زنده بودن پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در واقع همان حیات حقیقی و ابدی است که در مورد شهدا ذکر شده است. امام علی (ع) در نهج البلاغه، با ذکر حدیثی از پیامبر (ص) به این نکته تأکید می نماید که اهل بیت (ع) زنده، شاهد و ناظر ما هستند. در این مقاله بر آنیم تا به ذکر ابعاد حیات حقیقی پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) بپردازیم.
در آموزه های اسلامی، مفهوم «حیات حقیقی» جایگاه ویژه ای دارد و از اهمیت بالایی برخوردار است. «حیات حقیقی» به معنای زندگی فراسوی مرگ جسمانی و دنیوی است که اهل بیت پیامبر (ع) از آن برخوردارند. این نوع از حیات، نه تنها به معنای بقا پس از مرگ جسمانی است، بلکه به معنای حضور دائمی و تأثیرگذاری در جهان هستی نیز می باشد.
پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت او (ع) به عنوان نمونه های کامل انسانیت و ایمان، از این حیات برخوردارند. امام علی (ع) در نهج البلاغه به ذکر سخنی از پیامبر اکرم (ص) پرداخته و بر این نکته تأکید نموده که اهل بیت (ع) زنده، شاهد و ناظر اعمال و رفتار ما هستند. در واقع، «حیات حقیقی» پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) نمایان گر این حقیقت است که آنان پس از رحلت جسمانی نیز همچنان وجود دارند و بر اعمال و رفتار مسلمانان نظارت دارند. این نوع از حیات، به معنای پیوستگی و استمرار وجود آنان در عالم معنا و روحانی است.
در این مقاله قصد داریم به بررسی ابعاد مختلف «حیات حقیقی» پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) بپردازیم. از جمله سوالاتی که در این زمینه مطرح می شود این است که چگونه این حیات تحقق می یابد و چه تأثیری بر زندگی روزمره مسلمانان دارد؟ همچنین به بررسی دلایل و شواهدی که امام علی (ع) در نهج البلاغه و سایر منابع اسلامی برای تأیید این نوع از حیات ارائه داده اند، خواهیم پرداخت.
حیات حقیقی اهل بیت (ع)
امیر مؤمنان علی (ع) در خطبه ۸۷، پس از ذکر نشانه های پرهیزکاران و شرایط رهبری و نشانه های بدکاران، سخن را به بیان مقام اهل بیت (ع) و خاندان پیامبر (ص) پیوند داده، در ضمن می فرماید:
«أَيُّهَا النَّاسُ خُدُوهَا عَنْ خاتم النَّبِيِّينَ (ص) إِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَلَيْسَ بِمَيِّتِ، ويَبْلَى مَنْ بَلِيَ مِنَّا وَلَيْسَ بِبَالِ»؛[1] «ای مردم این حقیقت را از خاتم پیامبران محمد (ص) بیاموزید که فرمود: هر کس از ما بمیرد، در واقع نمرده است و (استخوانش) می پوسد، ولی در حقیقت نپوسیده است».
همان گونه که معروف است، ما معتقدیم: «امام (ع)، حی و میت ندارد». مردن اهل بیتپیامبر (ص) (حضرت فاطمه (س) و امامان (ع)، مصداق روشن اهل بیت (ع) هستند)، در حقیقت رحلت و کوچ کردن آن ها از جلو چشم ما است، وگرنه آن ها زنده اند، حیات حقیقی و ابدی دارند، هر چند در ظاهر مرده بنظر برسند.
ما برطبق روایات معتقدیم، آن ها کلام ما را می شنوند و به سلام ما پاسخ می گویند و بر جامعه ما ناظر و شاهدند.
دیدگاه های مختلف درباره حیات حقیقی
آیت الله مکارم شیرازی در توضیح حیات حقیقی مینویسند: امام علی (ع) به عنوان تأکيد بر مقام اهل بیت (ع) مى فرماید: «ای مردم این حقیقت را از خاتم پیامبران محمد (ص) بیاموزید که فرمود: هر کس از ما بمیرد، در واقع نمرده است و (استخوانش) می پوسد ولی در حقیقت نپوسیده است».
در اين که ضمير «خُذُوهَا» در اينجا به چه چيز برمى گردد، در ميان مفسّران «نهج البلاغه» گفتگو است. ولى ظاهر اين است که به «حقيقت» يا «سخن حق» باز مى گردد که از قراين کلام معلوم مى شود. هر چند در عبارات پيشين نيامده است و مفهوم جمله اين است که «اين سخن حق را درباره اهل بيت (ع)، از پيامبر اکرم (ص) دریافت کنید.
اين که در جمله بالا مى فرمايد: مردگان ما مرده نيستند و با گذشت زمان، آثار پوسیدگی در آن ظاهر نمى شود، گاه به معناى حقيقى تفسير شده است که واقعاً جسد «اولياء اللّه» در قبرها تر و تازه مى ماند و آن ها از نوعى حيات و زندگى بهره مندند. به اين گونه که سخن گويندگان را مى شنوند و به سلام آن ها پاسخ مى گويند و حياتى شبيه حيات شهيدان راه خدا دارند.
درباره شهیدان، در دو جای قرآن تصریح شده که شهیدان مرده نیستند، زنده اند، حیات حقیقی دارند:
«وَلَا تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ»؛[2] «به آن هایی که در راه خدا کشته می شوند، مرده نگویید، این ها زنده اند».
«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»؛[3] اى پيامبر! هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند؛ بلکه آن ها زنده اند، نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند».
ما بر مبناى قرآن كه شهيدان را زنده و دارای حیات حقیقی مى داند، با شهدا حرف مى زنيم و توسل مى جوييم.
بنابراين، جمله «يَمُوتُ» به معناى مرگ ظاهرى است و جمله «لَيْسَ بِمَيِّت» و همچنين جمله هاى «يَبْلَى» و «وَ لَيْسَ بِبَال» به معناى عدم مرگ واقعى است.
بعضى نيز گفته اند: منظور از «حيات» و «عدم پوسیدگی» در اينجا معناى مجازى آن است؛ يعنى آثار و تعليمات آن بزرگواران در ميان مردم، تا پايان دنيا وجود دارد؛ گويى آن ها هميشه زنده و دارای حیات حقیقی اند. شبيه آنچه در روايت «کُميل» در اواخر «نهج البلاغه» آمده که درباره علماى راستين مى فرمايد: «أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ، وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ»؛[4] «شخص آنان از ميان مردم مى روند، امّا وجود معنوى آن ها در درون دلها است».
اين احتمال نيز داده شده است که منظور از «حيات» در اين جا همان حيات برزخى است، که ارواح، در قالب هاى لطيف مثالى در جهان برزخ وجود دارند، ولى با توجّه به اين که اين مسئله مخصوص امامان و نخبگان از اوليا اللّه نيست، بعيد به نظر مى رسد.
از ميان اين چند احتمال، احتمال اوّل صحيح تر به نظر مى رسد و البتّه اين نوع حيات، چيزى فراتر از حيات شهيدان مى باشد، چرا که به مصداق «تَسْمَعُ کَلاَمِي وَ تَرُدُّ سَلاَمِي»[5] آن ها همواره سخنان ما را مى شنوند و به سلام ما پاسخ مى گويند و رابطه آن ها با اين جهان برقرار است.
سپس امام (ع) براى تأکيد مطلب بالا مى افزايد: «فَلاَ تَقُولُوا بِمَا لاَتَعْرِفُونَ، فَإِنَّ أَکْثَرَ الْحَقِّ فِيمَا تُنْکِرُونَ»؛[6] «آنچه را آگاهى نداريد، نگوييد چرا که بسيارى از حقايق، در امورى است که انکار مى کنيد!».
اشاره به اين که معلومات انسان ها بسيار محدود است و حقايق جهان، بسيار گسترده است. با چنين حالتى عقل مى گويد: «هر چيزى را که انسان نمى داند نبايد انکار کند». مثلاً اگر از زنده بودن «اولياء اللّه» و حیات حقیقی آنان اطّلاعى ندارد، نبايد لب به انکار بگشايد.
چرا که اين موضوع، تنها چيزى نيست که بسيارى از انسان ها از آن بى خبرند. هزاران هزار و ميليون ها ميليون از واقعيّت ها، در خارج تحقّق دارد، در حالى که ما آن را درک نمى کنيم و به گفته بعضى از دانشمندان: «واقعيّت هاى جهان هستى به منزله کتاب قطورى است که اگر تمام علوم انسان ها را از اوّلين تا آخرين، جمع کنند، يک صفحه آن را تشکيل نمى دهد!».[7]
توجه به حضور اهل بیت (ع) و حیات حقیقی
هدف حضرت علی (ع) توجه دادن مردم به اهل بیت (ع) پیامبر (ص) که آخرین شان حضرت قائم (عج) بوده و شاهد و ناظر است، می باشد. همه زنده اند، اگر چند صباحی حکومت در دست دیگران افتاد، دائمی نیست. سرانجام حق به حقدار می رسد و باطل پرستان به زباله دان تاریخ افتند. چیزی را که نمی دانید، نگویید شما از پشت پرده ها خبر ندارید. بنابراین چیزی را که فکرتان قادر به جولان در آن نیست، به عنوان «رأی من» اعلام نکنید.
خلاصه، ما اگر در ظاهر تصور شود مرده و زیر خاک هستیم، ولی حقیقت این است که زنده ایم و ناظر اعمال شما:
«وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ»؛[8] و بگو (آنچه) انجام (می دهید) بدهید، ولی (بدانید که) خدا و رسول و مؤمنان آن را می بینند.
در این جهت روایاتی هم آمده است، از جمله در زیارت های ائمه (ع) این گونه آمده: «أَشْهَدُ أَنَّکَ تَشْهَدُ مَقَامِی وَ تَسْمَعُ کَلَامِی وَ أَنَّکَ حَیٌّ عِنْدَ رَبِّکَ تُرْزَقُ»؛[9] شهادت می دهم که مرا می بینی و کلام مرا می شنوی و زنده ای و نزد پروردگارت روزی داده می شوی». بنابراین بی تفاوت نباشید و با تلاش خود، راه ما را ادامه دهید.
نتیجه گیری
حیات حقیقی روح که در مورد شهدا نیز در آیات و روایات ذکر شده است، در مورد پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در حد اعلای خود محقق می شود. آنان بر حال ما و احوال عالم آگاهند و در این دنیا حضور دارند. باید بدانیم که شاید مدتی حکومت در دست دیگران باشد، اما در نهایت حقدار اصلی حکومت، ائمه اطهار (ع) هستند و حق به حقدار خواهد رسید.
پی نوشت ها
[1] . شریف الرضی، نهج البلاغة، خطبه 87.
[2] . بقره، 154.
[3] . آل عمران، 169.
[4] . شریف الرضی، نهج البلاغة، کلمات قصار، 147.
[5]. مجلسی، بحارالانوار، جلد 97، صفحه 295.
[6] . شریف الرضی، نهج البلاغة، خطبه 87.
[7] . مکارم شیرازی، پیام امیرالمؤمنین (ع)، ج3، ص589-575.
[8]. توبه، 105.
[9] . نوری، مستدرک الوسائل، ج 10، ص 345.
منابع:
- قرآن کریم.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
- مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار إحياء التراث العربي، 1403ق.
- نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت، 1408ق.
منبع مقاله | با اقتباس از:
- محمدی اشتهاردی، محمد، گفتار پیامبر (ص) در نهج البلاغه، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1364.
- مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1375، ج3، ص589-575.