جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

نامه بیست و چهارم

فراز

متن عربی

متن فارسی

نامه بیست و چهارم

از وصیت‌هاى آن حضرت است درباره مصرف اموالش پس از مرگ، که بعد از برگشت از صفّین نوشت

    فراز

متن عربی

متن فارسی

1

هذا ما اَمَرَ بِهِ عَبْدُاللّهِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِب اَميرُالْمُؤْمِنينَ فى مالِهِ، ابْتِغاءَ وَجْهِ اللّهِ، لِيُولِجَهُ بِهِ الْجَنَّةَ، وَ يُعْطِيَهُ بِهِ الاَْمَنَةَ. (قَوْلُهُ عَلَيْهِ السَّلامُ فى هذِهِ الْوَصِيَّةِ: «اَنْ لايَبِيعَ مِنْ نَخْلِها وَدِيَّةً» الْوَدِيَّةُ: الْفَسيلَةُ، وَ جَمْعُها وَدِىٌّ. و قَوْلُهُ عَلَيْهِ السَّلامُ: «حَتّى تُشْكِلَ اَرْضُها غِراساً» هُوَ مِنْ اَفْصَحِ الْكَلامِ، وَ الْمُرادُ بِهِ اَنَّ الاَْرْضَ يَكْثُرُ فيها غِراسُ النَّخْلِ حَتّى يَراهَا النّاظِرُ عَلى غَيْرِ تِلْكَ الصَّفَةِ الَّتى عَرَفَها بِها، فَيُشْكِلُ عَلَيْه اَمْرُها، وَ يَحْسَبُها غَيْرَها.)

این برنامه اى است که بنده خدا على بن ابى طالب امیرالمؤمنین درباره مال خود دستور مى دهد، و به آن خشنودى حق را مى طلبد تا او را به بهشت درآورد، و آسایش و امنیت عطا نماید. (مؤلف گوید: در وصیت امام «اَن لا یَبیعَ مِنْ نَخْلِها ودیَّةً» «وَدیّه» یعنى فسیله و نهال خرما،و جمع آن «وَدىّ» است. و گفتار حضرت: «حتّى تُشْکِلَ اَرْضُها غِراساً» این گفتار از فصیح ترین و نیکوترین کلام است، منظور آن است که در آن دهات آن قدر درخت خرما زیاد شود تا اینکه تماشاگر با دیدن آنها ببیند غیر آنچه را دیده بود، و امر بر او مشتبه شود و گمان کند این زمین غیر آن زمین است که قبلاً دیده است.)

2

مِنْـها وَ اِنَّهُ يَقُومُ بِذلِكَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِىٍّ يَأْكُلُ مِنْهُ بِالْمَعْرُوفِ، وَ يُنْفِقُ مِنْهُ فِى الْمَعْرُوفِ. فَاِنْ حَدَثَ بِحَسَن حَدَثٌ وَ حُسَيْنٌ حَىٌّ، قامَ بِالاَْمْرِ بَعْدَهُ، وَ اَصْدَرَهُ مَصْدَرَهُ.

قسمتى از آن وصیت است به این وصیت حسن بن على اقدام مى کند، براى خودش از این اموال به طور شایسته مصرف مى نماید، و به نحوى که سزاوار است به مستحقّان مى پردازد. اگر مرگ حسن برسد و حسین زنده باشد، وصى من بعد از او حسین است، و به وصیتم به مانند حسن عمل مى کند.

3

وَ اِنَّ لاِبْنَىْ فاطِمَةَ مِنْ صَدَقَةِ عَلِىٍّ مِثْلَ الَّذى لِبَنى عَلىّ، وَ اِنّى اِنَّما جَعَلْتُ الْقِيامَ بِذلِكَ اِلَى ابْنَىْ فاطِمَةَ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللّهِ، وَ قُرْبَةً اِلى رَسُولِ اللّهِ، وَ تَكْريماً لِحُرْمَتِهِ، وَ تَشْريفاً لِوُصْلَتِهِ.

سهم دو فرزند فاطمه از به جا مانده اموال على به مانند نصیب سایر پسران على است، و اینکه اجراى وصیت را به عهده دو پسر فاطمه گذاشتم محض جلب خشنودى حق، و تقرّب به پیامبر، و بزرگداشت احترام او، و شرافت خویشاوندى با آن حضرت است.

وَ يَشْتَرِطُ عَلَى الَّذى يَجْعَلُهُ اِلَيْهِ اَنْ يَتْرُكَ الْمالَ عَلى اُصُولِهِ، وَ يُنْفِقَ مِنْ ثَمَرِهِ حَيْثُ اُمِرَ بِهِ وَ هُدِىَ لَهُ، وَ اَنْ لايَبيعَ مِنْ اَوْلادِ نَخيلِ هذِهِ الْقُرى وَدِيَّةً حَتّى تُشْكِلَ اَرْضُها غِراساً. وَ مَنْ كانَ مِنْ اِمائِى اللاّتى اَطُوفُ عَلَيْهِنَّ لَها وَلَدٌ اَوْ هِىَ حامِلٌ، فَتُمْسَكُ عَلى وَلَدِها وَ هِىَ مِنْ حَظِّهِ، فَاِنْ ماتَ وَلَدُها وَ هِىَ حَيَّةٌ فَهِىَ عَتيقَةٌ، قَدْ اُفْرِجَ عَنَها الرِّقُّ، وَ حَرَّرهَا الْعِتْقُ.

و با کسى که این وصیت را به عهده او گذاشته شرط مى کند که اصل مال را باقى گذارد، و به آن صورت که مأمور و راهنمایى شده از درآمد آن انفاق کند، و از نهالهاى تازه روییده این دهات نفروشد تا تبدیل به انبوهى از درختان گردد به طورى که تماشاگرانش آن منطقه را به غیر از وضعى که قبلاً دیده اند ببینند. و هر یک از کنیزانم را که با آنان بوده ام و از من فرزندى آورده یا حامله مى باشد به فرزندش واگذارند و بابت بهره ارث او به شمار آرند، و اگر در زمان حیات کنیز فرزندش بمیرد آن کنیز از قید کنیزى آزاد است، زیرا کنیزى از او برداشته شده و حرّیتِ (فرزند) او را آزاد نموده است.

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :