جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

دین و نهج البلاغه

نگاهی به امامت و برخی ویژگی های آن در نهج البلاغه

نگاهی به امامت و برخی ویژگی های آن در نهج البلاغه

امامت و ویژگی های آن، یکی از حساس ترین موضوعات و مسائل اعتقادی مسلمانان و به خصوص شیعیان است که از ابتدا تاکنون، در گفتمان دینی و مذهبی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از این رو، نظر به اهمیت موضوع امامت و ولایت و ضرورت بررسی و تحلیل دقیق آن، به دیدگاه ها و بیانات امام امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این زمینه اشاره می کنیم.

امامت، همان ادامه مسیر نبوت است و اگر پس از ختم نبوت، جریان امامت وجود نداشت، تلاش و کوشش شبانه روزی پیامبر در مدت 23 سال رسالت از بین می رفت. بدون وجود امام، مردم جامعه پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مرجعی برای تفسیر آیات قرآن و سنت پیامبر و نیز پاسخگویی در مسائل جدید نخواهند داشت.

در سخنانی از امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره آمده است: «رسول گرامی اسلام، در میان شما مردم جانشینانی برگزید چنان که تمام پیامبران گذشته برای امت های خود برگزیدند؛ زیرا آن ها هرگز انسان ها را سرگردان رها نکردند و بدون معرفی راهی روشن و نشانه های استوار از میان مردم نرفتند».[1]

در این مقاله با نگاهی گذرا به بخش هایی از کتاب شریف نهج البلاغه، امامت را از منظر اولین وصی و امام در دین مبین اسلام، مورد بررسی قرار خواهیم داد.

منزلت اهل بیت (علیهم السلام) و جایگاه امامت

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در خطبه دوم کتاب نهج البلاغه، جایگاه و منزلت اهل بیت (علیهم السلام) و جایگاه امامت و ولایت را با کلام دلنشین خود معرفى مى کنند.

«مَوضِعُ سِرِّهِ وَ لجأُ أَمْرِهِ وَ عَیْبَةُ عِلْمِهِ وَ موئِلُ حُکْمِهِ، وَ کهُوفُ کُتُبهِ، وَ جِبالُ دینِهِ؛ بِهِمْ اقامَ انْحِناءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارتعادَ فَرائِضِهِ… لا یُقاسُ‏ بِآل مُحَمَّد(صلى الله علیه و آله و سلم) مِنْ هذِهِ الأُمّة أَحد، و لا یُسوّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتهُمْ عَلَیْهِ أَبداً، هُمْ أَساسُ الدِّین وَ عِمادُ الیَقینِ، إِلَیْهِمْ یَفى‏ءُ الغالى وَ بِهِمْ یلحَقُ التالى وَ لَهُمْ خَصائصُ حَقِ الوِلایَة وَ فِیِهمُ الوَصیّةُ وَ الوراثَةُ، الآنَ إِذْ رَجَعَ الحَقّ إِلى أَهْلِهِ وَ نقل إِلى مُنتقَله؛[2]

جایگاه راز خدا، پناهگاه دین او، صندوق علم او، مرجع حکم او، گنجیینه هاى کتاب هاى او، و کوه هاى دین او مى باشند. به وسیله آن ها پشت دین را راست کرد و تزلزلش را مرتفع ساخت… احدى از امت با آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) قابل قیاس نیست.

کسانى را که از نعمت آن ها متنعمند با خود آن ها نتوان هم ترازو کرد، آنان رکن دین و پایه یقینند، تند روان باید به آنان (که میانه روند) برگردند و کند روان باید سعى کنند به آنان برسند، شرایط ولایت امور مسلمین در آن ها جمع است و وصیت پیامبر درباره آن ها است و آنان کمالات نبوى را به ارث برده اند، این هنگام است زمانى که حق به اهلش بازگشته به جاى اصلى خود منتقل گشته است».

اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که برگزیدگان خداوند متعال اند، از دریای علوم الهی سیراب شده اند و بر اسرار و رموز قرآن آگاهی دارند. از این رو کسی جز آنان شایسته جایگاه امامت و جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست. در سخنانی از حضرت علی (علیه السلام) در این باره چنین آمده است:

«کجایند کسانی که پنداشتند دانایان علم قرآن آنان هستند نه ما؟ آن ها این ادعا را بر اساس دروغ و ستمکاری بر ضد ما روا داشتند. خدا ما اهل بیت پیامبر را بالا آورد و آنان را پست و خوار کرد. به ما عطا فرمود و آن ها را محروم ساخت. ما را در حریم نعمت های خویش داخل کرد و آنان را از آن خارج نمود، که راه هدایت را با راهنمایی ما می پویند و روشنی دل های کور را از ما می جویند. مقام ولایت و امامت در خور دیگران نیست و دیگر مدعیان زمامداری، شایستگی آن را ندارند».[3]

امیرالمومنین علی (علیه السلام) هنگامی که آگاه شد یکی از فرماندارانش به نام «عثمان بن حنیف» به مهمانی یکی از سرمایه داران بصره رفته، در نامه ای ضمن نکوهش او چنین نوشتند: «آگاه باش! هر پیروی را امامی است که از او پیروی می کند و از نور دانشش روشنی می گیرد.

آگاه باش! امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است. بدانید که شما توانایی چنین کاری را ندارید، اما با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی، مرا یاری دهید. پس سوگند به خدا! من از دنیای شما طلا و نقره ای نیندوخته و از غنیمت های آن چیزی ذخیره نکرده ام. بر دو جامه کهنه ام جامه ای نیفزودم و از زمین دنیا حتی یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیای شما در چشم من، از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است».[4]

  1. حاملان وصیت نبوی

چه سخنی روشن تر و گویاتر از این که مى فرماید: «و فیهم الوصیة و الوراثة؛[5] وصیت رسول خدا و وراثت او در میان آن ها است». یعنی جریان امامت و ولایت، حامل وصیت رسول خدا و عامل به این سیره و سنت نبوی هستند.

و نیز مى فرماید: «أیْنَ الّذینَ زَعَمُوا انّهُمُ الرّاسِخُونَ فِى العِلْمِ دُوننا، کذباً وَ بَغْیاً عَلَیْنا ان رَفَعَنا اللّه وَ وَضَعَهُمْ، وَ أعْطانا وَ حَرَّمهُمْ، و ادخلنا و أخرجهُم، بِنا یُستَعطى و یُسْتَجلى العَمى، إِنَّ الأئِمَّة مِنْ قُریش غَرَسُوا فى هذا الْبَطْنِ مِنْ هاشِم لا تصلح عَلى سِواهُمْ وَ لا تصلح الوُلاةَ من‏ غَیْرِهِمْ؛[6]

(کجایند کسانى که به دروغ و از روى حسد گمان مى کنند که آنان «راسخان در علمند نه ما» خداوند ما را بالا برده و آن ها را پایین، به ما عنایت کرده و آن ها را محروم ساخته است، ما را وارد کرده، و آن ها را خارج؟!

تنها به وسیله ما هدایت حاصل مى شود، و کورى و نادانى برطرف مى گردد، امامان از قریش اند اما نه همه قریش بلکه خصوص یک تیره، از بنى هاشم، جامه امامت جز بر تن آنان شایسته نیست و کسى غیر از آنان چنین شایستگى را ندارد.

با این کلام نورانی، جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) تا حدودی برای ما روشن می شود. کلام حضرت، مبین این نکته است که جایگاه والای امامت، اختصاصی و انحصاری است و با غلبه و زور و شورا و … قابل دستیابی نیست. امامت، ردایی است که فقط بر تن اهل بیت (علیهم السلام) می نشیند.

  1. خزانه داران دانش

اهل بیت (علیهم السلام) و جریان امامت ایشان، که بنا بر حدیث ثقلین پیوندی ناگسستنی با قرآن دارند، مفسران واقعی این کتاب آسمانی به شمار می آیند؛ چرا که آن ها خزانه داران علوم و معارف وحی الهی اند و خداوند باری تعالی از گنجینه های علم خویش به ایشان بخشیده تا پس از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، با استفاده از امتیازات و ویژگی های امامت، هدایت و ارشاد امت را تا روز قیامت به دست گیرند.

در سخنانی از امیرالمومنین علی (علیه السلام) درباره امامت و ارتباط آن باعلوم الهی این مطلب وجود دارد که: «نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ وَ لَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً. فِيهِمْ كَرَائِمُ الْقُرْآنِ وَ هُمْ كُنُوزُ الرَّحْمَنِ إِنْ نَطَقُوا صَدَقُوا وَ إِنْ صَمَتُوا لَمْ يُسْبَقُوا؛[7]

«مردم! ما اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چونان پیراهن تن او، و یاران راستین او، و خزانه داران علوم و معارف وحی و درهای ورود به آن معارف می باشیم. هیچ کس جز از در به خانه ها وارد نخواهد شد و هر کس از غیر دَر وارد شود، دزد نامیده می شود.

مردم! درباره اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آیات کریمه قرآن نازل شد. آنان گنجینه های علوم خداوند رحمان اند؛ اگر سخن گویند، راست گویند، و اگر سکوت کنند، بر آنان پیشی نجویند».

با این بیان نیز روشن می شود که امامت یعنی خزانه داری دانش، یعنی نگاهبانی از علوم معرفت الهی و انتشار آن ها به قدر عقول و ظرف نفوس.

  1. ستون های استوار اسلام

اهل بیت (علیهم السلام) در گفتار و رفتار، پیرو حقیقی قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند و هرگز از مسیر حق خارج نمی شوند. آنان بهترین الگو برای مسلمانان اند و با مطالعه سخنان و سیره شان، با شیوه زندگی سعادتمندانه آشنا می شویم.

در خطبه ای از امیرالمومنین علی (علیه السلام) آمده است: «هُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْلِ؛ يُخْبِرُكُمْ حِلْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ، وَ ظَاهِرُهُمْ عَنْ بَاطِنِهِمْ، وَ صَمْتُهُمْ عَنْ حِكَمِ [حُكْمِ] مَنْطِقِهِمْ؛ لَا يُخَالِفُونَ الْحَقَّ وَ لَا يَخْتَلِفُونَ فِيهِ، وَ هُمْ دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ وَ وَ لَائِجُ الِاعْتِصَامِ؛ بِهِمْ عَادَ الْحَقُّ إِلَى نِصَابِهِ وَ انْزَاحَ الْبَاطِلُ عَنْ مُقَامِهِ [مَقَامِهِ] وَ انْقَطَعَ لِسَانُهُ عَنْ مَنْبِتِهِ؛ عَقَلُوا الدِّينَ عَقْلَ وِعَايَةٍ وَ رِعَايَةٍ، لَا عَقْلَ سَمَاعٍ وَ رِوَايَةٍ، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ وَ رُعَاتَهُ قَلِيلٌ؛[8]

«خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مایه حیات دانش و نابودی جهل اند. بردباری شان شما را از دانش آن ها خبر می دهد و ظاهرشان از صفای باطن و سکوتشان از حکمت های گفتارشان با خبر می سازد. هرگز با حق مخالفت نمی کنند و در آن اختلاف ندارند. آنان ستون های استوار اسلام و پناهگاه مردم هستند.

حق به وسیله آن ها به جایگاه خویش بازگشت و باطل از جای خویش رانده و نابود، و زبان باطل از ریشه کنده شد. اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دین را چنان که سزاوار بود، دانستند و آموختند و بدان عمل کردند، نه آن که شنیدند و نقل کردند؛ زیرا راویان دانش بسیار، اما حفظ کنندگان و عمل کنندگان به آن اندک اند».

  1. پاسداران دین خدا

بررسی تاریخ اسلام، نقش سازنده و نجات بخش اهل بیت (علیهم السلام) را در جامعه اسلامی روشن می سازد؛ چرا که آنان با برخورداری از علوم و معارف الهی، همواره از کتاب و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حفاظت و نگهبانی می کردند و از انحراف ها و بدعت ها جلوگیری می کردند.

در بخشی از سخنان امیرالمومنین علی (علیه السلام) چنین آمده است: «عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جایگاه اسرار خداوندی و پناهگاه فرمان الهی و مخزن علم خدا و مرجع احکام اسلامی، و نگهبان کتاب های آسمانی و کوه های همیشه استوار دین خدایند.

خدا به وسیله اهل بیت، پشت خمیده دین را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از میان برداشت. نمی توان کسی را با خاندان رسالت مقایسه کرد و آنان که پرورده نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند، با آنان برابر نخواهند بود.

عترت پیامبر (ص) اساس دین و ستون های استوار یقین هستند. شتاب کننده، باید به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد؛ زیرا ولایت ویژه آن هاست و وصیت پیامبر در مورد خلافت مسلمین و میراث رسالت، به آن ها تعلق دارد».[9]

  1. چراغ های هدایت

یکی از عوامل گمراهی مسلمانان، پیروی نکردن از اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) است که از عدم شناخت صحیح آن بزرگواران سرچشمه می گیرد. جریان امامت اگر به درستی پیروی شود، می تواند چراغ هدایت بشر باشد. امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«مردم! کجا می روید؟ چرا از حق منحرف می شوید؟ پرچم های حق بلند و نشانه ها آن آشکار است. با این که چراغ های هدایت روشنگرِ راه اند، همانند گمراهان به کجا می روید؟ چرا سرگردانید، در حالی که عترت پیامبر در میان شماست.

آن ها زمامداران حق یقین، و پیشوایان دین و زبان های راستی و راستگویانند. پس باید در بهترین منازل قرآن جایشان دهید و همانند تشنگانی که به سوی آب شتابانند، به سویشان هجوم ببرید. ای مردم! این حقیقت را از خاتم پیامبران بیاموزید که فرمود: هر که از ما می میرد، در حقیقت نمرده است و چیزی از ما کهنه نمی شود».[10]

  1. تنهایی و مظلومیت، ویژگی جدا نشدنی از امامت

یکی از عوامل مهم مظلومیت اهل بیت (علیهم السلام) را باید در دنیازدگی و بی وفایی مردم عصر زندگی آنان جستجو کرد؛ چرا که برخی از روی نادانی، و برخی دیگر به دلیل حمایت های مالی دستگاه های اموی و عباسی، دست از حمایت از جریان امامت برمی داشتند و آن بزرگواران را که هدفی جز سعادت ابدی مردم نداشتند، تنها رها می کردند.

امام علی (علیه السلام) در هشداری به مردم چنین فرمودند: «ای مردم! مهار بار سنگین گناهان را رها کنید و امام خود را تنها مگذارید، که در آینده خود را سرزنش می کنید. خود را در آتش فتنه ای که پیشاپیش افروخته اید نیفکنید، راه خود گیرید واز راهی که به سوی فتنه ها کشانده می شود، دوری کنید.

همانا من در میان شما چونان چراغ درخشنده در تاریکی هستم که هر کس به آن روی می آورد، از نورش بهره مند می گردد. ای مردم! سخنان مرا بشنوید و به خوبی حفظ کنید. گوش دل خود را باز کنید تا گفته های مرا بفهمید».[11]

مهدویت، ذخیره طلایی امامت

مسئله مهدویت، یکی از مسائل اساسی دین اسلام است که امامان معصوم از همان سال های نخست، یکی پس از دیگری درباره آن آگاهی های لازم را به مسلمانان می دادند تا شرایط را برای غیبت امام عصر (عج) فراهم سازند. از آن جمله امیرالمومنین علی (علیه السلام) در خطبه ای می فرماید:

«بدانید آن کس از ما (حضرت مهدی (علیه السلام) که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر درآن گام می نهد و بر همان سیره و روش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان (علیهم السلام) رفتار می کند تا گره ها را بگشاید. بردگان و ملت های اسیر را آزاد می سازد، جمعیت های گمراه و ستمگر را می پراکند و حق جویان پراکنده را متحد می سازد.

حضرت مهدی (عج) سال های طولانی در پنهانی از مردم به سر می برد، چنان که اثر شناسان، اثر قدمش را نمی شناسند، گرچه در یافتن اثر و نشانه ها تلاش فراوان کنند. سپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند و چونان شمشیرها صیقل می خورند، دیده هاشان با قرآن روشنایی می گیرد، در گوش هاشان تفسیر قرآن طنین می افکند و در صبحگاهان و شامگاهان جام های حکمت سر می کشند».[12]

عصر حکومت و امامت جهانی و ظهور حضرت مهدی (عج) که عصر عدالت، علم، معرفت، رفاه و امنیت است، نهایت آرزوی مستضعفان و مظلومان دنیاست و در این جهان سراسر ظلم، چراغ امید را در دل های آنان روشن نگه داشته است.

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در سخنانی راجع به حکومت حضرت مهدی (عج) می فرمایند: «او هنگامی که مردم، هدایت را تابع هوس های خویش قرار می دهند، خواسته ها را تابع هدایت وحی می کند، در حالی که به نام تفسیر، نظریه های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می کنند، نظریه ها واندیشه ها را تابع قرآن می سازد.

زمامداری حاکمیت می یابد که غیر از خاندان حکومت های امروزی است. کارگزاران حکومت ها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد. زمین میوه های دل خود و معادن طلا و نقره را برای او بیرون می ریزد و کلیدهایش را به او می سپارد. او روش عادلانه در حکومت حق را به شما می نمایاند و کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را که تا آن روز متروک مانده اند، زنده می کند».[13]

نتیجه گیری

امامت در کلام و اندیشه امیرالمومنین علی (علیه السلام)، دارای جایگاهی والا و منزلتی بی مانند است. تعبیر امامان به ستون های استوار اسلام، خزانه داران دانش، چراغ های هدایت و نگهبانان دین خدا، نشان از عمق اهمیت و جایگاه با عظمت امامت در نگاه حضرت است.

اهل بیت (علیهم السلام)، تنها کسانی هستند که شایستگی کسب مقام والای امامت و ولایت را دارا بوده و بر پیمان خویش با خدای متعال در راه هدایت مردم استوار اند. تمسک به آن ها و همراهی آن ها در دنیا، سبب خشنوی خداوند و همراهی آن ها در سرای جاودان بهشت نیز خواهد بود.

پی نوشت ها

[1] صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 1.

[2] همان، خطبه 2.

[3] همان، خطبه 144.

[4] همان، نامه 45.

[5] همان، خطبه 2.

[6] همان، خطبه 107

[7] همان، خطبه 154.

[8] همان، خطبه 239.

[9] همان، خطبه 2.

[10] همان، خطبه 87.

[11] همان، خطبه 187.

[12] همان، خطبه 150.

[13] همان، خطبه 138.

منبع:

با اقتباس از: کریم خانی، حمزه، امام شناسی در نهج البلاغه، نشریه گلبرگ، مهر 1384، شماره 67، ص 21.

نگاهی به امامت و برخی ویژگی های آن در نهج البلاغه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :