جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

اخلاق و تربیت

ویژگی های انسان سعادتمند از منظر امام علی (ع) در نهج البلاغه

ویژگی های انسان سعادتمند از منظر امام علی (ع) در نهج البلاغه

امام علی (ع) در کتاب گرانقدر نهج البلاغه، به تبیین ویژگی های انسان سعادتمند پرداخته اند تا راهنمایی برای همگان در مسیر زندگی باشد. انسان سعادتمند از نظر امام علی (ع)، کسی است که نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز به سعادت و خوشبختی دست یابد. ویژگی های انسان سعادتمند در نهج البلاغه به شکلی جامع و کامل بیان شده اند و هر کدام از این ویژگی ها می تواند راهگشای افرادی باشد که به دنبال سعادت حقیقی هستند.

امام علی (ع) با توجه به تجربیات و دانش بی کران خود، هشت ویژگی کلیدی را برای انسان سعادتمند معرفی می کنند که هر یک از این ویژگی ها نشان دهنده ابعاد مختلفی از شخصیت و رفتار انسان است. این ویژگی ها نه تنها در زمان زندگی امام علی (ع) بلکه در هر دوره ای از تاریخ، می توانند راهنمایی مؤثر برای رسیدن به زندگی سعادتمندانه باشند. انسان سعادتمند با تکیه بر این ویژگی ها می تواند به یک زندگی پر از آرامش، خوشبختی و رضایت دست یابد و به الگویی برای دیگران تبدیل شود.

صفات برجسته انسان سعادتمند

در نهج البلاغه سخنی آمده که بعضی آن را منسوب به پیامبر (ص) می دانند:

«طوبى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ، وَطابَ كَسْبُهُ، وَصَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ وَحَسُنَتْ خلِفَتُهُ، وَأَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ، وَأَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ، وَ نَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ، وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةَ وَلَمْ يُنْسَبُ إِلَى بِدْعَةٍ»؛[1]

«خوشا به حال کسی که در نزد خود کوچک و در نظر خدا و مردم بزرگ است. کسب و کارش از راه حلال و باطنش پاک و اخلاقش نیک است و اضافه مال خود را انفاق می کند و پر حرفی نمی کند و بدین وسیله آزارش به مردم نمی رسد، سنت پیامبر (ص) برای او کافی است و (به همین دلیل) بدعتی (چیز اضافه به سنت) در دین خدا نمی گذارد».

اين كلام حكمت آميز، از پيغمبر گرامى اسلام (ص) نقل شده است كه اميرمومنان على (ع) به مناسبت صداى خنده بلندى كه از شخص بى خبرى شنيد، آن را بيان فرمود و سيّد رضى نيز به اين نكته توجه كرده است.[2]

مرحوم سيّد رضى مى گويد: بعضى از مردم اين كلام حكمت آميز را به رسول خدا (ص) نسبت داده اند.[3]

امام علی (ع) كلام حكيمانه ای، كوتاه و پرمعنا، از صفات سعادتمندان خوش بخت در ضمن هشت وصف بيان می دارد. پیامبر (ص) و امام علی (ع) فرموده اند: خوشا به حال فردی که دارای هشت خصلت زیر است، یعنی چنین فردی انسان سعادتمند است:

1. دارای تواضع

۱ – در نزد خود کوچكند، خود را از دیگران کوچکتر می شمرند، متواضع هستند. خود را بنده ذلیل و مسکین خدا می دانند کبر و غرور در آن ها نیست.

«طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ»؛[4] «خوشا به حال كسى كه در نزد خود كوچك (و متواضع) است (و در نظر مردم بزرگ و عزيز».

امام علی (ع) نخستين وصف را همان تواضع و فروتنى ذكر كرده است، زيرا مى دانيم تكبّر كه نقطه مقابل آن است سرچشمه انواع گناهان است. نخستين معصيتى كه در زمين شد تكبّر شيطان بود كه منشأ همه بدبختى ها براى خود و ديگران گرديد.

در بعضى از دعاهاى ماه مبارك رمضان همين مضمون به صورت يك دعا و درخواست از خداوند آمده است. مرحوم سيد بن طاووس در دعاى روز هفدهم ماه مبارك رمضان چنين نقل مى كند:

«اللّهُمَّ لاتَكِلْني إلى نَفْسي طَرْفَةَ عَيْنٍ أبَداً … وَفِي نَفْسي فَذَلّلْني وَفي أعْيُنِ النّاسِ فَعَظّمْني »؛[5] «خداوندا! هرگز لحظه اى مرا به خودم وامگذار … و مرا در درون خود كوچك و متواضع كن و در نظر مردم مرا بزرگ دار».

2. درامد حلال

کسب و کار آن ها از راه پاک و حلال است. از طریق مشروع، پول و متاع بدست می آورند و حقوق آن را می دهند تا داد و ستدشان همواره پاک و حلال باشد و حق دیگران به آن تعلق نگرفته باشد.

«وَطَابَ كَسْبُهُ»؛[6] «و خوشا به حال كسى كه كسب و كار او پاك و حلال باشد»

مى دانيم يكى از عوامل موفقيت و نشاط عبادت و استجابت دعا كسب حلال است، تا آنجا كه در كتاب شريف كافى از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود:

«مَنْ سَرَّهُ أنْ يُسْتَجابَ دَعْوَتُهُ فَلْيَطِبْ مَكْسَبَهُ» ؛[7] «كسى كه خوشحال مى شود از اين كه دعايش مستجاب گردد، بايد كسب خود را پاك و حلال كند».

شبيه همين معنا با عبارت ديگر از پيغمبر اكرم (ص) نقل شده است:

«مَنْ أَحَبَّ أنْ يُسْتَجابَ دُعائُهُ فَلْيَطِبْ مَطْعَمَهَ وَمَكْسَبَهُ».[8]

در حديثى كه در كتاب اسد الغابة در حالات «سعد بن معاذ انصارى» نقل شده، آمده است: هنگامى كه پيغمبر (ص) از غزوه تبوك بازگشت، «سعد انصارى» به استقبال پيامبر (ص) آمد. حضرت (ص) با او مصافحه كرد و (چون دست او را بسيار خشن ديد) فرمود: چه چيز دستت را اين گونه خشن كرده است؟ عرض كرد: «اى رسول خدا! من با داس و بيل كار مى كنم تا زندگى عيالم را فراهم سازم». نقل شده است:

«فَقَبَّلَ يَدَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله وَقالَ: هذِهِ يَدٌ لا تَمُسُّهُ النّارُ»؛[9] «پيغمبر (ص) دست او را بوسيد و فرمود: «اين دستى است كه هرگز آتش دوزخ به آن اصابت نمى كند».

در روایت آمده است: «تَرْكُ لُقْمَةِ حَرَامٍ أَحَبُّ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى مِنْ صَلاَةِ أَلْفَيْ رَكْعَةٍ تَطَوُّعاً»؛[10] «ترک یک لقمه حرام در پیشگاه خداوند تعالی بهتر از دو هزار رکعت نماز مستحبی است».

3. باطن پاک

باطنش صالح و پاک است، قلب باصفا دارد، منافق نیست که ظاهر و باطنش فرق داشته باشد و مسلماً کسی که باطنی پاک داشته باشد سایر کارهایش نیز پاک خواهد بود.

«وَصَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ»؛[11] «خوشا به حال كسى كه باطن او پاك و صالح است».

صلاح باطن عبارت از خلوص نيت، پاكى فطرت و خيرخواهى براى همه انسان هاست. از آنجا كه اعمال و اقوال انسان تراوشى از صفات درونى اوست، كسى كه درونى پاك داشته باشد اعمال و رفتار و اقوالش نيز پاك و شايسته است.

4. اخلاق نیکو

اخلاقش نیک است، در گفتار و رفتار، رعایت اخلاق نیک اسلامی می کند. مثلاً دارای صفت حلم و سخاوت و گذشت و خوشرویی و خوش زبانی و شجاعت و ضعیف نوازی و صبر و تحمل و … است.

«وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ»؛[12] «و خوشا به حال كسى كه اخلاق او نيكو است».

«خليقة» كه به معناى خلق و خوست دو گونه تفسير شده است: بعضى آن را به معناى خلق و خوى باطنى تفسير كرده اند كه اشاره به كسانى است كه باطنى پاك دارند و به كسى شر نمى رسانند. بعضى نيز آن را به معناى برخورد خوب و گشاده رويى با مردم تفسير كرده اند و معناى دوم مناسب تر به نظر مى رسد، زيرا در جمله قبل : «صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ» به حسن باطن اشاره شده بود، بنابراين جمله مورد بحث اشاره به حسن ظاهر و برخورد خوب با مردم است.

حُسن خلق به اندازه اى در اسلام اهميت دارد كه در بعضى از روايات، از پيغمبر اكرم (ص) به عنوان «نصف دين» معرفى شده است: «حُسْنُ الْخُلْقِ نِصْفُ الدّينِ» و در ادامه اين حديث آمده است: كسى از پيغمبر (ص) سؤال كرد: برترين چيزى كه خداوند به فرد مسلمانى داده است چيست؟ پيغمبر اكرم (ص) فرمود: «الْخُلْقُ الْحَسَنِ».[13]

پیامبر (ص) در آن حدیث معروف، هدف از بعثت خود را تکمیل اخلاق انسان ها معرفی کرد و فرمود:

«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ اَلْأَخْلاَقِ»؛[14] «من برای تکمیل ارزش های اخلاقی مبعوث شده ام».

۵. انفاق مال در راه خدا

اضافه مال خود را در راه خدا انفاق می کند، توجه به و کمبود های مالی اجتماع دارد و با اضافه اموالش به افراد مستمندان و اجتماع کمک می کند.

در پنجمين فصل امام (ع) فرموده است: «وَأَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ»؛[15] «و خوشا به حال كسى كه اموال اضافى خود را در راه خدا انفاق مى كند».

انفاق در راه خدا و كمك به نيازمندان از مهم ترين امورى است كه قرآن كريم و روايات اسلامى بر آن تأكيد فراوان كرده اند و اگر تنها آيات مربوط به انفاق جمع آورى و تفسير شود، كتاب قابل توجهى خواهد شد.

مثلًا قرآن كريم انفاق را به بذر پربارى تشبيه كرده كه در زمين مستعدى افشانده شود و از يك تخم، هفتصد تخم يا چند برابر آن عائد گردد: «مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ»[16] و در آيه اى ديگر، رسيدن به مقام والاى نيكوكارى را مشروط به انفاق از اموالى كه مورد علاقه انسان است كرده است: «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ».[17]

جالب اين كه در حديثى مى خوانيم: پيغمبر اكرم (ص) دستور داد گوسفندى (براى قربانى و انفاق بر نيازمندان) ذبح كنند (همه آن جز كتف گوسفند را انفاق كردند). پيامبر (ص) فرمود: چه چيزى از اين گوسفند باقى مانده است؟

عايشه گفت: تنها كتف آن؛ پيغمبر (ص) فرمود: (چنين نيست) «بَقِىَ كُلُّها غَيْرَ كِتْفِها»؛[18] «تمام آن باقى مانده جز كتفش».

قرآن نيز مى فرمايد: «مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ»؛[19] آنچه نيز شماست از ميان مى رود و آنچه نزد خداست باقى مى ماند».

6. پرحرفی نمی کند

اذیت و آزار او از ناحیه زبان به مردم نمی رسد، مردم آزار نیست و سعى و توجه همیشگی دارد که به هیچ وجه از ناحیۀ او بخصوص از ناحیه زبان او به مردم آزار نرسد. مراقب زبانش هست و حتماً زبانش را کنترل می نماید، مبادا کاری کند که در روز قیامت فریاد بزند: ای کاش لال بودم (با توجه به این که پرحرفی انسان را به پرتگاه و گزندهای زبان می کشاند).

«وَأَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ»؛[20] «خوشا به حال كسى كه سخنان زايد زبانش را نگه مى دارد».

فضولات لسان اشاره به سخنان بى هدف و بى دليلى است كه انسان بر زبان جارى مى كند كه بسيارى از آن ها آلوده به غيبت، تهمت، پخش شايعات و گناهان ديگر است. به همين دليل در دستورات اسلامى، حفظ زبان يكى از مهم ترين نشانه هاى ایمان و اخلاق شمرده شده است.

ازاين رو، در حديثى از پيغمبر اكرم (ص) مى خوانيم: «لايَسْلَمُ أحَدٌ مِنَ الذُّنُوبِ حَتّى يَخْزُنَ لِسانَهُ »؛[21] «هيچ كس از گناهان محفوظ نمى ماند مگر اين كه زبانش را حفظ كند».

7. پرهیز از مردم آزاری

مراقب است که به هیچ وجه آزاری از ناحیۀ او به مردم نرسد …

«وَعَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ»؛[22] «خوشا به حال كسى كه آزار او به مردم نمى رسد».

در احاديث مكرّر آمده است كه: با ایمان كسى است كه مسلمانان از شر او در امان باشند.[23]

8. عمل به سنت پیامبر و اجتناب از بدعت در دین

پیرو سنت پیامبر (ص) است و سنت و روش و برنامۀ او را کافی می داند، دیگر چیزی بر آن نمی افزاید که بدعت شود و بدعت گذاری سر از کفر بیرون خواهد آورد.

«وَوَسِعَتْهُ السُّنَّةُ، وَلَمْ يُنْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ»؛[24] «خوشا به حال آن كس كه سنت براى او كافى است و بدعتى از او سر نمى زند».

در واقع كسى كه به سنت پيغمبر اكرم (ص) و امامان معصوم (ع) قناعت مى كند و آن را براى دين و دنياى خود كافى مى داند، هرگز به سراغ بدعت نمى رود. بدعت ها از آنِ كسانى است كه سنت ها را كافى نمى دانند و خواسته هاى خود را در بدعت ها مى بينند.

در حديثى از رسول خدا (ص) مى خوانيم: «أهْلُ الْبِدَعِ شَرُّ الْخَلْقِ وَالْخَليقَةِ»؛[25] «بدعت گزاران بدترين مخلوقات خدا و بدعت گزار نكوهيده ترين خلق است».

نيز از آن حضرت (ص) نقل شده كه در تفسير آيه شريفه: «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعاً»؛[26] «كسانى كه در آيين خود تفرقه ايجاد كردند و به دسته هاى گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسيم شدند». فرمود:

«هُمْ أصْحابُ الْبِدَعِ وَأصْحابُ الْأهْواءِ لَيْسَ لَهُمْ تَوْبَةٌ أنَا مِنْهُمْ بَرى ءٌ وَهُمْ مِنّي بُرَآءُ»؛[27] «آن ها صاحبان بدعت و صاحبان آراى باطله هستند. توبه آن ها پذيرفته نمى شود (زيرا گروه هايى را منحرف ساخته اند، تا آن ها را باز نگردانند پذيرش توبه از آنان امكان ندارد)، من از آن ها بيزارم آن ها نيز از من بيزارند».

تفاوت بدعت شرعی و عرفی

در اينجا نكته مهمى است كه بايد به آن توجه كرد تا از افتادن در دام وهابى هاى افراطى نجات يافت.

منظور از «بدعت» اين است كه چيزى را كه جزء دين نيست (عم از اصول و فروع دين) به عنوان دين معرفى كنند و اگر باب بدعت باز شود، چيزى نمى گذرد كه احكام و عقايد دينى دستخوش تغيير و تبديل و زوال و نابودى خواهد شد.

ولى نوگرايى هايى كه به دين نسبت داده نمى شود و به تعبير ديگر «بدعت عرفى» هرگز حرام نيست. مثلًا گرفتن مجالس جشن و سرور در ميلاد بزرگان اسلام يا مراسم عزادارى در شهادت و رحلت آن ها براى عرض ارادت و امرى عرفى بدون اسناد به شرع مقدس است، نه تنها اشكالى ندارد، بلكه سبب پيشرفت در مسائل اعتقادى و اجتماعى مى شود.

يا ساختن مساجد باشكوه با مناره و گنبد و محراب هاى متعدد و كتاب خانه و كلاس هاى درس قرآن و احكام و مانند آن گرچه روايت خاصى در آن ها وارد نشده باشد و كسى نيز آن را به عنوان يك دستور خاص دينى انجام نمى دهد، همه اين ها امورى جايزند، بلكه مى توان بسيارى از آن ها را در عنوان «تعظيم شعائر» به طور عام يا ابداع «سنت حسنه» كه در آيات و روايات از آن مدح شده است به حساب آورد.

عجيب است وهابيون افراطى بدون اين كه فرق ميان اين دو را درك كنند خودشان را گرفتار تناقض هاى غير قابل دفاع ساخته اند. در مسجد پيغمبر اكرم (ص) و در خانه خدا ده ها و صدها بدعت و نوآورى آورده اند و هيچ كدام به آن ايراد نمى كنند.

ولى اگر كسى مجلس جشن و سرورى براى ميلاد پيغمبر اكرم (ص) تشكيل دهد بر او مى شورند و به او حمله مى كنند و اين نيست جز براى اين كه درك صحيحى از مفاهيم اسلامى ندارد و مخصوصاً تفاوت ميان بدعت شرعى و عرفى را نمى دانند.[28]

خوشا به حال انسان سعادتمند

پیامبر (ص) در این سخن کوتاه، یک برنامه جامع عقیدتی و اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی را بیان کرده که اگر این برنامه در جامعه اسلامی پیاده شود، گلستانی از معنویت و مدینه فاضله و صفا، پدید خواهد آمد.

اگر امام علی (ع) این سخن را خود فرموده و یا سخن پیامبر (ص) را بیان کرده، هدفش ایجاد چنین برنامه ای است که چنین گلستانی در جامعه به وجود می آورد و سعادت دنیا و آخرت را تأمین خواهد کرد و به گونه ای مورد پسند پیامبر (ص) خواهد شد که بفرماید: «خوشا به حال چنین فردی … »

نتیجه گیری

پیامبر (ص) برنامه کاملی برای انسان ها ارائه نموده است که سعادت دنیوی و اخروی آن ها را تضمین می نماید. آنچه بیش از این ما، به دین بیفزاییم، بدعت است. انسان سعادتمند کسی است که این برنامه کامل را در تمام ابعاد زندگی خود پیاده سازی نموده و از انحراف و لغزش و بدعت دوری می نماید.

انسان سعادتمند با پیروی از این راهنمایی های الهی، به یک زندگی پر از آرامش و رضایت دست می یابد. انسان سعادتمند نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز به سعادت می رسد. چنین انسان سعادتمندی لایق تحسین پیامبر (ص) خواهد بود. انسان سعادتمند با عمل به دستورات دین، الگویی برای دیگران می شود و نشان می دهد که پیروی از اصول و ارزش های دینی چگونه می تواند به سعادت واقعی منجر شود.

پی نوشت ها

[1] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار، 123.

[2] . حسینی، مصادر نهج البلاغه، ج4، ص110.

[3] . مکارم شیرازی، پيام امام اميرالمؤمنين (ع)، ج13، ص25-34.

[4] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار، 123.

[5] . ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج1، ص306؛ مجلسى، بحارالانوار، ج95، ص48.

[6] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار، 123.

[7] . کلینی، الكافى، ج2، ص486، ح9.

[8] . مجلسی، بحارالانوار، ج90، ص372.

[9] . ابن اثیر، اسد الغابة، ج2، ص269.

[10] . قمی، سفینة البحار، ج1، ص448.

[11] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 123.

[12] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 123.

[13] . مجلسی، بحارالانوار، ج68، ص393، ح62.

[14] . طبرسی، مکارم الأخلاق، ج۱، ص۸.

[15] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 123.

[16] . بقره، 261.

[17] . آل عمران، 92.

[18] . متقی، كنزالعمال، ح16150.

[19] . نحل، 96.

[20] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 123.

[21] . ابن شعبه، تحف العقول، ص298.

[22] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 123.

[23] . مجلسی، بحار الانوار، ج14، ص320، ح23 ؛ ج64، ص60، ح3.

[24] . شریف رضی، نهج البلاغه، کلمات قصار 123.

[25] . متقی، كنزالعمال، ح1095.

[26] . انعام، 159.

[27] . متقی، كنزالعمال، ح1126.

[28] . مکارم شیرازی، پيام امام اميرالمؤمنين (ع)، ج13، ص25-34.

منابع

  1. قرآن کریم.
  2. ابن اثیر، علی بن محمد، أسد الغابة في معرفة الصحابة، بیروت، دارالفکر، 1409ق.
  3. ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلى‌الله‌عليهم، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي، 1404ق.
  4. ابن طاووس، علی بن موسی، إقبال الأعمال، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1367.
  5. حسینی، عبدالزهرا، مصادر نهج‌البلاغة و أسانيده، بیروت، دارالزهرا، 1409ق.
  6. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
  7. طبرسی، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق، قم، الشريف الرضي، 1370.
  8. قمی، عباس، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، مشهد، آستان قدس رضوی. بنياد پژوهشهای اسلامى، 1430ق.
  9. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، 1430ق.
  • متقی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1409ق.
  • مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، التعارف للمطبوعات، 1421ق.

منبع مقاله | با اقتباس از:

  1. محمدی اشتهاردی، محمد، گفتار پیامبر (ص) در نهج البلاغه، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1364.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1375، ج13، ص25-34.

ویژگی های انسان سعادتمند از منظر امام علی (ع) در نهج البلاغه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :