جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

خطبه دویست و سی و دوم

فراز

متن عربی

متن فارسی

مترجم :​
نسخه :​
موضوع :​

مترجمین

خطبه دویست و سی و دوم

  از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السّلام است (در تقوى و دل نبستن بدنيا و سختيهاى بعد از مرگ و سفارش به شكيبايى بر بلاء

فراز

متن عربی

متن فارسی

1

أَحْمَدُهُ شُكْراً لِإِنْعَامِهِ وَ أَسْتَعِينُهُ عَلَى وَظَائِفِ حُقُوقِهِ عَزِيزُ الْجُنْدِ عَظِيمُ الْمَجْدِ

خدا را براى نعمت بخشيدن او سپاس مى‏ گزاريم (زيرا شكر نعمت موجب فراوانى و كفران آن باعث عذاب سخت مى‏ باشد) و از او براى اداى حقوقش (تحصيل علوم و معارف و انجام واجبات و مستحبّات) يارى مى‏ طلبم كه لشگرش (فرشتگان و انبياء و اوصياء و پيروان ايشان بر گمراه شدگان و گمراه كنندگان) غالب، و توانائى او بزرگ است،

2

أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ دَعَا إِلَى طَاعَتِهِ وَ قَاهَرَ أَعْدَاءَهُ جِهَاداً عَنْ دِينِهِ لَا يَثْنِيهِ عَنْ ذَلِكَ اجْتِمَاعٌ عَلَى تَكْذِيبِهِ وَ الْتِمَاسٌ لِإِطْفَاءِ نُورِهِ

و گواهى مى‏ دهم كه محمد (صلّى اللَّه عليه و آله) بنده و فرستاده او است كه (مردم را) بطاعت و فرمانبردارى خداوند دعوت فرمود، و با جهاد و جنگيدن در راه دين او بر دشمنانش غالب و فيروز گرديد، اتّفاق و پيوستگى دشمنان بر تكذيب آن حضرت و كوشش و تلاش آنها براى خاموش كردن نور او (از بين بردن دينش) از جهاد بازش نمى‏ داشت،

3

فَاعْتَصِمُوا بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّ لَهَا حَبْلًا وَثِيقاً عُرْوَتُهُ وَ مَعْقِلًا مَنِيعاً ذِرْوَتُهُ وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ وَ غَمَرَاتِهِ وَ امْهَدُوا لَهُ‏ قَبْلَ حُلُولِهِ وَ أَعِدُّوا لَهُ قَبْلَ نُزُولِهِ فَإِنَّ الْغَايَةَ الْقِيَامَةُ وَ كَفَى بِذَلِكَ وَاعِظاً لِمَنْ عَقَلَ وَ مُعْتَبَراً لِمَنْ جَهِلَ

پس (چون بعثت حضرت رسول براى دعوت بسوى دين و طاعت خداوند است اجابت دعوت آن بزرگوار به آنست كه مواظبت داشته) بتقوى و ترس از خدا دست اندازيد (واجبات را انجام داده گرد محرّمات نگرديد) زيرا پرهيزكارى را ريسمانى است داراى دستگيره محكم و پناهگاهى كه استوار است بلندى آن (سبب نجات و رهائى از سيه روزى دنيا و آخرتست) و به (طاعت و بندگى و اسباب مغفرت و آمرزش پيش از رسيدن) مرگ و سختيهاى آن بشتابيد، و براى آن پيش از آمدنش (خود را) آراسته كنيد، و پيش از آنكه وارد شود آماده باشيد (تا مرگ نرسيده بدستور خدا و رسول رفتار كرده از شيطان و نفس امّاره دورى گزينيد كه پس از آمدن آن راه بسته ميشود) زيرا قيامت (هنگام پاداش و كيفر) پايان كار است (و مرگ اوّل منزل آن مى‏ باشد) و بس است مرگ‏ پند دهنده براى خردمند، و عبرت براى نادان و غافل،

4

وَ قَبْلَ بُلُوغِ الْغَايَةِ مَا تَعْلَمُونَ مِنْ ضِيقِ الْأَرْمَاسِ وَ شِدَّةِ الْإِبْلَاسِ وَ هَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ رَوْعَاتِ الْفَزَعِ وَ اخْتِلَافِ الْأَضْلَاعِ وَ اسْتِكَاكِ الْأَسْمَاعِ وَ ظُلْمَةِ اللَّحْدِ وَ خِيفَةِ الْوَعْدِ وَ غَمِّ الضَّرِيحِ وَ رَدْمِ الصَّفِيحِ

و پيش از رسيدن بپايان (قيامت) چيزهائى را مى‏ دانيد از تنگى قبرها، و فراوانى غمّ و اندوه (به مفارقت و جدائى مال و فرزند و دوستان) و از ترس محلّى كه (اوضاع قيامت را) آگاه مى‏ شويد (و آن برزخ است) و پياپى رسيدن خوف و بيم، و جابجا شدن دهنده‏ ها (بر اثر فشار قبر) و كر شدن گوشها (از صداهاى وحشت انگيز) و تاريكى لحد، و ترس عذابى كه خداوند (به زبان پيغمبرانش) خبر داده است، و پوشاندن قبر، و استوار كردن سنگ پهن (كه قبر را بآن مسدود مى‏ نمايند).

5

فَاللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَإِنَّ الدُّنْيَا مَاضِيَةٌ بِكُمْ عَلَى سَنَنٍ وَ أَنْتُمْ وَ السَّاعَةُ فِي قَرَنٍ وَ كَأَنَّهَا قَدْ جَاءَتْ بِأَشْرَاطِهَا وَ أَزِفَتْ بِأَفْرَاطِهَا وَ وَقَفَتْ بِكُمْ عَلَى صِرَاطِهَا وَ كَأَنَّهَا قَدْ أَشْرَفَتْ بِزَلَازِلِهَا وَ أَنَاخَتْ بِكَلَاكِلِهَا

پس اى بندگان خدا، از خدا بترسيد، از خدا بترسيد (پيش از رسيدن مرگ كارى كنيد كه به سختيهاى بعد از آن مبتلى نگرديد، و به دنيائى كه بزودى دست از آن خواهيد كشيد دل نبنديد) زيرا دنيا بشما بيك راه (كه راه آخرت است و پيشينيانتان از آن گذشتند) مى‏ گذرد (همه را از آن راه مى‏ برد و كسيرا جا نمى‏ گذارد) و شما با قيامت بيك ريسمان بسته شده‏ايد (بين شما و آن فاصله و مدّت درازى نيست) و مانند آنست كه قيامت علامات و نشانه‏ هاى خود را آشكار ساخته و پرچمهايش (مقدّمات پيوستن به پيشينيان) را نزديك گردانيده، و شما را سر راه خود (براى حساب و باز پرسى) نگاه‏داشته است، و مانند آنست كه سختيهايش را جلو آورده و (مانند شتر كه براى برداشتن بار از پشتش سينه بزمين مى‏ نهد) سينه‏ هايش را پهن كرده (عذابهاى دردناكش را آشكار ساخته)

6

وَ انْصَرَمَتِ الدُّنْيَا بِأَهْلِهَا وَ أَخْرَجَتْهُمْ مِنْ حِضْنِهَا فَكَانَتْ كَيَوْمٍ مَضَى أَوْ شَهْرٍ انْقَضَى وَ صَارَ جَدِيدُهَا رَثّاً وَ سَمِينُهَا غَثّاً فِي مَوْقِفٍ ضَنْكِ الْمَقَامِ وَ أُمُورٍ مُشْتَبِهَةٍ عِظَامٍ وَ نَارٍ شَدِيدٍ كَلْبُهَا عَالٍ لَجَبُهَا سَاطِعٍ لَهَبُهَا مُتَغَيِّظٍ زَفِيرُهَا مُتَأَجِّجٍ سَعِيرُهَا بَعِيدٍ خُمُودُهَا ذَاكٍ وَقُودُهَا مَخُوفٍ وَعِيدُهَا غَمٍّ قَرَارُهَا مُظْلِمَةٍ أَقْطَارُهَا حَامِيَةٍ قُدُورُهَا فَظِيعَةٍ أُمُورُهَا

و دنيا از اهل خود دست كشيده و آنان را از پرستارى خويش بيرون نموده، پس همچون روزى بود كه گذشت، يا ماهى كه بسر رسيد، و تازه آن كهنه و فربه آن لاغر گرديد (بدنها ضعيف و ناتوان شده، و آنها را وا داشته‏ اند) در جاى تنگ (قيامت كه گرفتارى آن دشوار و رهائى از آن غير ممكن) و كارهاى درهم و بزرگ، و آتش داغ پر آزار، با صداى بلند، زبانه افروخته، فرياد خشمناك، و سوزندگى زبانه دار كه فرو نشستن ندارد، و هيزم آن پر شعله، تهديد آن ترسناك، ته آن ناپيدا، اطراف آن تاريك، ديگهاى آن بسيار گرم، كيفرهاى آن رسوا كننده است (امّا براى پرهيزكاران خداوند در قرآن كريم س 39 ى 73 مى‏ فرمايد: وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ‏
إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها، وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ يعنى)

7

( وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً) قَدْ أُمِنَ الْعَذَابُ وَ انْقَطَعَ الْعِتَابُ وَ زُحْزِحُوا عَنِ النَّارِ وَ اطْمَأَنَّتْ بِهِمُ الدَّارُ وَ رَضُوا الْمَثْوَى وَ الْقَرَارَ الَّذِينَ كَانَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا زَاكِيَةً وَ أَعْيُنُهُمْ بَاكِيَةً وَ كَانَ لَيْلُهُمْ فِي دُنْيَاهُمْ نَهَاراً تَخَشُّعاً وَ اسْتِغْفَارًا وَ كَانَ نَهَارُهُمْ لَيْلًا تَوَحُّشاً وَ انْقِطَاعاً فَجَعَلَ اللَّهُ لَهُمُ الْجَنَّةَ مَآباً وَ الْجَزَاءَ ثَوَاباً وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَهافِي مُلْكٍ دَائِمٍ وَ نَعِيمٍ قَائِمٍ

و آنانكه از پروردگارشان مى‏ ترسيدند (در دنيا پرهيزكار بودند) دسته دسته بسوى بهشت رانده ميشوند (فرشتگان آنان را مى‏ برند تا ببهشت وارد شوند، و درهاى آن گشوده است، و دربانان آن بآنها گويند: درود بر شما پاك و پاكيزه هستيد «در دنيا خود را به معاصى نيالوديد» پس ببهشت در آئيد و هميشه در آن باشيد) در حاليكه از عذاب آسوده و از سرزنش رها و از آتش دور گشته‏ اند، و بهشت بسبب ايشان آرامش يافته (از حال انتظار بيرون آمده) و آنان هم از منزل و قرارگاه خود شاد مى‏ باشند (و اينان) كسانى هستند كه در دنيا كردارشان پاكيزه و نيكو و چشمهايشان (از خوف خدا و ترس عذاب) گريان بوده، و شب آنها در دنياشان از جهت افتادگى و طلب آمرزش (بيدارى براى عبادت و بندگى به منزله) روز و روزشان از جهت ترس (از عذاب) و دورى نمودن (از دنيا و مشغول بودن براز و نياز به منزله) شب بوده، پس خداوند بهشت را جاى بازگشت و خوشى را پاداش ايشان قرار داد، و آنها ببهشت و اهل آن سزاوارتر و شايسته هستند، با پادشاهى هميشگى و نعمت و خوشى ثابت و برقرار.

8

فَارْعَوْا عِبَادَ اللَّهِ مَا بِرِعَايَتِهِ يَفُوزُ فَائِزُكُمْ وَ بِإِضَاعَتِهِ يَخْسَرُ مُبْطِلُكُمْ وَ بَادِرُوا آجَالَكُمْ بِأَعْمَالِكُمْ فَإِنَّكُمْ مُرْتَهَنُونَ بِمَا أَسْلَفْتُمْ وَ مَدِينُونَ بِمَا قَدَّمْتُمْ

پس بندگان خدا (اكنون كه حال اهل دوزخ و بهشت را شنيديد) مواظبت نمائيد آنچه را كه به مواظبت آن رستگار شما سود مى‏ برد، و به تباه ساختن آن تبه كار شما زيان مى‏ برد (از دستور خدا و رسول پيروى كنيد تا سعادت و نيكبختى هميشگى بدست آريد و از آن غافل نباشيد كه بدبخت مى‏ گرديد) و با كردارتان بر مرگهاى خود پيشى گيريد (طورى باشيد كه در موقع آمدن مرگ اضطراب و نگرانى نداشته باشيد) زيرا شما گروگان چيزى هستيد كه پيش فرستاده‏ايد، و جزاء داده مى‏ شويد بآنچه كه بجا آورده ‏ايد،

9

وَ كَأَنْ قَدْ نَزَلَ بِكُمُ الْمَخُوفُ فَلَا رَجْعَةً تَنَالُونَ وَ لَا عَثْرَةً تُقَالُونَ اسْتَعْمَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَةِ رَسُولِهِ وَ عَفَا عَنَّا وَ عَنْكُمْ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ

و مانند آنست كه مرگ شما را دريافته، پس باز گشتى نيست تا (بتدارك كردارهاى زشت خود) نائل شده، و نه از لغزش و گناهى (كه كرده‏ايد) وارهيده شويد (زيرا وا رهيدن از لغزشها بر اثر توبه و بازگشت است و آن در دنيا ممكن است كه دار تكليف و عمل است نه در آخرت كه دار جزاء است) خدا ما و شما را بطاعت و پيروى از خود و رسولش وادار نمايد، و به افزونى رحمتش از (گناهان) ما و شما بگذرد.

10

الْزَمُوا الْأَرْضَ وَ اصْبِرُوا عَلَى الْبَلَاءِ وَ لَا تُحَرِّكُوا بِأَيْدِيكُمْ وَ سُيُوفِكُمْ فِي هَوَى أَلْسِنَتِكُمْ وَ لَا تَسْتَعْجِلُوا بِمَا لَمْ يُعَجِّلْهُ اللَّهُ لَكُمْ فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ‏ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ‏وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ النِّيَّةُ مَقَامَ إِصْلَاتِهِ لِسَيْفِهِ فَإِنَّ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُدَّةً وَ أَجَلًا.

(با تأمّل و انديشه در مطالب بالا، پس) در جاى خود بنشينيد (بيهوده افزون طلب نباشيد) و بر بلاء و سختى (كفر و ضلالت) شكيبا باشيد، و دستها و شمشيرهاتان را در خواهشهاى زبانهاتان بكار نيندازيد (جنگجو نبوده و دشنام نداده سخنان بى مغز نگوييد) و نشتابيد بآنچه را كه خدا تكليف نكرده (بر خلاف دستور خدا رفتار ننموده بدون فكر و انديشه و مطالعه سود و زيان هر كارى بيجا خود را گرفتار نسازيد) زيرا از شما هر كه بر خوابگاه خود بميرد در حاليكه بحقّ پروردگارش و حقّ پيغمبر و فرستاده او و حقّ اهل بيت آن حضرت شناسا باشد شهيد مرده است، و مزد او با خدا است، و سزاوار پاداش كردار نيكوئى است كه در انديشه داشته، و اين انديشه جاى شمشير كشيدن او را مى‏ گيرد، و هر چيز را مدّت و بسر رسيدنى است (كه تا آن مدّت بسر نرسد كوشش سود ندهد، خلاصه در صورت توانائى نداشتن و يا براى كشته شدن سود معنوىّ در نظر نگرفتن بزد و خورد با دشمنان نپردازيد، براى آنكه قصد جنگيدن و بيزارى از آنها هم در حكم جهاد و كشته شدن در راه خدا است

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :