جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

اقتصاد

اقتصاد و برنامه های اقتصادی در اندیشه امام علی (علیه السلام)

اقتصاد و برنامه های اقتصادی در اندیشه امام علی (علیه السلام)

برنامه های اقتصادی یکی از مباحثی است که همواره مورد چالش جوامع بشری و ملت های مختلف بوده است. اقتصاد دارای مبانی و رویکردهای مختلفی است که در این مقاله، به بررسی برخی از این مبانی و رویکردها از منظر و دیدگاه امیرالمومنین علی (علیه السلام) می پردازیم.

تعریف اقتصاد

آنچه امروزه از اقتصاد فهمیده می شود و به صورت رشته ای علمی در کنار دیگر رشته های علوم مطرح است، علمی است که درباره چگونگی فعالیت ها، روابط و برنامه های اقتصادی افراد جامعه با یک دیگر و اصول و قوانینی بحث می کند که بر امور مزبور حکومت دارد و مسائلی که باید در عمل با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی اتخاذ شود تا موجبات سعادت و ترقی جامعه و رفاه و آسایش افراد آن را تامین کند.[1]

بنابراین، منظور از برنامه های اقتصادی، هر کاری است که به معیشت و زندگی مادی انسان و اجتماع ارتباط می یابد تا بتواند در سایه تامین نیازهای خود، در رفاه و آسایش زندگی کند. رسیدگی به امور دنیایی و مادی جهت برآورده ساختن نیازهای خود و دیگران و به تعبیر دیگر برنامه های اقتصادی، از دیرزمان ستایش و سرزنش شده و تعریف از آن دچار افراط و تفریط بوده است.

مطالعه نظریات و آرای فیلسوفانی مانند کلبیون[2] که شالوده فکری خویش را بر بریدن از دنیا و مادیات بنیان نهاده، خواستار سوق دهی جامعه به سوی آن بودند از یک طرف، و اندیشه فیلسوفانی مانند بنتام و استوارت میل[3] که مبنای سعادت و ترقی جامعه را به روی آوری به مادیات و در جهت رسیدن هر چه بیش تر به آن از طریق دستیابی به سود افزون تر می دانستند از سوی دیگر، گویای افراط و تفریط ها و نگرش های مثبت و منفی به اقتصاد وبرنامه های اقتصادی است که در اخلاق و رفتار و ملکات نفسانی انسان ها هم تجلی یافته است.

از این رو، بررسی و مطالعه شیوه شخصیتی چون امیرالمومنین علی (علیه السلام) که به شهادت تاریخ، از حیث مصرف، زاهدانه ترین زندگی را از خود به یادگار گذاشته و در تولید، فعال ترین افراد در عرصه فعالیت های اقتصادی و معیشتی است، در حل معمای اقتصاد در زندگی انسان، بسیار راهگشا خواهد بود.

نگرش امیرالمومنین علی (علیه السلام) به اقتصاد

نگرش امام به اقتصاد (و بلکه دنیا) سوداگرایانه نیست تا فقط در پی سود مادی باشد، و راهبانه و تارکانه هم نیست تا به کلی آن را ناپسند شمارد؛ بلکه با رعایت حدود و معیارهایی، همیشه مردم را به کار و فعالیت در عرصه زندگی تشویق می کند و می فرماید: چنان دنبال کار و تحصیل معاش باش که انگار برای همیشه در دنیا هستی و چنان به فکر اخرت باش که گویا در استانه مرگ قرار داری.[4]

حضرت در تقسیم ساعات شبانه روز مومن می فرماید: «لِلْمُؤمنِ ثَلاثُ ساعاتٍ: فَسَاعَةٌ ینَاجِی فِیهَا رَبهُ وَ سَاعَةٌ یرُم مَعَاشَهُ وَ سَاعَةٌ یخَلی بَینَ نَفْسِهِ وَ بَینَ لَذتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ؛[5] انسان با ايمان ساعات شبانه‌ روز خود را به سه بخش تقسيم مى‌ كند: قسمتى را صرف مناجات با پروردگارش مى‌ كند و قسمت ديگرى را براى ترميم معاش و كسب و كار زندگى قرار مى‌ دهد و قسمت سوم را براى بهره‌ گيرى از لذات حلال و دلپسند مى‌ گذارد».

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این کلام، برای اقتصاد نقشی هم تراز عبادت قائل می شود و اقتصاد را مجموعه اعمالی می داند که تابع نظام ارزشی حاکم بر انسان است، و از آن جا که هدف در نظام ارزشی حاکم بر انسان از دیدگاه اسلام، با توجه به بعد حق گرا و کمال طلب او رسیدن به مقام قرب ربوبی است، فرد با ایمان باید با چنین معیاری همه رفتارهای خویش را منطبق سازد تا به هدف خویش دست یابد.

حضرت در این زمینه به مالک اشتر می فرمایند: «وَ لْیکُنْ احَب الْامُورِ الَیکَ اوْسَطَهَا فِی الْحَق وَ اعَمهَا فِی الْعَدْلِ وَ اجْمَعَهَا لِرِضَی الرعِیةِ؛[6] محبوب ترین کارها نزد تو، سازگارترین آن ها با حق و گسترده ترین در عدالت و فراگیرترین در جلب رضایت مردم باشد»؛ از این رو، نگاه کمال خواهانه امام به اقتصاد و فعالیت های دنیایی را می توان در جای جای زندگی و نامه ها و دستورالعمل های وی به کارگزارانش مشاهده کرد.

حضرت به کارگزار خود در آذربایجان (اشعث بن قیس) می فرماید: «ان عَمَلَکَ لَیسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنهُ فِی عُنُقِکَ الامَانَةُ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ؛[7] اين فرماندارى، براى تو وسيله آب و نان نيست؛ بلکه امانتى است در گردنت و تو از سوى مافوق خود تحت مراقبت هستى».

یعنی نگاه امیرالمومنین علی (علیه السلام) به اقتصاد و امور مادی و دنیایی که از معرفت شناسی او تاثیر می پذیرد، از افق دید مکاتب مادی فراتر است که تنگ نظرانه خواسته اند همه چیز را در جهان مادی خلاصه کنند.

اعتقاد به آخرت و برخورداری از فلسفه زندگی مانند آنچه قرآن برای انسان تصویر و تبیین می کند، با دیگر مکاتب مادی در عمل و رفتار تفاوت های فاحشی می یابد که بررسی همه جانبه ان ها فرصتی بیش تر از این نوشتار را می طلبد.

اگر از دیدگاه مکاتب منفعت گر، در اقتصاد رسیدن به سود هدف است و برای رسیدن به آن باید از هر راهی اقدام کرد، از دیدگاه امیرالمومنین علی (علیه السلام)، اولا هدف، رسیدن به منافع مادی نیست و ثانیا برای رسیدن به هدف گرچه مقدس هم باشد از هر وسیله ای نمی توان کمک گرفت که به طور نمونه می توان به نبستن آب بر روی لشکر معاویه (به رغم این که آنان با لشکر حضرت چنین کرده بودند) یا پذیرش حکمیت در جنگ صفین و دستور عقب نشینی به مالک در چند قدمی پیروزی اشاره کرد.

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این زمینه به مالک اشتر، استاندار مصر چنین سفارش می کند:

«وَ لا یدْعُوَنکَ ضِیقُ امْرٍ لَزِمَکَ فِیهِ عَهْدُ اللهِ الَی طَلَبِ انْفِسَاخِهِ بِغَیرِ الْحَق فَان صَبْرَکَ عَلَی ضِیقِ امْرٍ تَرْجُو انْفِرَاجَهُ وَ فَضْلَ عَاقِبَتِهِ خَیرٌ مِنْ غَدْرٍ تَخَافُ تَبِعَتَهُ؛[8]

اگر در مشکل و گرفتاری واقع شدی، مبادا بخواهی آن را از طریق ناحق حل کنی و تعهد خویش در برابر خدا [در راه حق] را نادیده بگیری؛ زیرا بدون تردید، صبر تو بر تنگنایی که گشایش و نیکی فرجام آن را امید می بری، از نیرنگی که بر نتایج آن بیمناکی و هم از بازخواست الاهی که بدان گرفتار آیی و دنیا و آخرت تو تباه شود، بهتر است.

برنامه های اقتصادی امیرالمومنین علی (علیه السلام)

آنچه گذشت، گوشه ای از اندیشه و نگرش امام به اقتصاد و فعالیت های اقتصادی بود. در ادامه بحث، در حوزه رفتار، به رؤوس برنامه های حضرت در دوران خلافت و حکومت ایشان اشاره می شود. از آنجا که دوره حکومت امیرالمومنین علی (علیه السلام) پس از خلافت خلفای پیشین و اوضاع نابسامان بعد از عثمان آغاز می شود، محور برنامه های حضرت در جهت گسترش «عدالت اجتماعی» و «عدالت اقتصادی» است که از مجموع رفتار او در زمان حاکمیت و نیز سفارش هایی به کارگزاران استفاده می شود.

1. گسترش عدالت

برای فردی که در راس هرم قدرت نظام اسلامی است، شاید هیچ کاری از نشاندن لبخند رضایت بر لبان توده جامعه، لذت بخش تر نباشد. جامعه ای که از اوضاع نابسامان اقتصادی در رنج است و تبعیض و بی عدالتی و بخشش های بی شمار عثمان از سویی و چپاول بیت المال به وسیله نزدیکان خلیفه از سوی دیگر، رنجش خاطر مردم را فراهم آورده است.

چنین جامعه ای با اعلام برنامه های امیرالمومنین علی (علیه السلام) جان تازه ای می گیرد و به افق های روشن عدالت می اندیشد؛ البته امام برای رسیدن به آن، رنج ها و هزینه های زیادی را تحمل کرد و تا پای جان، از سر صدق بر آن اصرار ورزید و عاقبت در این راه، کشته عدالت شد.

او که درد گرسنگی را عادت خویش ساخته و رنج برهنگی را با وصله های مدام بر جامه اش حس، و از دنیا به قرص نان و نمکی بسنده کرده است، می داند که نیاز محرومان و اه مظلومان برای چیست؛ بدین سبب، نخستین اقدامش مبارزه با چپاولگرانی است که در زمان عثمان، حق مردم مستضعف را خورده اند.

حضرت در این باره می فرماید: «وَ اللهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوجَ بِهِ النسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْامَاءُ لَرَدَدْتُهُ؛[9] به خدا سوگند! اگر ببینم با ان اموال، زنان به همسری گرفته شده، و کنیزکان به ملکیت درآمده اند، آن ها را به بیت المال بر می گردانم.

او در جهت احقاق حق رعیت، کمر همت بسته و بر مسند قدرت اعتبار بخشیده و عدالت را از درون خانه و خاندانش تا سطح اجتماع و کارگزارانش گسترش داده است و با هر چه بی عدالتی است، قصد مبارزه دارد؛ اگرچه از روی نیاز و از سوی اهل رازش باشد.[10]

2. عدم تفاوت در تقسیم بیت المال

امام در تقسیم بیت المال، بین خواهرش و کنیز او فرقی نمی گذارد و به هر کدام 20 درهم می دهد یا بین زن قریشی که خود را از اشراف می داند و کنیز عجمی او تفاوتی نمی گذارد و وقتی به وی اعتراض می شود، می فرماید: من میان سیاه و سفید فرقی نخواهم گذاشت و بین فرزندان اسماعیل و اسحاق تفاوتی نیست و در قرآن، برتری عرب بر عجم را ندیده ام.[11]

گسترش قسط و عدل که اصولا فلسفه ارسال رسولان الهی نیز بدان جهت بوده است،[12] جز از او که دست آموز آموزه های وحیانی مکتب اسلام است، انتظار نمی رود.

3. کوشش برای بهبود وضع مردم

امیرالمومنین علی (علیه السلام)، یکی از وظایف مهم حاکم را بسترسازی مناسب جهت آسایش مردم و تامین رفاه و اقتصاد آنان می داند و در دستوری به مالک اشتر می فرماید:

«وَ اعْلَمْ انهُ لَیسَ شَیءٌ بِادْعَی الَی حُسْنِ ظَن رَاعٍ بِرَعِیتِهِ مِنْ احْسَانِهِ الَیهِمْ وَ تَخْفِیفِهِ الْمَؤونَاتِ عَلَیهِمْ؛[13] بدان هيچ وسيله اى براى جلب اعتماد والى به (وفادارى) رعيت بهتر از احسان به آنها و سبک کردن هزينه ها بر آنان و عدم اجبارشان به کارى که وظيفه ندارند نيست».

وی آسان سازی هزینه زندگی مردم به وسیله حاکم را از مصادیق حسن ظن حاکم بر مردم می داند که به طور مسلم در اجتماع آثار روحی و روانی خواهد داشت و در فرمانی دیگر به مالک اشتر می گوید که زمینه برای تاجران و صنعتگران به گونه ای اماده شود تا بتوانند نیاز جامعه را به راحتی تامین کنند و مشکلی نداشته باشند؛ زیرا استواری همه طبقات جامعه به بازرگانان و صنعتگران است؛ «…وَ لا قِوَامَ لَهُمْ جَمِیعا الا بِالتجارِ وَ ذَوِی الصنَاعَاتِ؛[14] همه اين گروه ها نيز بدون تجار و پيشه وران و صنعتگران سامان نمى يابند».

4. مدیریت صحیح در اخذ مالیات

در بخش دیگری برای گردآوری مالیات می فرمایند: «وَ تَفَقدْ امْرَ الْخَرَاجِ بِمَا یصْلِحُ اهْلَهُ فَان فِی صَلاحِهِ وَ صَلاحِهِمْ صَلاحا لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لا صَلاحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ الا بِهِمْ لِان الناسَ کُلهُمْ عِیالٌ عَلَی الْخَرَاجِ وَ اهْلِهِ؛[15] درباره مالیات چنان عمل کن که موجب بهبود حال خراجگزاران شود؛ چرا که با درستی خراج و سامان حال خراجگزاران، وضع دیگران نیز اصلاح می شود، و کار دیگران جز با بهبود آنان، سامان نمی پذیرد؛ چرا که همه مردم در گرو خراج و خراج گزارانند.

امروزه در بعضی نظام های اقتصادی، شاهد اخذ مالیات به هر شکل ممکن هستیم که خود موجب بروز تنش و فاصله گرفتن مردم از حکومت و نیز پیدایش اقتصاد زیرزمینی و حیله های دیگر جهت فرار از پرداخت مالیات می شود. این مساله به واسطه نبود روح «عدالت» در برنامه های اقتصادی است؛ البته نباید فراموش کرد که ممکن است افرادی به رغم داشتن امکانات، باز هم از پرداخت خراج و مالیات طفره روند که بی عدالتی و ستمی بزرگ بر اجتماع است و باید با آن مبارزه شود.

البته این مطلب را نباید از نظر دور داشت که در طراحی نظام مالیاتی باید مصالح مالیات دهندگان لحاظ، و در مسیر آبادانی و سازندگی ایشان (اجتماع) صرف شود؛ همان گونه که حضرت می فرماید:

«وَ لْیکُنْ نَظَرُکَ فِی عِمَارَةِ الْارْضِ ابْلَغَ مِنْ نَظَرِکَ فِی اسْتِجْلابِ الْخَرَاجِ لِان ذَلِکَ لا یدْرَکُ الا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَیرِ عِمَارَةٍ اخْرَبَ الْبِلادَ وَ اهْلَکَ الْعِبَادَ وَ لَمْ یسْتَقِمْ امْرُهُ الا قَلِیلا؛[16] اما باید نظر تو [مالک] در آبادانی زمین بیش تر باشد تا گرفتن خراج؛ چون خراج بدون آبادانی به دست نمی آید و آن که بدون آبادانی خراج بخواهد، کشور را خراب و مردم را نابود می کند و حکومتش چند روز بیش نمی پاید».

بنا بر آنچه امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این بخش ترسیم فرمود، مالیات در نظام اسلامی برای بهبود اوضاع و آبادانی و سازندگی کشور صرف می شود و هر گاه مردم از سنگینی مالیات و نداشتن توان پرداخت ان به واسطه افت زدگی یا دیگر عوامل طبیعی نظیر خشکسالی و سیل، شکوه داشتند، حاکمیت و دولت هر قدر که می تواند باید به آن ها تخفیف دهد و به قول امام، «نباید این تخفیف بر آنان گران آید».

«فَانْ شَکَوْا ثِقَلا اوْ عِلةً اوِ انْقِطَاعَ شِرْبٍ اوْ بَالةٍ اوْ احَالَةَ ارْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ اوْ اجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَففْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو انْ یصْلُحَ بِهِ امْرُهُمْ وَ لا یثْقُلَن عَلَیکَ شَیءٌ خَففْتَ بِهِ الْمَؤونَةَ عَنْهُمْ؛[17] اگر مردم از سنگینی مالیات یا آفت زدگی یا بی آبی و خشکسالی یا دگرگونی وضع زمین در اثر غرقاب یا بی آبی شکوه کردند، به آنان تا هر قدر که می دانی موجب بهبود وضعشان خواهد شد، تخفیف بده و مبادا این تخفیف بر تو گران آید؛ زیرا این ذخیره ای است که به صورت آبادانی و عمران به تو باز خواهند گردانید».

افزون بر این، با این کار ستایش آنان را هم به خود جلب کرده ای و خود نیز از گسترش عدالت در میان آنان به شادی و سرفرازی رسیده ای و در حالی که به سبب آسایشی که برای آنان فراهم آورده ای، به توانمندی بیش ترشان تکیه خواهی کرد و به موجب عدالت و رفتار خوشی که آنان را بدان مانوس کرده ای، بدیشان اطمینان خواهی یافت و چه بسا کارهایی پس از این برای تو پیش آید و بر عهده آنان بگذاری که از صمیم دل می پذیرند.

حضرت، آبادانی را عاملی برای مشارکت مردم در پذیرش برنامه های دولت می داند و بر عکس، خرابی را از تنگدستی مردم و رویکرد حاکمان به مال اندوزی برمی شمرد و در این زمینه می فرماید:

«فَان الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَملْتَهُ وَ انمَا یوءْتَی خَرَابُ الْارْضِ مِنْ اعْوَازِ اهْلِهَا وَ انمَا یعْوِزُ اهْلُهَا لِاشْرَافِ انْفُسِ الْوُلاةِ عَلَی الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ؛[18] به درستی که هر باری را بر دوش کشور آباد بگذاری می تواند تحمل کند؛ ولی خرابی هر سرزمین، بی تردید از تنگدستی مردم آن، و تنگدستی مردم هم از روی کردن زمامداران به مال اندوزی و بدگمانی ان ها به ماندن خویش و کم بهرگی آنان در عبرت گیری از روزگار گذشته است.

5. ایجاد زمینه های کسب و کار

حضرت در قسمتی دیگر، به مالک سفارش می کند که زمینه را برای بیع و تجارت (کسب و کار) فراهم کند و حد و حدود و عدل و انصاف مراعات شود:

«وَ لْیکُنِ الْبَیعُ بَیعا سَمْحا بِمَوَازِینِ عَدْلٍ وَ اسْعَارٍ لا تُجْحِفُ بِالْفَرِیقَینِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ؛[19] و بدان که خرید و فروش باید آسان و بر اساس موازین عدل و داد و به نرخی منصفانه باشد که به هیچ یک از فروشنده و خریدار زیان وارد نیاید».

مشهود است که حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) به ایجاد زمینه های کسب و کار برای مردم توجه داشته و راضی به ضرر و زیان هیچکدام از خریدار و فروشنده نیستند.

برای مطالعه بیشتر درباره برنامه های اقتصادی حضرت در زمان حکومتشان، می توانید مقاله اهمیت اقتصاد کارگزاران در حکومت امام علی (علیه السلام) را مطالعه بفرمایید.

نتیجه گیری

اقتصاد علمی است که درباره چگونگی فعالیت ها، روابط و برنامه های اقتصادی افراد جامعه با یک دیگر و اصول و قوانین آن ها بحث می کند. نگرش امام علی (علیه السلام) به اقتصاد و برنامه های اقتصادی نه نگرشی تارکانه و زاهدانه است که به آن هیچ توجهی نکند و نه نگاه حریصانه و طمع ورزانه است که به دنبال مال اندوزی باشد. حضرت در دوران حکومت خود برنامه های اقتصادی خود را در محورهای گسترش عدالت، عدم تفاوت در تقسیم بیت المال، کوشش برای بهبود وضع مردم، مدیریت صحیح مالیات و ایجاد زمینه های کسب و کار دنبال کردند.

امام علی (علیه السلام) در برنامه های اقتصادی خود بدنبال سود و منفعت دنیایی نبودند و رسیدن به اهداف اقتصادی در جهت منافع الهی را نیز به هر طریقی و با استفاده از هر وسیله ای جایز نمی دانستند.

پی نوشت ها

[1] پورهمایون، اقتصاد، ص 12.

[2] کلبیون گروهی از شاگردان بدون واسطه سقراط بودند که از ویژگی های وی، به قناعت او پرداخته و آن را به حد اعلی رساندند و به طور کلی زندگی دنیایی و مادی را تقبیح و ترک نمودند. ر.ک: زندی، محمدعلی، مکتب کلبیون.

[3] فایده گرایی مکتبی است که در آن، اخلاقی ترین عمل، عملی است که بیشترین سود را به طرفین برساند. ر.ک: جان استورات میل، فایده گرایی، ترجمه مرتضی مردیها.

[4] صبحی صالح، نهج البلاغه، کلمه قصار.

[5] همان، حکمت 390.

[6] همان، نامه 53، بند 11.

[7] همان، نامه 5.

[8] همان، نامه 53 بند 79.

[9] همان، خطبه 15.

[10] اشاره به داستان عقیل برادر حضرت (همان، خطبه 224).

[11] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 41، ص 106 – 137.

[12] حدید/ 25.

[13] صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه 53، بند 21.

[14] همان، بند 29.

[15] همان، بند 47.

[16] همان، بند 48.

[17] همان، بند 49 – 51.

[18] همان بند، 51.

[19] همان بند 57.

منبع

با اقتباس از: مدرس زاده، مجدالدین، نگاهی به برنامه های اقتصادی حضرت علی (علیه السلام)، مجله اقتصاد اسلامی، سال دوم 1381، شماره 5.

اقتصاد و برنامه های اقتصادی در اندیشه امام علی (علیه السلام)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :