توحید و خداگرایی امری مهم و اساسی در مسیر انسانیت و عبودیت بندگان است که طی نمودن این راه، جز با تلاش بندگان و عنایات الهی ممکن نخواهد بود. عنایات الهی اگر به نفوس و قلوب بشر نرسد، هرگز نفس ضعیف حیوانی ما قادر به درک توحید و یگانگی باری تعالی نخواهد بود.
در مقاله توحید و خداگرایی انسان در آموزه های نهج البلاغه – بخش اول، محال بودن اشراف موجود محدود بر ذات نامحدود و بى نهایت، معرفى صحیح خداوند را در کلام حضرت بررسی کردیم و اینک در بخش دوم، به بررسی مباحث دیگری پیرامون توحید می پردازیم.
3-بهره مندی از شناخت توحید، با زمینه سازی خداوند
امدادهاى عمومى و خصوصى خداوند، انسان را در دستیابى به هدف آفرینش و بهره مندی از اثرات اعتقاد به توحید و خداگرایی یارى مى رساند. یکى از این امدادها، مددرسانى به انسان در باب معرفت خدا و اعتقاد قلبی به توحید اوست. امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باب مى فرماید: «وَ لَمْ یَحْجُبْهَا عَنْ وَاجبِ مَعْرِفَتهِ؛[1] و او را از حد ضرورت شناخت خود مانع نشد و زمینه سازى نمود که او را بشناسند». آن حضرت به این نکته اشاره دارند که گرچه امکان اشراف و تسلط علمى انسان بر صفات خدا وجود ندارد، خداوند چنان زمینه سازى فرموده که در حد ضرورت و ظرفیت، او را بشناسند و به توحید او ایمان بیاورند.
بى گمان این شناخت ضرورى، با تلاش عقلانى، تهذیب دل و راهنمایى رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان (علیهم السلام) تحقق مى یابد؛ چنانکه امیرالمومنین علی (علیه السلام) درباره راهبرى اهل بیت (علیهم السلام) با تعابیر مختلف تصریح مى فرماید که اگر ما نبودیم، آنگونه که بایسته و شایسته است، خدا را نمى شناختید:
- «بنَا اهْتَدَیْتُمْ فِی الظَّلْماء؛[2] به واسطه [ راهنمایى] ما، در ظلمت ها به راه درست هدایت یافتید».
- «أَیْنَ الَّذینَ زَعَمُوا أَنَّهُمُ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ دُونَنا؛[3] کجایند کسانى که از سر دروغ و ستم به ما، گمان بردند که آن ها راسخان در علم اند و ما نیستیم؟».
- «بنا یُسْتَعْطَی الْهُدَی وَ یُسْتَجْلَی الْعُمَی؛[4] به واسطه ما، هدایت، اعطا و کورى [دل] زدوده مى شود». گفتنى است بخش درخورى از سخنان توحیدى امام در باب معرفى درست خداوند و تبیین توحید الهی است.
4-نقش پیراستگی دل در بهره مندی فزون تر از معرفت و توحید
«أَیْنَ الْعُقُولُ الْمُسْتَصْبحَةُ بمَصَابیحِ الْهُدَى وَ الأبصَارُ اللامِحَةُ إِلَى مَنَارِ التَّقْوَى أَیْنَ الْقُلُوبُ الَّتی وُهِبَتْ لِلَّهِ وَ عُوقِدَتْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ؛[5] آن عقل هایى که به یمن چراغ هاى هدایت [ خاص] روشن شده اند، کجایند؟ و چشم هایى که به نورگاه هاى پارسایى مى نگرند، کجایند؟ آن دل ها که خود را به خدا بخشیده اند و به اطاعت او وابسته اند، کجایند»؟
فطرت خدادادى با دو کانون مهم خود (عقل و دل) با وجود تلاش هاى به ظاهر گوناگون، انسان را به سمت یک حقیقت، دعوت و ترغیب مى کند. البته تلاش هاى عقل نیز بدون مساعدت روشنى دل و هدایت هاى ویژه خداوند، جز افکندن پرتو در دل بیابانى تاریک و احیانا ترغیب براى پوییدن راه، کارایى دیگرى ندارد.
اما عقل همراه شده با لیاقت هاى خاص و نورآفرین، شرایط ویژه اى در راه یابى به فهم توحید خداوند فراهم مى کند. بى گمان عقل همسوشده با دل، آدمى را به شناخت و معرفتى خاموش ناشدنى مى رساند؛ چنانکه خداوند مى فرماید: «إن تَتَّقُوا اللّهَ یجْعَل لَکمْ فُرْقَاناً؛[6] اگر از خدا پروا دارید، براى شما [ نیروى] تشخیص [ حق از باطل] قرار مى دهد».
بدین بیان، خداوند ابزارى عطا مى فرماید که به سان «فرقان نازل شده» (قرآن) عمل می کند. در جایى دیگر نیز فرموده است: «وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ یعَلِّمُکمُ اللّهُ؛[7] تقواى خدا را پیشه سازید، و خداوند[ بدین گونه] به شما آموزش مى دهد». بر پایه این آیه، تقواورزى سبب مى گردد که خداوند معلم خصوصى انسان شود و او را به سوی خداگرایی رهنمون سازد.[8]
5-امکان برقراری ارتباط عاشقانه با خدا
وقتى خدا را در اندازه توان و تلاش خود شناختیم و به توحید و یگانگی او پی بردیم، محبت خاصى براى ارتباط با او ایجاد مى شود و آنگاه از خود مى پرسیم: آیا امکان گفتگو با او وجود دارد؟ در این باب امیرالمومنین على (علیه السلام) فرمودند:
«وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذِی بیَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضِ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلَ لَکَ بالإجَابَةِ وَ أَمَرَکَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَکَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ وَ لَمْ یَجْعَلْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُکَ عَنْهُ وَ لَمْ یُلْجئْکَ إِلَى مَنْ یَشْفَعُ لَکَ إِلَیْهِ؛[9]
بدان کسى که گنجینه آسمان ها و زمین در دست اوست، به تو اذن « نیایش» داده و عهده دار شده است که به تو پاسخ دهد.[ نه تنها اجازه داده، بلکه] به تو فرمان داده است که از او بخواهى تا تو را عطا کند و رحمتش را بطلبى تا رحمت خود را ارزانى ات کند. میان تو و خویش، حاجب و دربانى ننهاده و تو را مجبور نساخته که به « واسطه» پناه ببرى».
بسا چیزى را مى خواهى، ولى به تو داده نمى شود و در عوض چیزى بهتر از آن در دنیا و یا آخرت به تو خواهد داد، یا از تو دریغ مى کند که خیرى بهتر از آن به تو ببخشد. گاهى چیزى را مى طلبى که اگر به تو داده شود، نابودى ایمانت در آن است. درخواست هاى تو در چیزى باشد که زیبایى آن دوام دارد و بار نکبت آن از تو دور شود.[10]
تکلم با خداوند در سایه توحید او
خداوند نه تنها اذن داده که با او تکلم کنى، بلکه بدان امر کرده است: «و امرتهم بدعائک»[11] تا بدان پایه که حتى براى تارکان این نیایش معنوى، عقوبت قرار داده است: «وَ قَالَ رَبُّکمُ ادْعُونی أَسْتَجبْ لَکمْ إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکبرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ؛[12] و خداى شما گفت: مرا بخوانید تا به شما پاسخ دهم. آنان که از[ این] عبادت من سرپیچى کرده و کبر ورزند [دعا نکنند]، ذلیلانه وارد دوزخ خواهند شد».
گاه کسى را تهدید مى کنند که باید از این غذاى حیات بخش استفاده کنى و او جاهلانه اعراض مى کند، اما وقتى آن را آزمود، راغب مى شود و دیگر نیازى به تهدید نیست.
امیرالمومنین على (علیه السلام) می فرمایند: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ آنَسُ الآنِسِینَ لِأَوْلیَائِکَ وَ أَحْضَرُهُمْ بالْکِفَایَةِ لِلْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ تُشَاهِدُهُمْ فِی سَرَائِرِهِمْ … فَأَسْرَارُهُمْ لَکَ مَکْشُوفَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ إِلَیْکَ مَلْهُوفَةٌ؛[13] خدایا! تو براى دوستان خویش انس گیرنده ترین انس گیرندگانى و براى آنان که تو را وکیل کنند، توانمندترین برطرف کننده مشکلات هستى. از نهانهاشان آگاهى … اسرار آنها بر تو آشکار است و قلب هاشان هوادار تو».
آن حضرت در ادامه مى فرمایند: اگر آنان را غربت به وحشت اندازد، یاد تو مایه انس آنهاست و اگر رگبار حادثه هاى تلخ بر آنان ببارد، به تو پناهنده مى شوند؛ زیرا مى دانند که سررشته همه کارها به دست توست و با قضاى تو صادر مى شود.[14]
6-معرفی برخی از نشانه های بزرگ خداوند
کدامین آیت خداوند را مى توان خرد شمرد؟ خداوند در سوره غاشیه مى فرماید: «أَفَلا یَنْظُرُونَ إِلَى الإبل کَیْفَ خُلِقَتْ* وَ إِلَى السَّمَاءِ کَیْفَ رُفِعَتْ* وَ إِلَى الْجبَالِ کَیْفَ نُصِبَتْ* وَ إِلَى الأرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ؛[15] آیا به شتر نمى نگرند که چگونه خلق شده و به آسمان که چه سان رفعت یافته و به کوه ها که چطور نصب شده و به زمین که چگونه مسطح شده است؟
نکته لطیف آن است که هیچ گاه یک تولید کننده، محصول درجه نازل خود را در کنار تولیدات ممتاز ردیف نمى کند. همه آیات الهی نشانه توحید او و بزرگ و باارزش هستند.خداوند حکیم نشانه شتر را در کنار نشانه آسمان ذکر مى کند تا تفهیم کند که اگر به ژرفاى این دو نمونه و نیز دو آیت بعد از آن (زمین و کوه ها) بنگرید، شگفتى هاى آسمان، زمین و کوه ها را در حیوانى به ظاهر ساده خواهید دید و ما چیزى به نام محصول درجه نازل نداریم. همه این آیات در بطن خود انسان را به سوی توحید و خداباوری و خداگرایی رهنمون می سازند.
معرفی آیات الهی بر محور توحید در کتاب نهج البلاغه
بخش هایى از نهج البلاغه به معرفى آیات الهى اختصاص دارد. براى نمونه، حضرت درباره خلقت آسمان مى فرماید:
«وَ نَظَمَ بِلَا تَعْلِيقٍ رَهَوَاتِ فُرَجِهَا وَ لَاحَمَ صُدُوعَ انْفِرَاجِهَا وَ وَشَّجَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ أَزْوَاجِهَا وَ ذَلَّلَ لِلْهَابِطِينَ بِأَمْرِهِ وَ الصَّاعِدِينَ بِأَعْمَالِ خَلْقِهِ حُزُونَةَ مِعْرَاجِهَا وَ نَادَاهَا بَعْدَ إِذْ هِيَ دُخَانٌ فَالْتَحَمَتْ عُرَى أَشْرَاجِهَا وَ فَتَقَ بَعْدَ الِارْتِتَاقِ صَوَامِتَ أَبْوَابِهَا وَ أَقَامَ رَصَداً مِنَ الشُّهُبِ الثَّوَاقِبِ عَلَى نِقَابِهَا وَ أَمْسَكَهَا مِنْ أَنْ تُمُورَ فِي خَرْقِ الْهَوَاءِ بِأَيْدِهِ وَ أَمَرَهَا أَنْ تَقِفَ مُسْتَسْلِمَةً لِأَمْرِهِ وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا وَ قَمَرَهَا آيَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَيْلِهَا وَ أَجْرَاهُمَا فِي مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا وَ قَدَّرَ سَيْرَهُمَا فِي مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا لِيُمَيِّزَ بَيْنَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ بِهِمَا وَ لِيُعْلَمَ عَدَدُ السِّنِينَ وَ الْحِسَابُ بِمَقَادِيرِهِمَا ثُمَّ عَلَّقَ فِي جَوِّهَا فَلَكَهَا وَ نَاطَ بِهَا زِينَتَهَا مِنْ خَفِيَّاتِ دَرَارِيِّهَا وَ مَصَابِيحِ كَوَاكِبِهَا؛[16]
خداوند پیراسته، پستى و بلندى آسمان را بدون تعلیق، تنظیم نمود و شکاف هاى گسترده اش را به هم پیوند داد و میان آن و مانندهایش [آسمانهاى دیگر] را به هم مرتبط ساخت و براى فرودآیندگان [فرشتگان] و بالاروندگان [فرشتگان] که رفتار بندگان را مى برند، دشوارى [رفت و آمد] آن را آسان نمود.
و بعد از آنکه آسمان دود بود (تعبیر قرآن این است: «ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَ هى دُخَانٌ:[17] آنگاه به آسمان پرداخت، در حالى که آسمان دُخان بود) آن را ندا داد که دستگیره ها به هم بپیوندند، و درهاى بسته آسمان را پس از یکپارچگى و به هم پیوستگى گشود و رصدهاى ستارگان روشن را بر راه هاى آن گماشت[18] و آسمان را در شکاف هوا با قدرت خویش از اضطراب نگه داشت و فرمان تسلیم صادر کرد.
خورشید آسمان را که آیت روشنى بخش است نشانه روز قرار داد و ماه را که نورش محو شده [گاه روشن است و گاه با درجات مختلف نور، جلوه مى کند]، آیت شب نهاد و آن دو [ماه و خورشید] را در مسیرشان روانه کرد و حرکت آنها را در منازل و مدارها به جریان انداخت تا به واسطه سیر آنها، شب وروز از هم ممتاز شده و شمارش و عدد سال ها و حساب ها با تقدیر آنها دانسته شود.[19]آنگاه در فضاى آسمان، فلک را که مدار ستارگان است، برنهاد و زیور آسمان را ستاره هاى دُرگونه پنهان و ستاره هاى چونان چراغ روشن قرار داد».
نتیجه گیری
توحید خداوند با همه ابعاد و سختی هایی که دارد، با عنایات خداوندی و تلاش بندگان با استفاده از دو نیروی عقل و تقوا قابل درک خواهد بود. امیرالمومنین علی (علیه السلام) در کتاب شریف نهج البلاغه، توحید را بن مایه و پایه مسیر بندگی می دانند و معتقدند راه های مختلفی برای رسیدن به توحید و درک مفهوم آن وجود دارد و این مطلب را در خطبه ها و کلمات مختلفی در ذیل عناوینی چون بهره مندی از شناخت توحید با زمینه سازی خداوند و امکان برقراری ارتباط عاشقانه با خداوند بیان کرده اند.
پی نوشت ها
[1] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 49.
[2] همان، خطبه 4.
[3] همان، خطبه 144.
[4] همان.
[5] همان، خطبه ۱۴۵.
[6] انفال/ 29.
[7] بقره/ 282.
[8] گرچه «یعلّمکم الله» جزاى شرط محذوف نیست، قرار گرفتن «یعلّمکم الله» بعد از«اتّقوا الله» نیز بى جهت نیست؛ مانند اینکه به کسى بگوییم: درس بخوان و کسى شو.
[9] صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 31.
[10] همان.
[11] قمی، مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
[12] غافر/60.
[13] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 227.
[14] همان.
[15] غاشیه/ 17 – 20.
[16] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 91.
[17] فصلت/11.
[18] در آیه اى می خوانیم: «آسمان ها و زمین، به هم پیوسته (رتق) بود و ما آنها را از هم تفکیک (فتق) کردیم».( انبیا/۳۰)
[19] در این باره بنگرید به: سوره یس، آیه ۳۸ و ۳۹؛ اسراء، آیه ۱۲.
منابع
- قرآن کریم
- صالح، صبحی، نهج البلاغه، موسسه نشر دارالهجره، قم، 1414 ه.ق.