جستجو در سایت نهج البلاغه

[custom_search_formss]
  • بخش :

اخلاق و تربیت

توصیف شیطان و پیروانش در خطبه 192 نهج البلاغه

توصیف شیطان و پیروانش در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه

واژه «شیطان»، به هر موجود سرکش اعم از جن و انس اطلاق می شود و از همین رو است که ابلیس را نیز شیطان می نامند؛ زیرا در مقابل دستور خداوند، تمرد و سرکشی نمود. شیطان دارای ویژگی هایی است که باید انسان آن ویژگی ها را بشناسد تا شیطان نتواند او را از راه حق منحرف کند. در این مقاله با تکیه بر فرازهای گرانبهای خطبه 192 نهج البلاغه به این بحث می پردازیم.

1. مراقب شیطان باشید

فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ عَدُوَّ اللَّهِ أَنْ یُعْدِیَکُمْ بِدَائِهِ وَ أَنْ یَسْتَفِزَّکُمْ بِنِدَائِهِ وَ أَن یُجلِبَ عَلَیکُم بِخَیلِهِ وَ رَجِلِهِ فلَعَمَریِ لَقَد فَوّقَ لَکُم سَهمَ الوَعِیدِ وَ أَغرَقَ إِلَیکُم بِالنّزعِ الشّدِیدِ وَ رَمَاکُم مِن مَکَانٍ قَرِیبٍ فَقَالَ رَبّ بِما أغَویَتنَیِ لَأُزَیّنَنّ لَهُم فِی الأَرضِ وَ لَأُغوِیَنّهُم أَجمَعِینَ قَذفاً بِغَیبٍ بَعِیدٍ وَ رَجماً بِظَنّ غَیرِ مُصِیبٍ.

ای بندگان خدا! از این دشمن خدا (ابلیس) بر حذر باشید. نکند شما را به بیماری خویش (کبر و غرور و تعصّب) مبتلا سازد و با ندای خود شما را تحریک کند و لشکریان سواره و پیاده اش را فریاد زند و بر ضد شما برانگیزد.

به جانم سوگند! او تیر خطرناک را برای شما آماده نموده، در کمان گذارده و با قدرت تا آخرین حد کشیده و از مکانی نزدیک به سوی شما پرتاب نموده است و گفته است: پروردگارا! بدین جهت که مرا اغوا کردی (و از رحمت خود محروم ساختی) زرق وبرق زندگی دنیا را در چشم آنها جلوه می‌ دهم و همه را اغوا می‌ کنم (و از رحمتت محروم می ‌سازم).

شیطان در این سخن تیری در تاریکی به سوی هدفی دور دست انداخت و گمانی نادرست داشت (زیرا خواسته اش درباره همه انسانها صورت نپذیرفت)؛

2. یاوران شیطان

صَدّقَهُ بِهِ أَبنَاءُ الحَمِیّةِ وَ إِخوَانُ العَصَبِیّةِ وَ فُرسَانُ الکِبرِ وَ الْجَاهِلِیَّةِ حَتَّی إِذَا انْقَادَتْ لَهُ الْجَامِحَةُ مِنْکُمْ وَ اسْتَحْکَمَتِ الطَّمَاعِیَّةُ مِنْهُ فِیکُمْ فَنَجَمَتِ الْحَالُ مِنَ السِّرِّ الْخَفِیِّ إِلَی الْأَمْرِ الْجَلِیِّ.

ولی فرزندان تکبر و برادران تعصب و سواران بر مرکب غرور و جهل، او را عملا تصدیق کردند و این وضع همچنان ادامه یافت تا افراد سرکش و سست ایمان لذت را در برابر خود تسلیم کرد و طمع خویش را بر شما مستحکم نمود و اسرار پنهانی آشکار شد.

3. دشمن بی رحم

اسْتَفْحَلَ سُلْطَانُهُ عَلَیْکُمْ وَ دَلَفَ بِجُنُودِهِ نَحْوَکُمْ فَأَقْحَمُوکُمْ وَلَجَاتِ الذُّلِّ وَ أَحَلُّوکُمْ وَرَطَاتِ الْقَتْلِ وَ أَوْطَؤُوکُمْ إِثْخَانَ الْجِرَاحَةِ طَعْناً فِی عُیُونِکُمْ وَ حَزّاً فِی حُلُوقِکُمْ وَ دَقّاً لِمَنَاخِرِکُمْ وَ قَصْداً لِمَقَاتِلِکُمْ وَ سَوْقاً بِخَزَائِمِ الْقَهْرِ إِلَی النَّارِ الْمُعَدَّةِ لَکُمْ.

در این هنگام سلطه اش بر شما قوت گرفت و با سپاه خویش به شما حمله ور شد. تا شما را به پناهگاه ذلّت کشاندند و در مهلکه‌ های قتل وارد کردند، و زخم خوردگان شما را در زیر پاها له کردند، نیزه‌های خود را در چشمان شما فروبردند، گلوی شما را بریدند، بینی شما را کوبیدند، و قصد هلاکت شما کردند و (سرانجام) شما را با قهر و غلبه به سوی آتش (غضب الهی) که برایتان آماده شده بود، کشاندند.

4. رویارویی با تمام قوا

فَأَصْبَحَ أَعْظَمَ فِی دِینِکُمْ حَرْجاً وَ أَوْرَی فِی دُنیَاکُم قَدحاً مِنَ الّذِینَ أَصبَحتُم لَهُم مُنَاصِبِینَ وَ عَلَیهِم مُتَأَلّبِینَ فَاجعَلُوا عَلَیهِ حَدّکُم وَ لَهُ جِدّکُم فَلَعَمرُ اللّهِ لَقَد فَخَرَ عَلَی أَصلِکُم وَ وَقَعَ فِی حَسَبِکُم وَ دَفَعَ فِی نَسَبِکُم وَ أَجلَبَ بِخَیلِهِ عَلَیکُم وَ قَصَدَ بِرَجِلِهِ سَبِیلَکُم یَقتَنِصُونَکُم بِکُلّ مَکَانٍ وَ یَضرِبُونَ مِنکُم کُلّ بَنَانٍ لَا تَمتَنِعُونَ بِحِیلَةٍ وَ لَا تَدفَعُونَ بِعَزِیمَةٍ فِی حَومَةِ ذُلّ وَ حَلقَةِ ضِیقٍ وَ عَرصَةِ مَوتٍ وَ جَولَةِ بَلَاءٍ.

بنابراین ابلیس بزرگترین مشکل برای دین شما و آتش افروزترین دشمن برای دنیای شماست و خطرناک تر از همه انسانهایی است که با آنها دشمنی می‌ ورزید و برای درهم شکستن آنان عدّه و عده گرد می‌ آورید، از این رو قوت و قدرت خود را در برابر او به کار گیرید و پیوند خویش را با او قطع کنید.

به خدا سوگند، او (شیطان) بر اصل و ریشه شما (آدم) برتری جویی کرد و نسبت به حسب شما طعنه زد و بر نسب شما عیب گرفت، با سپاه سواره خود به شما حمله آورد و با پیاده نظامش راه را بر شما بست.

آنها هرجا شما را بیابند صید می ‌کنند و انگشتانتان را قطع می ‌نمایند (و کارآیی را از شما می‌ گیرند) هرگز نمی توانید (به آسانی) از چنگ آنها رهایی یابید و نه با تصمیم و اراده، به راحتی آنها را از خود برانید، این در حالی است که در جایگاه پست و دایره تنگ و صحنه مرگ و جولانگاه بلا قرار گرفته اید.

5. پرهیز از تعصب و کینه

فَأَطفِئُوا مَا کَمَنَ فِی قُلُوبِکُم مِن نِیرَانِ العَصَبِیّةِ وَ أَحقَادِ الجَاهِلِیّةِ فَإِنّمَا تِلکَ الحَمِیّةُ تَکُونُ فِی المُسلِمِ مِن خَطَرَاتِ الشّیطَانِ وَ نَخَوَاتِهِ وَ نَزَغَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ.

بنابراین (ریشه‌ها را بخشکانید و) شراره‌های تعصب و کینه‌ های جاهلیّت را که در دلهایتان پنهان شده خاموش سازید، زیرا این نخوت و تعصب ناروا که در مسلمان پیدا می ‌شود از القائات شیطان و نخوتها و فسادها و وسوسه‌ های اوست.

6. تواضع سنگری در برابر شیطان

وَ اعتَمِدُوا وَضعَ التّذَلّلِ عَلَی رُءُوسِکُم وَ إِلقَاءَ التّعَزّزِ تَحتَ أَقدَامِکُم وَ خَلعَ التّکَبّرِ مِن أَعنَاقِکُم وَ اتّخِذُوا التّوَاضُعَ مَسلَحَةً بَینَکُم وَ بَینَ عَدُوّکُم إِبلِیسَ وَ جُنُودِهِ فَإِنَّ لَهُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ جُنُوداً وَ أَعْوَاناً وَ رَجِلاً وَ فُرْسَاناً.

تاج تواضع بر سر نهید و خودبرتربینی را زیر پا افکنید، حلقه‌های زنجیر تکبّر را از گردن فرونهید و فروتنی را سنگر میان خود و دشمنتان؛ یعنی ابلیس و سپاهیانش قرار دهید، زیرا او از هرامتی لشکریان و یاورانی، پیادگان و سوارانی دارد (که با کمک آنها در میان همه اقوام و گروهها نفوذ می ‌کند).

7. پرهیز از تکبر و حسادت

وَ لاَ تَکُونُوا کَالْمُتَکَبِّرِ عَلَی ابْنِ أُمِّهِ مِنْ غَیْرِ مَا فَضْلٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِیهِ سِوَی مَا أَلْحَقَتِ الْعَظَمَةُ بِنَفْسِهِ مِنْ عَدَاوَةِ الْحَسَدِ وَ قَدَحَتِ الْحَمِیَّةُ فِی قَلْبِهِ مِنْ نَارِ الْغَضَبِ وَ نَفَخَ الشَّیْطَانُ فِی أَنْفِهِ مِنْ رِیحِ الْکِبْرِ الَّذِی أَعْقَبَهُ اللَّهُ بِهِ النَّدَامَةَ وَ أَلْزَمَهُ آثَامَ الْقَاتِلِینَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ.

شما مانند آن متکبر (قابیل) نباشید که بر فرزند مادرش (برادرش هابیل) بی آنکه بر او برتری داشته باشد تکبّر ورزید و جز خودبرتربینی ناشی از دشمنی برخاسته از حسادت در قلبش چیزی نبود. (سرانجام) آتش غضب بر اثر کبر و تعصب ناروا در دلش شعله ور شد و شیطان، باد غرور در بینی او دمید، همان کبر و غروری (که سبب قتل برادرش شد) و در پایان، خداوند به سبب آن برای او پشیمانی به بار آورد و گناه همه قاتلان را تا روز قیامت بر گردن او افکند.

برخی از راه های نفوذ شیطان

(1) تعصب و تکبر

امام علی (علیه السلام) در خطبه قاصعه می فرمایند: شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصب ها  و سر سلسله متکبران است که اساس عصبیت را بنا نهاد و بر لباس کبریایی و عظمت با خدا در افتاد.[1]

با این کلام امام علی (علیه السلام) درمی یابیم که یکی از راه های نفوذ شیطان تعصب و تکبر است اگر انسان تکبر ورزید، بداند که قطعا پیروی از شیطان کرده و به همین دلیل است که امام فرمودند شیطان امام متعصبین است.

(2) حسد

حسد عبارت است از: تمنای زوال نعمتی از برادر مسلم خود، از نعمتهایی که صلاح او باشد.[2] گاهی اوقات شیطان انسان را از طریق حسادت ورزیدن به دیگران منحرف می سازد.

به همین مناسبت امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرمایند: مثل قابیل نباشید که بدون هیچ فضیلتی نسبت به برادرش، به او تکبر ورزید و خود را بزرگ پنداشت و در نتیجه این حسادت، دلش از آتش غضب شعله ور شد و با وسوسه شیطان عملی مرتکب شد که تا روز رستاخیز برایش پیشمانی به بار آورد.[3]

راه کارهای مقابله با شیطان

امام علی (علیه السلام) درباره مقابله با شیطان در نهج البلاغه می فرماید: خدا را خدا را! از کیفر سریع سرکشی و سرانجام وخیم ظلم و ستم و سوء عاقبت تکبر بر حذر باشید، زیرا این امور دام بزرگ ابلیس و نیرنگ عظیم اوست که همچون زهرهای کشنده در قلوب مردان نفوذ می ‌کند.

هرگز از تأثیر فرونمی ماند و کسی از هلاکتش جان سالم به در نمی برد، نه عالم به جهت علم و دانشش و نه فقیر به سبب لباس کهنه اش، و به همین جهت خداوند بندگان باایمان خود را با نمازها و زکاتها و مجاهدتها به وسیله روزه‌های واجب (از بغی و ظلم و کبر) حراست فرموده، تا اعضا و جوارحشان آرام شود، چشمانشان خاضع و نفوس آنان رام گردد، قلبهایشان خضوع پذیرد و تکبر را از آنان بزداید.

و به همین دلیل ساییدن پیشانیها که بهترین جای صورت است بر خاک، موجب تواضع و فروتنی است و گذاردن اعضای پرارزش بدن بر زمین دلیل بر کوچکی و چسبیدن شکمها به پشت به هنگام روزه مایه تواضع است و نیز پرداخت زکات موجب صرف ثمرات و درآمدهای زمین و غیر آن برای نیازمندان و مستمندان می‌ گردد (و همه این امور بندگان را از آفت کبر و غرور بازمی دارد و به تواضع و فروتنی دعوت می ‌کند) به آثار این اعمال بنگرید که چگونه شاخه‌های درخت تفاخر را درهم می ‌شکند و از جوانه زدن کبر و خودپسندی (در دلها) جلوگیری می ‌کند.[4]

انسان باید خود را ملتزم به دستورات پروردگار نماید تا از گزند شیطان در امان باشد و هرچه انسان به خدای متعال نزدیک گردد به همان میزان از آسیب ها و خطرات شیطان محفوظ می ماند.

جمع بندی

خطبه 192 نهج البلاغه، پیرامون هشدارهای امیر المؤمنین (ع) نسبت شیطان است. حضرت، شیطان و سپاه او را در یک آرایش جنگی تمام عیار علیه انسان توصیف می کنند. این دشمن خطرناکتر از هر دشمنی است که می توانیم داشته باشیم، او کمر همت خود را برای درهم شکستن ما بسته است، لذا توصیه اکید می کنند در برابرش تمام قوت و قدرت خود را به کار گیریم و هر گونه راه های نفوذ و ارتباط او را قطع کنیم.

 پی نوشت ها

[1] . دشتی، ترجمه نهج البلاغه، ص271.

[2] . نراقی، معراج السعادة، ص685.

[3] . شریف الرضی، نهج البلاغه، خطبه 192.

[4] . مکارم شیرازی، پیام امام امیر المومنین (ع)، ج7، ص436.

فهرست منابع

  1. دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، قم، مشهور، 1379.
  2. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق: صبحی الصالح، قم، دار الهجرة، 1414ق.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المؤمنین، تهران، دار الكتب الاسلامية، 1386.
  4. نراقی، احمد بن محمدمهدی، معراج السعادة، قم، هجرت، 1378، چاپ ششم.

توصیف شیطان و پیروانش در خطبه 192 نهج البلاغه

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
[custom_search_form]
  • بخش :