جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

سیاست و حکومت

آثار تقوا در سیره کارگزاران از منظر امام علی (علیه السلام)

آثار تقوا در سیره کارگزاران از منظر امام علی (علیه السلام)

آثار تقوا و به کارگیری آن به عنوان یکی از ملکات اخلاقی بسیار مهم در راه سیر و سلوک انسانی، آثار گسترده و ارزشمندی بر رفتار و زندگی انسان ها دارد. آشنایی با آثار تقوا، می تواند نقشی اساسی در نیل به مقام عبودیت و بندگی خدا ایفا کند. در این مقاله به طور اختصار با برخی از آثار تقوا از منظر قرآن و نهج البلاغه آشنا خواهیم شد.

آثار تقوا در قرآن

آثاری که برای تقوا در قرآن ذکر شده است، به سه گروه تقسیم می گردد:

  1. آثار دنیوی
  2. آثار اخروی
  3. آثار مستمر.

الف. آثار دنیوی

خداوند به کسی که تقوا داشته باشد، از راهی که به حساب نمی آورد، روزی می دهد:

«وَ مَن یتَّق اللّه یجعل لَّه مخرجا * وَ یَرزُقهُ من حیثُ لا یحتسِب؛ و هر کس خدا ترس شود، خدا راه بیرون شدن را بر او می گشاید و از جایی که گمان نبرد، به او روزی عطا کند.»[1]

هدایت قرآن نصیب افراد با تقوا می گردد:

«ذَلک الکِتبُ لا ریبَ فیهِ هُدیً لِّلمُتَّقین؛ این کتاب بی هیچ شک، راهنمای پرهیزکاران است».[2]

کسانی که تقوا بورزند، خداوند متعال درهای برکات آسمان و زمین را بر آنان باز می کند:

«وَ لو أَنَّ أَهل القرَی ءَامَنوا وَ اتَّقَوا لَفتَحنا علیهم برَکَتٍ مّن السَّماءِ و الأرضِ؛ و چنانچه مردم شهر و دیار همه ایمان آورده و پرهیزکار می شدند، همانا ما درهای برکات آسمان و زمین را بر روی آن ها می گشودیم».[3]

ب. آثار اخروی

«انَّ المُتَّقین فی جَنَّتٍ و نَعیمٍ؛ متقیان هم امروز در باغ های بهشت پرنعمت اند».[4]

«فانَّ خیرَ الزَّاد التَّقوی؛ بهترین توشه این راه تقواست».[5]

«انمَّا یَتَقَّبلُ اللّه مِنَ المُتَّقین؛ خدا قربانی متقیان را خواهد پذیرفت».[6]

«وَ من یَتَّق اللّه َ یُکفِّر عنهُ سیّئاتهِ وَ یعظِم لهُ أَجرا؛ و هر که از خدا بترسد، خدا گناهانش را بپوشاند و او را پاداش بزرگ عطا کند».[7]

«ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوا وَّ نذَرُ الظَّلِمیِن فیها جِثِیّا؛ پس از ورود همه در دوزخ، ما افرادی را که خدا ترس و با تقوا بوده اند، از جهنم نجات خواهیم داد و ستمکاران را فروگذاریم تا در آن آتش به زانو درافتند».[8]

ج. آثار مستمر

خوشبخت کسانی هستند که اطاعت خدا و رسول نمایند و از خدا ترسیده، تقوا پیشه کنند:

«وَ مَن یُطع اللّه َ وَ رَسُولَهُ و یخشَ اللّه َ وَ یتَّقه فَاولئِک همُ الفائِزون؛ و هر کس فرمان خدا و رسول را اطاعت کند و خدا ترس و پرهیزکار باشد، چنین کسانی را پیروزی و سعادت خواهد بود».[9]

«انَّ أَکرمَکم عندَ اللّهِ أَتقکُم؛ بزرگوارترین شما نزد خدا با تقواترین مردمند».[10]

«فانَّ اللّهَ یُحبُّ المّتَّقین؛ خداوند پرهیزکاران را دوست دارد».[11]

«إنْ أَولیَاؤُهُ الَّا المُتَّقون؛ تنها متقین دوستان خدا هستند».[12]

«وَ اعلَمُوا أنَّ اللّه معَ المُتَّقین؛ خدا همواره با متقین است».[13]

آثار تقوا در نهج البلاغه و سیره امام علی (علیه السلام)

پس از این که مضمون تقوا را در معارف قرآنی شناختیم و ارزش انسان را در مدار تقوا یافته و جایگاه رفیع تقوا را در قرآن نگریستیم، اکنون نوبت آن است که بدانیم آثار تقوا در آموزه های امیرالمومنین علی (علیه السلام) به کارگزاران حکومت خود، از چه جایگاهی برخوردار است.

بدین منظور، به بررسی نامه هایی می پردازیم که امام علی (علیه السلام) در آنان، کارگزاران خود را به تقوا و توجه ویژه به آثار  تقوا دعوت و سفارش نموده اند.

آثار تقوا در نامه به مالک اشتر

امام (علیه السلام) پس از آن که مالک اشتر را به عنوان استاندار مصر برگزید، در نامه ای به او می نویسد: «أَمَره بِتقویَ اللّه، و إیثارِ طاعَتِه و اتّباعِ مَا أمَرَ بِهِ فی کِتابِهِ…؛ (مالک را) به ترس از خدا فرمان می دهد و این که اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدم دارد و اطاعت آنچه در کتاب آمده است».[14]

امام در این نامه، تقوا را به عنوان ضروری ترین ابزار برای نیکو اداره شدن ملک و سرزمین، و یکی از ویژگی های تخصصی مدیران معرفی نموده و بر همنشینی و ملازمت با افراد متقی تاکید می نماید: «و ألصِق بأهلِ الوَرع و الصِّدقِ»؛ تا می توانی با پرهیزکاران و راستگویان بپیوند.[15]

آثار تقوا در نامه به محمد بن ابی بکر

امیرالمومنین علی (علیه السلام) پیرامون آثار تقوا به محمد بن ابی بکر نیز چنین سفارش می نماید: «وَ اعْلَموا عِبادَ اللّه أَنّ المُتقین ذَهَبوا به عاجل الدُّنیا وَ آجِلِ الآخِرَةِ…»؛ آگاه باشید، ای بندگان خدا! پرهیزکاران از دنیای زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند.[16]

حضرت، مسئولیت خطیر محمد بن ابی بکر را به وی گوشزد نموده و رعایت مکارم اخلاق در خصوص رعایا از قبیل تواضع و احترام، خوش برخوردی، رعایت مساوات حتی در نوع نگاه کردن را امری لازم می شمارد. رعایت مکارم اخلاق و تواضع و احترام در برابر رعایا، جز با تقوا پیشه کردن و اقتدا به رفتار و منش متقین میسر نمی باشد. سپس امام پیرامون بهره های متقین از دنیا و نعمت های آن می فرمایند: متقین همان بهره ای را که سرکشان و متکبران از دنیا بردند، آنان نیز از آن بهره مند گشتند.[17]

ابن میثم در توضیح این مطلب می نویسد: «لذت های اهل تقوا، لذت های مباح و به اندازه نیاز است و معلوم است که چنین بهره گیری، به درجاتی، بالاتر از لذت های فراوان نامشروع می باشد؛ زیرا خداوند از دنیا به اندازه کفایت برای آن ها مباح و مجاز و ایشان را به آن سبب بی نیاز و قانع کرده است. به همین دلیل آن ها از دنیا لذت کامل بردند.»[18]

آثار تقوا در نامه به عثمان بن حنیف انصاری

حضرت بعد از این که اطلاع یافت عثمان بن حنیف انصاری، در مهمانی یکی از مردم بصره که فقط ثروتمندان در آن دعوت بودند، شرکت نموده، در نامه ای به او چنین می نویسد:

«فاتق اللّه یابن حنیف، و لتکفِکَ أقراصُک، لِیَکون مِنَ النّار خَلاصُک؛ پس از خدا بترس ای پسر حنیف! و به قرص های نان خودت قناعت کن، تا تو را از آتش دوزخ نجات دهد».[19]

یکی از خصوصیات این مهمانی (که در نامه مذکور است)، این است که مهمانی منحصر به ثروتمندان و فرمانروایان بوده و انحصار کرامت و ضیافت به ثروتمندان، بدون مستمندان، دلیل روشنی است که بزرگان و اشراف بصره از این عمل خود، هدفی جز «ریا و سمعه» نداشتند؛ و رضایت و خشنودی خدا در کار نبوده است. شرکت در مجالسی با این خصوصیت اشتباهی بزرگ است؛ به ویژه برای فرمانروایان دینی که برای جلوگیری از کارهای خلاف، مدیریت جامعه را در اختیار گرفته اند.

از این رو امام، عثمان بن حنیف را برای رهایی از قرار گرفتن در موقعیت هایی که او را ناتوان از اعمال قدرت و حق می کند، دعوت به تقوا و قناعت نموده است و این که وی به عنوان مأموم، تلاش نماید تا از امام خود در زهد و ساده اندیشی پیروی نماید. بعد از این تذکرات، امام، حنیف را به احتراز از غذایی که احتمال حرمت آن می رود، دعوت می نماید.

آثار تقوا در نامه به ابن عباس

امیرمومنان علی (علیه السلام) در نامه ای دیگر به کارگزارشان ابن عباس، چنین می نویسند:

«فاتق اللّه و أردُد الی هؤلاءِ القَومِ أموالَهُم…؛ پس از خدا بترس، و اموال آنان را بازگردان».[20]

در مورد مخاطب این نامه، بین مفسرین اختلاف نظر وجود دارد، ولی اکثرا معتقدند: با توجه به محتویات نامه، چنین استنباط می شود که نامه خطاب به عبداللّه بن عباس می باشد.[21] در این نامه، دلایلی بر انحراف کارگزار مورد نظر امام و خیانت و اختلاس در اموال مردم وجود دارد. امام پس از سرزنش طولانی، او را به تقوا امر نموده است. یکی از آثار تقوا در این نامه، به معنای بازگرداندن اموال به صاحبش و بازگشت از آن عمل خلاف می باشد.[22]

حضرت به ماموران مالیات نیز چنین می فرماید:

«انطلق عَلَی تقوی اللّه وَحدَه لا شَریکَ لَه وَ لا تُرَوِّ عن مسلما…»؛ با ترس از خدایی که یکتاست و همتایی ندارد، حرکت کن. در سر راه، هیچ مسلمانی را نترسان… .[23]

و در نامه ای دیگر به آنان می فرماید:

«آمُرُه بِتَقوی اللّه ِ فی سَرائِرِ أَمرِهِ و خَفِیّاتِ عَمَلِهِ…»؛ او را به ترس از خدا در اسرار پنهانی و اعمال مخفی سفارش می کنم… .[24]

در این دو مطلب، روی سخن امام با مسئولین جمع آوری مالیات کشور می باشد. مردم بخشی از نیازهای مالی حکومت را باید بپردازند، تا در سایه آن به تولید و تجارت و… مشغول شوند. وضعیت مالی در تمام نظام ها، با چنین آهنگی صورت می گیرد، هرچند چگونگی فراگیری و وصول آن در نظام های مختلف، متفاوت است.

در سیاست علوی، ضمن تاکید بر وضع مالیات و مسئولیت دولت در گرفتن آن از مردم، مسائل اخلاقی که باید در برخورد مسئولان مالیاتی با مالیات دهندگان حکم فرما باشد، جایگاه ویژه ای دارد و در راس این اخلاقیات، تقوا از درجه اهمیت زیادی برخوردار است.

ابن میثم می نویسد: «چون حرکت و اقدام به منظور جمع آوری زکات و صدقات، عملی دینی و از جمله عبادت هاست، از این رو، لازم است که به قصد تقرب به پیشگاه خداوند، خالصا لوجه اللّه انجام پذیرد. به همین دلیل، امام نماینده خود را امر می کند که در حرکت خود به سوی آن، بدون کوچکترین توجهی به غیر او، تنها متوجه خدا و تقوای او باشد.»[25]

آثار تقوا در امور نظامی

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در سفارش به یکی از فرماندهان سپاهش به نام «معقل بن قیس ریاحی» که از فرماندهان ایشان در جنگ های مختلف و سرپرست نگهبانان حضرت بود، او را امر به تقوا نموده و در نامه 12 نهج البلاغه خطاب به او می نویسد:

«اِتّقِ اللّه الّذی لابُدّ لَکَ مِن لِقائِه وَ لا مُنتَهَی لَکَ دُونَهُ…؛ از خدایی بترس که ناچار او را ملاقات خواهی کرد و سرانجامی جز حاضر شدن در پیشگاه او را نداری».[26]

در این نامه، امام (علیه السلام)، امیر لشکر خود را از پیش دستی در جنگ و تعدی به کسانی که قصد جنگ ندارند بر حذر داشته، ولی قبل از آن، او را به تقوا دعوت می نماید. عملی شدن آثار تقوا در این جا، با ذکر لقاء اللّه ضمیمه شده است. ابن میثم در فایده این گونه ضمیمه کردن می نویسد:

«اولا، امام با توجه دادن معقل به این که ناگریز به پیشگاه الهی خواهد رفت، او را متوجه تقوای الهی کرده و ثانیا، امام با امر به تقوا و هشدار به لقای پروردگار، محرکی ایجاد کرده اند تا اوامر و نواهی که در وصیت ذکر شده است، سریع تر انجام شود».[27]

پس برای متقی شدن، باید ابتدا اعتقاد به معاد و ملاقات با خداوند، در وجود انسان باشد. تقوایی که حاصل یک چنین اعتقادی باشد، یقینا موجب هدایت فرد خواهد شد. یکی از ره آوردهای آن، آسان شدن جهاد و مبارزه در جبهه های جنگ خواهد بود و جهاد به منزله عبادتی خواهد گشت که آدمی را به خدا نزدیک می کند و به ملاقات پروردگار نائل می نماید و به همین خاطر، ناهمواری جنگ و مبارزه بر افراد هموار خواهد شد و به همین دلیل است که امام قبل از هر توصیه ای به مقامات لشکری که در میادین مرگ و زندگی قرار می گیرند، سفارش به تقوا که قوی ترین سلاح است، نموده اند.

ساده زیستی جلوه ای از آثار تقوا در سیره علوی

ساده زیستی همواره به عنوان یکی از مهمترین آثار تقوا در زندگی امام علی (علیه السلام) نمود و تجلی دارد. در این راستا می توان به این نکات اشاره کرد:

الف. امام علی (علیه السلام) از پوشیدنی های دنیا به دو جامه کهنه و از خوراکی ها به دو قرص نان بسنده می کرد، به عبارتی، حضرت در نهایت سادگی و بدون تجملات، زندگی خود را سپری کرد (لوازم تقوا).

ب. تصریح حضرت به این که کارگزاران، نمی توانند چنین زندگی ساده ای داشته باشند و تا این حد قانع باشند (یعنی امام در بالاترین مرتبه تقوا می باشد)، ولی با کوشش در راه تقوا، عفت و درستی، می توانند امام را یاری دهند (مراتب تقوا).[28]

ج. تقوای امام خالصانه و حقیقی است و ظاهری و آمیخته به ریا نیست که زندگی ساده برای خود انتخاب نماید، ولی از طرفی به ذخیره کردن مال و املاک بپردازد.[29]

د. یکی از دلایلی که حضرت را وادار به ساده زیستی می نمود، احساس مسئولیت در برابر عنوان «امیرالمومنین» بود. به همین خاطر، زندگی مادی خود را هم طراز با فقیرترین فرد تحت ولایت خود قرار داده بود (آثار تقوا).[30]

ه. تقوای امام موجب توانمندی و قدرت در امام گشته است و علاوه بر این که از نظر روحی و معنوی توان ایشان را افزایش داده است، قدرت بدنی بالایی نیز به وی بخشیده است.

نتیجه گیری

آثار تقوا به این دلیل که در دنیا و آخرت بسیار مشهود است، در کلام امیرالمومنین علی (علیه السلام) و قرآن و سیره معصومین نقش برجسته ای دارد. حضرت در سخنان خود در جای جای نهج البلاغه و مخصوصا در خطابات خود به کارگزاران حکومتی، همواره آن ها را به تقوا سفارش و بر کارکردهای تقوا در زندگی آن ها و امور اداره امت اسلامی تاکید نموده اند.

تقوای الهی، همان حلقه وصل بنیادین میان مسئولیت های کازگراران با خیر و صلاح امت و رضایت الهی است که اگر این حلقه وصل وجود نداشته باشد، نه رضایت الهی حاصل می شود و نه امت اسلامی از کارگزار خود خیر و برکت مورد انتظار را خواهد دید.

پی نوشت ها

[1] سوره طلاق / 2 و 3.

[2] سوره بقره / 2.

[3] سوره اعراف / 96.

[4] سوره طور / 17.

[5] سوره بقره / 197.

[6] سوره مائده / 27.

[7] سوره طلاق / 5.

[8] سوره مریم / 72.

[9] سوره نور / 52.

[10] سوره حجرات / 13.

[11] سوره آل عمران / 76.

[12] سوره انفال / 34.

[13] سوره توبه / 36.

[14] نهج البلاغه، نامه 53، بند 1.

[15] همان، بند 33.

[16] همان، نامه 27.

[17] همان، نامه 27.

[18] ابن ميثم، شرح نهج البلاغه، ج 4.

[19] نهج البلاغه، نامه 45.

[20] نهج البلاغه، نامه 41.

[21] ابن ميثم مى‏ نويسد: مشهور است اين نامه خطاب به عبداللَّه بن عباس مى‏باشد و اين كه راوندى مخاطب را عبيداللَّه بن عباس معرفى كرده و نوشته است: به دليل مقام والايى كه ابن عباس داشته، امكان ندارد چنين نامه‏اى، امام به وى نوشته باشد. حرف درستى نيست؛ زيرا اولاً عبداللَّه بن عباس والى يمن بوده است، نه بصره. ثانياً امام در صورت مشاهده هر گونه خطا حتى از نزديكان خود نيز چشم پوشى نمى‏نمود (شرح ابن ميثم، ج 4، ص 140).

[22] هاشمى خوئى، منهاج البراعه، ج 4، ص 93.

[23] نهج البلاغه، نامه 25.

[24] همان، نامه 26.

[25] شرح ابن ميثم، ج 4، ص 145.

[26] نهج البلاغه، نامه 12.

[27] ابن ميثم، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 155.

[28] و انكم لا تَقدِرون عَلى ذلك و لكن أَعِينُونى بوَرع و إجتهادٍ و عفَّةٍ و سَدادٍ»: نهج البلاغه، نامه 45.

[29] فَوَ اللَّه ما كَنَزتُ من دُنياكم تِبراً و لا ادَّخَرت من غَنائِمِها وفراً…»: همان.

[30] أَ أَقنَعُ من نَفسى بِأن يُقال: هذا أميرالمومنين؟»: همان.

منابع

  1. قرآن کریم
  2. شرح نهج البلاغه، ابن میثم، میثم بن علی البحرانی، 5 جلد، دفتر نشر الکتاب، تهران، 1379 ق.
  3. منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، حبیب الله بن محمد خویی (متوفای 1324ق)، تصحیح ابراهیم میانجی، انتشارات دارالعلم 1344.
  4. الموسوی (الشریف الرضی)، أبوالحسن محمد بن الحسین، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، چاپ چهاردهم، قم، انتشارات الهادی 1380.

منبع: مهرناز دنبلی؛ شمیم یاس؛ مرداد 1383، شماره 17، ص 15 (با تغییرات در متن)

آثار تقوا در سیره کارگزاران از منظر امام علی (علیه السلام)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :