکاتى دارد که شامل حال بندگانش مى شود، اما مشروط به شرایطى است. یکى از شرایط آن است که به در خانه او بروند و دست به دعا بردارند، روح خود را پاک کنند و به او نزدیک شوند، بنابراین در پرتو دعا شرایط رحمت الهى حاصل مى شود و باران لطف او ریزش مى کند.
از آنچه در بالا گفته شد، پاسخ این ایراد که دعا با روح تسلیم و رضا سازگار نیست. نیز روشن مى شود، چرا که دعا تأکیدى است بر تسلیم و رضا، چون خدا مى خواهد از طریق دعا بندگانش به او نزدیک شوند و در پرتو قرب به ذات پاک او مشمول برکات و رحمت و عنایت بیشترى گردند و به همین دلیل بارها و بارها در آیات و روایات دعوت به دعا شده است.
کوتاه سخن این که دعا آثار تربیتى فراوانى در انسان دارد، روح و جان او را مى سازد و زنگار جهان ماده را از او دور مى کند، او را به ذات پاک خدا، به نیکى ها و پاکى ها و صفات برجسته انسانى نزدیک مى سازد و راهى است براى کسب قابلیت بیشتر براى تحصیل سهم افزونترى از فیض بى پایان پروردگار!
تأثیر دعا و نیایش در پرورش روح آدمى در عصر ما وارد مرحله تازه اى شده است و حتى پزشکان و روانشناسان جدید، با اهمیت زیادى از آن یاد مى کنند و آن را دریچه اى براى حل مشکلات مى دانند.
طبیب و روانشناس مشهور فرانسوى «آلکسیس کارل» در کتاب مشهورش به نام «نیایش» چنین مى نویسد:
«نیایش در همان حال که آرامش را پدید آورده است در فعالیتهاى مغزى انسان یک نوع شکفتگى و انبساط باطنى پدید مى آورد و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحریک مى کند، نیایش خصائل خویش را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فرد نشان مى دهد. صفاى نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادى درونى، چهره پر از یقین، استعداد هدایت و نیز استقبال از حوادث، این ها است که از وجود یک گنجینه پنهان در عمق روح ما حکایت مى کند و تحت این قدرت حتى مردم عقب مانده و کم استعداد نیز مى توانند نیروى عقلى و اخلاقى خویش را بهتر به کار بندند و از آن بیشتر بهره گیرند؛ امّا متأسفانه در دنیاى ما کسانى که نیایش را در چهره حقیقیش بشناسند؛ بسیار کمند»![12]
به هر حال دعا و نیایش در هر زمان خوب و سازنده است، ولى به هنگام انجام کارهاى مهم که انسان نیاز به نیرو و توان بیشترى دارد از اهمیت ویژه اى برخودار است.
به همین دلیل اولیا الله همواره در کارهاى مهم دست به درگاه پروردگار بر مى داشتند و با دعا و یاد او توان و نیرو مى گرفتند و با توکل بر ذات پاکش آرام مى یافتند و بدون ترس و واهمه از عظمت مشکلات به جنگ آنها مى رفتند، چرا که مى دانستند هر مشکلى در برابر اراده حق سهل و آسان است.
مخصوصاً به هنگام مسافرت ها به ویژه سفرهاى خوفناک، دعاى خود و دوستانشان بدرقه راهشان بود و اگر مى بینیم امام على (ع) نیز به هنگام حرکت به صفّین طبق گفتار بالا به خدا پناه مى برد و دعا مى کند در واقع به سنت پیامبر اسلام (ص) و انبیا پیشین عمل فرموده است.
هنگامى که نوح در آن طوفان هولناک سوار بر کشتى شد، مأموریت پیدا کرد که رو به درگاه خدا آورد و براى نجات خود از او کمک بگیرد: «فَإِذَا اسْتَوَیتَ أَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ وَقُل رَّبِّ أَنزِلْنِی مُنزَلًا مُّبَارَكًا وَأَنتَ خَیرُ الْمُنزِلِینَ»[13]؛ «هنگامى که تو و همه کسانى که با تو هستند سوار کشتى شدید، بگو ستایش براى خدایى است که ما را از قوم ستمگر رهایى بخشید و بگو: پروردگارا! ما را در منزلگاهى پر برکت فرود آر و تو بهترین فرود آورندگانى».
و هنگامى که موسى (ع) از ترس مأموران خونخوار فرعون از مصر بیرون آمد و به سوى مدین حرکت کرد گفت: «وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْینَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّی أَن یهْدِینِی سَوَاءَ السَّبِیلِ»[14] «امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند».
و هنگامى که بر دروازه مدین به یارى دختران شعیب برخاست و گوسفندان آنها را آب داد، در سایه اى قرار گرفت و عرض کرد: «رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقِیرٌ»[15] «پروردگارا! هر خیر و نیکى بر من فرستى به آن نیازمندم».
پیامبر اسلام (ص) نیز به هنگام ترک مکه در سفر تاریخى هجرت به مدینه، سفرى که بسیار مخاطره آمیز و هولناک بود، در حالى که از مفارقت مکه و خانه خدا سخت ناراحت بود و در دل آرزو مى کرد که به آن بازگردد بشارت بازگشت به آن سرزمین را از وحى آسمانى دریافت داشت و آیه زیر بر او نازل شد: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَىٰ مَعَادٍ»[16]؛ «همان کسى که قرآن را بر تو فرض کرده، تو را به جایگاه و زادگاهت بازمى گرداند». این تعبیر نشان مى دهد که او در این حال دست به دعا برداشته بود و یا حالت دعا داشت که اجابت آن از سوى حق رسید. در روایات اسلامى نیز دستور به دعاهایى به هنگام سفر داده شده است.[17]
نتیجه گیری
بخش نخست خطبه 46 نهج البلاغه بیان می دارد که راه نجات از مشکلاتی که در راه رفت و برگشت از سفر انسان با آن روبرو خواهد بود، پناه بردن به خدا است. پرداختن به امور جسمانی و دنیوی ابتدا احوالات نفسانی را به خطر انداخته و سپس به خانواده، مال و فرزندان سرایت می کند. پناه بردن به خدا با توسل به دعا، خداوند را همراه و مصاحب و رفیق ما قرار می دهد. رفاقتی که از جان و مال در سفر و از خانواده ما در خانه محافظت می نماید. دعا، یعنی امید داشتن به خداوند که دل ها را روشن می سازد.
پی نوشت ها
[1] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 46.
[2] . حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 592.
[3] . زخرف، 13 و 14.
[4] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 46.
[5]. حدید 4.
[6] . بقره 115.
[7] . مجلسی، بحارالانوار، ج 90، ص 302.
[8] . کلینی، کافى، ج 2، ص 468.
[9] . مجلسی، بحار الانوار، ج 90، ص 341 و اصول کافى، ج 2، ص 468.
[10] . فرقان، 77.
[11]. نمل، 62.
[12] . کارل، نیایش.
[13] . مومنون، 29-28.
[14] . قصص، 22.
[15] . قصص، 24.
[16] . قصص، 85.
[17] . حر عاملی، وسائل الشیعة و مستدركها، ج 8، ص 275 و 281.
منابع
- قرآن کریم.
- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة و مستدركها، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی، 1424 ق.
- حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعیلیان، 1415ق.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
- کارل، آلکسیس، مترجم: شریعتی، علی، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1364.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الكافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1407ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1403ق.
منبع مقاله | با اقتباس از:
- محمدی اشتهاردی، محمد، گفتار پیامبر (ص) در نهج البلاغه، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1364.
- مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1375، ج 2، ص: 522-513.