خلقت نورانی امیرالمومنین علی (علیه السلام) به معنای خلق ایشان و اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از نور خداوند تبارک و تعالی، هزاران سال قبل از خلقت موجودات دیگر است. این موضوع در منابع شیعه و اهل سنت با نام خلقت نورانی و یا حدیث نور واحد شناخته شده و اسناد آن نیز از نظر علمای مذاهب اسلامی، معتبر است.
محب طبری، ابن مغازلی و قندوزی در کتب خود به نقل از راویان و علمای بزرگ اهل سنت مانند احمد بن حنبل، به موضوع خلقت نورانی اشاره و احادیث وحدت نور را با مضامین مشابه روایت کرده اند.[1]
خلقت نورانی
موضوع اصلی در خلقت نورانی علی (علیه السلام) و اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، خلقت ایشان پیش از موجودات دیگر و وحدت نور وجودی آنها با خداوند متعال است. مطابق این روایات، خداوند کریم هزاران سال پیش از خلق موجودات دیگر، نور اهل بیت (علیهم السلام) را از نور خود آفرید و آنها را در اطراف عرش الهی به تقدیس و تسبیح خود مشغول کرد.
هزاران سال بعد از خلقت نورانی حضرات معصومین (علیهم السلام) که به صورت تدریجی صورت گرفته است، خداوند متعال نور ایشان را در صلب حضرت آدم (علیه السلام) قرار داد تا بعد از قرار گرفتن در ارحام مطهره، خلقت جسمانی ایشان نیز در دنیا صورت گیرد.[2]
آیات مرتبط با خلقت نورانی
مفسران شیعه از جمله ابوالفتوح رازی، شیخ علی شریف لاهیجی و ملاصدرا در شروح خود بر آیات 54 سوره فرقان [3]، 15 سوره مائده [4] و 14 سوره یس [5]، ضمن نقل احادیث نور واحد، به تبیین و شرح خلقت نورانی امیرالمومنین علی (علیه السلام) پرداخته اند. همچنین آلوسی عالم مشهور اهل سنت در کتاب روح المعانی، ذیل تفسیر آیه 55 سوره مائده به نقل حدیث نور واحد در فضیلت علی (علیه السلام) پرداخته است. او در باب تفسیر این آیه می گوید: «گاهی خلافت ظاهری و باطنی خداوند در یک شخص جمع می شود».[6]
او با نقل حدیث نور واحد و تبیین خلقت نورانی علی (علیه السلام)، معتقد است که این خلافت ظاهری و باطنی، در امیرالمومنین علی (علیه السلام) تجمیع شده و ایشان مصداق تام و تمام خلافت خداوند متعال هستند.[7]
حدیث خلقت نورانی در بیان اهل سنت
علمای بزرگ و اهل حدیث شیعه سند این روایات را، به دلیل وجود برخی از اصحاب اجماع مانند محمد بن مسلم و ابو بصیر اسدی در سلسله راویان آن، معتبر و مورد وثوق دانسته و به نقل آن مبادرت ورزیده اند.[8] همچنین در میان علمای اهل سنت، احمد بن حنبل که از فقهای بزرگ آنها به شمار می رود حدیث وحدت نور را نقل کرده و ابن جوزی نیز به همین دلیل، این روایت را معتبر و مستند می داند.[9]
1. احمد بن حنبل
احمد بن حنبل یکی از فقهای چهارگانه اهل سنت، که او را حافظ یک میلیون حدیث دانسته [10] و امام المحدثین خوانده اند [11]، در کتاب «فضایل الصحابه» حدیث نور واحد را نقل کرده و به وضوح، خلقت نورانی علی (علیه السلام) و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را تایید می کند. احد بن حنبل با هفت واسطه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند:
«کُنْتُ أَنَا وَ عَلِی نُوراً بَینَ یدَی اللَّهِ قَبْلَ أَنْ یخْلُقَ اللَّهُ آدَمَ بِأَرْبَعَةَ عَشَرَ أَلْفَ عَامٍ، فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ قَسَمَ ذَلِکَ النُّورَ جُزْءَینِ فَجُزْءٌ أَنَا وَ جُزْءٌ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ؛[12]
من و علی نوری در ید قدرت الهی بودیم، چهار هزار سال قبل از آنکه خداوند آدم را خلق کند. پس زمانی که خداوند آدم را خلق کرد، آن نور دو قسمت شد، یک قسمت من و یک قسمت هم علی».
این حدیث را با حفظ کامل مفهوم آن و اندک تغییری در بعضی از کلمات، خوارزمی[13]، ابن مغازلی[14]، ابن جوزی[15] و ابن ابی الحدید[16] نیز نقل کرده اند.
2. محب طبری
محب طبری عالم مشهور اهل سنت در کتاب ریاض النضره، پیرامون خلقت نورانی علی (علیه السلام) روایتی را به سندیت از سلمان فارسی نقل می کند. او از قول سلمان می نویسد: «از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که می فرمود: من و علی نورانی بودیم نزد خدای عزوجل، همین که خدای عزوجل آدم را بیافرید این نور را دو قسمت کرد یک قسمت، من شدم و جزیی دیگر علی». طبری می گوید این روایت را احمد نیز در مناقب خود آورده است.[17]
ذهبی نیز آن را از تاریخ ابن عساکر، به نقل از سلمان فارسی روایت کرده است.[18]
3. محمد بن یوسف زرندی حنفی
حنفی یکی از محدثان و علمای قرن هشتم اهل سنت است که در باب فضایل نبی مکرم اسلام و اهل بیت مطهر ایشان (علیهم السلام) احادیث معتبری را تحت عنوان کتاب «نَظْمُ دُرَرِ السِّمْطَیْن فی فضایل الْمُصْطَفی وَ الْمُرْتَضی و الْبَتول وَ السِّبْطَین» به رشته تحریر در آورده است.[19]
در کتب لغت از سمط به مروارید تعبیر کرده اند و مولف نیز خود در مقدمه کتاب وجه استفاده از این واژه را، جمع آوری مناقب اهل بیت (علیهم السلام) همانند مروارید برشمرده است.[20] در بخش اول کتاب که روایات پیرامون فضایل و مناقب رسول خدا و علی (علیهم اسلام) جمع آوری شده اند، او روایتی مستند درباره خلقت نورانی و وحدت نور علوی و نبوی را ذکر کرده است.
حنفی به سندیت از ابن عباس می نویسد: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): «کُنْتُ أَنَا وَ عَلِی نُوراً بَینَ یدَی اللَّهِ قَبْلَ أَنْ یخْلُقَ آدَمَ بِأَرْبَعَةِ آلَفِ عَامٍ. فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ سَلَکَ ذَلِکَ النُّورَ فِی صُلْبِهِ فَلَمْ یزَلِ اللَّهُ ینْقُلُهُ مِنْ صُلْبٍ إِلَى صُلْبٍ حَتَّى أَقَرَّهُ فِی صُلْبِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ.
ثُمَّ أَخْرَجَهُ مِنْ صُلْبِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَقَسَّمَهُ قِسْمَینِ؛ فَصُیرَ قِسْمٌ فِی صُلْبِ عَبْدِ اللَّهِ وَ قِسْمٌ فِی صُلْبِ أَبِی طَالِبٍ. فَعَلِی مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِی، لَحْمُهُ مِنْ لَحْمِی، وَ دَمُهُ مِنْ دَمِی، فَمَنْ أَحَبَّنِی فَبِحُبِّی أَحَبَّهُ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَبِبُغْضِی أَبْغَضَهُ؛ [21]
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: چهار هزار سال پیش از آنکه خداوند آدم را بیافریند من و علی یک نور بودیم در پیشگاه الهی و چون خداوند آدم را آفرید این نور در پشت آدم راه یافت و همواره خدا این نور را از پشتی به پشت دیگر منتقل می کرد تا آنکه در پشت عبد المطلب اش جای داد. سپس از پشت عبد المطلب بیرونش آورد و بدو بخش تقسیمش نمود.
یک بخش در پشت عبدالله و یک بخش در پشت ابی طالب نهاد. پس علی از من است و من از علی هستم گوشت او از گوشت من است و خون او از خون من پس هر کس مرا دوست بدارد به دوستی من او را نیز دوست می دارد و هر کس مرا دشمن بدارد به دشمنی من او را نیز دشمن خواهد داشت».
4. علمای دیگر از اهل سنت
خلقت نورانی امیرالمومنین علی (علیه السلام) و نور واحد اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) در روایات دیگر علمای اهل سنت نیز به چشم می خورد. الکنجی در کتاب کفایه الطالب، الحموینی و انبانی در کتاب فرائد السمطین، ذهبی در میزان الاعتدال و ابن عساکر در تاریخ خود این روایت با تغییرات اندک در ظاهر بعضی از کلمات آن نقل کرده اند.[22]
خلقت نورانی علوی و نبوی
خطیب بغدادی، عالم، فقیه و محدث قرن پنجم هجری، مورخ بزرگ اهل سنت است که یکی از کتب تاریخی مشهور در میان اهل سنت به نام تاریخ مدینه الاسلام اثر اوست، از موسی بن جعفر (علیهم السلام) روایت کرده که ایشان فرمودند: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: من و هارون پسر عمران و یحیی بن زکریا و علی بن ابی طالب از یک طینت خلق شده ایم».[23]
وحدت طینت علوی و نبوی در این روایت یکی دیگر از مواردی است که می تواند احادیث وحدت و خلقت نورانی اهل بیت (علیهم السلام) را برای ما روشن کرده و دلالت آن را تایید کند.
همچنین ابونعیم احمد بن عبد الله اصفهانی از محدثان مشهور اهل سنت که شاگرد حاکم نیشابوری نیز بوده است، در کتاب خود به نام حلیه الاولیا، در باب یکتایی طینت اهل بیت (علیهم السلام) و به خصوص طینت علوی و نبوی، روایتی را به سندیت از ابن عباس نقل کرده است که می توان آن را نیز به روایات خلقت نورانی ضمیمه نمود.
ابونعیم در حلیه الاولیا از قول ابن عباس می نویسد: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر که دوست می دارد به زندگی من زندگی کند و چون مرگ مرا داشته باشد، در بهشت جاودان که پروردگارم آن را کاشته منزل گزیند، باید که بعد از من علی را دوست بدارد.
و باید که دوستان علی را دوست بدارد، و باید که به امامان بعد از او اقتدا کند؛ زیرا که آنان عترت من اند، و از طینت من خلق شده اند، و فهمی و علمی جدا داده شده اند، و وای بر کسی که از امت من باشد و فضایل ایشان را تکذیب کند، و پیوند مرا با آنان قطع نماید، خداوند ایشان را به شفاعت من نایل نمی سازد».[24]
نتیجه گیری
خلقت نورانی علی (علیه السلام) به معنای خلق نور وجودی ایشان، هزاران سال قبل از خلقت موجودات دیگر و حتی آدم ابوالبشر است. نور علوی و نبوی از همان زمان، به تقدیس و تسبیح الهی مشغول بوده و سرچشمه خلقت دیگر موجودات است. نور وجودی ایشان از منبع الهی و با یکدیگر مشترک است.
با بررسی کتب معتبر اهل سنت آشکار می شود که خلقت نورانی علی (علیه السلام) و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از مسائل مورد اشاره و مشترک میان تشیع و اهل سنت است..
پی نوشت ها
[1] محب الدین طبری، الریاض النظرة، ج۳، ص۱۲۰؛ ابن مغازلی، مناقب اهل البیت، ص۱۲؛ قندوزی، ینابیع الموده، ج۱، ص۴۷.
[2] توران، «مضمون شناسی احادیث خلقت نورانی اهل بیت علیهمالسلام»، ص۷.
[3] ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج۱۴، ص۲۴۵.
[4] اشکوری، تفسیر شریف لاهیجی، ج۱، ص۶۲۸.
[5] ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۳۷.
[6] آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۳۵۲.
[7] همان، ص 352.
[8] توران، «جریانشناسی راویان روایات خلقت نورانی اهل بیت در دو مدرسه کوفه و قم»، ص۸۴-۸۵.
[9] ابنجوزی، تذکرة الخواص، ج۱، ص۵۱؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ج۱، ص۹۸.
[10] ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج۱، ص۶۴؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۱۸، ص۶۷.
[11] سمعانی، الأنساب، ج۴، ص۲۸۰؛ گرجی، تاریخ فقه و فقها، ص۸۵.
[12] ابن حنبل، فضایل الصحابه، ج 2، ص 662، ح1130.
[13] خوارزمی، المناقب، ص 145.
[14] ابن المغازلی، المناقب، ص 144.
[15] ابن جوزی، تذکره الخواص، ص 150.
[16] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 117.
[17] محب طبری، ریاض النضرة، ج دوم، ص ۱۶۴.
[18] ذهبی، میزان الاعتدال، ج 1، ص ۲۳۵.
[19] داداش نژاد، سیمای دوازده امام در میراث مکتوب اهل سنت، ج۱، ص۲۳۶.
[20] همان، ص 236.
[21] زرندی حنفی، نظم درر السمطین، ص 79.
[22]مسلم الداوری، النبی الاعظم ص و وجوده النورانی، ص 27.
[23] خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۶، ص ۵۸.
[24] ابی نعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء، ج ۱، ص 284.
منبع:
با اقتباس از: املشی، قربانعلی، علی (ع) از زبان دیگران، نشر عصر جوان، 1384.