تلاش های امام علی (ع) در حفاظت از تحریف قرآن کریم

در طول تاریخ و از صدر اسلام، حفاظت از تحریف قرآن کریم همواره از اولویت های اساسی مسلمانان بوده است. یکی از برجسته ترین شخصیت هایی که نقش بسزایی در حفاظت از تحریف قرآن ایفا کرده، امیر المؤمنین (ع) است. امام علی (ع) در جمع آوری و بیان تفسیری قرآن سرآمد اصحاب به شمار می رفت.

اولین اقدام ایشان در این راستا، تعهد به جمع آوری و تألیف قرآن به گونه ای بود که هیچ گونه تحریف در آن رخ ندهد. این اقدام امام علی (ع) به منزله سدی محکم در برابر کسانی بود که قصد تعرض به قرآن کریم و تحریف آن را داشتند. ایشان با تعیین شأن نزول آیات و مشخص کردن زمان و شرایط نزول، معانی قرآن را از خطر تحریف معنوی مصون داشت. در نتیجه، امام علی (ع) شاگردان خود را تشویق به یادگیری و آموزش تفسیر، شأن نزول و ترتیب نزول آیات کرد تا قرآن کریم در برابر هرگونه تحریف محفوظ بماند. تلاش های امام علی (ع) در حفاظت از تحریف قرآن، نمونه ای بارز از تعهد و وظیفه شناسی ایشان در حفظ اصالت و معانی این کتاب مقدس است.

نقش حضرت علی (ع) در حفاظت از تحریف قرآن

قال اللّه تبارک و تعالی: لِنَجْعَلَهَا لَکمْ تَذْکرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ[1]

علمای علوم قرآنی و مفسّران در این حقیقت متّفقند که اصحاب پیامبر گرامی ما (ص) در استعداد فهم و درک معانی قرآنی، مراتب متفاوت داشته اند. چنان که از فیض مشاهده نزول وحی و شهادت بر نزول سوره ها و مجموع آیه های نازله بر پیامبر (ص) به نسبتی متفاوت بهره برده اند.

آنان که در مدینه به رسول خدا (ص) ایمان آوردند، شاهد نزول سوره های مکی نبودند و از تفسیر و شأن نزول خصوصا مصداق نزول آیات محروم ماندند.

در مورد شأن نزول آیه ای که ذکر شد، حدیث شناسان و مورّخان هم داستانند که مقصود از «أُذُنٌ واعِیَهٌٔ»، حضرت علی بن ابی طالب (ع) است. چنانچه «ابن جریر طبری» و «ابن ابی حاتم» و «واحدی» (صاحب «اسباب النزول») و «ابن مردویه» و «ابن عساکر» و دیگران از قول «بریدهٔ اسلمی» چنین ثبت کرده اند.

رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع) فرمود:

إنّ اللّه أمرنی أن أدنیک و لا أقصیک و أن أعلّمک و أن تعی و حقّ لک أن تعی. فنزلت هذه الآیهٔ «وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ»[2]

و این مطلب را از «الدّر المنثور» تفسیر جلال الدین سیوطی نقل می کنند و «اسباب النّزول» و ابو نعیم در «حلیهٔ الاولیاء» نیز همین را ثبت نموده اند و با نقل حدیث دیگری که پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمود: «فأنت أذن واعیهٔ لعلمی».[3]

همچنین در تفسیر همین آیه، «سعید بن منصور» و «ابن جریر» صاحب تاریخ و تفسیر طبری و «ابن أبی حاتم» و «ابن مردویه» از «مکحول» این روایت را البته به شکل مرسل ثبت کرده اند که پس از نزول آیه «وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَهٌٔ»، رسول خدا (ص) فرمود:

«از خداوند خواستم که گوش هوش علی (ع) را چنین بگرداند» و حضرت علی (ع) فرمود: «پس از آن نشد که چیزی را از پیامبر خدا (ص) بشنوم و فراموش کنم».[4]

«ثعلبی» نیز از طریق «أبو حمزه ثمالی»، این روایت را به شکل مسند (و نه مرسل) ثبت کرده است.

در سوره مبارکه الحاقّه قبل از این آیه، خداوند سرگذشت اقوام منقرض شده و نیز پیامبران گذشته را نقل فرموده است و آن گاه می فرماید: برای درک و فهم و حفظ این سرگذشت های عبرت آموز در تاریخ پیامبران و ملّت ها، گوش هوشی مستعد و فراگیر لازم است. به همین جهت حضرت علی (ع)، قرآن را بهتر از همه اصحاب رسول اللّه (ص) درک نموده و به دیگران آموخته است.

صدر المفسرین: حضرت علی (ع)

«ابن عطیه»، «بدر الدین» و «سیوطی» بر این متفقند که «صدر المفسّرین» حضرت علی بن ابی طالب (ع) بوده است و «ابن عباس» نزد آن حضرت (ع) تفسیر را آموخته و سپس دیگران مانند «مجاهد» و «سعید بن جبیر» و غیر هم از او پیروی کرده و نزد ابن عباس شاگردی نمودند.

امیر المؤمنین (ع) ضمن آن که بهترین درک کننده، حفظ کننده و فراگیرنده قرآن بوده، در جمع آوری و بیان تفسیری قرآن، سرآمد اصحاب به شمار می رفته است.

ابن عباس در مورد آیه شریفه «إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ» می گوید: خداوند قرآن را در قلب و ضمیر حضرت علی (ع) جمع کرد و او پس از وفات پیامبر (ص) بمدت شش ماه آن را جمع و تدوین نمود.

«ابو نعیم» در «حلیهٔ الاولیاء» و «خطیب» در «اربعین» از سیوطی و او از حضرت علی بن ابی طالب (ع) روایت نموده اند که وقتی پیامبر خدا (ص) در گذشت، سوگند یاد نمودم که ردای خویش را از شانه فرو نیفکنم تا همه قرآن را تألیف نمایم و این کار را انجام دادم.

مورّخان و مفسّران نیز در این حقیقت هم داستانند که تنها کسی که ادعا کرد کمر به جمع قرآن بسته است، حضرت علی (ع) بود، پیش از آن که کسی بفکر جمع و تألیف آن بر آید.

حضرت علی (ع) و حفاظت از تحریف قرآن

در احتجاج طبرسی آمده است که ابوذر غفاری گفت: حضرت علی (ع)، پس از وفات رسول خدا (ص) و بنا به وصیّت آن حضرت (ص) قرآن را جمع و تألیف نمود و نزد مهاجران و انصار آورد و به آن ها ارائه داد. وقتی یکی از آنان، آن را باز نمود و در همان صفحه اوّل، رسوایی های آن عدّه را بدید، با آن به مخالفت برخاست.

اولین کاری که حضرت امیر (ع) نسبت به قرآن انجام داد، همین بود که ادعا کرد من از خانه بیرون نمی روم تا جمع آوری و تألیف قرآن را به پایان برسانم. این خود بزرگترین تهدید بود برای کسانی که قصد تعرّض نسبت به قرآن کریم را داشتند و شمشیری بود آخته بر سر کسانی که می خواستند قرآن را کم و زیاد کنند.

در تاریخ ثبت است که وقتی خواستند در آیه مبارکه «إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ»[5] تا آیه بعد که می فرماید: «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ»[6]، «واو» را از سر«الّذین» بردارند تا معنای آیه را تحریف نمایند.

چنان نشان دهند که این «الّذین» یعنی کسانی که طلا و نقره را کنز می کنند فقط احبار و رهبان هستند، نه کسانی که در جامعه اسلامی دست به چنین کار جنایتکارانه ای می زنند. ابوذر آن صحابی عالیقدر، شمشیر برّان زبانش را بر سر آن ها آخته داشت تا این تحریف انجام نشود. امّا کار حضرت علی (ع) از این ها بالاتر بود.

او (به قول ابو رافع) در خانه نشست و قرآن را چنان که نازل شده بود تألیف کرد. نه بدین معنی که مجموعه آیات و سور را به حسب ترتیب نزول جمع کند که این کار انجام شده بود و این ترتیب فعلی از اختیار بشر حتی پیامبر (ص) خارج بود، بلکه شأن نزول و این که آیات درباره چه کسانی و در چه زمانی نازل شده بود را مشخص فرمود و این مصون داشتن قرآن و معانی آن از خطر تحریف معنوی بود.

لذا شاگردانش را تشویق نمود که در تفسیر، شأن نزول و ترتیب نزول را بیاموزند و به دیگران نیز یاد دهند که آیات درباره چه کسانی، چه حوادثی و چه شرایطی نازل شده است. از «ابن حجر» نیز همین مضمون نقل شده و این روایت را «ابن ابی داود نسائی» با سند صحیح از «عبد اللّه بن عمر» ثبت نموده است.

امام حسین بن علی (ع) سید الشهدا نیز فرمود، امیرالمؤمنین (ع) در نطقی فرمود: از من درباره قرآن بپرسید تا به شما بگویم که آیاتش درباره چه کسانی و در چه وقتی نازل شده است.

اهمیت تفسیر و شأن نزول در حفاظت از تحریف قرآن

امّا برای این که به اهمیت تبیین ترتیب و زمان و موقعیت نزول آیات پی ببریم، دو مثال می زنیم: یکی درباره احکام، و یکی هم درباره شأن نزول.

در سوره بقره دو آیه درباره وفات و حکم همسران داریم که یکی ناسخ و دیگری منسوخ است. امّا آیه ناسخ قبل از آیه منسوخ آمده است (آیه ناسخ آیه ۲۳۴ و آیه منسوخ ۲۴۰ است). دانستن این که کدام ناسخ و کدام منسوخ است احتیاج به دانستن شرایط نزول آیه دارد و البته از همان زمان جمع و تألیف قرآن تا به حال همه حکم ناسخ و منسوخ را می دانسته اند.

جای آیات را هم فرشته وحی به پیغمبر (ص) ابلاغ می کرد. از ابن عباس است که وقتی فلان آیه آمد، فرشته وحی به پیامبر (ص) گفت این آیه را بر سر فلان آیه قرار بده. به هر حال دانستن ترتیب نزول آیات از این نظر که ناسخ از منسوخ باز شناخته شود، فوق العاده اهمیّت دارد.

مثال بعدی در مورد شأن نزول است. تاریخ جنگ احد در سوره مبارکه آل عمران آمده است. از «عبد الرحمن بن عوف» یا از دیگری از صحابه رسول خدا (ص) در مورد چگونگی جنگ احد سؤال شد و او به آیات پس از ۱۲۰ سوره آل عمران ارجاع داد و گفت: اگر آن ها را بخوانی چنان است که با ما در این جنگ شرکت داشته باشی.

از جمله وقایع جنگ احد این است که ابتدا پیشرفت با مسلمانان بود ولی پس از خالی کردن گردنه کوه توسط کمانداران و حمله سواره نظام دشمن از آن موضع، فشار دشمن سخت می شود. پیامبر (ص) دستور می دهد مسلمین به خاطر عدم تناسب کمّی نیروی خودی از دامنه کوه مقابل بالا رفته به کوه تکیه بدهند و عقب نشینی کنند.

پیامبر (ص) در مؤخرّه سپاه است و او هم از دامنه کوه بالا می رود، امّا در معرض حمله خطر سواره نظام دشمن است که بی رحمانه به کشتار مشغول است.

آیه ۱۵۳ دلالت بر این موضوع دارد: إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَىٰ أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِّكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ ۗ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ.[7]

تا اینجا مسئله ای نیست و آیات، دنباله واقعه را می گوید، ولی یکباره خداوند کسانی را بعنوان این که از دشمن رو برتافتند و گریختند مورد مؤاخذه قرار می دهد: إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا.[8]

معلوم می شود این ها عده ای از همین سپاه اسلام اند، امّا این که آن ها چه کسانی هستند باید فرد والایی همچون حضرت علی (ع) آن ها را مشخص کند.

در قدیمی ترین منبع سیره که مؤلّفش متوفای ۲۰۷ هجری است و سیره «ابن اسحاق» را دیده، «المغازی» «ابن شهاب الزهری» را مشاهده کرده و همه روایات را بررسی و ثبت نموده می گوید: وقتی خبر کشته شدن پیامبر (ص) توسط کفّار، بین مسلمین پراکنده شد، آن ها متفرق شدند و بعضی به مدینه رسیدند و اولین کسی که به مدینه آمد و خبر داد که پیامبر (ص) کشته شده است، «سعد بن عثمان» ملّقب به «ابو عباده» بود.

بعد عده دیگری وارد شهر شده پیش زن های خود رفتند. زن ها آن ها را سرزنش نموده و گفتند که از خدمت رسول خدا (ص) می گریزند. یکی از زنان «ام ایمن» بود که در برخورد با عده ای به رویشان خاک پاشید و به یکی از آن ها گفت: بیا این دوک را بگیر و بریس و شمشیرت را به من بده و بعد همراه عده ای از زنان به احد رفت.

امّا در مقابل، حضرت «علی بن أبی طالب (ع)»، «طلحة بن عبید اللّه»، «سعد ابن أبی وقّاص» و عده ای از انصار که اسامی آن ها کاملا در تاریخ ثبت است، به سختی با دشمن می جنگند و از پیامبر (ص) حفاظت می کنند.

«نصیبه» دختر «کعب ام عماره» که برای آب دادن و مداوا به جنگ آمده است، وقتی که می بیند دندان و پیشانی مبارک پیامبر (ص) می شکند و لبان حضرت (ص) شکافته می شود، شمشیر را بر می دارد و افرادی را می کشد. او خود و افراد خانواده اش در جنگ پایداری می کنند.

«طلحة بن عبید اللّه» این صحابی قهرمان، دست خودش را سپر می کند تا شمشیر «ابن قمیصه» بر شانه پیامبر (ص) فرود نیاید که انگشتش قطع می شود و تا آخر عمر سند دفاع او از پیامبر (ص) می گردد.

در این میان پیامبر (ص) در گودالی از گودال هایی که «ابو عامر راهب» (که پیامبر (ص) او را فاسق لقب داد) کنده و رویش را پوشانده بود می افتد، کسی به نام «شماس بن عثمان» خودش را در مقابل شمشیرهایی که بر پیغمبر (ص) فرود می آمد، سپر دفاع می کند و همان جا شهید می شود. این ها قهرمانان این واقعه هستند.

امّا آن عدّه هم فرار می کنند که پیامبر به «نصیبه» این زن قهرمان که آثار شمشیر بر پیکرش تا پایان عمر باقی بود، می فرماید: «کار تو از آن فراریان (که نام می برد) بهتر است».

همان جا در گودال در حالی که زانوی مبارک پیامبر (ص) آسیب دیده و نمی تواند بلند شود، حضرت علی (ع) دست آن حضرت (ص) را و طلحة بن عبید اللّه زیر بغل ایشان را می گیرند و از دامنه کوه بالا می روند و در همین اثنا دسته های متفرق مسلمین هم می رسند و گرد پیامبر (ص) حلقه زده دشمن را دفع می کنند.

بهر حال این شأن نزول دقیقا مشخص می کند که این افراد چه کسانی بودند و آیات چه می گوید. کار به حدی دقیق است که در همین جنگ که یکی از مسلمین که با دیگری دشمنی دارد او را غافلگیرانه می کشد، مدتی بعد از جنگ احد، وقتی او را می یابند، پیامبر او را محاکمه و اعدام می کند.

به هر حال دقیقا مقاومت کنندگان قهرمانان و گریزندگان نامشان مشخص است، هم در تفاسیر، هم در صحاح به خصوص صحیح بخاری.

خالد بن ولید (فرمانده همین سواره نظامی که حمله کردند و بسیاری از مسلمین را کشتند)، بعدها وقتی مسلمان شد در شام می گوید:

خدا را شکر که مسلمان شدم و خدا مرا هدایت کرد و بعد می گوید شهودم در جنگ احد این است که مسلمان ها گریختند، خویشاوندی از خود را دیدم که به تنهایی می گریزد. من در رأس یک سواره نظام نیرومند بودم. چون با او خویشاوند بودم، ترسیدم که اگر به او نزدیک شوم، سپاه او را بگیرند و بکشند، لذا راهم را کج کردم تا او را نبینند!

همچنین در سیره ابن هشام، در واقدی و در همه صحاح هست که «انس بن نذر» عموی «انس بن مالک» صحابی ای را می بیند که با عده ای نشسته اند. می پرسد چرا نشسته اید؟ می گویند رسول خدا (ص) کشته شده است. می گوید بعد از او برای چه می خواهید زندگی کنید. برخیزید و بر سر آنچه رسول خدا (ص) کشته شد، بجنگید تا کشته شوید. آن وقت خود بر می خیزد و می جنگد تا کشته می شود و جای ده ها زخم بر بدن او آشکار می گردد.

اینجا معلوم می شود که نوشتن شأن نزول ها توسط حضرت علی بن ابی طالب (ع) چه فایده ای دارد.

برای این است که حق قهرمانانی که از پیامبر (ص) دفاع می کردند، همچون طلحة بن عبید اللّه ضایع نشود و معلوم شود گریختگان کیانند. آن وقت عده ای نسخه نویس ها برای خیانت آمده اند و بعضی از اسم ها را حذف کردند. اسم هایی که از همین کتاب واقدی نقل شد.

ملاحظه می کنید که چکار می کنند و آن کار حضرت امیر (ع) چه ارزشی در زدودن تحریف ها دارد. اگر این ها نباشد، وقایع را نمی فهمیم. امّا نگذاشتند تفسیر امیر المؤمنین (ع) با ترتیب نزول و شأن و حوادث، پخش شود. بعضی از آن ها را، برخی اصحاب با وفا آموختند و مانند داستان «انس بن نذر» در تاریخ و تفسیرها هست.

متأسفانه آن کسی را که از پیامبر (ص) دفاع کرده و از آن مهلکه ها رهانیده، می خواهند او را کنار بزنند و گریزندگان را بجای او بنشانند. نگذاشتند شرح قرآن و تفسیر حضرت علی بن ابی طالب (ع) منتشر شود. حضرت علی (ع) بعد از جنگ جمل وقتی وارد بصره می شود، عربی می آید و از طلحه بدگویی می کند.

حضرت (ع) به او تشر می زنند و می گویند تو در جنگ احد نبودی و ندیدی که او چگونه خدمت می کرد و چه مقام و منزلتی در پیشگاه خدا دارد. آن مرد خجالت کشیده و ساکت می شود. دیگری سؤال می کند چه خدمتی کرده حضرت (ع) می گویند:

او خود را سپر رسول خدا (ص) ساخته بود، در حالی که از هر سو شمشیر و نیزه می آمد. از یک سو من و از سوی دیگر «ابو دجّانّه» مهاجمان را به عقب می زدیم و «سعد ابن ابی وقّاص» از یک سوی دیگر. من به تنهایی سواره نظامی را که به فرماندهی «عکرمة بن أبی جهل» بود عقب می نشاندم در حالی که از هر سو مرا احاطه کرده بودند و دو بار آن ها را به عقب زده و برگشتم …

اینجاست که نقش شرح و تفسیر حضرت علی بن ابی طالب (ع) در حفاظت از تحریف قرآن به وضوح نمایان می شود و اهمیت حیاتی تلاش های ایشان در حفظ اصالت و معانی قرآن کریم به چشم می آید. ایشان با نجات قرآن از تحریف معنوی، چنان که باید آن را به نسل ها رسانید و شاگردانش مثل ابن عباس و بعدی ها این ها را به ما رساندند.

نتیجه گیری

نقش حضرت علی (ع) در حفاظت از تحریف قرآن بی نظیر و انکارناپذیر است. مصاحبت و ملازمت ایشان با رسول خدا (ص) و تعلیمات خاصی که از پیامبر دریافت کردند، سبب شد تا امام علی (ع) به بهترین نحو ممکن از قرآن کریم حفاظت کنند. ایشان با جمع آوری و تفسیر دقیق آیات، شأن نزول و شرایط نزول را مشخص کردند و بدین وسیله از هرگونه تحریف معنوی جلوگیری نمودند.

این اقدام امام علی (ع) به منزله بزرگترین تهدید برای کسانی بود که قصد تعرض به قرآن و تحریف آن را داشتند. تلاش های مستمر حضرت علی (ع) در حفاظت از تحریف قرآن نه تنها این کتاب مقدس را از تغییر و انحراف مصون داشت، بلکه با تشویق شاگردان به یادگیری و آموزش تفسیر، شأن نزول و ترتیب نزول آیات، امام علی (ع) نسل هایی از مفسران و حافظان قرآن را پرورش دادند که معانی و مفاهیم قرآن را از خطر تحریف مصون داشتند.

بنابراین، اقدامات امام علی (ع) در حفاظت از تحریف قرآن، نمونه ای بارز از تعهد و وظیفه شناسی ایشان در حفظ اصالت و معانی این کتاب الهی است. تلاش های ایشان همچنان به عنوان یکی از ارکان اساسی در حفاظت از تحریف قرآن مورد تقدیر و توجه قرار می گیرد.

پی نوشت

[1] . الحاقه، 12.

[2] . سیوطی، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، ج6، ص260.

[3] . سیوطی، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، ج6، ص260.

[4] . سیوطی، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، ج6، ص260؛ فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج30، ص107.

[5] . توبه، 34.

[6] . توبه، 34.

[7] . آل عمران، 153.

[8] . آل عمران، 155.

منابع

  1. قرآن کریم.
  2. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404ق.
  3. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، تهران، اساطیر، 1371.

منبع مقاله | با اقتباس و ویرایش از:

فارسی، جلال الدین، «علی (ع) و قرآن کریم»، از کتاب: کاوشی در نهج البلاغه، تهران، بنیاد نهج البلاغه، 1364.

تلاش های امام علی (ع) در حفاظت از تحریف قرآن کریم

فهرست مطالب

    برای شروع تولید فهرست مطالب ، یک هدر اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    ما از کوکی ها برای بهبود کارکردن شما با سایت استفاده می کنیم. با استفاده از این سایت شما استفاده ما از کوکی ها را پذیرفته اید.
    برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.