در دوران امام علی (ع)، اقسام مختلفی از احادیث در دسترس مردم قرار داشت که در میان آن ها حق و باطل و ناسخ و منسوخ و … موجود بود. در خطبه 210 حضرت علی (ع) به مجازات كسانى اشاره مى كند كه به جعل حدیث مى پردازند و از زبان پیامبر اكرم (ص) به آن ها وعده آتش دوزخ مى دهد. در این مقاله شرایط حاکم بر جامعه آن زمان شرح داده می شود و علت ورود برخی احادیث جعلی تبیین می گردد.
جعل حدیث و جایگاه دوزخ
امیرمومنان علی (ع) در خطبه ۲۱۰، ضمن بیان روایات مختلفی که از راست و دروغ و مشکوک در دست مردم است، فرمود: در زمان خود پیامبر (ص) خبرهای دروغی به او نسبت دادند تا این که روزی برخاست و برای مردم سخنرانی کرد و فرمود:
«مَنْ كَذَبَ عَلَى مُتَعَمِّداً فَلْیتَبَوَّهُ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ»؛[1] هر کس عمداً نسبت دروغ به من بدهد، قطعاً جایگاه خود را در آتش دوزخ ببیند.
این سخن را امام علی (ع) در پاسخ كسى فرمود كه از او درباره احادیث بدعت زا و روایات مختلفى كه در بین مردم است، پرسش نمود.
قابل توجّه است كه در كتاب كافى شأن ورودى براى این خطبه بیان شده كه نشان مى دهد سلیم بن قیس هلالى خدمت امام علی (ع) عرض كرد: من از سلمان و مقداد و ابوذر مطالبى درباره تفسیر قرآن و احادیثى از پیامبر اكرم (ص) شنیده ام كه با آنچه در دست مردم است، تفاوت دارد.
سپس از شما شنیدم، احادیثى را كه از این سه نفر شنیدم، تأیید مى كنید و در دست مردم مطالب زیادى درباره تفسیر قرآن و احادیث پیامبر (ص) دیدم كه شما با آن مخالفید و معتقدید آنها باطل است، آیا فكر مى كنید مردم عمداً دروغ بر پیامبر اكرم (ص) بستند و قرآن را به راى خود تفسیر كردند؟ امام علی (ع) رو به من كرد و فرمود: اكنون كه سؤال كرده اى، پاسخ را بشنو (سپس خطبه فوق را با اضافاتى از آن حضرت نقل مى كند).
نقادی روایات
روایات و احادیثی که منسوب به پیامبر (ص) و امامان (ع) است و به دست ما رسیده، چنین نیست که همه اش صحیح باشد. چرا که در عصر بعد از پیامبر (ص)، بخصوص زمان معاویه، دروغ سازان مزدور برای تحکیم حکومت منافقان، جعل حدیث کرده و به دروغ نسبت به پیامبر (ص) دادند.
بر همین اساس مجتهدین ما هنگام فتوا دادن، روایات را به خوبی بر اساس معیاری که در صحت و سقم روایات است، بررسی می کنند تا فتوایشان براساس سند صحیح باشد. گاهی اختلاف در فتواها بر اثر همین روایات مختلف است که بعضی سند آن را پذیرفته اند و بعضی رد کرده اند.
به هر حال چنین نیست که هر روایتی به دست ما رسید، صد درصد درست باشد و امام علی (ع) این موضوع بسیار مهم را در این خطبه ۲۱۰ با دسته بندی چهارگانه بخوبی توضیح داده اند که همه آن را در مقدمه خاطر نشان ساختیم.
پیامبر (ص) می دانست که چنین زمانی خواهد آمد که سوء استفاده گران حتی به پیامبر (ص) نسبت دروغ می دهند، بر اساس همین بینش بود که هشدار داد و فرمود: «کسی که عمداً بر من دروغ ببندد حتماً جایگاهش در دوزخ است».
بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) مدّت نسبتاً قابل توجّهى (بیش از صد سال)، نوشتن اخبار پیامبر (ص) از طرف حکومت وقت، ممنوع شده بود، ولى با این حال اخبار رسول الله (ص) زبان به زبان مى گشت و گاه اخبار ضدّ و نقیض به پیامبر اکرم (ص) نسبت داده مى شد و منافقان و دشمنان مخفى و آشکار از این آشفته بازار استفاده و به نفع خود یا سران نفاق جعل حدیث کردند و به پیامبر اکرم (ص) نسبت دادند.
هر چند در قرون بعد عدّه اى براى پالایش اخبار و دست یافتن به معیارهاى صدق و کذب به پا خاستند و تدوین کتب حدیث و رجال رونق گرفت. امّا همان گونه که گفته شد، ممنوع بودن کتابت، مانع نقل احادیث نشد.
سرچشمه اختلاف در احادیث
امام علی (ع) در عبارات کوتاه و پرمعنا، سرچشمه هاى اختلاف اخبار را دقیقاً بیان فرموده و آن را در شش چیز خلاصه مى کند و مى فرماید:
«إِنَّ فِی أَیدِی النَّاسِ حَقّاً وَ بَاطِلًا وَ صِدْقاً وَ كَذِباً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ عَامّاً وَ خَاصّاً وَ مُحْكَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ حِفْظاً وَ [وَهَماً] وَهْماً»؛[2] آنچه در دست مردم است، گاه حقّ است و گاه باطل، گاه صدق است و گاه کذب، گاه ناسخ است و گاه منسوخ، گاه عام است و گاه خاص، گاه محکم است و گاه متشابه، گاه احادیثى است که به دقت حفظ و نقل شده، گاه روایاتى است که با ظنّ و گمان روایت شده است.
امام علی (ع)، نخستین سرچشمه را وجود حق و باطل شمرده است که ممکن است اشاره به عقیده حق و باطل باشد. حق جویان به دنبال احادیث حق بودند و باطل گرایان احادیث باطل را رواج مى دادند.
صدق و کذب که نوعى حق و باطل در لباس گفتار است نیز عامل دیگرى بود. افرادى دروغگو و کذّاب، آگاهانه جعل حدیث مى کردند و به پیامبر اکرم (ص) نسبت مى دادند و حتى گاهى از حاکمان وقت، همچون معاویه پاداش هاى کلانى دریافت مى داشتند.
ناسخ و منسوخ عامل دیگرى است، چرا که بعضى تنها حکم منسوخ را شنیده بودند و آن را نقل مى کردند و بعضى دیگر پى به ناسخ برده بودند و آن را ذکر مى کردند.
وجود عام و خاص عامل چهارمى بود؛ مثلا بعضى شنیده بودند که خداوند معاملات میان مردم را حلال کرده، در حالى که حکم خاص، یعنى استثنائات آن را نشنیده بودند و دیگرى که استثنا را نقل مى کرد، در ظاهر با روایت عام در تضاد بود.
محکم و متشابه نیز عامل پنجمى بود، زیرا بعضى اخبار مانند پاره اى از آیات قرآن تفسیرهاى متعدّدى را بر مى تافت. سپس اخبار دیگرى صادر مى شد و از آن رفع ابهام مى کرد. عدم دسترسى بعضى از راویان اخبار به این دو گاه موجب اختلاف اخبار مى شد.
حفظ و وهم، عامل ششمى بود، زیرا بعضى از راویان اخبار با دقت تمام خبر را از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده بودند در حالى که بعضى از راویان بى بند و بار با ظنّ و گمان اخبارى را نقل مى کردند که با واقعیت انطباق نداشت.
این ها عواملى بود که دست به دست هم داد و فضاى روایات اسلامى را تا حدى تیره و تار کرد. بعدها در پرتو تلاش دانشمندان حدیث و رجال، تا حد زیادى فضا روشن شده، هر چند رسوباتى از اخبار مکذوبه باقى ماند.
جعل حدیث و کیفر راویان
سپس امام علی (ع) به ذکر گواه روشنى بر گفتار خود پرداخته مى فرماید: «در زمان حیات رسول خدا (ص) آن قدر دروغ بر آن حضرت (ص) بسته شد که حضرت (ص) به پا خاست و خطبه اى خواند و فرمود: هر کس عمداً به من دروغى ببندد، باید جایگاه خویش را در آتش دوزخ مهیا سازد».
در حدیث دیگرى مى خوانیم که پیامبر اکرم (ص) در حجة الوداع فرمود: «قَدْ کَثُرَتْ عَلَی الْکَذّابَةُ وَ سَتَکْثِرُ بَعْدی ألا فَمَنْ کَذِبَ عَلَی مُتَعَمِّداً فَلْیتَبَوّأ مَقْعَدَهُ مِنَ النّارِ»؛[3] دروغگویان نسبت به من بسیار شده اند و پس از من بسیار مى شوند. آگاه باشید هر کس عمداً بر من دروغ ببندد، باید محل خود را در آتش دوزخ آماده سازد.
این حدیث در منابع اهل سنّت نیز آمده است. از جمله در مستدرک حاکم و سنن ابن ماجه روایتى به همین مضمون با اندک تفاوت دیده مى شود.[4]
جعل حدیث و دروغ بستن بر پیغمبر اسلام
بسیارى از شارحان نهج البلاغه بر این نکته تأکید کرده اند که حدیث فوق علم یقینى براى ما ایجاد مى کند که بر پیامبر (ص) دروغ بسته شد، زیرا این حدیث اگر صادق باشد، مفهوم آن این است که بر پیامبر (ص) دروغ هاى فراوانى بسته شده تا آنجا که براى هشدار به مردم خطبه مى خواند و کذّابان را به آتش دوزخ تهدید مى کند و اگر این حدیث دروغ باشد، حدّاقل همین دروغ به پیامبر اکرم (ص) بسته شده است.
به هر حال بى شکّ گروهى از منافقان و دشمنان نفوذى اسلام در عصر پیامبر اکرم (ص) مى زیستند که قرآن در سوره هاى مختلف به آنها اشاره کرده است و خط نفاق آنان نیز بعد از رسول خدا (ص) پر رنگ تر از سابق ادامه یافت. این ها یکى از عوامل جعل حدیث بودند.
گروهى نیز بر اثر ناآگاهى و نشناختن ناسخ از منسوخ و محکم از متشابه و عام از خاص و گروهى نیز بر اثر سهل انگارى به جعل حدیث پرداختند و همین امر، فضاى احادیث اسلامى را تاریک ساخت و علماى حدیث و رجال را وادار کرد روشنگرى کنند و معیارهاى حدیث صحیح از سقیم را تعیین نمایند.
خاستگاه صدور خطبه 210 نهج البلاغه
به گفته نویسنده مصادر نهج البلاغه، این سخن در بسیارى از كتبى كه قبل از نهج البلاغه تألیف شده گاه با سند كامل و گاه به صورت مرسل آمده است. از جمله در كتاب كافى و تحف العقول و خصال صدوق و غیبت نعمانى و در كتاب هایى كه بعد از سید رضى و نهج البلاغه نوشته شده نیز دیده مى شود. مانند: تذكره سبط بن جوزى، احتجاج طبرسى و اربعین شیخ بهایى.[5]
هدف حضرت علی (ع) توجه دادن مردم به اخذ روایات از طرق صحیح و سند محکم و متقن است تا مبادا آب صاف و زلال گفتار پیامبر (ص) و امامان (ع) با گفته های بی اساس نیرنگ بازان آلوده شود و اساس دین به خطر بیفتد. در اینجا ذکر این نکته درباره امام حسن مجتبی (ع) بی فایده نیست که معاویه و هواداران مزدورش با انواع جعل حدیث خواستند آن حضرت (ع) را محکوم و خانه نشین کنند.
گاهی گفتند او دارای حرمسرا و ده ها زن هست، زمانی افراد دیگری صلح او را که آتش بس موقت برای بهسازی ارتشش بود به «سازش با ظالم» خواندند و روایاتی در این مورد جعل کردند.
مسلمانان بیدار باید در هر زمان مراقب نیرنگ بازان باشند تا با تهمت های ناجوانمردانه، مردان خدا را به کنج انزوا نکشانند و هر خبری را راست تلقی نکنند که قرآن می فرماید: «اگر فاسقی خبری برای شما آورد، در راستی و نادرستی آن به تحقیق بپردازید» (یعنی فوری قبول نکنید).[6]
نتیجه گیری
امام علی (ع) به مسلمانان هشدار می دهند که به دنبال روایاتی با سند محکم و محرز باشند تا اسیر جعل حدیث نشده و اساس دین و ایمانشان به خطر نیافتد. دروغ سازان مزدور برای تحکیم حکومت منافقان، جعل حدیث کرده و به دروغ نسبت به پیامبر (ص) دادند. بر حذر باشیم که هر کس جعل حدیث کند یا عمداً بر پیامبر (ص) خدا دروغ ببندد، جایگاهش آتش دوزخ است.
پی نوشت ها
[1] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 210.
[2] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 210.
[3] . طبرسی، احتجاج، ج2، ص246.
[4] . حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص111 و 113؛ ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج1، ص14.
[5] . حسینی، مصادر نهج البلاغه، ج3، ص115.
[6] . حجرات، 6.
منابع
- قرآن کریم.
- ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، بیروت، دار المعرفة، 1419ق.
- حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، المکتبة العصریة، 1420ق.
- حسینی، عبدالزهرا، مصادر نهج البلاغة و أسانیده، بیروت، دارالزهرا، 1409ق.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
- طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، قم، اسوه، 1424ق.
منبع مقاله | با اقتباس از:
- محمدی اشتهاردی، محمد، گفتار پیامبر (ص) در نهج البلاغه، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1364.
- مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1375، ج8، ص: 144-139