اولین خطبه امیرمؤمنان (ع) در نهج البلاغه، توصیفی شگرف از آفرینش جهان بیان نمودده و نقش دو انفجار بزرگ در پیدایش فضا، زمان و ماده را آشکار نموده است. پس از دو انفجار بزرگ، مرحله دیگری در آفرینش جهان آغاز می شود و آن شکل گیری هفت آسمان، ستارگان و خورشید و ماه است.
شكل گيرى هفت آسمان
امیر مؤمنان (ع) پس از توصیف آفرینش جهان و شکل گیری فضا و زمان و ماده، به شکل گیری هفت آسمان پرداخته و می فرماید: «فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ[1]، پس (خداوند) از آن كف هفت آسمان را آفريد».
امام على (ع) در خطبه ای دیگر فرموده است: «وَ نَادَاهَا بَعْدَ إِذْ هِيَ دُخَانٌ فَالْتَحَمَتْ عُرَى أَشْرَاجِهَا[2]، و خداوند فرمان داد تا قطعات آن (دود) كه باهم فاصله بسيار داشتند به هم پيوسته گرد هم آيند.»[3] و در جای دیگری مى فرمايد: «فَفَتَقَهَا سَبْعَ سَمَاوَاتٍ بَعْدَ ارْتِتَاقِهَا[4]، پس (خداوند) هفت آسمان را بعد از با هم بودن از هم جدا كرد.»
طبق این سخنان ابتدا جهان گازى شكل ابتدا بر اثر گرانش در هفت توده اى بزرگ گردهم آمد، سپس در داخل اين توده ها، توده هاى بزرگ ديگر گرد هم آمدند كه مجموعه هاى كهكشانى بودند. سپس كهكشان ها و ستاره و سيارات به ترتيب پدید آمدند. تمام اين توده ها ضمن استقلال ظاهرى وابستگى شديد به هم داشتند، و در نهايت سرنوشت همه آن ها به هم وابسته است.
با وجود همه اين مسائل جهان هنوز در قالب حباب ها همچنان در حال انبساط و گريز است. و همه تحولات با وجود اين دو خصيصه حباب ها صورت مى گيرد و به يك سرنوشت محتوم در حال شتاب است؛ سرنوشتى كه واقعيت آن براى دانشمندان هنوز معلوم نيست.
از احاديثى كه در مورد بزرگى هفت آسمان از معصومين آمده است نشان مى دهد، هنگامى كه نيروى گرانش توانست جهان يكپارچه گازى را در هفت توده بزرگ از هم جدا كند، هر كدام از اين تكه هاى بزرگ براى خود آسمان جداگانه اى را بوجود آوردند. تكّه اى كه اول از همه حساب خود را جدا كرد بزرگترين بوده است؛ و همينطور دومى كمى كوچكتر، و آخرين آن ها كه از شش تاى ديگر كوچك تر بوده است آسمان اوّل ناميده مى شود كه ما در آن زندگى مى كنيم. بدين صورت در آغاز آفرینش جهان، هفت آسمان شكل مى گيرد.
موج بازدارنده و انبساط جهان
«جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاً[5]، زير آن آسمان موجى را قرار داد تا از سيلان و ريزش ممنوع باشد.»
همانطور كه برخى از مفسران نيز بيان داشته اند خداوند در زير هفت آسمان موجى را قرار داده كه موجب مى شود اين مجموعه ماده كه در هيئت هفت آسمان در حال گسترش است روى هم ريزش نكنند. ظاهراً اگر اين موج بازدارنده نبود نيروى گرانش ماده را از هر سوى گرد آورده و در يك نقطه متمركز مى ساخت.
برخى تحقيقات در نجوم نيز نشان دهنده اين است كه ماده در جهان به قدر كافى زياد نيست تا سرعت انبساط را كم كرده و جهان را منقبض سازد، براى همين امروزه اعتقاد به جهان باز، يعنى جهانى كه براى هميشه مى خواهد به انبساط خود ادامه دهد در نظر برخى از دانشمندان قريب به يقين است، چون كمبود ماده در جهان نمى تواند نيرويى را توليد كند كه بتواند سرعت انبساط را كند كرده و متوقف سازد.
استنباط نويسنده از قرآن كريم و نهج البلاغه اين است كه ميزان ماده در جهان آن قدر زياد است كه بتواند جهان را منقبض سازد، و احتمالاً بشر هنوز نتوانسته است بيش از 95 درصد ماده جهان را رديابى كند و ظاهراً ما از داخل آسمان اوّل به اطراف خود مى نگريم. پس اگر ماده موجود در جهان اين قدر زياد است چرا جهان همچنان به انبساط خود ادامه مى دهد؟ در اين باره دو دليل از نهج البلاغه استنباط مى شود:
1ـ وجود نيروى گريز حباب ها به سبب بادى كه در ابتدای آفرينش جهان به آن دريا وزيد وآن دريا را بر انگيخته ساخت.
2ـ وجود موج بازدارنده كه از کانون آفرینش جهان در حال جولان است.
احتمالاً نيروى گرانش قادر بوده است بر نيروى گريز حباب ها غلبه كند چون ماده موجود در جهان بسيار زياد بوده است و اين تجربه قبلًا در درياى جوشان اوليه به وقوع پيوسته بود و آب در حال فرار برگشته و در يك جا جمع شده بود، اما اين موج باز دارنده در پائين هفت آسمان به صورت يك نيروى ضد گرانش عمل مى كند و گويا جهان با ماده بسيار زياد با خيال راحت به گسترش خود ادامه مى دهد .
اما ماهيت موج بازدارنده چيست؟ در واقع اين موج باز دارنده همان امواجى هستند كه در آغاز شكافت فضاها برخاستند و ضمن پايه ريزى فضا ذرات ماده را در سطح خود خلق نمودند و آب را در پشت خود به جلو مى بردند. اما افزايش خلقت ماده به صورت آب نيرويى را توليد كرد كه بر نيروى گريز آب غلبه نموده و آن را از هر سوى برگرداند ولى وزيدن باد عقيم اين تعادل را بر هم زد و اين دريا را مجبور ساخت كه دوباره به شكل حباب ها در پشت (سطح) امواج بزرگ به انبساط بپردازد.
هم اكنون نيز تمام هستى در قالب اجرام آسمانى در پشت اين امواج بزرگ در حال حمل هستند و به يك انبساط بنيادى كشيده مى شود و حتى فضا هم در حال انبساط است. البته نيروى گرانش به صورت موضعى ماده را منقبض كرده ستارگان و كهكشان ها را به وجود مى آورد. آياتى از قرآن مجيد دلالت بر انبساط بسيار طولانى جهان هستى دارد. براى مثال، دو آيه از سورهْ تكوير و انفطار بر چنين امرى دلالت دارند:
«وَ إِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ[6]، و زمانى كه ستارگان پراكنده شوند.»
«وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ[7]، و زمانيكه ستارگان تاريك شوند.»
تاريك شدن و پراكنده شدن ستارگان نشان مى دهد كه جهان آنقدر طولانى به انبساط خود ادامه خواهد داد كه ستارگان از هستى ساقط شوند.
پس موج بازدانده امواجى هستند كه از محل شكافت فضا كه قبلاً توضيح آن گذشت به حركت در مى آيند و نه تنها ماده را در سطح خود خلق مى كنند، بلكه آن ماده را هم اكنون به صورت اجرام آسمانى در پشت خود حمل مى كنند و جهان را به يك حركت اجبارى سوق مى دهند. چنين خاصيتى باعث مي شود كه نيروى گرانش عليرغم ماده بسيار زياد براى فروريزش قادر نباشد انبساط جهان را متوقف سازد.
امیر مؤمنان (ع) توصیف خود از آفرینش جهان و هفت آسمان را این گونه ادامه می دهد: «وَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً[8]، بالاى آن آسمان ها را سقفى محفوظ و بلند قرار داد.» اين جمله نشان مى دهد كه آسمان هاى بالاتر مثل چترى آسمان هاى ديگر را فرا گرفته اند و همچون سقف بالاى آسمان هاى پائين تر مى باشند.
«بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا وَ لَا دِسَارٍ يَنْظِمُهَا[9]، بدون هيچ ستونى كه هفت آسمان را نگه دارد و يا ميخى كه آن آسمان ها را نظم بخشد.» تمام اجزاى هفت آسمان بدون هيچ تكيه گاهى در فضا در حالت بى وزنى شناورند و نيروهاى طبيعت آرايش و نظم آن ها را تاْمين مي كند. گرانش نيرويى است كه ماده را در فواصل دور به هم ربط مى دهد و آن ها را به نظم در مى آورد و نقاط دور را به تعادل در مى آورد و نيروی الكترومغناطيسى نيروى ضعيف و نيروى قوى در فواصل كم عمل كرده و اجزاى ماده را در داخل خود ماده به نظم در مى آورد.
شكل گيرى ستارگان
«ثمّ زينّها بزينة الكواكب، و ضياء الثّواقب[10]، سپس خداوند هفت آسمان را به زينت ستاره ها و روشنى نور افكن ها آرايش داد.»
وقتى كه هفت آسمان از هم جدا شدند نيروى جاذبه به طور موضعى در داخل آسمان توده هايى از گازها را گرد هم آورد و با گذشت زمان فشردگى اين گاز افزيش يافته و واكنش هاى هسته اى در مركز آن ها آغاز شد و توده هاى گاز شكل با ارسال امواج نورى به صورت ستاره متولد مى شدند و از دل تاركي هاى بيكران مى درخشيدند.
بدين صورت ستاره ها به تدريج جهان را از تاريكى نجات مى دادند تا موجوداتى در آينده نظاره گر زيبائى مسحور كننده آن ها باشند. تولد ستارگان نويدى براى تولد موجودات شگفت انگيزى مثل انسان ها بود.
شكل گيرى خورشيد و ماه
در این مرحله از آفرینش جهان، خورشید و ماه شکل می گیرند و امام (ع) چنین می فرماید: «أَجْرَى فِيهَا سِراجاً مُسْتَطِيراً وَ قَمَراً مُنِيراً[11]، و در آن ها چراغ نور افشان، خورشيد و ماه درخشان را به جريان انداخت.»
يكى از آن ستارگان كه پا به عرصه وجود نهاد خورشيد بوده است. البته خورشيد خيلى ديرتر از ستارگان اوليه شكل گرفت، چون بيشتر ستارگان نسل اول به علت جرم زيادشان منفجر شدند و عناصر سنگينى كه در دل آن ها ساخته شده بود به فضا پرتاب شد تا مقدمه شكل گيرى ستارگانى را فراهم آورند كه بزودى از بقاياى اين ستارگان متولد خواهد شد. خورشيد ما هم يكى از اين ستارگان بوده است.
ظاهراً كل منظومه شمسى ما يك توده خيلى بزرگ از ذرات گازها و عناصر مختلف بوده است كه با گذشت زمان بر اثر گرانش منقبض شده، سپس خورشيد در مركز اين توده شكل گرفته است. با تولد خورشيد تحولات بعدى متأثر از آن منظومه شمسى را طى ميلياردها سال به شكل كنونى در آورده است، و زمين و ماه در بطن اين تحولات فيزيكى و شيميايى بوده اند.
سه نوع حركت براى خورشيد و ماه
«في فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ مَائِرٍ[12]، در حالي كه (هر يك از خورشيد و ماه) در فلكى است دورزننده و سقفى سيركننده و لوحى متحرك.»
حضرت فرموده است كه خورشيد و ماه هر كدام در مدارى در حال دور زدن هستند؛ و ما به خوبى مى دانيم كه ماه به دور زمين در حال گردش است و هر دو هم زمان به دور خورشيد مى گردند. و خورشيد نيز در مدار خود به دور كهكشان راه شيرى در حال گردش است.
همچنين حضرت فرموده است خورشيد و ماه در سقفى سير كننده قرار دارد. از آنجائي كه سقفى كه در بالاى سر ما به نظر مى رسد مجموعه كهكشان راه شيرى است، پس بايد به حركت كهكشان راه شيرى اشاره كرده باشد كه خورشيد و ماه و مجموعه همه اجرامى كه با چشم در آسمان به صورت سقف ديده مى شود در حال حركت سريع مى باشد و اين همان گردش كهكشان ما به دور كهكشان هاى گروه محلى است. اشاره حضرت به لوح متحرك احتمالاً حركت مجموعه تمام كهكشان ها را در جهان هستى نشان مى دهد. كه خورشيد و ماه جزء كوچكى از آن مجموعه عظيم مى باشند.
نتیجه گیری
از خطبه امیرمؤمنان علی (ع) در نهج البلاغه چنین فهمیده می شود که خداوند متعال، آفرینش جهان را با انفجاری بزرگ و ایجاد فضا و زمان و ماده آغاز نمود و سپس به آفرینش هفت آسمان پرداخت. آنگاه هفت آسمان را با ستاره ها و نور آنها تزئین فرمود و جهان را از تاريكى نجات داد تا موجوداتى در آينده نظاره گر زيبائى مسحور كننده آن ها باشند. همچنین دو چراغ عظیم خورشید و ماه را در آسمان جاری ساخت و آفرینش جهان را به این حد از کمال رسانید.
پی نوشت ها
[1] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
[2] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 90.
[3] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 90.
[4] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 211.
[5] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
[6] . انفطار/2
[7] . تكوير/2
[8] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
[9] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
[10] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
[11] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
[12] . شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه 1.
منابع
1. قرآن کریم
2. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق
منبع مقاله | اقتباس از:
رحمانی، بهمن، آفرینش جهان در نهج البلاغه، دانشنامه پژوهه






















