یکی از استوارترین دلایل شیعیان بر امامت و ولایت امام علی بن ابیطالب (ع) حدیث غدیر است. با آنکه در نهج البلاغه در مواضع متعدد هم بر مقام ممتاز اهل بیت (ع) تاکید شده و هم برای اثبات شایستگی اهل بیت و از جمله شخص امیرالمومنین (ع) به وصایت و نص رسول خدا (ص) استدلال شده است، اما در این کتاب ذکر صریحی از حدیث غدیر به چشم نمیخورد.
از این رو، برای برخی این پرسش به میان آمده که چرا امام در برابر مخالفان به حدیث غدیر احتجاج و استدلال نکرده است. تدارک پاسخی برای این پرسش بر عهده این مقاله نهاده شده است. خواننده در این مقاله خواهد دید هر چند حدیث غدیر در نهج البلاغه انعکاس نیافته، اما امام علی (ع) بارها به مضمون آن حدیث در کلام خود استدلال کرده است.
مروری بر محتوای حدیث غدیر
«حدیث غدیر یا خطبه غدیر توسط پیامبر اسلام (ص) در واقعه غدیر ایراد و در آن به فرمان خداوند امام علی (علیه السلام) به عنوان جانشین پیامبر معرفی شد. این خطبه در ۱۸ ذی الحجه سال ۱۰ قمری، هنگام بازگشت از حجة الوداع در غدیر خم بعد از نزول آیه تبلیغ ایراد شد. بسیاری از عالمان شیعه و سنی این خطبه را نقل کرده اند.
حدیث غدیر بخشی از این خطبه است که در آن، پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «هرکس من مولای (سرپرست) اویم، این علی (علیه السلام) مولای (سرپرست) اوست». این بخش از خطبه را بیش از ۱۱۰ نفر از صحابه و ۸۴ نفر از تابعین به صورت متواتر نقل کرده اند.
حدیث غدیر از قوی ترین دلایل ولایت امیرالمومنین علی (ع) بعد از پیامبر اسلام (ص) است. قرائن و شواهد مختلفی این حدیث را در اثبات ولایت امیرالمومنین علی (ع) تایید می کنند. علامه امینی سلسله اِسناد خطبه غدیر را از منابع اهل سنت گردآوری کرده و به همراه سایر دلایل اثبات کننده واقعه غدیر در یازده جلد کتاب الغدیر منتشر کرده است».[1]
نکته ای در باب محتوای نهج البلاغه
هر کس مقدمه شریف رضی، مولف نهج البلاغه را بخواند پاسخ این پرسش را خواهد یافت که چرا اشاره صریحی به حدیث غدیر در آن وجود ندارد. برای اینکه مقصود خود را روشن تر کرده باشیم، لازم است بخش هایی از آن مقدمه را در این جا ذکر کنیم:
«تنی چند از دوستان و برادران، خواستند تا کتابی بنگارم و گزیده سخنان مولی امیرالمومنین (علیه السلام) را در آن فراهم سازم. گفتارهایی از همه فنون، از آداب و پند، یا نامه یا خطبه های کوتاه و بلند، که می دانستند چنین کتاب طراز فصاحت خواهد بود، و پیرایه بلاغت، چه امیر مومنان (علیه السلام) سرچشمه فصاحت است و آبشخور بلاغت.
من پذیرفتم که این کار آغاز کنم، چه می دانستم سودی بزرگ دربر دارد و نامی بلند بر اثر، و اندوخته ای است برای روز محشر؛ و کوشیدم نشان دهم که علی (علیه السلام) در این میدان یکه تاز است و از دیگران ممتاز و دیدم که سخنان امام بر محور سه مضمون است: خطبه و فرمان، نامه به این و آن، حکمت و اندرز برای پندپذیران.
به توفیق خدا به کار پرداختم و نخست خطبه های اعجاب انگیز، سپس نامه های دلاویز، سپس سخنان کوتاه و حکمت آمیز را فراهم ساختم و می توان گفت که در این گردآوری، نخستین بار گفتاری گزیده از حضرت آمده است. سپس زمانی بر آن گذشته و پاره هایی از آن دوباره نوشته شده، چنین کار از روی غفلت بوده است نه قصد، و از روی فراموشی است نه عمد.
با این همه ادعا نمی کنم که همه سخنان امام (ع) را فراهم آورده ام، و آنچه در این سو و آن سو بود گرد کرده ام و چیزی را از دست نداده ام، بلکه دور نیست آنچه به دستم نیامده بیش از این باشد که به من رسیده، و آنچه در کمند جستجو افتاده کمتر از آن باشد که رمیده. اما بر من بود که کوشش خود به کار برم، و تا آنجا که می توانم این سخنان را فراهم آورم که خدای بزرگ راه می گشاید و راهنمایی می نماید».[2]
بنابراین، نهج البلاغه به اعتراف مولف و گردآورنده آن، همه سخنان امام علی (علیه السلام) را در بر ندارد؛ از همین رو تاکنون بر این کتاب تکمله ها و مستدرک هایی نوشته اند.[3]
و این که نهج البلاغه به سبک و سیاق کتب حدیث تدوین نشده است تا انتظار داشته باشیم احادیث معتبر مانند حدیث غدیر یا ابواب خاصی را بی کم و کاست در خود فراهم آورده باشد، بلکه این کتاب، چنان که از نام آن نیز پیداست، با نگاه ادبی و بلاغی فراهم آمده است تا به گفته مولف سخن شناسش طراز فصاحت و بلاغت باشد و عربیت را بها افزاید.
و همچنین بعید نیست که چون بیشتر مدعیان جانشینی پیامبر (ص) به قرابت و خویشاوندی با رسول خدا (ص) تمسک می جسته اند، امام علی (ع) نیز در خطابه هایش به قرابت نسبی بیشتر از نص تکیه و استدلال کرده باشد.
احتجاج امام علی (ع) به حدیث غدیر
پس از وفات رسول خدا (ص) و داستان سقیفه بنی ساعده، که جانشینی پیامبر (ص) و زعامت جامعه مسلمانان از مسیر درست و حقیقی خود منحرف گشت[4]، امام بارها چه در برابر مخالفان و چه در جمع دوستان و هواداران خود از ربوده شدن حقش سخن گفته و بر سزاوارتر بودن خود از دیگران برای جانشینی پیامبر استدلال و احتجاج کرده است.
بخشی از استدلال های ایشان به مضمون حدیث غدیر در مجموعه سخنان آن حضرت موسوم به نهج البلاغه که توسط سید رضی جمع آوری گردید انعکاس یافته است. اینک به پاره ای از آن احتجاجات اشاره می شود.
احجتاج اول
امام علی (علیه السلام) در خطبه دوم در وصف خاندان پیامبر (ص) و بیان مقام ممتاز و بی مانند آنان می گوید: «آنان دارندگان راز پیامبر و پشتیبان امر وی در ظرف علم و مرجع قوانین و در بردارنده کتب رسالت و کوه های پابرجای دین او هستند. پیامبر اکرم به وسیله آنان بود که خمیدگی پشت دین را، راست نموده و لرزش پهلو های آن را به سکون و آرامش مبدل ساخت».[5]
در واقع امام علی (علیه السلام) در این بخش از خطبه توصیفی از خاندان پیامبر (علیهم السلام) می نماید و موقعیت آنان را بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روشن می سازد؛ پر واضح است که بعد از روشن شدن جایگاه اهل بیت عصمت و طهارت جانشینی پیامبر (ص) شایسته چه کسانی است؛ موضوعی که در حدیث غدیر به وضوح به آن اشاره شده است.
امام علی (علیه السلام) در ادامه خطبه دوم در نهج البلاغه می فرماید: «آل محمد (علیهم السلام) ارکان اساسی دینند و ستون برپا دارنده یقین. افراط گران باید به سوی آنان برگردند و عقب ماندگان تفریط گر، خود را به آنان برسانند. حق جانشینی پیامبر از مختصات آن کمال یافتگان است و وصیت پیامبر به اولویت آنان و وراثت رهبری، در آن شخصیت های خدا ساخته است».[6]
احجتاج دوم
امام علی (ع) در خطبه سوم که به «شقشقیه» معروف است، از رویدادهایی که بر سر جانشینی پیامبر خدا (ص) پیش آمد، گلایه و از خلفای پیش از خود و رفتار آنان و آثار سوء زمامداری ایشان، انتقاد می کند و از شایستگی های خود برای جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سخن می گوید. در آنجا به صراحت از حق موروثی خود یاد می کند و می گوید: «اَری تُراثی نهبا؛7] یعنی میراثم را می دیدم که به غارت می برند».
احجتاج سوم
امیرالمومنین (ع) در آغاز خطبه چهارم مجدد درباره مقام و موقعیت اهل بیت و نقش آنان در راهنمایی مردم سخن می راند و می گوید: «به راهنمایی ما از تاریکی درآمدید، و به ذروه برتری درآمدید. از شب تاریک برون شدید».[8]
احجتاج چهارم
امام علی (ع) در خطبه ششم از حق پایمال شده خود چنین سخن می گوید: «به خدا سوگند، پس از رحلت رسول خدا (ص) تا امروز پیوسته حق مرا از من باز داشته اند، و دیگری را بر من مقدم داشته اند».[9]
احجتاج پنجم
امام علی (علیه السلام) در بخشی از خطبه بیست و ششم ضمن ایراد سخنانی شبیه به آنچه در خطبه شقشقیه آمده می فرماید: «ناچار خار غم در دیده شکسته، نفس در سینه و گلو بسته، از حق خود (جانشینی پیامبر) چشم پوشیدم و شربت تلخ شکیبایی نوشیدم».[10]
احجتاج ششم
امیرالمومنین (علیه السلام) در خطبه پنجاه و هفتم ضمن پیش بینی حوادثی که پس از وی روی می دهد، از سبقت جستنش از همه در ایمان و هجرت سخن می گوید.[11]
هنگامی که خبر سقیفه به امام رسید فرمود: «انصار چه گفتند؟ پاسخ دادند: سخن آنان این بود که از ما امیری و از شما امیری؛ (امام علی علیه السلام) فرمود: چرا بر آنان حجت نیاوردید که رسول خدا (ص) سفارش فرمود با نیکوکاران انصار نیکی کنید، و از گناهکارانشان درگذرید؟ پاسخ دادند: در این چه حجتی است؟
امام علی (علیه السلام) فرمود: اگر امارت از آنان می بود، سفارش آنان را کردن، درست نمی نمود. امام علی (علیه السلام) سپس پرسید: قریش چه گفتند؟ پاسخ دادند: حجت آوردند که آنان درخت رسولند. امام علی (علیه السلام) فرمود: حجت آوردند که درختند و خلافت را بردند و خاندان رسول را که میوه اند تباه کردند».[12]
احجتاج هفتم
هنگامی که جماعت خواستند با عثمان بیعت کنند، امام علی (علیه السلام) فرمود: «می دانی که سزاوارتر از دیگران به جانشینی پیامبر (ص) منم. به خدا سوگند بدانچه کردید گردن می نهم، تا وقتی که مرزهای مسلمانان ایمن بود و کسی را جز من ستمی نرسد. من خود این ستم را پذیرنده ام و اجر چنین گذشت و فضیلتش را چشم می دارم، و به زر و زیوری که در آن بر هم پیشی می گیرید دیده نمی گمارم».[13]
احجتاج هشتم
امیرالمومنین (علیه السلام) در خطبه نود و سوم از فتنه ها و از جمله فتنه بنی امیه سخن می گوید و در دنباله آن می فرماید: «ما اهل بیت از آن فتنه در امانیم، و مردم را بدان نمی خوانیم».[14]
احجتاج نهم
امام علی (علیه السلام) در خطبه نود و چهارم سخن را در وصف پیامبران به پیامبر خاتم (ص) می کشاند. آن گاه می گوید: «فرزندان او بهترین فرزندانند، و خاندانش نیکوترین خاندان، و دودمان او بهترین دودمان. در گرداگرد مکه روییدند، و در کشتزار بزرگواری بالیدند. شاخه هایشان بلند و سر به آسمان کشیده است و دست کسی به میوه آن نرسیده».[15]
احجتاج دهم
امام علی (علیه السلام) در خطبه هشتاد و هفتم مردم را به روی آوردن به عترت پیامبر (ص) دعوت می کند و می فرماید: «پس کجا می روید؟ و کی باز می گردید؟ که علامت ها بر پاست و دلیل ها هویداست و نشانه ها برجاست. گمراهی تا کجا؟ سرگشتگی تا کی و چرا؟ خاندان پیامبرتان میان شماست که زمامداران حق و یقینند. … پس همچون قرآن، نیک حرمت آنان را در دل بدارید و چون شتران تشنه که به آبشخور روند، روی به آنان آرید».[16]
احتجاج یازدهم
امیرالمومنین علی (علیه السلام) در خطبه نود و هفتم بار دیگر مردم را به پیروی از اهل بیت فرا می خواند و درباره جانشینی پیامبر (ص) می فرماید: «به خاندان پیامبرتان بنگرید و بدان سو که می روند بروید و پی آنان را بگیرید که هرگز شما را از راه رستگاری بیرون نخواهند کرد و به هلاکتتان باز نخواهند آورد. اگر ایستادند بایستید؛ و اگر برخاستند برخیزید. بر آنها پیشی مگیرید که گمراه می شوید، و از آنان پس نمانید که تباه می گردید».[17]
احتجاج دوازدهم
امام علی (علیه السلام) در خطبه صد نهج البلاغه درباره جانشینی پیامبر (ص) و میراث بَران معنوی پیامبر (ص) سخن می راند و در پایان می گوید: «همانا مثل آل محمد (ص) به ستارگان آسمان ماند: اگر ستاره ای فرو شد ستاره دیگر برآید. گویی خدا نیکویی خود را در حق شما به کمال رسانده و آنچه را آرزو دارید به شما نمایانده».[18]
احتجاج سیزدهم
امیرالمومنین (علیه السلام) در خطبه صد و نهم پس از ذکر اوصاف و اخلاق پیامبر (ص)، درباره منزلت اهل بیت و دوستان خود و مذمت دشمنان آنان چنین سخن می راند:
«ما درخت نبوتیم و فرود آمدَنگاه رسالت، و جای آمد و شد فرشتگان رحمت، و کانهای دانش و چشمه سارهای بینش. یاور و دوست ما امید رحمت می برد؛ و دشمن کینه جوی ما، انتظار قهر و سطوت».[19]
احتجاج چهاردهم
امام علی (علیه السلام) درباره منزلت اهل بیت (علیهم السلام) در جایی دیگر می گوید: «درهای حکمت الهی نزد ما اهل بیت گشوده است؛ و چراغ دین با راهنمایی ما افروخته است…».[20]
احتجاج پانزدهم
امیرالمومنین (علیه السلام) در جایی دیگر درباره جانشینی پیامبر (ص) فرماید: «… راه هدایت را با راهنمایی ما می پویند، و روشنی دل های کور را از ما می جویند. همانا امامان از قریش اند که درخت آن را در خاندان هاشم کشته اند، دیگران در خور آن نیستند، و طغرای امامت را جز به نام [هاشمیان] ننوشته اند».[21]
احتجاج شانزدهم
امام علی (علیه السلام) نیز درباره شایستگی های خود نسبت به جانشینی پیامبر (ص) می فرماید: «ما خاصگان، و یاران، و گنجوران نبوت، و درهای رسالتیم. در خانه ها جز از درهای آن نتوان در شد، و آن که جز از در به خانه درآمد به دزدی مشهور شد. مصداق آیت های بلند معنی قرآن اند، و گنجینه های خدای رحمانند. اگر سخن گویند جز راست نگویند، و اگر خاموش مانند بر آنان پیشی نجویند».[22]
احتجاج هفدهم
روزی یکی از یاران از حضرت علی (علیه السلام) درباره جانشینی پیامبر (ص) می پرسد: «چگونه مردم شما، شما را از این مقام بازداشتند، در حالی که شما بدان سزاوارتر بودید؟ امام در پاسخ فرمود:
… بدان که خودسرانه خلافت را عهده دار شدن، و ما را که نسب برتر است و پیوند با رسول خدا (ص) استوارتر، به حساب نیاوردن، خودخواهی بود. گروهی بخیلانه به کرسی جانشینی پیامبر (ص) چسبیدند، و گروهی سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند، و داور خداست و بازگشتگاه روز جزاست…».[23]
احتجاج هجدهم
روزی سعد بن ابی وقاص یا به قولی دیگر ابوعبیده جراح[24] به امام علی (ع) می گوید: ای پسر ابوطالب، تو بر این کار [جانشینی پیامبر] بسیار آزمندی. امام علی (علیه السلام) می گوید در پاسخ وی گفتم: «نه، که به خدا سوگند شما آزمندترید و به رسول خدا دورتر؛ و من بدان مخصوص ترم و [به وی] نزدیک تر. من حقّی را که از آنم بود خواستم، و شما نمی گذارید و مرا از رسیدن بدان بازمی دارید.
پس چون در جمع حاضران با برهان او را مغلوب کردم، در ایستاد و چنان که گویی مغلوب شد، ندانست چه پاسخی تواند داد. خدایا، من از تو بر قریش و آن که قریش را کمک کند یاری می خواهم، که آنان پیوند خویشاوندی مرا بریدند، و رتبت بزرگم را خرد دیدند. فراهم آمدند و در کاری که از آن من است با من ستیز کردند».[25]
نتیجه گیری
در نهج البلاغه در مواضع متعدد هم مقام ممتاز اهل بیت (علیهم السلام) بیان شده است و هم سزاوارتر بودن و اولویت اهل بیت و از جمله شخص امیرالمومنین (علیه السلام) به امر جانشینی پیامبر (ص)؛ برای اثبات شایستگی امام علی (علیه السلام) نیز به سه اصل استدلال شده است:
یکی وصایت و نص رسول خدا (ص)، چنان که در خطبه دوم صریحا درباره اهل بیت می فرماید: «و فیهم الوصیةُ و الوراثةُ؛ یعنی وراثت و جانشینی پیامبر (ص) در میان آنهاست». دوم لیاقت و فضیلت امیرالمومنین (ع) و سوم نزدیکی نسبی و روحی امام با پیامبر اکرم (ص). همچنین، هجده احتجاج از کلام حضرت در نهج البلاغه نسبت به حدیث غدیر نیز در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت.
پی نوشت ها
[1] مقاله «خطبه غدیر»، وبگاه ویکی شیعه وابسته به مجمع جهانی اهل بیت (ع).
[2] مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین (ع)، ج1، ص67.
[3] از باب نمونه می توان از این اثر یاد کرد: محمّد باقر محمودی، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، تهران، 1376ش. گفتنی است که بجز شریف رضی دیگران نیز به گردآوری و ضبط و تدوین سخنان مولای متقیان همت گماشته اند. از آن جمله دو اثر زیر را می توان نام برد:
الف ـ غرر الحکم و درر الکلم، اثر عبدالواحد بن محمّد آمدی تمیمی، به کوشش مهدی رجایی، قم، 1410ق. نیز: صیدا، 1349ق.
ب ـ دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم، تألیف قاضی محمّد بن سلامه قضاعی (د. 454ق)، به کوشش عبدالزهراء حسینی خطیب، بیروت، 1401ق.
[4] یعقوبی، تاریخ، ج1، ص522-527.
[5] شریف رضی، نهج البلاغه، ص63.
[6] شریف رضی، نهج البلاغه، ص63.
[7] شریف رضی، نهج البلاغه، ص9-12.
[8] شریف رضی، نهج البلاغه، ص12.
[9] شریف رضی، نهج البلاغه، ص13.
[10] شریف رضی، نهج البلاغه، ص26.
[11] شریف رضی، نهج البلاغه، ص47.
[12] شریف رضی، نهج البلاغه، ص52. نیز رجوع شود به نامه بیست و هشتم، ص292 که خطاب به معاویه با همین مضمون استدلال کرده است.
گفتنی است که استدلال به نسب از طرف علی علیه السلام نوعی جدل منطقی است. چون دیگران قرابت نسبی را ملاک قرار می دادند، علی علیه السلام می فرمود از نصّ و لیاقت و افضلیت گذشته، اگر همان قرابت و نسب که مورد استناد دیگران است ملاک باشد، باز هم من از مدعیان خلافت اَولی و شایسته ترم (مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص155).
[13] شریف رضی، نهج البلاغه، ص56. شایان ذکر است که در این بخش در عبارت ترجمه استاد شهیدی اندکی تصرف شد.
[14] شریف رضی، نهج البلاغه، ص86.
[15] شریف رضی، نهج البلاغه، ص87.
[16] شریف رضی، نهج البلاغه، ص70.
[17] شریف رضی، نهج البلاغه، ص90.
[18] شریف رضی، نهج البلاغه، ص92.
[19] شریف رضی، نهج البلاغه، ص106.
[20] شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 120، ص118.
[21] شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 144، ص140.
[22] شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 154، ص152.
[23] شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 162، ص165.
[24] مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص148.
[25] شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 172، ص178.
فهرست منابع
- الشریف الرضی، ابوالحسن محمد بن الحسین، نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، چاپ اول، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1368ق.
- آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی، غررالحکم ودررالکلم، با شرح خوانساری، با مقدمه و تصحیح جلال الدین محدث، چاپ سوم، تهران: 1360هـ.ش.
- قضاعی، قاضی محمّد بن سلامه، دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم، به کوشش عبدالزهراء حسینی خطیب، بیروت، 1401ق.
- مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، چاپ دوم، انتشارات صدرا، قم، 1354ش.
- محمودی، محمدباقر، نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. سازمان چاپ و انتشارات، تهران، 1380.
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ، ترجمه محمّد ابراهیم آیتی، چاپ سوم، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1362ش.
منبع مقاله | با اقتباس از:
- طباطبایی، سید کاظم، حدیث غدیر و نهج البلاغه، مجله مشکوه، دوره 25، شماره 2، شهریور 1385، ص 42 – 56.
- کتاب پرسش و پاسخ، موسسه ولیعصر، ج1، ص63.