سید رضی، نابغه دوران خود و پدیدآورنده کتاب شریف نهج البلاغه است. به گفته ایشان در مقدمه کتاب نهج البلاغه، سید رضی آن دسته از سخنان امیرالمومنین علی (علیه السلام) را انتخاب و به شکل خطبه ها و نامه ها و حکمت ها تبویب نموده است که از نظر فصاحت و بلاغت در بالاترین مرتبه بوده اند.
پیش از سید رضی نیز تعداد زیادی از علمای شیعه کلمات و سخنان امیرالمومنین علی (علیه السلام) را در کتب مختلف جمع آوری کرده بودند اما تا بدان روز کسی مانند سید رضی این کلمات نورانی را بدین شکل خاص و بدین ترتیب با یکدیگر نیامیخته بود. در این مقاله، سلسله اساتید و شاگردان سید رضی را بررسی کرده و در پایان درمی یابیم که این دانشمند شریف و بزرگوار تحت سیطره علمی کدام یک از علمای شیعه بوده و چه شاگردانی را نیز تربیت کرده است.
شیعیان در عصر سید رضی
در عصر سید رضی، به علت چیرگی آل بویه بر بغداد که مرکز خلافت اسلامی بود، عواملی دست به دست هم دادند و یک محیط فرهنگی بسیار پیشرفته و آزاد ایجاد کردند. آل بویه یک خاندان شیعه ی ایرانی بودند که فرهنگ ریشه دار و ژرف ایرانی آنان را برانگیخت تا محیطی آزاد برای فرهنگ جهانی و بشری در بغداد ایجاد کنند.
تشیع و تعالیم آن، دو ویژگی خردگرایی و آزاداندیشی بدانان بخشیده بود و آل بویه نیز با آن خصلت ها توانستند محیطی فرهنگی سرشار از تسامح و گذشت پدید بیاورند. در آن محیط و شرایط، دانشمندان بسیاری با ادیان و مذاهب گوناگون، در دانشگاه ها و مدارس آموزش می دیدند و آنچه از علوم را که نزد خود داشتند، به دیگران می آموختند. دانشمندان در این زمان، کتاب های بی شماری در علوم مختلف اسلامی تالیف کردند.
در چنان محیط آزاد علمی و فرهنگی بود که سید رضی متولد شد، پرورش یافت، فرهیخته گردید و دست به تالیف اثر بزرگی چون نهج البلاغه زد. در عصر سید رضی، شیعیان بیشتر در محله کرخ نزدیک شهر کاظمین که در آن روز یکی از محلات بغداد بوده است زندگی می کردند. البته این محله صرفا اختصاص به شیعیان نداشت و از علمای اهل تسنن نیز در آن زندگی می گردند.
قرن چهار و پنچ هجری قمری، قرن شکوفایی علمی تشیع بود که بدلیل باز بودن فضای علمی آن روزهای بغداد این فضا ایجاد شده بود. بی هیچ تردیدی، در تالیف نهج البلاغه دو عامل دست به دست هم داده اند که بدون هر یک، عامل دیگر نمی توانست موثر باشد و به چنین نتیجه ی بی مانندی دست بیابد؛ این دو عامل یکی همان محیط فرهنگی آزاد و ژرف و گسترده، و دیگری شخصیت فرهیخته، خردگرا و آزاداندیش سید رضی بود.
سید رضی در چنان محیطی آموزش دید و بالید و به فرهیختگی رسید، اما نمی توان هر یک از محیط، یا وراثت، یا خانواده یا تعلیم و تربیت را، بدون در نظر گرفتن دیگری، در رشد و بالندگی و فرهیخته شدن کسی موثر دانست. از این روی در اینجا به یکی از آن عوامل یعنی استادان سید رضی می پردازیم که در کنار دیگر عوامل به ساخته شدن چنان شخصیتی توفیق یافتند.
اساتید سید رضی
تاریخ می گوید هیچ استاد نام آور و متبحری در هیچ یک از رشته های علوم انسانی، در آن روزگار در بغداد نبوده است که این دو برادر (سید رضی و سید مرتضی) از وجود آنان بهره نبرده باشند.
از جمله استادان سید رضی اشخاص زیر هستند:
- فقیه محدث و دانشمند اهل تالیف، ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن محمد طبری، فقیه مالکی (متوفی 393 ه.ق):
شریف رضی رحمه الله علیه، در نوجوانی قرآن را در نزد او خواند. روزی به او گفت: شریف، کجا منزل داری؟ گفت: در خانه ی پدرم در کوی «باب مُحوَّل». گفت: کسی مانند تو نباید در خانه ی پدرش ساکن باشد. خانه ی خودم در کوی کرخ را که به «دارالبرکة» معروف است، به تو بخشیده ام.
رضی نپذیرفت و به وی گفت: من تاکنون از پدرم نیز هرگز چیزی را نپذیرفته ام. گفت: حق من بر تو، بی تردید، از حق پدرت بیشتر است، زیرا من کتاب خدای تعالی را حفظ تو کرده ام. لذا سید رضی آن هدیه را پذیرفت.[1]
- ابوعلی حسن بن احمد بن عبدالغفار فارسی نحوی (متوفی 377 ه.ق):
سوارکار میدان علم و ادب، و مقصد همه ی دانش پژوهان که کتاب هایش مرجع تحقیقات ژرف و با ارزش است. در روزگار خویش پیشوای علم نحو بود. از آثار او الایضاح در نحو، المقصور و الممدود و الحجه فی علل القرائات است. سید رضی نحو را در نزد وی آموخت، و در کتاب خودش المجازات النبویه (ص 97 ذیل مجاز 94) از او روایت می کند و اجازه ی نقل از کتاب الایضاح را از وی دارد.[2]
- ابوسعید حسن بن عبدالله بن مرزبان بغدادی نحوی معروف به قاضی سیرافی (متوفی 368 ه.ق):
از بزرگان نحو و ادبیات بود و در بغداد، علوم قرآن و نحو و زبان و فرایض درس می داد. سید رضی کمتر از ده سال داشت که در نزد او نحو آموخت. او مدتی در بغداد به قضاوت اشتغال پیدا کرد. از آثار او شرح کتاب سیبویه و شرح مقصوره ی ابن دُرَید می باشد.[3]
- ابوالحسن قاضی عبدالجبار بن احمد بغدادی شافعی معتزلی (متوفی 415 ه.ق در ری):
محدث، ادیب، فاضل و از قاضیان بزرگ بغداد به شمار می رود. او در زمان خود به دینداری و عقیده و زهد مشهور بود. سید رضی کتاب شرح اصول الخمسة و کتاب العمدة فی اصول الفقه که توسط خود قاضی عبدالجبار تالیف شده است را در نزد او خوانده است. سید رضی در کتاب مجازات النبویة و تلخیص البیان چند بار از او نام برده است.
- ابویحیی عبدالرحیم بن محمد فارقی خطیب، مشهور به ابن نباته (متوفی 374 ه.ق):
ملقب به خطیب مصری، و از بزرگان خطبای شیعه، و صاحب دیوان الخطب المنبریه است. ابن نباته پس از بغداد به حلب رفت و در خدمت سیف الدوله بود، و با خطبه هایی آتشین مردم را به حمایت از سیف الدوله در جهاد با رومیان برمی انگیخت. ابن نباته در میان مردم به تقوا و صلاح شهرت داشت. سید رضی فنون بلاغت و ادبیات را از ابن نباته آموخت، و پیوسته ملازم او بود تا اینکه وی به حلب عزیمت کرد.[4]
- ابومحمد عبدالله بن محمد اسدی اکفانی قاضی (متوفی 405 ه.ق):
عالم فاضل، از قاضیان پارسا و با فضیلت که مدت ها قضاوت بغداد را به عهده داشت. سید رضی مدتی شاگردی او را کرده و مختصر ابی الحسن الکرخی را در نزد او خوانده است.
- ابوالفتح عثمان بن جنی موصلی بغدادی نحوی (متوفی 392 ه.ق):
از همه ی اهل ادب استادتر بود، و از همه ی آنان در نحو عالم تر، و دانش او در تصریف بیشتر از دانش او در نحو بود. هیچ یک از پیشوایان ادب، چون او نمی توانست مشکلات ادبی را رفع و کلمات پیچیده را شرح کند. متنبّی می گفت: ابن جنی از شعر من بیشتر از خودم شناخت دارد.
سید رضی نحو را، پیش از علی بن عیسی ربعی شیرازی، در نزد او خوانده است و در کتاب المجازات النبویة، در موارد بسیار از ابن جنی نقل کرده است.[5]
- ابوالحسن علی بن عیسی ربعی بغدادی شیرازی (متوفی 420 ه.ق):
در نحو و زبان عربی امام، و در ادبیات ممتاز، همچنین در علم عروض و شعر دستی توانا داشت. مدتی در بغداد در نزد سیرافی ادبیات را فراگرفت، سپس به شیراز رفت و بیست سال در نزد ابوعلی فارسی درس خواند.
سید رضی در کتاب حقائق التأویل فی متشابه التنزیل[6] می نویسد:
استادمان ابوالحسن علی بن عیسی نحوی، دوست ابوعلی فارسی به من گفت: من پیش از اینکه نزد استادمان ابوالفتح عثمان بن جنی درس بخوانم، خواندن نحو را در نزد این شیخ آغاز کردم، و مختصر الجرمی، و بخشی از کتاب الایضاح ابوعلی فارسی را نزد او خواندم، و مقدمه ای به عنوان مدخلی برای ورود به نحو املا کردم؛ و نیز عروض نوشته ی ابی اسحاق زجاج، و قوافی نوشته ی ابوالحسن اخفش را در نزد او خواندم.[7]
- ابوحفص عمر بن ابراهیم بن احمد الکنانی[8] (متوفی 390 ه.ق):
ایشان محدث، دانشمند و ثقه و صدوق بوده است. سید رضی در کتاب المجازات الآثار النبویه چند بار از او نام برده است. وی از جمله استادان قرائت قرآن و حدیث سید رضی بوده است.
10. ابوالقاسم عیسی بن علی بن عیسی بن داوود بن الجرّاح بغدادی (متوفی 391 ه.ق):
نویسنده بزرگ و عارف به علوم پیشینیان بوده است. پدرش از وزیران بزرگ بود، و خود او در دیوان رسائل برای الطائع لله خلیفه عباسی، به نویسندگی اشتغال داشت. همچنین شعر نیز می سرود و گرایش علمی او از شعرش پیداست.
ابن کثیر گفته است که او صحیح السماع بود و علم بسیاری داشت، و تا اندازه ای متهم به مذهب فلاسفه بود.[9] از جمله آثار او اجزاء فی الحدیث و اللغه الفارسیه است. سید رضی از وی استماع حدیث کرده و در کتاب خود به نام مجازات النبویه از او نام برده است.
11. ابوعبیدالله محمد بن عمران بن موسی مرزبانی (متوفی 384 ه.ق):
دانشمندی اخباری و مورخ و ادیب بود. اصالتش از خراسان و زادگاه و محل وفاتش بغداد است.[10] سید رضی و سید مرتضی هر دو از او حدیث شنیده اند.
12. ابوبکر محمد بن موسی الخوارزمی بغدادی (متوفی 403 ه.ق):
فقیه و دانای به حدیث بود، و گروهی از فقها و بزرگان شاگردی او را کرده اند. خطیب بغدادی[11] می گوید: وی شیخ اهل رای و فقیه آنان بود و ریاست و فتوا در مذهب امام ابوحنیفه به وی رسیده است.[12] سید رضی مختصر الطحاوی در فقه را نزد او خوانده است.
- ابوعبدالله محمّد بن محمّد بن النعمان بن عبدالسلام المفید البغدادی (متوفی 413 ه.ق):
از فقهای بزرگ و متکلمین نامدار شیعه در نیمه ی دوم قرن چهارم و چند سال نخست قرن پنجم هجری بود. داستان رویای شیخ مفید و آموختن فقه به سید مرتضی و سید رضی مشهور است.
جریان خواب دیدن شیخ مفید، در غیبت سید حسین (پدر سید رضی) که به فرمان عضدالدوله در زندان اصطخر فارس به سر می برد، اتفاق افتاده است. شیخ مفید حدود دویست اثر در موضوعات مختلف، بخصوص فقه و کلام، تالیف کرده و از علمای بزرگ تشیع محسوب می شود.[13]
- ابومحمد هارون بن موسی بن احمد بن سعید بن سعید الشیبانی التَلّعُکبَرِی (متوفی 385 ه.ق):
فقیه ثقه و جلیل القدر در تاریخ اسلام است. سید رضی مانند دانشمندان بسیار دیگر شاگردی او را کرد و از او به طور مستند، حدیث نقل کرده است. از جمله حدیث کمیل از امیرالمومنین را، در کتاب خصائص امیرالمومنین (علیه السلام) مستندا از قول این استاد نقل می کند.[14] از جمله آثار وی کتاب الجوامع فی اصول الدین است.
- ابومحمد سهل بن احمد بن عبدالله بن سهل دیباجی (متوفی 380 ه.ق):[15]
از محدثان بزرگ شیعه است که در بغداد ساکن و مورد تأیید علمای رجال شیعی بوده است. سید رضی، ذیل حدیث 195 رسول خدا (ص): «الخَلقُ عیال الله عزّ و جلّ…» [16]می گوید: این حدیث را سهل بن احمد بن عبدالله بن سهل الدیباجی از قول محمد بن یحیی الصولی، نیز برای ما حدیث کرد.
- محمد بن یحیی بن مهدی، ابوعبدالله جرجانی (متوفی 397 ه.ق):
فقیه حنفی، از مردم جرجان، ساکن بغداد که در همانجا درس می داد، کتاب ترجیح مذهب أبی حنیفه و القول المنصور فی زیارة سید القبور از آثار اوست.[17]
سید رضی در ذیل حدیث 148 از کتاب مجازات آثار النبویة [18] می گوید: «و ابوعبدالله محمد بن یحیی الجرجانی الفقیه به من گفت: در نظر یاران ما [حنفیان] نماز برتر از روزه است…».
این گفته نشان می دهد که سید رضی برای فراگرفتن فقه همه ی مذاهب اسلامی، از فرصت وجود دانشمندان بسیاری که در بغداد می زیسته اند و در پرتو آزادی بیان، فرهنگ گسترده و پیشرفته ای پدید آورده بودند، کمال استفاده را می کرده است.
کسانی که در بخش های پیشین به اجمال معرفی شدند، ظاهرا عده ای از استادان مشهور و شناخته شده سید رضی هستند که در شرح حال های سید از آنان نام برده شده، یا سید در آثار و اشعار خود یادشان را آورده است. گذشته از این بزرگواران، سید رضی با دانشمندان و شاعران و ادیبان بسیاری مراوده و مناظره و مکاتبه داشته و نکته ای از آنان آموخته یا بدانان آموزش داده است. آثار عمیق و پر ارزش سید رضی گویای چنین واقعیتی است.
شاگردان سید رضی
اگرچه دانشمندان، پیش از دوران تخصص علمی، جامع علوم زمان خود بودند، لیکن اگر این جامعیت، با مسئولیت های والای اجتماعی و موقعیت های بلند معنوی، و منزلت بی نظیر خانوادگی همراه گردد، فرآیند فرهنگی مهمی برای اجتماع و تاریخ به جای می گذارد.
سید رضی دارای چنین جایگاه کم مانندی بود. او که از خردسالی استعدادهای خدادادی خویش را به کار انداخته بود، و سپس نزد استادان زبردستی در رشته ی خودشان درس خوانده بود، توانست در دوران جوانی به تعلیم شاگردانی دست یازد، و زکات علم ژرف و عمیق خود را، به مجتمع بپردازد.
سید رضی برای اینکه بتواند تعلیم را به خوبی انجام دهد، مدرسه ای در نزدیکی خانه ی خود در کوی کرخ بغداد، تاسیس کرده آن را «دارالعلم» نامید. این مدرسه ساختمان ها و تالارهایی برای تدریس، سخنرانی و محل تشکیل جلسات بحث و پژوهش و گفتگوهای علمی، و غرفه هایی برای زندگی دانشجویان داشت، و در کنار آنها از کتابخانه ی بزرگی برخوردار بود که با ارزشترین و مهمترین مراجع و منابع عربی و اسلامی را در خود جا داده بود.
سید رضی سرپرستی هر سه بخش مدرسه را خود به عهده داشت، و شخصا به امور مدرسه و دانشجویان و کتابخانه رسیدگی می کرد. تلاش پیوسته ی او بر این بود که خیال دانشجو از جهت نیازهای زندگی راحت باشد، و با فراغ بال و آسودگی خاطر به درس خواندن و تحصیل بپردازد.
از این مدرسه ی مشهور که آوازه اش در سراسر عراق آن روز و مصر و دیگر سرزمین های اسلامی پیچیده بود، دانشمندان بسیاری فارغ التحصیل شدند، و هر یک به نوبه ی خود دانش های فراگرفته از سید را به نسل های دیگر منتقل کردند. در اینجا به اجمال چند تن از این مشاهیر را معرفی می کنیم.
- ابوزید سید عبدالله الکبایکی الحسنی الجرجانی
فقیه عالیقدر، و مجتهد محقق و عالم فاضل، معروف به ابوزید کبایکی، در خدمت سید مرتضی و سید رضی هر دو شاگردی کرد، و پس از درگذشت استادش، از هر دو روایت می کرد، و به تدریس اشتغال داشت، و حوزه ی درسی داشت که عده ای از بزرگان علم و ادب در آن حوزه حاضر می شدند، و شاگردانی تربیت کرد که یکی از آنان، فرزند خود او، ابوالفضل المنتصر (ف. 533 ه) از مشایخ ابن شهر آشوب مازندرانی است. تعلیمات و رسائلی در فقه دارد و از دانشمندان قرن پنجم بغداد به شمار می رود.
2. ابوعبدالله شیخ محمد بن علی حلوائی
عالم فاضل و ادیب و شاعر که او هم از شاگردان سید مرتضی و سید رضی، و از بزرگان ادب در قرن پنجم هجری بوده است. وی نیز حوزه ی تدریس و تعلیم داشته عده ای از فقها و علما در خدمت او درس می خوانده اند.
3. ابوعبدالله شیخ جعفر بن محمد بن احمد دُوریَستی عبسی (متوفی 473 ه)
از خاندان علم و معروف به فقه و فضل و پاکی بود. وی در نزد شیخ مفید و شریف مرتضی و شریف رضی علم آموخت، و در همه ی فنون و علوم اسلامی مشهور، و کثیر الروایة و التصنیف بود.
4. ابوالحسن سید علی بن بندار بن محمد قاضی هاشمی
فقیه مجتهد و شیخ مشایخ، و از بزرگان مشهور در قرن پنجم. او شاگرد سید رضی بود و از او احدیث زیادی روایت کرد. همچنین از شیخ مفید و سید مرتضی نیز روایت کرده است. سپس خود حوزه ی درس مستقلی تشکیل داد، عده ای از دانشمندان نزدش درس خواندند، و از او روایت کردند. به ثقه بودن و جلالت و فقاهت و علم و صدق و ورع مشهور بود، و از قاضیان بزرگ بغداد به شمار می رفت. تعلیقات و رساله هایی در فقه و ادبیات دارد.
5. حافظ ابومحمد عبدالرحمان بن ابی بکر خزاعی نیشابوری
معروف به مفید نیشابوری (درگذشته به سال 445 ه). او در ری می زیست، و از بزرگان شیوخ امامیه، و حافظ و واعظ و خطیب و ثقه بود، برای سماع حدیث به شرق و غرب مسافرت کرد و از راویان بسیاری حدیث شنید و از آنان روایت کرد، چنانکه از سید مرتضی و سید رضی و شیخ مفید حدیث روایت کرد و شاگردی آنان را داشت. از موافق و مخالف حدیث شنید، و در بغداد و دیگر شهرهای مهم اسلامی به نقل حدیث همت گماشت، و عده ی بسیاری از قول او روایت کردند.
آثار بسیاری دارد، از جمله: الأمالی، الرضویات، سفینة النجاة فی مناقب اهل بیت (ع)، کتاب العلویات، عیون الاخبار و مختصرات فی المواعظ و الزواجر.
6. ابوبکر نیشابوری احمد بن حسین بن احمد خزاعی (متوفی حدود 480 ه)
ساکن ری، حافظ و فقیه و ثقه و محدث، از بزرگان مشایخ امامیه. پدر دو عالم مشهور و محدث: حافظ مفید عبدالرحمان بن احمد، و مفید أبی سعید محمد بن احمد، و جد ابوالفتوح رازی نویسنده ی نخستین تفسیر به زبان فارسی. حوزه ی درسی داشت و علمایی از حوزه ی درس او فارغ التحصیل شده اند. از مشایخ بسیاری در بغداد حدیث شنید، و از آنان روایت کرد. آثاری داشته است که جز عنوان آنها به ما نرسیده است، از جمله، الأمالی فی الأخبار در 4 جلد، عیون الأحادیث، الروضة فی الفقه و السنن و المفتاح فی الاصول.
7. ابوالحسن مهیار دیلمی پسر مرزویه
از زردشتیان ایرانی و از مردم دیلم (رودبار گیلان) بود که در سال 394 ه به دست سید رضی مسلمان شد و به مذهب شیعه امامیه درآمد و در دوستی اهل بیت (علیهم السلام)، و در رثای امام حسین (علیه السلام) شعر گفته است. وی پس از مسلمان شدن، در نزد سید به فراگرفتن شعر و ادبیات عربی پرداخت، و از جمله شاعران بنام در نیمه ی نخست سده ی پنجم هجری در بغداد، به شمار می رود.
ابن خلکان می گوید: «شاعری بزرگ، و بر تمام شاعران عصر خویش مقدم بود. دیوان شعر او در چهار جلد است». وفات او در سال 428 اتفاق افتاد. مهیار قصیده ای در 70 بیت، در رثای سید رضی دارد.[19]
8. قاضی ابومنصور محمد بن ابی نصر عُکبری معدل بغدادی (متوفی 472 ه)
محدث، فقیه، محقق، ثقة و صدوق بود. در بغداد از شریف مرتضی و شریف رضی حدیث شنید، و از آن دو و از دیگران روایت کرد، و عده ی زیادی از او روایت کرده اند. قطب الدین راوندی و ابی عبدالله خازن از شاگردان او بوده اند.
البته در منابع تاریخی شاگردان دیگری نیز برای سید رضی نام برده اند که به دلیل اطاله کلام از ذکر آن ها خودداری نمودیم. برای آشنایی بیشتر با سید رضی، می توانید مقاله آشنایی اجمالی با کتاب شریف نهج البلاغه و مولف آن را مطالعه بفرمایید.
نتیجه گیری
در روزگار سید رضی، به دلیل حکومت آل بویه، فضای علمی وسیعی در برابر جویندگان علم باز شده بود. سید رضی عالم برجسته شیعه و نویسنده کتاب شریف نهج البلاغه، در عمر با برکت خود نزد بزرگترین اساتید شیعه تلمذ نموده و از علوم آن ها بهره برده است. اساتیدی که بالغ بر 16 تن از بزرگان بوده اند و این موضوع خود گویای آن است که سید رضی در عرصه علم پیشتاز و زبانزد خاص و عام در زمان خود بوده است. همچنین شاگردان بسیاری نیز از جمله مهیار دیلمی و ابوزید کبایکی نیز نزد او زانوی علم و ادب بر زمین نهاده اند.
پی نوشت ها
[1] ابن جوزی، المنتظم في تاريخ الأمم و الملوک، ج7، ص223.
[2] امینی، الغدیر، ج4، ص183.
[3] قمی، هدیه الاحباب، ص176.
[4] ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج2 ، ص331.
[5] حنبلی، شذرات الذهب، ج3، ص140.
[6] این کتاب جلد پنجم تفسیر بزرگی است در متشابهات قرآن (احتمالا در سی جلد) که تنها همین جلد پنجم در تفسیر سوره آل عمران تا آیه 48 سوره نساء، به طور متفرق، و تنها تفسیر آیات متشابه آن هاست، نه همه آیات، و این سخن را در ذیل آیه ی 36 سوره آل عمران: (فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنْثَى …) آورده است. ص87 از انتشارات دارالتراث الاسلامی، بیروت، لبنان، بی تا، (تاریخ مقدمه 1355 ه.ق).
[7] امینی، الغدیر، ج4، ص186.
[8]ابن جوزی در المنتظم و خطیب بغدادی در تاریخ بغداد نسبت او را «الکتانی» گفته اند.
[9] زرکلی، الاعلام، ج5، ص290.
[10] زرکلی، الاعلام، ج7، ص210.
[11] خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج3، ص247.
[12] سید رضی، تلخیص البیان، مقدمه ص89.
[13] امین عاملی، اعیان الشیعه، ج44، ص175.
[14] امین عاملی، اعیان الشیعه، ج44، ص81.
[15] عبدالغنی حسن (مقدمه تلخیص ص 92) می گوید در سال 385 ه.ق فوت کرده است.
[16] سید رضی، مجازات النبویة، ص165.
[17] زرکلی، الاعلام، 5/8.
[18] صفحات 133-134.
[19] ابن خلکان، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج 4، ص 441.
منابع پایانی:
- امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنّة و الادب، الطبعة الرابعة، بیروت، 1977م.
- امین عاملی، محسن، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1403 ق.
- ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم في تاريخ الأمم و الملوک، دارالکتب العالمیه، بیروت، 1993 م.
- حنبلی، ابن حماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، مقدمه عماد الارناووط، انتشارات دار ابن کثیر، بیروت 1998 م.
- ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، تحقیق احسان عباس، دارالثقافة، بیروت.
- خطیب بغدادی، ابوبکر احمد بن علی، تاریخ بغداد او مدینه السلام، لبنان، بیروت، دار الکتب العلمیة.
- قمی، عباس، هدیه الاحباب، سازمان تبليغات اسلامی، شركت چاپ و نشر بين الملل، تهران، 1391 ش.
- زرکلی، خیرالدین، الأعلام: قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين، دارالعلم للملایین، بیروت، 1980 م.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، تلخیص البیان، دارالصوا، بیروت، 1946 م.
- شریف الرضی، محمد بن حسین، المجازات النبویه، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، قم، 1422 ق.
منبع مقاله | با اقتباس از:
جعفری، سید محمّد مهدی؛ (1388)، مجموعه اندیشه مندان ایران و اسلام احیاگر بلاغت علوی (مروری بر زندگی و آثار سید رضی)، تهران: نشر همشهری.