جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

نامه چهل و چهارم

فراز

متن عربی

متن فارسی

نامه چهل و چهارم

از نامه‌هاى آن حضرت به زیاد بن ابیه، وقتى به حضرت خبر رسید معاویه به زیاد نامه نوشته مى خواهد او را با ملحق کردن به نسب خود بفریبد

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

وَ قَدْ عَرَفْتُ اَنَّ مُعاوِيَةَ كَتَبَ اِلَيْكَ يَسْتَزِلُّ لُبَّكَ، وَ يَسْتَفِلُّ غَرْبَكَ، فَاحْذَرْهُ، فَاِنَّما هُوَ الشَّيْطانُ، يَأْتِى الْمَرْءَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمينِهِ وَ عَنْ شِمالِهِ، لِيَقْتَحِمَ غَفْلَتَهُ، وَ يَسْتَلِبَ غِرَّتَهُ. (قَوْلُهُ عَلَيْهِ السَّلامُ: «الْواغِلُ» هُوَ الَّذى يَهْجُمُ عَلَى الشِّرْبِ لِيَشْرَبَ مَعَهُمْ وَ لَيْسَ مِنْهُمْ، فَلايَزالُ مُدَفَّعاً مُحاجَزاً. وَ النَّوْطُ الْمَذَبْذَبُ هُوَ ما يُناطُ بِرَحْلِ الرّاكِبِ مِنْ قَعْب اَوْ قَدَح اَوْ ما اَشْبَهَ ذلِكَ، فَهُوَ اَبَداً يَتَقَلْقَلُ اِذا حَثَّ ظَهْرَهُ وَاسْتَعْجَلَ سَـيْرَهُ.)

آگاه شدم که معاویه براى لغزاندن خردَت و سست کردن عزمت نامه اى برایت فرستاده، از او حذر کن، که بى تردید او شیطان است، که از مقابل و پشت سر و از راست و چپ به جانب انسان مى آید، تا به وقت غفلتش بر او هجوم آرد، و عقل ساده اش را بدزدد. (مؤلف: «واغِل» کسى است که به جمع شرابخواران درآید تا شراب بخورد ولى چون از آنان نیست پیوسته رانده شود و ممنوع گردد. و «نَوط مُذَبْذَب» ظرف و مانند آن است که دنبال پالان بیاویزند که وقتى راکب مرکب را حرکت مى دهد یا حرکتش را سریع مى نماید آن ظرف پیوسته مى جنبد.

2

وَ قَدْ كانَ مِنْ اَبى سُفْيانَ فى زَمَنِ عُمَرَ بْنِ الْخَطّابِ فَلْتَةٌ مِنْ حَديثِ النَّفْسِ، وَ نَزْغَةٌ مِنْ نَزَغاتِ الشَّيْطانِ، لايَثْبُتُ بِها نَسَبٌ وَ لايُسْتَحَـقُّ بِهـا اِرْثٌ ، وَ الْمُتَعَلِّقُ بِها كَالْواغِلِ الْمُدَفَّعِ، وَ النَّوْطِ الْمُذَبْذَبِ .

از ابوسفیان در روزگار عمر بن خطّاب سخنى بدون اندیشه از روى وسوسه نفس، و تحریکى از تحریکات و فسادکاریهاى شیطان سر زد، که نه نسبى به آن ثابت مى شود و نه کسى به آن مستحق میراث مى گردد (ابوسفیان به عمروعاص گفت: این محصول زناى من با مادر اوست) و آویخته به این سخنان همانند کسى است که خود را در میان باده گساران اندازد ولى پیوسته او را دور مى کنند، و به کاسه چوبینى شبیه است که به بار مرکبى آویخته و پیوسته مى جنبد.

3

فَلَمّا قَرَاَ زِيادٌ الْكِتابَ قالَ: شَهِدَ بِها وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ. وَ لَـمْ تَـزَلْ فى نَفْسِـهِ حَتَّـى ادَّعـاهُ مُعاوِيَـةُ.

زیاد چون نامه حضرت را خواند گفت: به خداى کعبه که بر این حیله گرى معاویه شهادت داد. این مسأله دائم در خاطر زیاد بود تا معاویه او را الحاق به نسب خود کرد.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :